یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

نقش مدرسه علوی در تربیت نیروهای فرهنگی و انقلابی


نقش مدرسه علوی در تربیت نیروهای فرهنگی و انقلابی

مدرسه علوی یا موسسه فرهنگی علوی با همکاری جمعی از متدینین از جمله علامه علی اصغر کرباسچیان, استاد رضا روزبه و دکتر علی گلزاده غفوری در تهران, در سال ۱۳۳۵ خورشیدی تاسیس شد

مدرسه علوی یا موسسه فرهنگی علوی با همکاری جمعی از متدینین از جمله علامه علی‌اصغر کرباسچیان، استاد رضا روزبه و دکتر علی گلزاده غفوری در تهران، در سال ۱۳۳۵ خورشیدی تاسیس شد.

در واقع تاسیس موسسه فرهنگی علوی بر اساس پیوند سه رکن اصلی و با همکاری یک نماینده از هر رکن صورت گرفت: «شیخ علی اصغر کرباسچیان» (معروف به علامه) به نمایندگی از حوزه علمیه قم و مرجع تقلید وقت، آیت الله سیدحسین بروجردی، مطلع از کمبودها و نیازهای جامعه دینی و متکی به نفوذ مادی و معنوی روحانیت، «شیخ هادی تهرانی» (معروف به حاج مقدس) واعظ و منبری سرشناس و معتمد متدینان جنوب و مرکز تهران به نمایندگی از طرف بازار و کسبه و رابط انتقال توانایی ها و امکانات مالی و تدارکاتی آنان و نیز رضا روزبه، کارشناس فیزیک و علوم تربیتی به نمایندگی از سوی متدینان تحصیلکرده و مطلع از کارکرد نظام آموزش و پرورش نوین ایران و مدیریت مدرسه.

مدرسه علوی ، سال ۱۳۳۵ توسط علی اصغر کرباسچیان، معروف به علامه کرباسچیان به عنوان مدرسه شیعه با نام علوی بر گرفته شده از نام علی بن ابی طالب فقط در سطح اول دبیرستان تأسیس شد. بعد سطوح مدرسه به کل دبیرستان و دبستان گسترش یافت و پس از تغییر نظام آموزشی ایران مدرسه راهنمایی (نیک پرور قدیم) به آن افزوده شد. این مدرسه توانست در مدت کوتاهی با مدارس معروف پیش از انقلاب مثل مدرسه دبیرستان البرز ، خوارزمی و هدف رقابت کند.به خاطر مدیریت خاص شیخ علی اصغر علامه و جو مذهبی مدرسه، عمده خانواده های سنتی و منتسب به اقشار دینی تهران سعی می کردند فرزندان خود را برای تحصیل به این مرکز آموزشی بفرستند. به همین دلیل است که در فهرست فارغ التحصیلان مدرسه مذکور، ما نام های بسیاری را می بینیم در طول دو دهه پس از پیروزی انقلاب، جزو چهره های مطرح به شمار می آمدند؛ از جمله کمال خرازی، محمود قندی، عبدالکریم سروش، محمد نهاوندیان، غلامعلی حداد عادل، نژادحسینیان، محمدتقی بانکی، کلاهدوز، جواد وهاجی، مهدی ابریشم چی، محمد حیاتی، جلال گنجه ای، ناصر صادق، محمد صادق، علیرضا تشید، خاموشی، آلادپورش.

در فهرست یاد شده نام برخی اعضا یا هواداران انجمن را می توان یافت که برخی از آنان به واسطه شیوه های جذب نیرو، به سمت و سوی انجمن کشیده شدند. البته نمی توان با صراحت عنوان کرد مدرسه علوی تام و تمام در اختیار انجمن حجتیه قرار داشت، اما به هر صورت روابط خاص بین برخی معلمان و مربیان مدرسه و دانش آموزان با برخی از چهره های انجمن برقرار بود. جدای از این مطلب چه پیش و چه پس از انقلاب، اساسا در نهاد آموزش و پرورش شمار زیادی از هواداران یا اعضای انجمن حضور داشتند.

