شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
سینمای ایران بدون سوپراستار است
«وقت انتخاب بازیگر برای پدرخوانده تصمیم گرفته بودم كه از بازیگران پرافاده و جنجالی استفاده نكنم. اصلا سوپراستارها را كنار بگذارم. همه نقشها انتخاب شده بود جز دن كورلئونه و ما دنبال بازیگر میگشتیم. شبی خانه مارلون براندو بودم و او بدون اطلاع من شروع به بازی كرد. او ستاره واقعی بود. كاریزما داشت و من كه دشمن سوپراستارها بودم را جذب كرد. بعد از آن هیچ فیلمی را بدون آنها نساختم. چون بیشتر از آنكه قصه شما را جذب كند این كاراكتر و شخصیت آنهاست كه جذبتان میكند.»
دیگر همه ماجرای انتخاب مارلون براندو توسط كاپولا برای پدرخوانده را میدانند اما دنیای سوپراستارها در هالیوود با سینمای ما در ایران دو نقطه مقابل است. ما هر ساله تلاش میكنیم تا با برچسب و سطحینگری و مخالفت با قصههای عامهپسند ، ستارهها را به گند بكشیم .میترسیم با ساختن ستاره، الگوهایی مصنوعی بسازیم. برای همین ریشه همه چهرهها را میزنیم.
● سینما سینماست
قبل از انقلاب سوپراستارها، متعلق به فیلمفارسیها بودند. نام فردین كه میآمد همه میدانستند با یك فیلم پراشك و آه و آواز طرف هستند. بهروز وثوقی و سعید راد هم كنار همه فیلمهایی كه هنری محسوب میشدند، هر از چندگاهی در همین فیلمهای پرآواز و مردمپسند حاضر میشدند. آنها میدانستند با «تنگنا» و «كندو» نمیشود دوام آورد.
اما بعد از انقلاب قرار شد ستارهها تغییر كنند. یعنی اصلا ستارهسازی نشود. یك دهه بازیگران سینما، هنرپیشههای میانسال تئاتر و تلویزیون بودند و تنها «عروس» بود كه یكباره همه چیز را به هم ریخت و باز هم ستارهها آمدند. ستارههایی كه مردم دوست داشتند چهرهشان، حركاتشان و حرفزدنشان را روی پرده نقرهیی ببینند. این شروع ماجرا بود. اما بعد از شانزده سال و حضور این همه بازیگر هیچ فیلمی با بازیگرش شناخته نمیشود.
فیلمسازان و سینماگران هم از این ماجرا دل خوشی ندارند. مثلا همایون اسعدیان كارگردانی كه خودش از بازیگران حرفهیی سینما استفاده كرده میگوید: «سوپراستارهای ایرانی خیلی كوچكتر از سوپراستارهای جهانی هستند. در هالیوود، همیشه آنها هستند كه استارت فروش گیشه را میزنند. آنها تنها بازیگر نیستند و صدای خوب و فیزیك مناسب دارند و هنرمندند. اما بازیگران ما تواناییهای چندانی ندارند». اومیگوید: «بازیگران ایرانی اغلب از این میترسند كه در یك نقش جا بیفتند و با یك شخصیت شناخته بشوند. اما همه ما باید یك بازیگر را در ذهنمان باور كنیم و بپذیریم و گرنه نه او موفق بوده، نه تماشاگر برای دیدنش پول میدهد.»
محمدعلی سجادی كارگردان رنگ شب و اثیری هم میگوید: «سوپراستارهای ما در حدواندازه خودمان است و با هیچ جا قابل مقایسه نیست. چون سینمای ما با همه جا فرق میكند. اگرچه معمولا در ایران هیچ وقت با این افراد نمیشود به فروش فیلم امیدوار بود.»
اما مهدی كرمپور از اساس با این تعریفها مشكل دارد: «ما اصولا سوپراستار نداریم چون بازیگران ما فروش گیشه را تضمین نمیكنند، اصلا نگرانند كه باعث فروش بشوند و همه بگویند شما فیلم هنری كار نمیكنید. ما فقط ستاره داریم كه در كنار بقیه عوامل فیلم باعث موفقیت میشوند اما به تنهایی نه.»
