جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


پامنار دیگر صدای‌ گرامافون‌ نمی‌آید


پامنار  دیگر صدای‌ گرامافون‌ نمی‌آید
یه‌ وقتایی‌ چقدر لذت‌ داره‌ وقتی‌ كه‌ آدم‌ یه‌ چیزایی‌ رو از اون‌ وقتا، یعنی‌ از همون‌ قدیم‌قدیما می‌شنوه‌. قدیم‌قدیمایی‌ كه‌ حالا آدماش‌ پیرشدن‌،اما همه‌چیز رو خوب‌ به‌ یاد دارن‌ و همه‌ جا رو هم‌ بخوبی‌ می‌شناسن‌. شاید در بین‌ همین‌ قدیمی‌ها كه‌ خیلی‌هاشون‌ از همون‌ وقتا تو دل‌ همین‌ طهرون‌ زندگی‌ می‌كردن‌ كمتر كسی‌ باشه‌ كه‌ پامنار را نشناسه‌. شاید هم‌ شنیدن‌ اسم‌ پامنار برای‌ همه‌ اونها یادآور گذشته‌ شریفشون‌ باشه‌.» پامنار محله‌یی‌ است‌ با قدمت‌ دویست‌واندی‌ ساله‌. محله‌یی‌ كه‌ زمانی‌ به‌ عنوان‌ یكی‌ از چهار محله‌ اصلی‌ شهر تهران‌، تمام‌ اعیان‌، اشراف‌، رجال‌ و درباریان‌ را در خود جای‌ داده‌ بود. به‌ قول‌ همین‌ قدیمی‌ها پامنار دیروز حال‌ و هوای‌ دیگری‌ داشت‌. كوچه‌ های‌ باریك‌ و بلند با خانه‌های‌ قدیمی‌ و بازاری‌ با سقف‌های‌ گنبدی‌ شكل‌ و سكوهایی‌ كه‌ دكان‌داران‌ روی‌ آن‌ می‌ نشستند تا به‌ كسب‌ و كار خود برسند. اما اكنون‌ هر كدام‌ از این‌ بازارها به‌ مغازه‌ها، پاساژها و انبارهایی‌ نوساز تبدیل‌ شده‌ است‌ كه‌ با گذشته‌اش‌ خیلی‌ تفاوت‌ دارد. پامنار دیروز، از شمال‌ به‌ دروازه‌ شمیران‌،از جنوب‌ به‌ بازار تهران‌،از شرق‌ به‌ سرچشمه‌ پایین‌ و محله‌ یهودی‌ها و از غرب‌ به‌ محله‌ حیات‌ شاهی‌ منتهی‌ می‌شد. اما پامناری‌ كه‌ امروز به‌ چشم‌ می‌خورد سرتاسرش‌ پر از مغازه‌های‌ آهن‌فروشی‌، قفل‌ و لولا و ورقه‌های‌ آلومینیومی‌ است‌ كه‌ از شمال‌ به‌ خیابان‌ امیركبیر كه‌ سابقا به‌ چراغ‌ برق‌ معروف‌ بود منتهی‌ می‌شود، از جنوب‌ به‌ خیابان‌ پانزده‌ خرداد و از شرق‌ به‌ محله‌های‌ عودلاجان‌ و محله‌ امامزاده‌ یحیی‌ كه‌ كهنسال‌ترین‌ درخت‌ چنار در آن‌ است‌ می‌رسد و غرب‌ آن‌ به‌ محله‌ عرب‌ها منتهی‌ می‌شود. سید حسین‌ موسوی‌ پیرمرد سالخورده‌ در حالی‌ كه‌ لبخندی‌ بر چهره‌اش‌ نشسته‌ با زبانی‌ گرم‌ از پامنار چنین‌ می‌گوید:«از زمان‌ بچگی‌ در این‌ محل‌ زندگی‌كرده‌ام‌ و چون‌ پدرم‌ در اینجا مغازه‌ داروهای‌ گیاهی‌ داشت‌ من‌ هم‌ كنار دستش‌ مشغول‌ به‌ كار شدم‌ و در اینجا ماندم‌. زمانی‌ تهران‌ فقط‌ دارای‌ چهار منطقه‌ بود. كه‌ غیر از محله‌ سقاخانه‌ آیینه‌، سنگلج‌ و چاله‌ میدان‌، پامنار یكی‌دیگر از مناطق‌ بسیار مهم‌ تهران‌ به‌ حساب‌ می‌ آمد كه‌ تمام‌ رجال‌، درباریان‌ و اشراف‌ در آن‌ زندگی‌ می‌كردند و هر كدام‌ از آنها دركوچه‌های‌ صدیق‌الدوله‌، بهاء الدوله‌، صدر اعظم‌،امین‌ دربار و كوچه‌ صدتومانی‌ ساكن‌ بودند.البته‌ از میان‌ تمام‌ خانه‌های‌ اشرافی‌ كه‌ در آن‌ زمان‌ محل‌ زندگی‌ بزرگان‌ و درباریان‌ بود فقط‌ تعداد انگشت‌شماری‌ از آنها باقی‌مانده‌ چون‌ بیشتر خانه‌های‌ قدیمی‌ و حتی‌ تاریخی‌ به‌ مرور زمان‌ از بین‌ رفته‌ است‌.» سید حسین‌ می‌گوید: «ولی‌ باز هم‌ سنگ‌، سنگ‌ اینجا برای‌ من‌ خاطره‌ است‌ و هر كدام‌ از كوچه‌ها من‌ را به‌ یاد حال‌ وهوای‌ قدیم‌ اینجا می‌اندازد.»در ارتباط‌ با انتخاب‌ اسم‌ كوچه‌ صدتومانی‌ نظرات‌ مختلفی‌ وجود دارد. عده‌یی‌ بر این‌ باورند كه‌ دلیل‌ انتخاب‌ این‌ اسم‌ بخاطر وجود مردی‌ بود كه‌ در آن‌ كوچه‌ ساكن‌ و تمام‌ دارایی‌اش‌ در آن‌ زمان‌ به‌ اندازه‌ صد تومان‌ بود كه‌ به‌ نسبت‌ دیگران‌ از بیشترین‌ سرمایه‌ برخوردار بود. اما عده‌یی‌ دیگر می‌گویند كه‌ این‌ كوچه‌ به‌ این‌ دلیل‌ به‌ كوچه‌ صدتومانی‌ معروف‌ شد كه‌ هر كدام‌ از خانه‌هایی‌ كه‌ در آن‌ كوچه‌ واقع‌ شده‌ بود،به‌ اندازه‌ صدتومان‌ ارزش‌ داشت‌ كه‌ این‌ مبلغ‌ در آن‌ دوران‌ قابل‌ توجه‌ و چشمگیر بود. البته‌ در پامنار كوچه‌های‌ قدیمی‌ دیگری‌ هم‌ وجود دارد كه‌ هنوزبه‌ اسم‌ قدیمی‌شان‌ معروفند كوچه‌های‌ صدر اعظم‌، صدیق‌الدوله‌، اردیبهشت‌،مرده‌شوی‌ خانه‌ و كوچه‌ كنسولگری‌ كه‌ در مجاورت‌ سفارت‌ روسیه‌ قرار دارد. اما درباره‌ اینكه‌ چرا این‌ محله‌ به‌ اسم‌ پامنار نامگذاری‌ شده‌ كه‌ حتی‌ تا به‌ امروز هم‌ هیچ‌ تغییری‌ نكرده‌ حاج‌ یوسف‌ یكی‌ از ساكنان‌ همیشگی‌ پامنار چنین‌ می‌ گوید: «اسم‌ پامنار به‌ دلیل‌ وجود مسجد قدیمی‌ با مناره‌های‌ بلندی‌ است‌ كه‌ در حدود دویست‌سال‌ قبل‌ در محله‌ اصلی‌ پامنار بنا شده‌ بود كه‌ بنای‌ این‌ مسجد با گذشت‌ زمان‌ و تخریب‌ خیابان‌ و احداث‌ راه‌ آن‌ به‌كلی‌ از بین‌ رفت‌ و تنها چیزی‌ كه‌ از آن‌ باقی‌ مانده‌ این‌ منار دویست‌ساله‌یی‌ است‌ كه‌ در حال‌ حاضر در مجاورتش‌ یك‌ مسجد با بنایی‌ جدید و در آن‌ طرفش‌ هم‌ یك‌ مدرسه‌ قرار دارد.» به‌ گفته‌ قدیمی‌های‌ این‌ محله‌ در آن‌ زمان‌ پامنار دارای‌ زورخانه‌، قهوه‌خانه‌، نانوایی‌، حمام‌ و آب‌ انبار بود اما چون‌ در تهران‌ آب‌ لوله‌كشی‌ نبود مردم‌ این‌ محله‌ آب‌ مصرفی‌ خود را از قنات‌ حاج‌ امین‌ الضرب‌ و آب‌انباری‌ كه‌ دركنارمسجد آیت‌الله‌ كاشانی‌ واقع‌ شده‌ بود، تهیه‌ می‌كردند. اما با تاسیس‌ كارخانه‌ برق‌ حاج‌امین‌الضرب‌ در آن‌ منطقه‌، ساكنان‌ محله‌ پامنار و كسبه‌ با پرداخت‌ شبی‌ یك‌ قران‌ از اذان‌ مغرب‌ تا نیمه‌های‌ شب‌ خانه‌ها و دكان‌هایشان‌ را با نور برق‌ روشن‌ می‌كردند. یكی‌ از ساكنان‌ این‌ منطقه‌ از خانه‌های‌ قدیمی‌ پامنار می‌گوید: «در محله‌ قدیم‌ پامنار خانه‌هایی‌ وجود داشت‌ كه‌ هر كدام‌ به‌ عنوان‌ یك‌ اؤر تاریخی‌ محسوب‌ می‌شد. خانه‌هایی‌ بزرگ‌ با تالار آیینه‌ و بیرونی‌ و اندرونی‌ و اتاق‌های‌ گوشواره‌یی‌ كه‌ متاسفانه‌ تاكنون‌ بیشتر این‌ خانه‌ ها از بین‌ رفته‌اند و به‌ مغازه‌ها، پاساژها وانبارهای‌ كاغذ تبدیل‌ شده‌اند و با اینكه‌ این‌ محله‌ در آن‌ زمان‌ یكی‌ از مناطق‌ اشرافی‌ تهران‌ محسوب‌ می‌شد ولی‌ در حال‌حاضر نه‌ تنها توجهی‌ به‌ اینجا نمی‌شود حتی‌ به‌ لحاظ‌ حفظ‌ بهداشت‌ محیط‌ هم‌ هیچ‌ كوششی‌ صورت‌ نمی‌گیرد. در حالی‌ كه‌ هنوز خیلی‌ها در اینجا ساكن‌ هستند كه‌ نباید فراموش‌ شوند.» ناگفته‌ نماند كه‌ در زمان‌ حكومت‌ ناصرالدین‌شاه‌ پامنار به‌ عنوان‌ محله‌یی‌ كه‌ مختا سكونت‌ درباریان‌ شاه‌ بود،مورد توجه‌ همگان‌ قرار داشت‌ و چون‌ به‌ عنوان‌ یكی‌ از مناطق‌ اشرافی‌ تهران‌ به‌ حساب‌ می‌آمد به‌ عنوان‌ نخستین‌ محله‌ در تهران‌ در اوایل‌ دهه‌ ۱۳۰۰ شمسی‌ دارای‌ تلفن‌ شد.در حالی‌ كه‌ در هیچ‌كدام‌ از محلات‌ تهران‌ در آن‌ زمان‌ هنوز از خط‌ تلفن‌ خبری‌ نبود این‌ محله‌ از تلفن‌ بهره‌مند شد. محله‌ پامنار در حال‌ حاضر بیشتر به‌ عنوان‌ یك‌ منطقه‌تجاری‌ محسوب‌ می‌شود تا یك‌ منطقه‌ مسكونی‌ و با اینكه‌ هنوز در كوچه‌پس‌كوچه‌هایش‌ بافت‌ قدیمی‌ به‌ چشم‌ می‌خورد اما كمتركسی‌ پیدا می‌ شود كه‌ با نگاهی‌ ارزشمند به‌ آن‌ بنگرد. احمدزاده‌ یكی‌ از فروشندگان‌ مغازه‌های‌ آلومینیوم‌ فروشی‌ در این‌ باره‌ می‌گوید: «اگر پذیرفته‌ایم‌ كه‌ با گذر زمان‌ همه‌چیز دچار تغییر و تحول‌ می‌شود پس‌ نمی‌توان‌ برای‌ تغییرات‌ استنثا قایل‌ شد. چرا