چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
مجله ویستا

مسئولیت مردان منبر و مدح


مسئولیت مردان منبر و مدح

ایرانیان شیعه, دین خود را اعم از احکام و اعتقادات و اخلاقیات همواره از «منبر» گرفته اند و هیچ یک از دیگر وسایل نشر و ترویج معارف دینی از حیث دامن گستری هم وزن و هم پای منبر نبوده است

ایرانیان شیعه، دین خود را - اعم از احکام و اعتقادات و اخلاقیات- همواره از «منبر» گرفته اند و هیچ یک از دیگر وسایل نشر و ترویج معارف دینی - از حیث دامن گستری- هم وزن و هم پای منبر نبوده است. «مداحی» نیز از جمله نهادهای دیرپای جوامع شیعی است و این مداحان بوده اند که از دیرباز تاکنون منبردانایان دین گستر شیعه را در نشر معارف حقه اهل بیت علیهم السلام گرمی بخشیده اند.

سنت چنان بوده که مداحان، هنر خود را در جلب عواطف و احساسات مردمان به خدمت می گرفته اند تا آنان را به پای منبرها بکشانند و - حسب وضع و موقع- با مرثیه سرایی و مولودی خوانی، قلوب مستمعین را مستعد دریافت حقایق دین و معارف اهل بیت(ع) کنند چندان که کار سخت عالمان دین شناس و مبلغان سنت نبوی و سیره علوی در القای آن حقایق و معارف، آسان شود. چنین بود که مداحی در خدمت منبر قرار می گرفت و مداحان رونق بخش کرسی دانشمندان دین در تعلیم و تهذیب مردمان می شدند.

اکنون سالیانی است که این سنت پسندیده دگرگون شده و در برخی از محفل‌ها و هیئت‌ها جایگاه منبری و مداح جابجا. «اصل»، مداحی است و خطیب و واعظ، گویی صرفاً برای پاسداشت صوری همان سنت پیش گفته به منبر می رود و دیگر هیچ. در بعضی تکایا و مجالس که اصلاً نشانی از «منبر» نیست و هر چه هست مدح و مصیبت است و بس.

منبرها برپا شده‌اند تا وسیله‌ای باشند برای برپایی دین خدا در دل‌ها. در همه ادوار و اعصار کسانی از بندگان خدا هستند که در فهم معارف ربانی و تفقه در دین خدا کوشاترند و در جستجوی نازک اندیشی‌ها و اشارت‌های بصیرت بخش امامان معصوم(ع)، استوارتر و خستگی ناپذیر. هم آنانند که واسطه انتقال این معارف به خلق خدا هستند تا مردم را به بصیرت و معرفت که مقدمه عبودیت است، هدایت کنند. هدف نهایی «مکتب» جز «عبودیت» نیست و معرفت، سوار بر مرکب «عواطف» ره به سوی «عبودیت» می سپارد. کار مداحان، جلب این عواطف به سوی حقیقت مکتب و تزریق این «چاشنی» در جان طالبان معارف شیعه است.

چندی پیش با عزیزی از طبقه مداحان مشهور پایتخت گپ و گفت کوتاهی داشتم. می گفت: دور و اطراف هر یک از منبری‌های مشهور و پر مخاطب تهران، قریب ده مداح مختلف - از شهیر و کم شهرت و گمنام- همواره حاضرند و همه هم در همه مجالس می خوانند چندان که پیش و پس از منبر ۴۰ دقیقه‌ای یک واعظ معروف، ساعت‌ها برنامه مداحی اجرا می شود! یعنی که «منبری» رونق بازار «مداح» را موجب شده، حال آن که سنت هزار ساله هیئت‌های شیعی عکس آن را گواهی می دهد.

