شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ماجراجویی های نومحافظه کارها ادامه خواهد یافت


«جورج دبلیوبوش» و تیم بازهای باقیمانده از جنگ سرد او هنگامی كه روی كار آمدند، جهان را با نداهای جنگ طلبانه حیرت زده كردند و در سال ،۲۰۰۱ هنگامی كه ارتش آمریكا را وارد نبرد با عراق كردند، این حیرت را دو چندان قوت بخشیدند. اكنون و در آغاز دور دوم ریاست جمهوری «جورج بوش» باید چه انتظاری از او و یارانش داشته باشیم؟در طول چند ماه گذشته، در ارتباط با همین موضوع بحث های داغی در جریان بوده است. به بیان ساده تر، می توان گفت كه دور دوم ریاست جمهوری بوش به دو بخش كلی از نظر استراتژی و تفكر برخورد آمریكا با جهان تقسیم خواهد شد. طرفداران این دو نظریه را می توان به «شكاكان» و «بدبینان» تقسیم كرد.«بدبینان» می گویند كه دور دوم ریاست جمهوری بوش با ماجراجویی های جدید از نوع ماجراجویی های وی در عراق توأم خواهد شد. آنها می گویند كه شاید سوریه و یا ایران اهداف بعدی نظامی گری دستگاه حاكم بازها باشند. این عده معتقدند كه با پیروزی مجدد جورج بوش، محافظه كارانی نظیر «پل وولفویتس» معاون وزیر دفاع و آن عده كه در ترغیب رئیس جمهوری در حمله به عراق و ماجراجویی های دیگر نقش برجسته ای ایفا كردند، خود را در موقعیت نیرومندتری مشاهده می كنند. برخی از تحلیلگران سیاسی می اندیشند كه با رفتن «كالین پاول» وزیر امور خارجه دوره اول ریاست جمهوری بوش، قدرت و نفوذ نومحافظه كاران در عرصه های مختلف خارجی و دفاعی، بیش از پیش تقویت خواهد شدو آنان سكان سیاست های تندروانه را قبضه خواهند كرد.
اما شكاكان معتقدند كه «جورج دبلیوبوش» در دور دوم ریاست جمهوری اش نه از روی میل، بلكه از سر اجبار، سیاست های خود را تعدیل می كند و به سوی تفاهم پیش می رود تا آمریكا را بیش از اینكه هست، درگیر بحران و مشكلات خارجی و داخلی نكند. نومحافظه كاران یا بازها، هر آنچه می خواهند بگویند و بیندیشند، واقعیت آن است كه دستگاه حاكمه آمریكا با سریالی از دردسرها و مشكلات و موانع در زمینه های دیپلماتیك، سیاسی و اقتصادی مواجه شده كه توانایی آن را برای راه انداختن جنگ های جدید بازدارنده بسیار كاهش داده است. به علاوه، طرفداران نظریه «شكاكان» می گویند در دور دوم ریاست جمهوری جورج دبلیوبوش حتی خود نومحافظه كاران، قدرت خود را در هیأت حاكمه، كاهش یافته و نفوذ خود را محدود می دانند.بهتر است یادآوری كنم من نیز از حامیان نگرش دوم هستم. به عقیده من، بدبین ها اگر فكر كنند كه دوره دوم ریاست جمهوری جورج دبلیوبوش به درگیری های بیشتر نظامی و پیگیری سیاست خارجی یكجانبه گراتر خواهد انجامید، اشتباه كرده اند.تردیدی نیست كه هر گونه تحلیل از دور دوم ریاست جمهوری بوش باید با عراق آغاز شود. دستگاه حاكمه آمریكا باید طی ۴ سال آینده، حداكثر تلاش خود را انجام دهد تا از بحران خود ساخته در عراق با دست پر خارج شودو بتواند ادعا كند كه جان هزاران آمریكایی و عراقی بی سبب گرفته نشده است. اما معلوم نیست كه آمریكا بتواند از باتلاق عراق، چنانچه میل دارد، با خیال راحت و دست پر خارج شودو عراقی با ثبات را به ملت آن كشور تحویل دهد.