چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا
نفر اول صف...
باران بدجوری به صورتش می خورد.سرش را بالا گرفت و مأیوسانه نگاهی به صف طویل اتوبوس انداخت.صدایی گفت:ببخشید آقا!ساعت چنده؟
مرد برگشت و نگاهی به صورت درهم رفته پیرمرد انداخت و بی حوصله گفت:پنج.
با توقف اتوبوس جنب و جوشی در صف افتاد.جمعیتی که توی اتوبوس بودند کمی جابجا شدند:بیا تو آقا...یه نفر جا داره!
مرد برگشت و نگاهی به پیرمرد انداخت و یک قدم عقب کشید:شما بفرمایید پدر جان!
پیرمرد سوار شد.صورت خندان پیرمرد از پشت شیشه اتوبوس به مرد آرامش می داد.
باز هم باران می بارید اما این بار مرد نفر اول صف بود...
فاطیما امیدوار
http://khodahast.parsiblog.com/۴۰۳۰۰۰.htm
منبع : مطالب ارسال شده
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
غزه ایران دولت سیزدهم رافائل گروسی رئیس جمهور دولت مجلس شورای اسلامی رهبر انقلاب محمد اسلامی انتخابات شورای نگهبان مجلس
هواشناسی سازمان هواشناسی تهران قتل بارش باران پلیس حجاب آموزش و پرورش سیل سلامت شهرداری وزارت بهداشت
قیمت خودرو خودرو شهرداری تهران مالیات مسکن حقوق بازنشستگان قیمت طلا ایران خودرو بازار خودرو قیمت دلار بانک مرکزی سایپا
نمایشگاه کتاب فضای مجازی رضا رویگری تلویزیون نمایشگاه کتاب تهران سینما تئاتر دفاع مقدس سینمای ایران سریال موسیقی کتاب
اینوتکس دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان
اسرائیل رژیم صهیونیستی جنگ غزه فلسطین رفح آمریکا حماس روسیه چین ترکیه نوار غزه اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر لیگ قهرمانان اروپا ذوب آهن نساجی لیگ برتر فوتبال ایران بازی لیگ برتر ایران سپاهان جواد نکونام
اپل هوش مصنوعی فناوری سامسونگ آیفون گوگل مایکروسافت باتری ناسا
سازمان غذا و دارو خواب مواد غذایی کمردرد بیماران خاص زیبایی کاهش وزن بیمه