شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
من به طبیعت معتاد شده ام
بیشتر آدمهای دنیا با شرایط معمول و عادی، روال و روش مشخصی در زندگی دارند. وقتی به سن ۷-۶ سالگی میرسند، به مدرسه میروند و درس میخوانند. بعد از تحصیل دنبال کار میگردند، کمکم پول به دست میآورند، پسانداز میکنند و این پول را صرف هزینههای معمول میکنند. اتومبیل میخرند یا وسایل دور و برشان را ارتقا میدهند و به روز میکنند...
کلا زندگی همه شبیه یکدیگر است، روزهای معمولی به کار میگذرد و همه باتوجه به درآمدشان گاهی سفر میکنند.
در بین ما آدمها تعداد کمی روش متفاوتی برای زندگی انتخاب میکنند. مسلما این انتخاب خودخواسته، با اجبار به تغییر روش زندگی فرق دارد. عده خیلی کمتری هم هستند که بیشتر روشهای معمول و غیرمعمول زندگی را کنار میگذارند و فقط دنبال آرزوها، علایق و دلخوشیهایشان میروند. آنها جوری زندگی میکنند که به نظر بقیه غیرعادی و شاید حتی دیوانگی میرسد! ماجراجوها جزو این دسته هستند که نسیم عشقی هم جزو آنهاست. او صاحب ۱۰ دوره قهرمانی در رشته بوکس و مربی اسکیت، بدنسازی، دو، تیراندازی، شنا و تنیس است و حالا هم در رشته سنگنوردی فعالیت دارد. گفتوگوی «موفقیت» این هفته را با او بخوانید.
▪ کمی از نسیم عشقی ورزشکار بگویید!
متولد فروردین ۱۳۶۱ هستم. در تهران به دنیا آمدهام و سفر را خیلی دوست دارم! بیشتر از آن که متولد تهران و ایران باشم، خودم را متولد جهان میدانم. ورزش را از ۱۱ سالگی با کاراته و کیکبوکسینگ شروع کردم. دوران کودکی و نوجوانی انرژیام خیلی زیاد بود و این ورزشهای پرتحرک باعث میشد انرژیام تخلیه و در جهت مثبت هدایت شود.
▪ دوران کودکی و نوجوانی شما، دخترهای ایرانی فعالیت زیادی نداشتند چه چیزی باعث شد آنقدر زود و جدی مشغول ورزش بشوید؟
خانوادهام تا حدودی اهل ورزش بودند و کوه رفتن و تمرین در باشگاههای سر خیابان جزو فعالیتهای معمولشان بود. روحیه طبیعتگردی هم در خانوادهام وجود دارد. خیلی از روزهای جمعه، پدرم کوله میبست و میگفت برویم شیرپلا و برگردیم اما عمویم در ورزشکار شدن من تاثیر و نقش اصلی را داشت. مرتب تشویقم میکرد که بیشتر و بیشتر ورزش کنم. دیگران میگفتند ورزش معمولی و غیرحرفهای برای نسیم کافی است ولی او معتقد بود دختر باید زیاد ورزش کند. میگفت هر چقدر بیشتر فعالیت کند و انرژی و ذهنش مشغول باشد، به نفع خودش است. از کودکی ورزشهای رزمی را شروع کردم و ۱۵ سال ادامه دادم ولی از یک جایی به بعد ورزشهای سالنی نیازهای روانیام را تامین نمیکرد. دلم میخواست کار و فعالیتم جوری باشد که بیشتر و راحتتر سفر کنم. کوهنوردی و سنگنوردی این ویژگی را دارد، به همین دلیل سراغ آنها رفتم.
▪ شما به هر ورزشی روی آوردهاید موفق بودید. به نظر میرسد هر کسی توانایی فعالیت و پیشرفت در رشتههای مختلف ورزشی را ندارد. فکر میکنید ورزش هم استعداد خاصی میخواهد؟
فکر میکنم محیط و خانواده در شکلدهی علاقه و مسیر فعالیتهای آدم خیلی تاثیرگذار هستند ولی تفاوتهای فردی هم مهم است. بعضیها دوست دارند کارشان رقابتی باشد و بعضیها میخواهند فقط تفریحی یا برای سلامتشان ورزش کنند. از طرف دیگر، استعداد جسمی و نوع بدن افراد هم در ورزشکار شدن یا حرفهای شدنشان تاثیر دارد.