باید پرسید سخنوران شهیر شهرها و خطیبان پرمخاطب جماعات مذهبی را چه نیازی به گرمی بازار مرثیه گویان و مدیحه سرایان؟ قرار است مداحان شیعه با هنرمندی خود، برداشت بهینه از «محصول منبر» را - که چیزی جز آموزه های وحیانی جاری بر لسان عالمان دین اندیش نیست- برای مردمان کوچه و بازار ممکن کنند تا «مکتب» اهل بیت(ع) در جان هایشان «ماندگار» شود:

"هر مکتبی اگر چاشنی‌ای از عاطفه نداشته باشد و صرفاً فلسفه و فکر باشد، آنقدر در روح‌ها نفوذ نمی کند و شانس ماندگاری ندارد. ولی اگر چاشنی‌ای از عاطفه داشته باشد، این عاطفه به آن حرارت می‌دهد. آن مکتب را منطقی می‌کند. بدون شک مکتب امام حسین(ع) منطق و فلسفه دارد... اما اگر دائماً این مکتب را صرفاً به صورت یک مکتب فکری بازگو کنیم، حرارت و جوشش آن گرفته و کهنه می شود. این بسیار نظر بزرگ و عمیقانه‌ای بوده است؛ یک دوراندیشی فوق العاده عجیب و معصومانه، که گفته اند برای همیشه این چاشنی را شما از دست ندهید». (استاد شهید مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی، صفحه ۵۸)

منبرها برپا شده‌اند تا وسیله‌ای باشند برای برپایی دین خدا در دل‌ها. در همه ادوار و اعصار کسانی از بندگان خدا هستند که در فهم معارف ربانی و تفقه در دین خدا کوشاترند و در جستجوی نازک اندیشی‌ها و اشارت‌های بصیرت بخش امامان معصوم(ع)، استوارتر و خستگی ناپذیر. هم آنانند که واسطه انتقال این معارف به خلق خدا هستند تا مردم را به بصیرت و معرفت که مقدمه عبودیت است، هدایت کنند. هدف نهایی «مکتب» جز «عبودیت» نیست و معرفت، سوار بر مرکب «عواطف» ره به سوی «عبودیت» می سپارد. کار مداحان، جلب این عواطف به سوی حقیقت مکتب و تزریق این «چاشنی» در جان طالبان معارف شیعه است.

وقتی «عبودیت» غایت همه آموزه‌ها و آرزوهای مکتب باشد، بدیهی است که اسوه‌ها و امامان و پیشاهنگان مکتب، نمونه‌های بی بدیل و مظاهر تام و تمام عبودیت خواهند بود:

"ارزش فاطمه زهرا(س) به عبودیت و بندگی خداست... نه فقط فاطمه زهرا(س) بلکه پدر فاطمه هم - که مبدأ و سرچشمه فضایل همه معصومین است و امیرالمؤمنین(ع) و فاطمه زهرا(س) قطره‌هایی هستند از دریای وجود پیغمبر- ارزشش پیش خدا به خاطر عبودیت است..."(رهبر معظم انقلاب، در دیدار مداحان و شاعران- ۵/۵/۸۴)

فرض کنید راجع به حضرت اباالفضل(س) صحبت می شود، بنا کنند از چشم و ابروی آن بزرگوار تعریف کردن؛ مثلاً قربون چشمت بشم! مگر چشم قشنگ در دنیا کم است؟ مگر ارزش اباالفضل(ع) به چشم‌های قشنگش بوده؟ اصلاً شما مگر اباالفضل(س) را دیده‌اید و می‌دانید چشمش چگونه بوده!؟ اینها سطح معارف دینی ما را پایین می آورد. معارف شیعه در اوج اعتلاست... ارزش اباالفضل العباس(س) به جهاد و فداکاری و اخلاص و معرفت اوست. به صبر و استقامت اوست... ارزش اباالفضل و حبیب بن مظاهر در اینهاست، نه در قد رشیدش یا بازوی پیچیده‌اش. قد رشید که خیلی در دنیا هست. اینها که در معیار معنوی ارزش نیست... این که ما همه‌اش بیائیم روی ابروی کمانی و بینی قلمی و چشم خمار این بزرگواران تکیه کنیم، این که مدح نشد. در مواردی ضرر هم دارد. در فضاهایی این کار خوب نیست». (رهبرمعظم انقلاب- همان).