ارتباط مدرسه علوی با انجمن

در دوران رژیم گذشته آموزش و پرورش شرایط خاصی داشت و با توجه به جو حاکم بر فضای آموزشی آن زمان عمدتا مدارس به شیوه مختلط اداره کند در چنین شرایطی برخی از خانواده های متدین جامعه آن روز برای جلوگیری از فساد و آلوده شدن فرزندان خود به فرهنگ لیبرالی و آزادی های بی حد و حصر فردی ترجیح می دادند از فرستادن آنان به این مراکز آموزشی تا حد ممکن خودداری کنند. به خصوص این مسأله در مورد فرزندان دفتر بیشتر صدق می کرد بعد از گذشت مدتی عده ای از نیروهای مذهبی برای تربیت و تعلیم دانش آموزان اقدام به تأسیس مدارسی مبتنی بر آموزه های دینی و مذهبی کردند. مدارسی از این دست ضمن رعایت چارچوب های آموزشی به لحاظ رعایت حدود و مقررات شرعی نیز وضعیت خوبی داشتند و خانواده های مذهبی از این پس با اطمینان خاطر فرزندان خود را برای فراگیری دروس و طی کردن مراحل تحصیلی به این مدارس می فرستادند.

از جمله این مدارس، مدرسه علوی بود. سیاست کلی علامه و روش مدیریتی این بود که از پایه اقدام به ثبت نام دانش آموزانی می کردند که در مراحل بعدی تحصیلی نیز در یک کلاس قرار می گرفتند و بندرت اتفاق می افتاد کسانی بتوانند مستقیما در کلاس های بالا ثبت نام کنند.

مدرسه علوی با مدیریت علامه فضایی غیرقابل انعطاف داشت و محشتمی پور که در سال ۱۳۳۷ در پایه سوم این مدرسه تحصیل می کرد در تشریح وضعیت آموزشی و جو حاکم بر مدرسه علوی می گوید: وضعیتی را که آقایان به وجود آورده بودند، آن فضای خشکی که بود در کنار آن روحیه تکبر، استعلا و آن حالت جسارتی که آقای علامه در محیط مدرسه داشت. به رغم آن که سعی می کرد آن روحیاتش را در یک هاله ای از روحیه رفاقت و دوستی با شاگردان یا برخی از شاگردان بپوشاند باعث می شد که بچه ها احساس کنند در یک قفس آهنین قرار گرفته یا در یک دژ بسیار مرتفعی که اصلا نمی توانند از آن چارچوب خارج شوند قرار گرفتند و هیچ حالت انعطافی در او وجود نداشت. این یک مسأله بود که در بحثی از شاگردان و فارغ التحصیلان ایجاد انفجار می کرد یعنی وقتی به یک فضای باز خارج از مدرسه دست پیدا می کردند و فارغ التحصیل می شدند آنجا با هر پدیده ای در خارج برخورد می کردند رنگ او را می گرفتند و بلافاصله متمایل به او می شدند. دلایل روشن و شفافی از عضویت علامه در انجمن حجتیه در دست نیست با این وصف در خاطراتی برخی از فارغ التحصیلان مدرسه علوی نکاتی مبنی بر جذب برخی دانش آموزان مستعد توسط مجمع آموزشی عده ای در انجمن حجتیه وجود دارد.

محتشمی پور در این زمینه ضمن اشاره به فعالیت شخصی به نام دکتر توانا به نقل خاطره در این مورد می پردازد. وی می گوید: روز دوشنبه عصر آقای دکتر توانا آمد ما را [از مدرسه] سوار یک ماشین کرد و آورد توی خیابان عین الدوله یک منزلی بود در آنجا دیدیم چند نفر نشسته اند و آقای دکتر توانا گفت ما می خواهیم شما را گزینش کنیم و یکسری سؤال داریم شروع کردند سؤالاتی را مطرح کردند شما مثلا از امام زمان(عج) چه اطلاعاتی دارید؟ امام زمان(عج) چرا الان نیست؟ در چه سالی غیبت کرده، برای چه غیبت کرده یا اگر شعری راجع به امام زمان(عج) حفظ دارید بگویید.»

محتشمی پور در ادامه خاطره می گوید: پدر یکی از دانش آموزان مذکور (آقای پنبه چی) با ادامه حضور فرزندش در جلسه مذکور مخالفت می کند و در نهایت دکتر توانا موضوع را با مرحوم علامه در میان گذارده و ایشان دانش آموزان مخالف را با عصبانیت به دفتر مدرسه فرا می خواند.

محتشمی پور ادامه ماجرا از قول آن دانش آموز این گونه روایت می کند: «ما را خواستند توی دفتر. دیدیم آقای علامه آنجاست و قدم می زند آقای علامه هم یک قیافه بسیار جدی داشت. وقتی هم که می خواست جدی صحبت کند خیلی مستقیم نظامی وسط دفتر قدم می زد و این طرف و آن طرف را نگاه می کرد و بعد به من گفت: فردا پدرت را بگو بیاید مدرسه... پدرم فردا صبح آمد مدرسه. به شدت توبیخش کردند که تو برای چه این حرف را زدی. انجمن حجتیه چه اشکالاتی دارد... .»

