سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

مناظرات اشیا


مناظرات اشیا

مشت به خروار گفت
ما شما را خروار کردیم
ولی اکنون هیچ توجهی به ما نداری
خروار گفت درست است
ولی اگر خروار نباشد مشتی هم نیست
نا گه دانه سر رسید وگفت
جر و بحث نکنید
مشکل شما این است …

مشت به خروار گفت

ما شما را خروار کردیم

ولی اکنون هیچ توجهی به ما نداری

خروار گفت درست است

ولی اگر خروار نباشد مشتی هم نیست

نا گه دانه سر رسید وگفت

جر و بحث نکنید

مشکل شما این است که مرا فراموش کرده اید

گرما وسرما

گرما به سرما گفت تو چقدر ازار دهنده هستی

سرما گفت چطور مگه

گرما گفت چون دیده ام که از زمستانت مردم گلایه دارند

سرما در جواب گفت به حرف مردم گوش نکن

این مردم که من دیده ام سیاهی لشکرند

گرما گفت منظور شما را نگرفتم

سرما گفت منظور واضح است

همین مردم در پیش من

بارها از بدی گرمای تو سخن گفته اند .

صورت و دماغ

دماغ به صورت گفت صورت تو به من نمی اید

من صورتی می خواهم که زیبا باشد

صورت در جواب گفت بله

اما بشرطی که دماغ هم زیبا باشد .

مو و سر

مو به سر گفت

سر بی مو خیلی خنده دار است

سر در جواب گفت

نه به اندازه ی موی بی سر

پیراهن و ژاکت

پیراهن به ژراکت گفت تو همرا ه خوبی نیستی

ژاکت گفت چه جوری

پیراهن گفت اخه فقط در هوای سرد با منی

ژاکت گفت اتفاقا تو همراه خوبی نیستی

پیراهن گفت منظور

ژاکت گفت من حداقل در همان هوای سرد با تام

ولی این تویی که مرا رها می کنی .

سبزه و زمین

سبزه به زمین گفت

مرا برای زیبایی صورت خود می رویانی

زمین در جواب گفت اشتباه می کنی

سبزه گفت چه جوری

زمین گفت ایا تا به حال شده یکی بگوید

سرسبز زمین است

سبزه گفت نگرفتم

زمین گفت منظورم این است که همه می گویند

زمین سر سبز نه سر سبز زمین .

سر و و گون

سرو به گون گفت

کسی که اینقدر کوتا ه است

نگاه کردن ندارد

گون در جوابشگفت نه

بلند بی ثمر حسابی ندارد .

گردن و دست

دست به گردن گفت

دستی که می شکند با گردن می شود

گردن گفت

نه این طور نیست

درمان هر شکسته ای دست است .

اجر و کوره

اجر به کوره گفت اخه گنا من چیست که باید در اتش تو بسوزم

کوره در جواب گفت تا پخته شوی و بسازی .

هندوانه و گردو

هندوانه و گردویی جر و بحثشان شد هندوانه گفت من می توانم بر روی

این گنبد قدم بزنم گردو گفت من نیز می توانم

ناگه توپی از راه رسید و گفت جر و بحث شما بی فایده است

گفتند چرا ؟گفت چونکه می دانم از پس این کار بر نمی ایید

گفتند چه جوری توپ گفت چون قبل از شما من و لیمو این شرط بندی را با خته ایم .

سکه و اسکناس

اسکناس به سکه گفت

تو همیشه کو چکتر از منی

سکه در جواب گفت تو هم بالاتر از من نیستی

اسکناس گفت چطور ؟ سکه گفت تو با یک باد می لرزی

ولی من بیدی نیستم که با باد بلرزم .

عابدین پاپی



همچنین مشاهده کنید