یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نقش‌جهان زیر باران


نقش‌جهان زیر باران

همه دنیا را هم که بگردم،‌ باز هم می‌آیم همین‌جا، می‌ایستم روبه‌روی همین گنبد نرم و آرام. و چه روزی می‌شود آن روز اگر باران ببارد بر نقش جهان. یعنی بر میدان امام و بر گنبد این مسجد …

همه دنیا را هم که بگردم،‌ باز هم می‌آیم همین‌جا، می‌ایستم روبه‌روی همین گنبد نرم و آرام. و چه روزی می‌شود آن روز اگر باران ببارد بر نقش جهان. یعنی بر میدان امام و بر گنبد این مسجد بی‌مناره، شیخ لطف الله و بر چهار مناره مسجد امام و بر سقف چوبی عالی‌قاپو و بر دروازه‌های سنگی دو سوی میدان- یادگار روزگاری که اینجا زمین چوگان بوده - و بر تمام میدان و دکان‌هایش.

صبحی زود وقتی مناره‌ها و گنبدها تازه روز را سلام گفته باشند و دکان‌‌ها و مشتری‌هایشان هنوز خواب باشند.و فواره‌های حوض بزرگ میان میدان دست به یکی کرده باشند با باران تا پناه بگیرم در آرامش طلایی مسجد شیخ لطف الله.

و می‌پرسم از خود چه سرّی است در این مسجد و مسجد امام و همه میدان؛ ترکیبی از دقت و ظرافت و زیبایی و شکوه. آن‌قدر باشکوه و آن‌قدر زنده که هنوز پس از چهار قرن نفسم را در سینه حبس می‌کند، وقتی می‌رسم اینجا... و نمی‌دانم رو به کجا بایستم وقتی می‌رسم به این میدان.

مسجد امام، همان‌جا که شاه عباس صفوی نماز می‌‌گذاشته. در اینجایی که چهار مناره دارد و دوتایش رو به قبله است- چنانکه همه مناره‌ها- و دوتایش رو به میدان است، برای آنکه با سر‌در بازار قیصریه، که آن سوی میدان است،قرینه‌شود. و این تصویر نمایی است از سر‌در همین مسجد، و کاشی‌کاری شگفت‌انگیزش که باید باشید و ببینید. هم این را هم این آبدان یک پارچه سنگ خارا و هم همه چیزهای شگفتی که در مسجد امام وجود دارد.

می‌گویند شیخ لطف الله مسجدی است که برای زنان ساخته شده. باور می‌کنم. در خلوتی نشسته، آرام و بی‌هیاهو، زیبا، صمیمی، با آغوش گرم پذیرا، مانند مادرم.

و شاه عباس صفوی اینجا زندگی می‌کرد، در عالی‌قاپو و در همین ایوان شاید چوگان بازی و جشن‌ها یا سوگواری‌ها را نظاره می‌کرد و درباریان و خواص در حجره‌های اطرافش می‌نشستند به تماشا و از همان روزگار بازاری جریان داشته آن پایین‌تر،زیر حجره‌ها درست مثل خود زندگی.

شیوا حریری



همچنین مشاهده کنید