▪ گفتید به خاطر علاقه به سفر سنگنوردی را انتخاب کردید. چرا سراغ ورزشهای دیگر مثل کوهنوردی یا دوچرخهسواری نرفتید؟
اتفاقا دوچرخهسواری هم میکردم. حتی یک دوره طولانی همه رفتوآمدهایم با دوچرخه بود. آن موقع دوچرخهسواری دخترها در سطح شهر خیلی کمتر از الان بود، به همین دلیل زیادی به چشم میآمدم و خیلی هم اذیتم میکردند! اما فقط وقتی تصادف کردم، دوچرخه را کنار گذاشتم. بعد از آن مدتی اسکیت و رول اسکیت کار کردم و مدرک مربیگری گرفتم؛ همزمان با آن کوهنوردی و سنگنوردی را هم شروع کردم اما برای کوهنوردی آدم صبوری نیستم. از پس صبرش برنمیآمدم؛ تا به قله برسم، کلافه میشدم! حتی صعود به یک کوه معمولی و کمارتفاع با یک دیواره فنی برایم قابلمقایسه نیست. در سنگنوردی با فعالیتهای فنی در مدت زمان محدودی دیواره را صعود میکنی و برمیگردی ولی برای کوهنوردی بعد از رسیدن به قله باز هم باید همان مسیر را طی کنی تا برنامه تمام شود و این صبر در من وجود ندارد. من نمیتوانستم برای همه این ورزشها تمرین و آمادگی کامل و مناسب داشته باشم، آخر هفته و تعطیلات را در کوه و صخره بگذرانم و حتی سر کار هم بروم! از بین همه دیوارهنوردی را انتخاب کردم که چیزی بین سنگنوردی داخل سالن و کوهنوردی است. سفر، حضور در طبیعت و هیجان این رشته تا حدودی اعتیادآور است یعنی وقتی آن را شروع کنی، نمیتوانی بهراحتی کنارش بگذاری. [با خنده]
▪ تفاوت سنگنوردی، دیوارهنوردی و صخرهنوردی چیست؟
سنگنوردی به ۲ شاخه داخل و خارج سالن تقسیم میشود. بعضیها فقط سالنیکار هستند و بعضیها هم در سالن کار میکنند و هم در طبیعت. تقسیمبندی دیگری هم در سنگنوردی طبیعت وجود دارد. یکی صعود سنگهای کوتاه است. دیگری سنگنوردی «اسپرت» است که مسیر یک طول طناب است، یک مسیر را صعود میکنی و برمیگردی. این مسیر ۴۰-۳۰ متر است. به سنگهای بالاتر از ۳۰۰ متر تا ۱۲۰۰ متر با توجه به شرایط خاصشان در مناطق مختلف «دیواره» گفته میشود. برای دیوارهنوردی باید چند طول طناب صعود کنی. یک طول ۳۰ تا ۵۰ متری صعود میکنی و نفر کمکی یا همراهت بالا میآید یا یک توقف داری که اصطلاحا به آن «کارگاه» گفته میشود. کل مسیر را همینطور با تقسیمبندی ۴۰-۳۰ متر و توقف و کارگاه ادامه میدهی. در دیوارهنوردی، شرایط فنی، حرفهایتر و بالاتر است. خیلی مهم است که چطور دیواره را صعود کنی، چطور فرود بیایی، وسایلت را چطور بالا بکشی، کارگاه را چطور ایجاد کنی و نفر یا هم طنابت را چطور حمایت کنی.
▪ برای ایمن کردن صعودتان چه میکنید؟
در سنگنوردی کوتاه، تشکی روی زمین انداخته میشود که موقع سقوط احتمالی روی آن بیفتی و مشکلی پیش نیاید. وقتی صعود بلند و با طناب باشد، طناب حمایتت میکند. در سنگنوردی، «بولت» یا میخهای ویژهای است که باید طناب را از آنها گذراند. در هر مسیر که بالا میروی، طناب را از میخهایی که به دیواره محکم کردهای، میگذرانی و اگر بیفتی، این طناب نگهت میدارد. سنگنوردی میتواند رشته خطرناکی باشد و باید از خطرهایش خبر داشت چون اگر ندانی، خودت مقصر هستی و هیچکس دیگری مسوول نیست. این رشته مثل بدنسازی نیست که مربی بگوید بعد از دویدن، آرامآرام راه برو، بعد بایست و... باید خودت دنبال اطلاعات باشی و آگاهی بیشتری کسب کنی. با همه اینها، مهمترین نکته ایمنی در دیوارهنوردی و سنگنوردی، دقت و احتیاط است. باید مدام همه وسایل، مسیر و شرایط را بررسی کنی. اگر اشتباهی نداشته باشی، اتفاق ناگواری نمیافتد. در رشتههایی مثل سنگنوردی، اولین اشتباه میتواند آخرین اشتباه باشد.