مسأله عراق قطعاً بر تمامی جنبه های سیاست خارجی آمریكا تأثیر خواهد گذاشت. از سوی دیگر، باید پرسید كه آمریكا برای اعزام سرباز به مناطقی همچون سوریه واقعاً از چه منبعی استفاده خواهد كرد. پنتاگون هم اینك برای تأمین نیرو در عراق و جایگزین كردن نیروهای جدید با نیروهای فرسوده دچار مشكل است. هر تصمیمی برای به كارگیری نیرو در مناطق جدید، به طور قطع با مقاومت شدید از سوی ژنرال ها و افسران و حتی رتبه های پایین نظامی مواجه خواهد شد. شاید دولت بوش تصمیم بگیرد كه بدون استقرار نیروی زمینی و تنها از طریق عملیات نیروی هوایی به مداخله بپردازد. در حال حاضر، در برخی محافل بازها سخن از حمله هوایی به سایت های مشكوك هسته ای ایران در جریان است، به این امید كه بتوان توان هسته ای این كشور را چند سال به تأخیر انداخت.اما پیامدهای هر گونه یكجانبه گرایی واشنگتن در خاورمیانه به حدی وخیم و خطرناك خواهد بود كه جورج بوش از انجام چنین عملی احتمالاً پرهیز خواهد كرد. رئیس جمهوری آمریكا در دور نخست، اتكای زیادی به روابطش با «تونی بلر» نخست وزیر انگلیس داشت. هر گونه تصمیم جورج بوش به حمله به ایران در ارتباط با انگلستان به دو سناریو منتهی خواهد شد. یا تونی بلر و دولت كارگری اش سقوط خواهد كرد و یا وی به صراحت خود را در این ارتباط از دولت آمریكا جدا می كند و به مخالفت با چنین حمله ای می پردازد. آیا جورج بوش مایل است اندك آبرویی را كه نزد محافل مسلمانان در خاورمیانه دارد نیز از دست بدهد؟ من فكر نمی كنم چنین تمایلی داشته باشد.تحلیلگران می گویند دینامیك داخلی وزارت خارجه آمریكا با رفتن كالین پاول تغییر خواهد كرد. بوش به انتخاب وزیر خارجه ای روی خواهد آورد كه بتواند تمایلات جنگ طلبانه بازها را تا حد ممكن كنترل كند و مهار نماید. (وی كاندولیسارایس را به جانشینی پاول انتخاب كرده است.م)
اما نمی توان مدعی شد كه دور دوم ریاست جمهوری جورج بوش با تسلط بلامنازع بازهاو نومحافظه كاران بر كاخ سفید همراه خواهد بود. در طول ۴ سال گذشته بازها تسلط بی چون و چرایی بر دستگاه حاكمه داشتند كه یكی از نمودهای بارز آن، اشغال عراق بود. اما در ارتباط با بسیاری از مسائل همچون رابطه با چین و روسیه، علیرغم نظرات رادیكال نومحافظه كاران، جورج بوش به سیاست معتدل «هنری كسینجر» یا «برنت اسكوكرافت» تن داد. همچنین پیامدهای حمله به عراق، نادرستی نظرات نومحافظه كاران را بیش از پیش آشكار كرده است. جنگی كه آنها برنامه اش را تنظیم كردند، بسیار بیش از آن كه انتظارش را داشتند، به طول انجامیده است. این جنگ، جان سربازان بسیاری را گرفته و هزینه هنگفتی را بر دوش سیستم سیاسی و اقتصادی تحمیل كرده است كه هرگز انتظار آن نمی رفت. در اوایل سال ،۲۰۰۴ جمهوریخواهان و محافظه كاران همچون «جورج ویل» با هر گونه گسترش در حوزه های جنگ عراق و یا پیگیری اهدافی نظیر گسترش دموكراسی در خاورمیانه به مخالفت بر خاستند. اگر چه نداهای مخالف، با پیروزی مجدد جورج بوش به طور موقت خاموش شده است، اما به طور قطع، بار دیگر سر بر خواهد آورد. من ادعا نمی كنم كه نگرش جورج بوش به جهان در دور دوم دچار تغییرات چشمگیر خواهد شد، بلكه دیدگاه بازها در چهار سال گذشته كه مبنای آن، ماجراجویی نظامی به عنوان اصل سیاست خارجی ویكجانبه گرایی بود، همچنان دنبال خواهد شد. اما فكر نمی كنم بتوان انتخاب مجدد جورج بوش را به معنی تمایل مردم آمریكا به ادامه نظامی گری و توسل به زور برای حل مسائل بین المللی تعبیر كرد. حتی برای ارتش نیرومند آمریكا هم نیل به اهداف نظامی دشوار و شاید غیرقابل دسترسی است و همین مفهوم است كه احتمالاً اساس استراتژی دور دوم ریاست جمهوری بوش خواهد بود.
منبع: نشریه فارن افرز
دسامبر ۲۰۰۴
منبع : انجمن درمانگران ایران


همچنین مشاهده کنید