اما در این مورد بازیگرها بهتر میتوانند نظر بدهند. فرامرز قریبیان معتقد است كه «ما در ایران هم سوپراستار داریم اما حضور آنها باعث نمیشود كه یك فیلم خوب بشود و موفق باشد. مثل همه جای دنیا، شما پلی در دوردست را نگاه كنید با آن همه ستاره فیلم خوبی از كار در نیامده و فروش هم نكرده. سوپراستارها در كنار بقیه جواب میدهند.
بخصوص كه آنها زود هم فراموش میشوند و برای همین هم این نوع بازیگرها تلاش میكنند در فیلمهایی حاضر شوند تا بازیشان دیده بشود و همه به عنوان «بازیگر» آنها را بپذیرند.» قریبیان میگوید، سوپراستارها دورهیی هستند و عمرشان كوتاه است: «كافی است سنتان بالا برود، دیگر نه مردم سراغ شما میآیند نه سینماگرها. باید بازیگر خوبی باشید تا شما را بپذیرند.»
جواد طوسی، منتقد هم میگوید: «بازیگر باید قبل از قرار گرفتن مقابل دوربین به این تعریف رسیده و اجرایش هم نشانه یی از توانایی، انگیزه و خلاقیت داشته باشد. به غیر از این نمیشود امیدوار بود كه یك جریان سالم به وجود میآید. حتی در سینمای تجاری هم باید به این موضوع توجه كرد. اینكه چهره، فیزیك و شمایل و نشانههای سمپاتیك او با كاراكتر فیلم بخواند و بیواسطه تماشاگر او را بپذیرد. دیگر این موقع زیبایی و خوشبرورو بودن و قامت رعنا و هیكل چارشانه نمیتواند كارساز باشد. حتما داستین هافمن فیلم پاپیون با آن عینك ته استكانی و آل پاچینو و جین هاكمن مترسك را در ذهن دارید. بازیگرانی كه هیچ كس در كاریزما و قدرتشان شك ندارد.»
نیكی كریمی بیشتر از آنكه بازی كند فیلم میسازد، لیلا حاتمی ترجیح میدهد كم كار باشد، از فریبرز عربنیا خبری نیست، محمدرضا فروتن فیلم هنری بازی میكند، هدیه تهرانی دستیار بهمن قبادی میشود، بهرام رادان در فیلم تبلیغاتی بازی میكند و هركدام راه جدیدی انتخاب كردهاند. فیلمها پر از بازیگران تلویزیونی شده كه با طنزهای شبانه بین مردم محبوبیت پیدا كردهاند. همه فیلمها اندازه هم میفروشند.
فیلم بینها ترجیح میدهند جلوی تلویزیونشان لم بدهند و آخرین هنرنمایی بازیگران امریكایی و اروپایی را ببینند. همه پذیرفتهاند كه ستارهها عمر كوتاهی دارند و نمیشود به آنها دل بست. حالا هم كه دیگر خبری از ستارهیی نیست و همه از این عنوان «بد» میگویند. هركس به راه خودش میرود. بدون ستاره و نقطه امیدی.
بهزاد یكتا
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
حجاب چین گشت ارشاد ایران رئیس جمهور پاکستان رئیسی مجلس شورای اسلامی توماج صالحی کارگران رهبر انقلاب سریلانکا
کنکور سیل سلامت تهران قم سردار رادان سازمان سنجش فضای مجازی اصفهان شهرداری تهران پلیس زنان
خودرو بانک مرکزی دلار قیمت خودرو آفریقا قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو ارز سایپا ایران خودرو مسکن
پایتخت خانواده تلویزیون موسیقی ترانه علیدوستی فیلم سریال سینمای ایران مهران مدیری کتاب
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه روسیه حماس طالبان اوکراین ایالات متحده آمریکا ترکیه
پرسپولیس فوتبال آلومینیوم اراک جام حذفی استقلال فوتسال بازی بارسلونا تیم ملی فوتسال ایران باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال تراکتور
هوش مصنوعی سامسونگ گوگل همراه اول ناسا الماس تسلا فیلترینگ نخبگان
دندانپزشکی مالاریا آلزایمر کاهش وزن سلامت روان زوال عقل داروخانه