جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
مجله ویستا

مروری بر چه


مروری بر چه

یادداشتی بر نمایشگاه مروری بر یک دهه ویدیوآرت در ایران

در کاتالوگ نمایشگاه «مروری بر یک دهه ویدیوآرت در ایران» که در خانه هنرمندان ایران برگزار شد، تنها نوشته‌یی از مجید سرسنگی، مدیرعامل خانه هنرمندان به‌چشم می‌خورد، بی‌هیچ توضیحی درباره نحوه برگزاری این نمایشگاه، کیوریتور یا نحوه چیدن این نمایشگاه که تمامی گالری‌ها و فضاهای موجود در خانه هنرمندان به آن اختصاص داده شده است. در نگاهی کلی، کوشش جهت به‌نمایش درآوردن این مجموعه، جمع‌آوری این تعداد کار- که بر اساس نوشته آقای سرسنگی بر ۶۰ اثر بالغ می‌شود و انتشار همین کاتالوگ قابل ستایش و توجه است، به‌ویژه که ویدیوآرت در همین سی سال گذشته در سطح جهان به یک رسانه مهم تبدیل شده است و در ۱۵ سال گذشته هم به‌تدریج در ایران اهمیت فراوان یافته و کمتر هنرمندی را می‌توان سراغ گرفت که به‌سراغ این شاخه جدید از هنرهای بصری یا این شاخه میان‌رشته‌یی نرفته باشد. ولی بدون حضور کیوریتور و بی‌هیچ توضیحی درباره کلیت این عملیات، این نمایشگاه نیز به‌مانند بقیه تلاش‌های انجام شده در سال‌های اخیر مسکوت و ناقص بر پا می‌شود و به پایان می‌رسد. نمایشگاه شامل آثار بسیاری از هنرمندان بنام هنر ایران در کنار جوان‌ها است.

با نگاهی به کاتالوگ می‌توان دید که آثاری از علی‌اکبر صادقی (متولد ۱۳۱۵) تا آثاری از هنرمندانی متولد، نیمه دوم دهه ۱۳۶۰ تا حتی اوایل دهه ۱۳۷۰ گنجانده شده است که از همین جا می‌توان به نبود کیوریتور پی برد و ایراداتی را به نمایشگاه وارد کرد. سال‌ها پیش دوستی به‌شوخی می‌گفت چون فوتبال را به سالن منتقل کرده‌اند، نامش شده «فوتسال»، پس اگر کسانی فوتبال را روی قالی بازی کنند، حتما نامش می‌شود «فوتقال»، حکایت به‌نمایش درآوردن انیمیشن «رخ» ساخته علی‌اکبر صادقی که به سال ۱۳۵۴ در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخته شد و در چندین جشنواره فیلم هم شرکت کرد، احتمالا جدی گرفتن همین شوخی است.

هرچند هنوز مرز دقیقی بین ویدیوآرت، فیلم کوتاه و فیلم تجربی به‌روشنی مشخص نیست، ولی نمایش انیمیشنی که پیش‌تر تحت‌عنوان فیلم در چندین جشنواره به‌نمایش درآمده و حالا ناگهان و به‌همت برگزار‌کنندگان نمایشگاه «مروری بر ۱۰ سال ویدیوآرت در ایران» دارد در یک مانیتور به نمایش درمی‌آید چیست، جدای از اینکه با هیچ محاسبه‌یی کم کردن ۱۳۵۴ از ۱۳۹۲ به عددی نزدیک ۱۰ هم نمی‌رسد که این اثر در این نمایشگاه که مروری بر آثار ده سال گذشته است گویا، به‌نمایش درآید. باید به حدس و گمان به این نکته پی برد که برگزارکنندگان گم‌نام این نمایشگاه از یک سو می‌خواستند چند نام معروف هم در نمایشگاه داشته باشند و هم اینکه در نگاهی خوشبینانه می‌توان این طور فکر کرد که نمایش «رخ» در این نمایشگاه، کوششی است برای نمایش ریشه‌های ویدیوآرت در ایران، طبیعی است که هیچ یک از این دلایل در کاتالوگ نمایشگاه توضیح داده نشده است و صرفا حدس و گمان نگارنده این سطور است.

هر چند به‌نظر می‌رسد برگزارکنندگان گمنام این‌ نمایشگاه کوشیده‌اند آثار را بر اساس سلیقه‌یی کنار هم بچینند، ولی این منطق هم در جایی توضیح داده نمی‌شود و درنتیجه بینندگان به‌سادگی ممکن است، دو اثر را با فاصله زمانی چند ساله در کنار هم ببینند که هیچ‌یک منطقا نباید در کنار هم باشند، همچنان که گاه صدای یک اثر مانع از شنیده شدن صدای اثر دیگر می‌شود. می‌توان درک کرد که کمبود فضا علت همه اینها بوده، ولی درست چیدن آثار هنری در کنار هم، یا چیدن آثار بر اساس یک منطق نمایشگر سلیقه و برنامه برگزارکنندگان است، این نحوه کنار هم گذاشتن، فقط به بینندگان نشان می‌دهد که چیدن این آثار

در کنار هم تنها بر اساس منطق جا در گالری‌های متعدد خانه هنرمندان بوده است و نه بر اساس سلیقه، منطق یا برنامه‌یی از پیش تعیین شده.

