چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

اشتوتگارت, مهد صنعت و فوتبال آلمان


اشتوتگارت, مهد صنعت و فوتبال آلمان

اشتوتگارت مدت ها قبل از حضور در بوندس لیگا,صاحب ورزشگاه شد درسال ۱۹۳۳ استادیوم «گوتلیب دایملر» كنار رودخانه «نكایر» واقع درنزدیكی های كارخانه های مرسدس بنز برپا شد این ورزشگاه در ابتدا توانایی پذیرش ۵۴ هزار هوادار را داشت اما پس از مدتی گسترش یافت

در فوتبال آلمان باشگاه های قدیمی و پرهوادار به وفور یافت نمی شود. یكی از این گونه تیم ها را می توان در یك شهر صنعتی یافت.در شهر اشتوتگارت؛ جایی كه كارخانه مرسدس بنز حرف اول و آخر را می زند، باشگاه اشتوتگارت در چند رشته ورزشی فعالیت دارد اما تیم فوتبال آنها از همه معروف تر است. روز ۹ سپتامبر ۱۸۹۳ سران باشگاه تصمیم گرفتند ورزش پرهیاهوی فوتبال را نیز به سایر رشته های ورزشی بیفزایند.

این طرح مورد استقبال قرار گرفت و به این ترتیب تیم فوتبال اشتوتگارت با عنوان رسمی Stuttgart FV ۹۳ پای به عرصه حرفه ای گذاشت اما پس از مدتی با تغییر اسپانسرهای باشگاه، پسوند FV تبدیل بهEV شد.این اتفاق در روز ۱۲ آوریل رخ داد و نقطه عطفی در آینده این تیم بود؛ چرا كه همزمان با چنین رخدادی، باشگاه در ۴ زمینه حرفه ای، آماتور، جوانان و حتی داوران صاحب تیم فوتبال شد. وقت آن فرا رسیده بود كه یك رنگ پیراهن ثابت برای باشگاه برگزیده شود. در نهایت پس از كش و قوس های فراوان، رنگ های قرمز و سفید به همراه یك نوار قرمز روی سینه، مورد تأیید قرار گرفت و از آن پس اشتوتگارت با لقب قرمزها مطرح شد؛ برخلاف تیم رقیب، اشتوتگارت كیكرز كه آبی می پوشید.

اتفاقات مثبت هر چند دیر اما بی وقفه رخ می داد. در سال ۱۹۶۳این تیم به عنوان یكی از مؤسسان بوندس لیگا جواز حضور در بالاترین سطح فوتبال آلمان رابه دست آورد. نتایج اولین فصل حضور چندان جالب نبود اما هواداران هرگز از تیم خود ناامید نمی شدند. ریشه این امیدواری در جای دیگری قابل جست وجو بود.

● جایی كنار رودخانه

اشتوتگارت مدت ها قبل از حضور در بوندس لیگا،صاحب ورزشگاه شد. درسال ۱۹۳۳ استادیوم «گوتلیب دایملر» كنار رودخانه «نكایر» واقع درنزدیكی های كارخانه های مرسدس بنز برپا شد. این ورزشگاه در ابتدا توانایی پذیرش ۵۴ هزار هوادار را داشت اما پس از مدتی گسترش یافت.

● اشتوتگارت در بوندس لیگا

قرمز و سفیدها از فصل ۱۹۶۴-۱۹۶۳ تاكنون، در بوندس لیگافراز و فرودهای بسیاری را تجربه كرده اند. یك بار سقوط و كسب ۲ مقام قهرمانی در فصول ۱۹۸۴ و ،۱۹۹۲ اوج و حضیض كارنامه آنها بوده است. آنها در اولین فصل حضور رتبه پنجم را به دست آوردند، در فصل ۱۹۶۵ دوازدهم، در فصل ۱۹۶۶ یازدهم، در فصل ۱۹۶۷ دوازدهم و در فصل ۱۹۶۸ هشتم شدند. این رتبه های تكراری با جهش خیره كننده در فصل آتی دستخوش تغییر شد.

باشگاه با یكی از درخشان ترین تیم های دوران ابتدایی بوندس لیگا به رتبه پنجم تكیه زد؛ عنوانی كه تا سال ۱۹۷۵ تكرار نشد. در آن فصل اشتوتگارت رتبه شانزدهم را كسب كرد و برای اولین بار در طول حیات خود به دسته دوم سقوط كرد. در حالی كه تصور می شد باشگاه خیلی زود به جایگاه سابق بازگردد، در كمال ناباوری یك فصل در دسته دوم ماندنی شد تا اینكه در پایان فصل ۱۹۷۷ جواز صعود به دسته اول را دریافت كرد و دیگر هرگز به پشت سرش نگاه نكرد. بازگشت با كسب رتبه چهارم برای هواداران امیدواركننده بود.

