شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

فلسفه فلامنكو


فلسفه فلامنكو

حقیقت فلامنكو آنست كه باید زندگی كرد و در نهایت سر به دامان مرگ سپرد در این سیر هر كس باید مسئول اعمال خود باشد و تلاش نماید تا صفات نیكی مانند شجاعت , وقار و شوخ طبعی را جزء ذات خود كند و در این تلاش دست دیگران را نیز بگیرد

فلامنكو ، بیان هنری آگاهی كامل از شرایط وجودی آدمی است . در میان مردمی كه احساس مهجوریت و تنهایی در این دنیای لایتناهی آزارشان می داد و پشتیبانی پروردگار ، حامی دلسوز و مهربان و مقتدر را حس نمی كردند ، وجود این طرز فكر، بدیهی به نظر می رسد كه : « ما همه انسانهایی ترسان و بی پناه ، در جایی به سر می بریم كه با آن بیگانه ایم » .این طرز فكر گویای آن است كه موجود برتر دیگری وجود ندارد .

حقیقت فلامنكو آنست كه باید زندگی كرد و در نهایت سر به دامان مرگ سپرد . در این سیر هر كس باید مسئول اعمال خود باشد و تلاش نماید تا صفات نیكی مانند شجاعت ، وقار و شوخ طبعی را جزء ذات خود كند و در این تلاش دست دیگران را نیز بگیرد . این هنرِ زندگی است و هنر صادقانه این است . در فرهنگ فلامنكو ، مرگ همیشه قرین آدمی است و این نزدیكی دایمی ، در تقابل با حیـات ، به زندگی افراد معنا می بخشد .

غصه و ماتم فقط در تراژدی مرگ یك كودك در اثر گرسنگی یا مهاجرت اجباری كشاورزان تهی دست به شهرهای بزرگ متجلی نمی شود . این مفهوم جزیی از زندگی و یكی از مراحل آن است كه با هم ارتباط متقابلی دارند و برای هر شخص درهر لحظه و در هر نقطه ای از سفرش در این دنیا ، باید ارزشمند تلقی شود . هنرمندان كولی یا جیپسی Gipsy به دلیل اینكه از نزدیك و برای مدتهای طولانی ، تمامی این مفاهیم را لمس كردند ، این آگاهی شان بسیار عمیق شد و باعث شد تا به قدرت بیان سحر انگیزی دست یابند. كولیهای اهل مورون دِلا فِرونتِرا ( Moron de la Frontera ) ، اوترِرا Utrera و دیگر شهرهای كوچك اطراف سِویاSevilla ، این آگاهی را جزیی از زندگی روزمره و خانوادگی خود كرده اند

كولیهای اهل مورون دِلا فِرونتِرا Moron de la Frontera ، اوترِرا ( Utrera ) و دیگر شهرهای كوچك اطراف سِویا ( Sevilla ) ، این آگاهی را جزیی از زندگی روزمره و خانوادگی خود كرده اند و ارزشی كه به هنرشان می دهند ، كاملاً در ارتباطات خانوادگی و اجتماعی شان مشهود و جاریست.

برای كولیهایی كه هیچ وقت تحت حمایت نبودند و زندگیشان همیشه در گذار و عبور از مكانی به مكانی دیگر می گذشت ، مفاهیم مدونی همچون قانون ، مذهب ، ملیت ، پرچم و دنیا طلبی ، جایی در فرهنگ شان نداشت . ایشان مجبور بودند نسل به نسل ، مفهوم تنازع برای بقای فیزیكی و رقابت برای دست یابی به پایه های حیات را انتقال دهند تا اجتماع و هویت شان ، دوام یابد . در اسپانیای دههٔ ۱۹۶۰ و اوایل دههٔ ۱۹۷۰ میلادی ، تمام این مفاهیم در بیان هنری كولیها تجلی یافت و محققاً با مذهب و كلیسای كاتولیك ، كه برای ایشان تحمیل فرانكوی اسپانیا بود ، تجانسی نداشت .

كولیها كه مهاجرانی از هند و پاكستان امروزی محسوب می شوند ، برای خود سنن عقلانی كاملاً متفاوتی از كلیسای كاتولیك دارند . هنر فلامنكو هستهٔ مركزی فرهنگ شان است و كاملاً به این موضوع معتقدند كه این فرهنگ از نسلی به نسل دیگر و بصورت سینه به سینه ، به عنوان علامت مشخصهٔ خانوادگی و اجتماعی شان ، حفظ می شود . در این فرهنگ ، موسیقی و رقص و آواز ، مذهـب شان شد .