با توجه به نام نمایشگاه، باز هم بی‌منطقی به چشم می‌آید، از آنجا که تعداد آثار تولید شده در حوزه ویدیوآرت در ۱۵ سال گذشته بسیار فراوان بوده است، به‌نظر می‌رسد با این نام، صرفا از هنرمندان خواسته شده تا اثری را از بین آثارشان به این نمایشگاه بدهند، بی‌آن‌که کیوریتوری آنها را انتخاب کرده باشد. به این ترتیب باید پرسید که عنوان نمایشگاه آیا به این معنی است که این نمایشگاه داعیه مروری بر کل ویدیوآرت ایران در ۱۰ سال گذشته را دارد، یا صرفا قرار است جریاناتی را نشان دهد، یا اصولا کسی به رده‌بندی این شاخه بینارشته‌یی فکر کرده است.

در نمایشگاه، آثاری از هنرمندان معروف‌تر حوزه به چشم می‌خورد، از عباس کیارستمی که باید در هر نمایشگاه ویدیوآرتی باشد، تا فریده شاهسوارانی، پوریا جهان‌شاد، حامد صحیحی، سمیرا اسکندرفر، سیف‌الله صمدیان، صالح تسبیحی، بهنام کامرانی یا مرحوم صادق تیرافکن که نمایشگاه گویا به یاد او برگزار شده است و بسیاری دیگر. این درحالی است که آثار ایشان که سابقه بیشتری در ویدیوآرت دارند در کنار هنرمندان جوان‌تر و کم‌نام‌تر گنجانده شده است.

هرچند که در بالاتر هم آمد، برگزاری نمایشگاه‌هایی به این شکل البته این فرصت را در اختیار می‌گذارد تا آثار بسیاری از هنرمندان این شاخه دیده شود، آن هم در خانه هنرمندان که طیف وسیعی از مخاطبان را به خود جذب می‌کند، اما کیوریت نشدن نمایشگاه‌هایی از این دست، آنها را محل اشکال می‌کند. هنرمندان جوان ممکن است به‌خاطر اینکه کارشان در کنار کار هنرمندی بنام به‌نمایش درآمده، بی‌ارزش تلقی شود، درحالی که یک هنرمند جوان در ابتدای راه است و هنرمند مسن‌تر به زبان بصری خود دست‌یافته است. و از این مهم‌تر که نمایشگاه «مروری بر یک دهه ویدیوآرت در ایران» بیننده را گیج می‌کند، آیا ما در حال تماشای تاریخ ۱۰ ساله یک رشته‌ در ایران هستیم؟ آیا کل دستاورد ۱۰ ساله تاریخ ویدیوآرت ایران این است؟ نام نمایشگاه که چنین داعیه‌یی دارد و کوشیده شده تا از اکثر هنرمندان هم اثری در نمایشگاه گنجاند، ولی فقدان همان فکر، همان ایده‌یی که ذکر شد، نمایشگاه «مروری بر یک دهه ویدیوآرت در ایران» را به پدیده‌یی سردرگم تبدیل می‌کند.

وقتی نمایشگاهی با چنین عنوانی برپاست، با مشارکت یکی از شرکت‌های بزرگ تولید وسایل الکترونیکی و در فضای خانه هنرمندان، به‌همراه چاپ یک کاتالوگ، آیا آوردن یک کیوریتور یا مشاور تا این حد مشکل یا ناممکن بوده است؟ آیا تعریف کردن یک تم مرکزی برای چنین نمایشگاهی تا این حد سخت بوده است؟ به‌قاعده برگزاری این نمایشگاه وقت و هزینه فراوانی برده است، ولی نیاوردن یک کیوریتور همه این تلاش را بیهوده کرده است. نگاه کنید به توضیحات پای هر اثر، در حالی که وظیفه برگزار‌کننده نمایشگاه است تا با توضیحاتی برای هر اثر مسیر را برای بینندگان روشن کند، از خود هنرمندان خواسته شده تا نوشته‌یی را به‌ نمایشگاه بدهند، به این ترتیب نوشته‌های توضیحی یک هنرمند، حتی روی صفحه کاغذ جا نمی‌شود و از سوی دیگر کاغذ کنار اثر بعضی از هنرمندان صرفا نام اثر و نام هنرمند و سال ساخت اثر است، بدون توضیح. کاش برگزارکنندگان با همه تلاش‌شان، به مهم‌ترین نکته در برگزاری یک نمایشگاه در این اندازه دقت می‌کردند، که نکرده‌اند.

قدرت‌الله جهانگیری