گاه می شود که مداحان ما در ذکر مناقب حضرت صدیقه اطهر(س) یا دیگر معصومین(ع) از مرز«توحید» می‌گذرند و در ورطه «شرک» در می غلطند. حال آن که در زیارت‌های معتبره مأثوره، به رغم انتساب عالی‌ترین و شگفت انگیزترین مقامات معنوی و اوصاف الهی به وجود مقدس حضرات معصومین(ع)، بر «عبودیت» آن بزرگواران تأکید تمام شده است. از آن جمله است این فراز شریفه از «زیارت رجبیه» که به خداوند متعال عرضه می داریم: "لافرق بینک و بینهم الا انهم عبادک"؛ هیچ فرقی بین تو و اینها - حضرات معصومین علیهم السلام- نیست غیر از این که اینها بندگان تو هستند." و زیارت رجبیه از آن دسته متون شریفه ای است که امام راحل عظیم الشأن (ره) - حسب گفته یکی از شاگردان ایشان که در قید حیاتند- توصیه اکید به خواندن آن داشتند و می‌فرمودند: "فقط همین «عبد» بودن ائمه علیهم السلام است که فارق بین اینها و خداست والا آن بزرگواران تمام نیروهای الهی را دارند."

متأسفانه دامنه انحراف در برخی مداحی‌ها از مسیر تعالیم نورانی اهل بیت(ع) محدود به «مبالغه گویی» از مقام و منزلت معصومین(ع) نیست. گاه از این سوی بام افتاده‌ایم؛ «تصغیر و تضییق مرتبت» آن بزرگواران در ذکر مراثی و مدایح، رایج تر از گزافه گویی است. این آفت البته ناشی از قصور فهم ما از مقام حقیقی وجود مقدس و شریف آن حضرات است که سطح عقول و عرفان و آمال آنان را با خود قیاس می‌کنیم و امتیازاتی نظیر قدرت مادی و جسمانی یا زیبایی بی نظیر ظاهری را که ممکن است منتهای آرزوی خود و مخاطبانمان باشد به آن بزرگواران نسبت می دهیم بی آن که این امتیازات ظاهری در نظام ارزشی دینی ما واجد ارزش حقیقی باشد:

"چون به آنها - حضرات معصومین(ع)- دسترسی نداریم، آنها را نمی فهمیم و درک نمی کنیم، گاهی تعبیراتی گفته می شود که خیلی هم دقیق نیست... چون می خواهند تکریم و تعظیم کنند، اما واقعیت مطلب در ذهن کوچک ما نمی گنجد... چیز دیگری که بنده اطلاع پیدا کردم، استفاده از مدح‌ها و تمجیدهای بی معناست که گاهی هم مضر است. فرض کنید راجع به حضرت اباالفضل(س) صحبت می شود، بنا کنند از چشم و ابروی آن بزرگوار تعریف کردن؛ مثلاً قربون چشمت بشم! مگر چشم قشنگ در دنیا کم است؟ مگر ارزش اباالفضل(ع) به چشم‌های قشنگش بوده؟ اصلاً شما مگر اباالفضل(س) را دیده‌اید و می‌دانید چشمش چگونه بوده!؟ اینها سطح معارف دینی ما را پایین می آورد. معارف شیعه در اوج اعتلاست... ارزش اباالفضل العباس(س) به جهاد و فداکاری و اخلاص و معرفت اوست. به صبر و استقامت اوست... ارزش اباالفضل و حبیب بن مظاهر در اینهاست، نه در قد رشیدش یا بازوی پیچیده‌اش. قد رشید که خیلی در دنیا هست. اینها که در معیار معنوی ارزش نیست... این که ما همه‌اش بیائیم روی ابروی کمانی و بینی قلمی و چشم خمار این بزرگواران تکیه کنیم، این که مدح نشد. در مواردی ضرر هم دارد. در فضاهایی این کار خوب نیست». (رهبرمعظم انقلاب- همان).

کاش در «ظاهرگرایی» و «اسطوره سازی» به همین مقدار بسنده می شد. متأسفانه دامنه انحراف در طبقات پایین‌تر طایفه مداحان، خیلی گسترده‌تر است. در برخی مجالس و دسته‌جات عزاداری محلی، پاره‌ای از خوانندگان جرأت می‌کنند اشعاری مبتذل و با مضمون‌های عشقی را که نوعاً خوانندگان پاپ - از نوع به اصطلاح لس آنجلسی- پیش‌تر در قالب ترانه خوانده اند، با همان سبک و آهنگ، در توصیف اهل بیت(ع) بخوانند.

"قدرت الله رحمانی"


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.