مقام های دوم، سوم، مجدداً سوم، نهم و بار دیگر سوم اثبات كننده قدرت تیم طلایی اشتوتگارت بود. در فصل ۱۹۸۴-۱۹۸۳ تب پلاتینی و تیم رؤیایی فرانسه، اروپا را گرفتار كرده بود اما در سمتی دیگر یك باشگاه آرام آرام به سمت عملی كردن آرمان هایش گام برمی داشت و در نهایت به آنچه می خواست رسید؛ قهرمانی بوندس لیگا. در آن سال ها هنوز انحصارطلبی بایرن مونیخ آغاز نشده بود، دورتموند در اوج استیصال بود، از شالكه تنها اسمی دیده می شد و وردربرمن،پرفراز و نشیب عمل می كرد.

اشتوتگارت كمتر از یك دهه پس از سقوط، بر بام فوتبال آلمان تكیه زد و این عنوان برای هواداران و كارخانه حامی این تیم دستاورد كمی نبود... اما مدافع عنوان قهرمانی در فصل بعد رتبه دهم رابه دست آورد!پنجمی، دوازدهمی، ششمی، پنجمی و ... اصلاً راضی كننده نبود. به این ترتیب فصول پس از قهرمانی، با یك خمیازه طولانی سپری شد و فصل ۱۹۹۲-۱۹۹۱ فرا رسید.

جمع بزرگی از ستارگان آن زمان فوتبال آلمان شامل یورگن كلینزمن و گیدو بوخوالد به همراه لژیونرهای وفاداری چون بالاكوف، اشتوتگارت را در زمره بزرگان جای دادند. وقتی رییس باشگاه قاطعانه از قهرمانی در آن فصل سخن گفت، با ریشخند هواداران دورتموند كه پس از سال ها تیم خود را در صدر می دیدند روبرو شد اما وعده او در پایان یكی از زیباترین ماراتن های تاریخ بوندس لیگا عملی شد.

باشگاه تا هفته پایانی در صدر قرار داشت و چنانچه لوركوزن را مغلوب می كرد، برای دومین بار جام بوندس لیگا را فتح می نمود.موضوع وقتی جالب شد كه رقیب، گل اول را به ثمر رساند و در سوی مقابل دورتموند با گل «چاپیوسات» از دویسبورگ پیش افتاد.

تا اینجا حساب امتیازها ۵۲ به ۵۰ بود. تا قبل از دقیقه ۷۰ اشتوتگارت كار را به تساوی كشاند اما این گل نیز كافی نبود. بازی همزمان با برتری دورتموند به پایان رسید و زرد و مشكی پوشان منتظر اعلام نتیجه بازی اشتوتگارت شدند تا جشن قهرمانی برپا كنند. با این وجود درست در دقیقه ۸۶ « گیدو بوخوالد» بازیكن طلایی اشتوتگارت، با یك شوت زیبا، دنیا را روی سر اهالی وست فالن خراب كرد. اشتوتگارت در آخرین ثانیه های فصل بیست و یكمین برد خود و از همه مهمتر فتح بوندس لیگا را جشن گرفت.

در آن سال مدعیان سنتی نظیر بایرن مونیخ از قدرت چندانی بهره مند نبودند؛ غول باواریا در نهایت دهم شد، كایزرسلاترن قهرمان فصل قبل به رتبه پنجم تكیه زد، وردربرمن، قهرمان فصل آینده نهم شد، فرانكفورت سوم و لوركوزن به مقام ششم رسید.

همه آنها پشت سر اشتوتگارتی ایستادند كه ۳۸ بازی، ۲۱ برد، ۱۰ تساوی، ۷ باخت، ۶۲ گل زده و ۳۲ گل خورده به اضافه ۵۲ امتیاز را در كارنامه درج كرد. در تابستان همان سال باشگاه دچار تغییر و تحولات فراوانی شد. اعضای تیم قهرمان با پیشنهاد وسوسه برانگیز سایر تیم ها روبرو شده و پیراهن قرمز و سفید را از تن خارج ساختند اما یك نفر وفادارانه به تیم مورد علاقه خود پشت نكرده و باقی ماند؛ كراسمیر بالاكوف بلغاری!

اشتوتگارت در فصل ۱۹۹۳ یكی از بدترین فصول خود را سپری كرد و در نهایت رتبه هفتم را كسب نمود، با این وجود جای هیچ گونه نگرانی نبود. باشگاه به بالاكوف دلخوش بود و بالاكوف به طرفداران. این دلخوشی خیلی زود به پایان رسید؛ سهامداران باشگاه عوض شدند و این بار از آن سرمایه كلان خزانه باشگاه خبری نبود. دوران سرد باشگاه آغاز شده بود و نهایت این انجماد، رتبه دوازدهمی فصل ۱۹۹۵-۱۹۹۴ بود. اگر حضور سهامداران جدید صد عیب داشت، دارای یك مزیت نیز بود و آن اینكه اشتوتگارت یاد گرفت چگونه از آكادمی باشگاه بهترین جوانان منطقه و حتی كشور را استخراج كند. این رویه هر چند نتایج خوبی در پی نداشت اما نوید دهنده یك آینده بهتر بود.