▪ سنگنوردی ایران چه شرایطی دارد؟
در ایران به دلیل وسعت و تنوع منطقههای کوهستانی، دیوارههای زیادی داریم ولی تعداد کسانی که حرفهای سنگنوردی میکنند، خیلی کم است و دیوارههای زیادی هنوز گشایش نشدهاند. در طول ۵ سال اخیر، یک جهش در تعداد سنگنوردها داشتیم. امکاناتی که برای این رشته وارد ایران میشود، خیلی خوب است. کمبود لوازم نداریم ولی به سالنهای سنگنوردی زیادی نیاز است. سالنهای ما اصلا قابلمقایسه با کشورهای موفق این رشته نیست. کشورهای دیگر واقعا به این ورزش بها میدهند. ما در ایران مجبوریم از جیبمان برای ورزش هزینه کنیم ولی در کشورهای دیگر ورزشکاران با حمایت هیاتهای سنگنوردی، اسپانسرها و امکانات مناسب فعالیت میکنند؛ خصوصا اگر مقامی داشته باشند. البته این شرایط و کمبودها برای من اهمیتی ندارد ولی برای کسانی که سالنیکار و مسابقهدهنده جدی هستند، خلاء این امکانات و حمایتها به چشم میآید و روی فعالیتشان تاثیر دارد.
▪ ورزش شما زیر نظر کدام فدراسیون است؟
همه ورزشهای اینچنینی زیرمجموعه فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی است ولی فعالیتهای ما زیر نظر این فدراسیون نیست و کاملا شخصی است. همه تمرینها، سفرها و هزینهها به عهده خودمان است.
▪ برای تامین هزینه سفرهایتان چه میکنید؟
من در باشگاه فدک، مربی سنگنوردی داخل سالن هستم. البته مربی اول و اصلی خانم «نسرین عبدالرحیمی» است و من فقط ۲ روز در هفته در باشگاه حضور دارم. خانم عبدالرحیمی زمانی قهرمان قهرمانان ایران بود. او تعداد زیای از کسانی که در حال حاضر مربی سنگنوردی هستند، پرورش داده است و من یکی از مسیرهایم در سنگسر کرمان را به اسم او گشایش کردم.
▪ در حقیقت، کسی از افتخارات شما با خبر نمیشود، مدال نمیگیرید و سکویی هم برایتان نگذاشتهاند. چه چیزی انگیزه و انرژی ادامه راهتان میشود؟
دقیقا همینطور است. به تازگی فدراسیون اعلام کرده که مثلا اگر کسی فلان قله را فتح کند معادل مدال نقره یا طلای جهانی است ولی در سنگنوردی و دیوارهنوردی چنین شرایطی نداریم. اگر مسابقهها داخل سالن باشد، اسامی نفرات برتر بیرون میآید و مشخص میشود ولی در صعود دیوارههای طبیعی، جز نقل سینهبهسینه و گزارشهایی که در سایتها اعلام میشود، هیچ نتیجه و بازخوردی وجود ندارد. البته در کشورهای دیگر هم تقریبا همینطور است ولی آنها جوایزی مثل «تبر طلایی» دارند که به کسانی که دیوارههای خاصی را صعود کرده باشند، اهدا میکنند. بیشتر افراد برای دل خودشان این کار را انجام میدهند؛ یعنی این یک ورزش عشقی است! کسی منتظر جایزه و پاداش نیست. جایزه و پاداش ما حضور در طبیعت، ارتباط با آن و لذتی است که از به نتیجه رسیدن تلاشمان بهدست میآوریم. خیلی لذتبخش است که کار کنی و پولت را جمع کنی تا به هدفت برسی. وقتی در زمان مشخصی دیواره را صعود میکنیم، احساسی که موقع صعود داریم، به همه چیز میارزد. ماجراجویی و هیجان این رشته با هیچ شادی دیگری قابلمقایسه نیست.