فلامنكو یك هنر بدون مسئولیت نیست . تداوم و تكامل یك هنر ، نیازمند نظام خاصی است كه با نظارت صاحب نظران تكمیل می شود (مادر بزرگ نوهٔ بزرگش را بخاطر از دست دادن ریتم (Fuerra Compas) سرزنش می كند) . در مورون ، آواز یا كانته (Cante) در همه جای زندگی جاریست و بچه ها از اوان طفولیت درفضایی آكنده از كانته حوندو (Cante Jondo) قرار دارند.

بچه ها با همان سن اندك ، از طریق كانته از فلسفه وجودی خویش آگاه می شوند ؛ و این برای والدین راه حلی جهت آموزش معنای مرگ و زندگی و تقابل این دو مفهوم ، به فرزندان محسوب می شود . این راه حل ، توسط فرهنگ پیرامون شان ارائه می گردد . چنین دیدگاهی از فلامنكو ، بیانگر آنست كه انگیزش جنسی یك نقش فرعی در بیان جدی این هنر دارد (معمولاً اشخاص جذاب از هر دو جنس كه فقط به ظاهر خود می پردازند ، در صورت فقدان آگاهی فلامنكو یا انترائو( Entrao ) ، سرگشته و نادان تلقی می شوند) .

به عبارت دیگر از دید مسن ترها باید طرز بیان فلسفهٔ وجودی این هنر توسط زنان و مردان ارائه كنندهٔ آن ، علاوه بر دارا بودن جذابیت لازم ، به گونه ای باشد كه شأن و مقام انسانی هر یك از دو جنس را ، حتی تحت شرایط نامعقول و مبتذل ، حفظ كند . این نظریه ، بی پروایی و صراحت خاصی دارد كه نه تنها نتایج حاصل از درك معنای هستی را به عنوان یك اصل فلسفی بیان می كند ، بلكه به چگونگی بیان این فلسفه توسط جوهر ذاتی یك شخص به شكل یك هنر ، كه شامل پیچیدگیها و رموز تكنیكی استادانه ای است ، می پردازد . برای یك هنرمند فلامنكو بسیار ضروری است كه هر روز هنگام تمرین تكنیكهای خود با آنها مواجه شود .

این یك مسابقه با زمان برای كسب مهارت است تا هنرمند را قادر به اجرا و بداهه پردازی عمیق و با معنی نماید . بدین ترتیب هنرمند باید از شجاعت كافی برخوردار باشد تا گاهی در مقابل كسب ملزومات حیاتی زندگی و یا تاثیر گذر زمان و بالا رفتن سن ، بتواند از كسب مهارت و تكنیك بگذرد . این شجاعت در هنرمندان بزرگ فلامنكو ، غالباً بصورت حس شوخ طبعی و مزاح متجلی می شود . به همان خوبی ای كه می توانند حس انزوایی عمیق و دردناك را بیان كنند ، از گسترش آن در زندگی كه پیامدش از دست رفتن انگیزه و ایجاد حس پوچی می باشد ، آگاهی كامل دارند.

حتی گاهی برخی از هنرمندان ، این پوچ گرایی بشر را در قالب طنزی تلخ بیان می كنند . اكثر هنرمندان حرفه ای فلامنكو به سطح بالایی از درك و آگاهی دست یافته اند و از تاثیر پدیده مرگ مطلعند و می دانند كه زندگی ، براساس ماهیت وجودی و ارتباط اش با مرگ ، یك دوره موقت و گذراست .

برخلاف محصولات صنعتی و كشاورزی و محصولاتی مشابه ، كه تولیدشان تحت اجبار و نیاز صورت می گیرد ، ذات این هنر به گونه ای است كه خودبخود و مداوم ، با یك حالت ناخودآگاه و بداهه پردازانه ، در قالب گیتار و رقص و آواز ، تولید و اجرا می شود . هدف ، ارتقای مناسبات هنری اجتماعی است ، نه تحصیل ثروت و منافع مادی .

بطور خلاصه ، فلامنكو هنری است شامل شجاعت ، وقار ، شوخ طبعی و نكته سنجی در مواجهه با هرج و مرج موجود در هستی . با این كلید می توان به دنیایی عاری از تفكرات خرافی و اصول دست و پاگیر وارد شد و به جستجوی ارزش های والای انسانی همت گمارد . ارزش هایی كه در مجامع فلامنكو تاكید بسیاری بر شناخت ، كسب و حفظ آنها می شود . به همین دلیل ، فلامنكو ، از هر نوعش كه باشد ، انسان را به سمت خودشناسی سوق می دهد و حاوی چنین مفهومی است .

محمد امین روحانی

منبع : سایت هنر و موسیقی



همچنین مشاهده کنید