دورتموند كه چند فصل قبل آنگونه از اشتوتگارت عذاب دیده بود، پی در پی قهرمان می شد اما در فصلی كه زرد و مشكی پوشان قهرمانی اروپا را جشن گرفتند، تحول اشتوتگارت آغاز شد.باشگاه در فصل ۱۹۹۷ - ۱۹۹۶ به رتبه چهارم دست یافت.

حضور در چنین جایگاهی برای یك تیم جوان بسیار امیدواركننده بود؛ با این حال دوران جدید باشگاه با ورود «فلیكس ماگات» بازیكن سابق هامبورگ تعریف شد. حضور وی به نوعی ساختار باشگاه را دگرگون كرد. این باشگاه كه در میان تمام تیم های آلمانی به تیمی بی نظم معروف بود، با سختگیری های خاص ماگات خیلی زود به تیمی منضبط تبدیل شد. تنها انضباطعامل تمایز اشتوتگارت از سایر بوندس لیگایی ها نبود؛ پرورش جوانان مستعد هر چند در تاریخ باشگاه جایگاه ویژه ای داشته اما در زمان این مربی با شتاب ویژه ای دنبال شد. ماگات هدف تیم خود را كسب یك عنوان اروپایی می دانست، اتفاقی كه در باشگاه بی سابقه نبود.

● رقابت های اروپایی

اشتوتگارت چندین بار به فینال جام یوفا و جام در جام اروپا راه یافته اما هر باردست خالی میادین را ترك كرده است. باشگاه اولین بار در فصل ۱۹۸۹ به فینال جام یوفا راه یافت اما از عهده ایتالیایی ها برنیامد و به مدال نقره قناعت كرد. ۹ سال بعد، این بار فینال جام برندگان جام اروپا در پیش بود و رقیبی به نام چلسی با ستارگانی چون گولیت و ویالی. اشتوتگارت علاوه بر كیفیت، شانس هم نداشت.

آنها به همین راحتی جام را به انگلیسی ها دادند. حكایت جام اینتر توتو داستان تكراری تیم های بی امیدی است كه به آخرین فرصت چشم دوخته اند. این تیم در آغاز هزاره جدید چنین وضعیتی داشت. آنها ۲ بار در سال های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۲ جام اینترتوتو را فتح كرده و به جام یوفا راه یافتند؛هر چند آنجا ناكام ماندند. به هر حال اشتوتگارت پس از ماگات رنگ آرامش را به خود ندید. تیمی كه به مرحله گروهی لیگ قهرمانان راه یافته بود و حتی منچستریونایتد را نیز مغلوب كرده بود، در سال های اخیر به حضور در رتبه های میانی جدول اكتفا كرده است.

● یك تیم با بازیكنان استثنایی

اشتوتگارت در طول تاریخ بازیكنان بزرگی را پرورش داده كه از جمله این افراد می توان به یورگن كلینزمن، كوین كورانی فیلیپ لام، دینرمولر، ماتیاس سامر، سولدو و اخیراً الكساندر هلب اشاره كرد كه روزگاری با پیراهن این باشگاه درخشیدند و حالا نوبت به جوانان عصر جدید است كه راه اسلاف خود را ادامه دهند.

● گفته هایی در مورد اشتوتگارت

فلیكس ماگات:«به این باشگاه علاقه دارم. به هر حال بخشی از دوران حرفه ای من در گوتلیب دایملر سپری شد. در اشتوتگارت آزادی عمل زیادی داشتم؛ هر چند نتوانستم تمام آنچه می خواهم را عملی كنم. از هواداران باشگاه متشكرم.

آنها همواره از من حمایت كردند.»ماتیاس سامر: «با اینكه دوران كوتاهی را در اشتوتگارت سپری كردم اما همواره آن خاطرات قرمز و سفید همراه من است. نمی توانستید عضوی از این باشگاه باشید و روز مسابقه بدون هیچ احساس خاصی لباس تیم را پوشیده و رودرروی هواداران راهی زمین شوید.» كوین كورانی:«بیشتر گل های خود را در لباس اشتوتگارت به ثمر رساندم، پس این باشگاه برای من معنای ویژه ای دارد. هم اكنون كه در تیم نیستم، آرزو دارم این باشگاه به بالاترین قله ها تكیه بزند.»



همچنین مشاهده کنید