از دیگر خصوصیات کادر آموزشی مدرسه علوی این بود که به شدت از سیاست گریزان بودند و اجازه فعالیت سیاسی را به دانش آموختگان خود نمی دادند. در این مدرسه شدیدا با هرگونه حرکت سیاسی یا سخن سیاسی و یا یک روش و منشی که بوی سیاست بدهد مخالفت می شد و بلافاصله فردی که مرتکب چنین اعمالی می شد او را از مدرسه اخراج می کردند. این طرز تفکر مورد نقد امام راحل (ره) قرار داشت ایشان در دیداری که با مسئولان، معلمان و کارکنان مدرسه علوی در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی داشتند عدم تربیت سیاسی دانش آموزان این مدرسه را مورد انتقاد قرار داده و خاطرنشان کردند: «اسلام فقط عبادت نیست. فقط تعلیم و تعلم عبادی و امثال اینها نیست. اسلام سیاست است. اسلام از سیاست دور نیست. اسلام یک مملکت، یک حکومت بزرگ به وجود آورده است. یک مملکت بزرگ به وجود آورده است. اسلام یک رژیم است. یک رژیم سیاسی است. منتهی سایر رژیم ها از بسیار از امور غافل بودند و اسلام از هیچ چیز غافل نیست. آقایان که تربیت بچه ها را می کنند مسایل سیاسی روز را هم به آنها تعلیم بکنند. نمی گویم همه آن [مسایل سیاسی] باشد. همه چیز باید باشد. یک بچه که از یک مدرسه بیرون می آید باید هم مسایل دینی اش را بداند. مسایل نماز و روزه اش را بداند. هم تربیت های علمی بشود و مطابق هر سیستمی که هست و هم تربیت سیاسی بشود. این معنا را هم البته یک خرده گیری می کردند. بر مدرسه شما ان شاءالله امیدوارم از حالا به بعد که یک قدری آزادی پیدا بشود با آزادی همه کارها را انجام بدهید. به رغم جو حاکم بر فضای آموزشی مدرسه علوی بسیاری از فارغ التحصیلان این مدرسه بعدها جزو فعالان سیاسی و مطرح شدند.

از جمله شاگردان علوی می توان به چهره هایی چون محمود قنبری، کمال خرازی، غلامعلی حدادعادل، محمد نهاوندیان، هادی نژادحسینیان، محمدتقی باکمی، محمدجواد کلاهدوز، جواد هالی، مهدی ابریشم چی، محمد حیاتی، جلال گنجه ای، ناصر صادق، محمد صادق، علیرضا تشید، خاموشی، حسین حاج فرج دباغ (عبدالکریم سروش) و آلاپوش ها اشاره کرد.

برخی از فارغ التحصیلان مدرسه علوی بعدها جزو شخصیت های سیاسی و منصب دار نظام جمهوری اسلامی ایران شدند، اما بعضی از آنها جذب گروهک های مختلف شده یا خود به تأسیس یک تشکیل ضدانقلابی دست زدند. مثل مجاهدین خلق که ابتدا رنگ و لعاب اسلامی داشت و سپس اعضای آن پوسته مذهبی را شکسته و واقعیت خارجی خود را در قالب اعلام مواضع نشان دادند. به گفته برخی مطلعین حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر از فارغ التحصیلان مدرسه علوی بعد از انقلاب اعدام شدند. یک بخشی از آنها جذب مارکسیست ها و بخشی دیگر نیز جذب سازمان مجاهدین خلق شده بودند. مثل برادران ابریشم چی محمد حیاتی که در بغداد از کادرهای مرکزی و بالای منافقین است جزو شاگردان مدرسه علوی بود. عده ای دیگر نیز جزو فدائیان خلق بودند.

در عین حال باید توجه داشت که این مدرسه با درنظر گرفتن نظم و انظباطی که برآن حاکم بود و حضور استادان و معلمان متبحر نقش موثری در تعلیم و تربیت دانش آموزانی داشت که در یک خانواده مذهبی بزرگ شده بودند و والدین آنها نگران محتوای آموزشی دروس بودند. بسیاری از چهره های مشهور امروز که صاحب مناصب اجرایی و فرهنگی کشور هستند از دانش آموختگان این مرکز آموزشی هستند. این واقعیت نشان می دهد که مدرسه در امر آموزش عملکرد موفقی داشته است.

گفتنی است که اولین محل اقامت امام خمینی پس از بازگشت به وطن در این مدرسه بوده است.

منابع:

۱ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با محتشمی پور، شماره بازیابی ۵۸/۲، ص ۷۹.

۲ـ خاطرات علی اکبر محتشمی پور، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، اول، ۱۳۷۶، ص ۷۷ تا ۷۹.

شهاب سلیمی