▪ جنسیت در این رشته شرایط را تغییر میدهد؟
مدت طولانیای نیست که وارد جمعهای سنگنوردی و دیوارهنوردی شدهام. داخل انجمن هیچ تبعیضی ندیدهام، برای آنها مهم نیست که زن یا مرد باشی چون برنامه و هدفت مهم است. برخورد آقایان هم متفاوت و متنوع است ولی برخورد دیگران برای من اهمیتی ندارد. نه اینکه بخواهم کسی را ناراحت کنم ولی در این رشته مثل هر جای دیگر، آدمهای مختلفی با عقاید و حتی نگرشهای متفاوت فعالیت دارند. فضا آنقدر گسترده است که مجبور نیستی با همه آدمها و با هر عقیدهای مرتبط باشی. درواقع من مبارزه خاموش داشتهام. حرف و حدیثها برایم مهم نبوده و به جای اینکه به رضایت دیگران توجه کنم، بخش فنی کارم را آنقدر قوی کردهام که کسی به طرز تفکر و عقیدهام توجه ندارد و برنامه صعودهایم مورد توجه هستند. وقتی بار علمی و فنی کسی پررنگ شود، جنسیت حذف میشود. من همطناب آقا و خانم داشتهام و توانایی و کارم آنقدر بوده که بهراحتی صعود کردهایم. خانمهای دیگری هم در این رشته فعال هستند که همینقدر مستقل و خوب عمل میکنند. فقط تعدادشان کم است.
▪ دوست دارید در سنگنوردی به چه نقطه اوج یا شرایط ایدهآلی برسید؟
بیشتر از اینکه آرزویم باشد به جایی برسم، دلم میخواهد شرایط رفتوآمد آسان به کشورهای دیگر فراهم شود و بتوانم دیوارههای زیادی را تجربه کنم. دیوارهها از شهری به شهر دیگر فرق دارد چه برسد به دیوارههایی که در کشورهای مختلف وجود دارند. دوست دارم به مناطق مختلف دنیا سفر و مسیرهایی جدید و بیشتری را صعود یا گشایش کنم.
▪ تغذیه سنگنوردان چه ویژگیهایی دارد؟ آیا با بقیه ورزشها متفاوت است؟
پایبند روش خاصی در تغذیه نیستم ولی مبنا و پایه غذاییام سالم است. چون رشته تحصیلیام تربیت بدنی بوده، نکات اصلی را میدانم، هرم غذایی ملکه ذهنم شده و ناخودآگاه اصول آن را رعایت میکنم. حتیالامکان شکر و چربی در غذاهایم نیست و تمایلی به خوردن غذای چرب ندارم. البته این روش ربطی به ورزشم ندارد، بیشتر به فرهنگ و سبک زندگی من مربوط است. بعضی چیزها مثل نوع غذا خوردن یا درست غذا خوردن میتواند تحتتاثیر کسی باشد یا حتی در سفر آموخته شود. در رشته سنگنوردی و کوهنوردی هم باید به تغذیه توجه کرد. مثلا همیشه کربوهیدرات لازم داریم که سریع میسوزد و آن را بیشتر از پروتئین حجیم استفاده میکنیم. البته وقتهایی هم پیش آمده که غذای ناسالم خوردهام. به هر حال آدم گاهی دلش برای ساندویچ کثیف تنگ میشود! [با خنده]
▪ سنگنوردها دستها و کتفهای قویای دارند، چه تمرینهای خاصی برای تقویت دست و کتفها دارید؟
چون دستها معمولا بالاست و از دست و کتف زیاد استفاده میکنیم، این حالت طبیعی است. بارفیکس، شنا رفتن، انجام تمرینهای مخصوص دست و شانه و... برای تقویت بیشتر و بالا بردن توان صعود موثر هستند.
▪ این ورزش چه آسیبهای احتمالیای دارد؟
بیشترین آسیب آماری در سنگنوردی، آسیب کتف و بعد تاندونها و انگشتهای دست است. صدمههای بعدی مثل رشتههای دیگر است؛ پیچ خوردن مچ پا یا پیچیدگی دستها و...
