جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

فریاد برهنگی


فریاد برهنگی

میان نوازش های خالی
وحشت کودکی نگاهم را پر کرده
و تنش روشن تر از یک گریه
می خیساند احساسم را
در آن هنگامه که چشمانش
رها می شوند در غم
گریه ی باران تماشایی است
ما سریع تر از لحظه …

میان نوازش های خالی

وحشت کودکی نگاهم را پر کرده

و تنش روشن تر از یک گریه

می خیساند احساسم را

در آن هنگامه که چشمانش

رها می شوند در غم

گریه ی باران تماشایی است

ما سریع تر از لحظه

طلوع می کنیم در ستم

و شبم منفجر می شود

وقتی گلها می میرنددرقفس

و روزم تب می کند

زمانی که محبت مارپیچ آواز می خواند

میان نوازش های خالی

وحشت کودکی نگاهم را پر کرده

خنده اش فریاد برهنگی می دهد سر

که من واژه ای بزرگ و روشنم

برتنم چهره ی گل بپوشانید

و از تولدم بپرسید تبارم را

خنده اش فریاد برهنگی سر می دهد

که گریه ام گریه ی مردم آفریقاست

که خنده ام خنده ی مردم آمریکاست

بر تنم چهره ی گل بپوشانید

که خواهم ساخت ترانه ای

که با هر زبانی آشناست .

شعر از استاد عابدین پاپی



همچنین مشاهده کنید