▪ بازوها و کتفهای قوی سنگنوردی، جای زخمهای تازه و کهنه روی دستها و انگشتان و لاک ناخن صورتی! این ترکیب برای یک سنگنورد، نشانه چیست؟
خیلی ساده، قرار نیست پسر باشم! چیزی که خیلی ناراحتم میکند، این است که میگویند نسیم آنقدر قوی است که دیگر دختر نیست! این طرز تفکر و نگاه به زنان ورزشکار واقعا آزاردهنده است، خصوصا که در دنیای فعلی و با سبک و روش زندگی مدرن، اتفاقا مردها آنقدر ورزیده و قوی نیستند که این مقایسه درست باشد. بیشتر پسرهای جامعه ما و شاید کشورهای دیگر خیلی ضعیف هستند. من این همه احساس مسوولیت دارم و کارهایی انجام میدهم که حتی پسرها توان انجامش را ندارند ولی اصلا درست نیست که به من بگویند شبیه پسرها هستی. با این مقایسه توانایی مرا دستکم گرفتهاند؛ دختر قوی بودن به معنی پسر بودن نیست. اصرار دارم موهایم بلند باشد و لاک زدن برای من شبیه یک شعار است. میخواهم نشان بدهم از دختر بودنم دور نشدهام.
▪ رابطهتان با خانواده چطور است؟
رابطه خیلی خوبی داریم ولی من برایشان همان بچه ناخلفی هستم که چون در طبیعت خوشحال هستم، آنها هم رضایت دادهاند.
▪ موفقیتهای شما باعث نشد دختران اطرافتان به این رشته روی بیاورند؟
خواهر کوچکترم هم سنگنورد است ولی داخل سالن کار میکند. او هم زیر نظر خانم عبدالرحیمی آموزش دیده است. «سولماز» تنها دختر سنگنورد تهرانی است که در مسابقههای کشوری شرکت میکند و مقام به دست میآورد.
در سفری به ترکیه ۹ ماه در طبیعت زندگی کردم. چادر زده بودم و فقط ۲هفته یک بار برای خرید مایحتاج به شهر میرفتم. تمرین میکردم، کتاب میخواندم، شنا میکردم. تجربه فوقالعادهای بود. میشود گفت ما به طبیعت معتادیم!
در دبی، مربی سنگنوردی بودم، درآمدش خیلی خوب بود و باز دعوت به کار شدم ولی چون طبیعت زیبایی نداشت، نتوانستم دوام بیاورم. در مورد عمان شرایط خیلی فرق میکند. اگر نگویم بهترین، حتما یکی از بهترین کشورها برای دیوارهنوردی است. خیلی دوست دارم بتوانم دوباره به این کشور سفر و از دیوارههایش صعود کنم.
در ایران عادت کردهایم برای تعریف از موفقیتهای دختران مثلا بگویند: «اولین دختر ورزشکاری که فلان مسیر را صعود کرد!» من از این شکل تعریف و توصیف متنفرم. دوست دارم کار نو انجام بدهم و مسیری را که تا به حال دست کسی به آن نرسیده تجربه کنم و ماجراجویی داشته باشم. نمیخواهم جنسیت مرا در کارم پررنگ کنند. بخشی از مبارزه خاموش من به این موضوع هم مربوط میشود. وقتی اولین فرد هستم، چرا باید بر زن بودن من تاکید شود؟
فائقه نکویی
مهری محمدی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران حجاب دولت سیزدهم مجلس مجلس شورای اسلامی دولت رئیسی رئیس جمهور گشت ارشاد سیدابراهیم رئیسی امام خمینی جمهوری اسلامی ایران
تهران شهرداری تهران پلیس قتل هواشناسی وزارت بهداشت کنکور سیل فضای مجازی زنان پایتخت سازمان سنجش
خودرو قیمت دلار بازار خودرو دلار بانک مرکزی قیمت طلا قیمت خودرو سایپا مسکن ارز تورم ایران خودرو
سریال سینمای ایران موسیقی تلویزیون کیومرث پوراحمد سینما سریال پایتخت قرآن کریم تئاتر فیلم ترانه علیدوستی مهران مدیری
اینترنت کنکور ۱۴۰۳
اسرائیل غزه رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا جنگ غزه روسیه چین حماس اوکراین ترکیه ایالات متحده آمریکا
پرسپولیس فوتبال استقلال جام حذفی آلومینیوم اراک سپاهان بازی فوتسال تیم ملی فوتسال ایران تراکتور باشگاه پرسپولیس لیورپول
هوش مصنوعی تبلیغات گوگل سرطان ناسا مریخ سامسونگ فناوری اپل آیفون بنیاد ملی نخبگان ربات
روانشناسی کاهش وزن بارداری مالاریا آلزایمر زوال عقل