كه‌ اینجا هم‌ همانند هر جای‌ دیگری‌ در این‌ چند ساله‌ با تغییرات‌ زیادی‌ روبرو بوده‌ و آنچه‌ بیشتر فضای‌ این‌ منطقه‌ را عوض‌ كرده‌ احداث‌ مغازه‌ها و پاساژها است‌ كه‌ روز به‌ روز بر تعدادشان‌ افزوده‌ شده‌ است‌. اما این‌ را هم‌ نباید فراموش‌ كنیم‌ كه‌ تا آنجا كه‌ می‌شود باید هر چیزی‌ كه‌ به‌ تاریخ‌ و گذشته‌ ما برمی‌گردد حفظ‌ شود.»با اینكه‌ روزانه‌ هزاران‌ نفر از پامنار می‌گذرند اما هیچ‌كدام‌ نگاهشان‌ برای‌ دیدار از یك‌ محله‌ قدیمی‌ نیست‌ بلكه‌ هر آنچه‌ هست‌ فقط‌ برای‌ تجارت‌ است‌ و خرید. آؤار تاریخی‌، از خانه‌ های‌ قدیمی‌ و اشرافی‌ گرفته‌ تا بناهای‌ تاریخی‌ دیگر كه‌ اگر تاكنون‌ باقی‌ مانده‌ بود هر كدام‌ دنیایی‌ از حرف‌ و سخن‌ را با خود داشتند یكی‌ پس‌ از دیگری‌ از بین‌ رفته‌اند.دراین‌ میان‌ حمام‌ قیصریه‌ نیز كه‌ یكی‌ از قدیمی‌ترین‌ حمام‌های‌ این‌ محله‌ به‌ شمار می‌ رفت‌ از این‌ امر مستثنی‌ نبوده‌ است‌. این‌ حمام‌ كه‌ روزی‌ درو دیوارش‌ با نقاشی‌ هایی‌ مزین‌ شده‌ بود به‌ كلی‌ ویران‌ و اكنون‌ به‌ پاساژی‌ تبدیل‌ شده‌ است‌ كه‌ جز تجارت‌ خبر دیگری‌ نمی‌توان‌ در آن‌ یافت‌. یكی‌ از فروشندگان‌ این‌ پاساژ كه‌ مرد جوانی‌ است‌، می‌گوید: «از بین‌ تمام‌ افرادی‌ كه‌ در اینجا مشغول‌ به‌ كار هستند هیچ‌كدام‌ اصالتا متعلق‌ به‌ این‌ محل‌ نیستند به‌ همین‌ دلیل‌ هم‌ چیز زیادی‌ از اینجا نمی‌دانند. البته‌ شاید یكی‌ از دلایل‌ آن‌ مشغله‌های‌ كاری‌ و فكری‌ است‌ كه‌ باعث‌ شده‌ تا افراد بیشتر به‌ كسب‌ وكار تجارت‌ فكر كنند تابه‌ گذشته‌چیزی‌. اما دانستن‌ هر چیز مهمی‌ بخصوص‌ كه‌ اگر به‌ گذشته‌ها برگردد خالی‌ از لطف‌ نیست‌.»در راسته‌ خیابان‌ پامنار مساجد زیادی‌ دیده‌ می‌شود كه‌ در گذشته‌های‌
بسیار دور ساخته‌ شده‌اند.از جمله‌این‌ مساجد، مسجد آقابهرام‌ معروف‌ به‌ كاشانی‌،مسجد میرصالح‌ معروف‌ به‌ ؤقفی‌، مسجد لاریجانی‌ و مسجد عرب‌ها است‌ كه‌ هر از گاهی‌ مرمت‌ و تجدید بنا شده‌اند. اما آنچه‌ قدیمی‌تر از همه‌ آنهاست‌ تنها مناری‌ است‌ كه‌ از آن‌ مسجد قدیمی‌ باقی‌مانده‌ است‌ كه‌ انگار تنها بازماندن‌ همان‌ دوران‌ است‌. مناری‌ به‌ رنگ‌ فیروزه‌یی‌ كه‌ با وجود قدمتی‌ كه‌ دارد هنوز از درخشش‌ و زیبایی‌اش‌ كاسته‌ نشده‌ است‌... در پامناردیگر خبری‌ از قهوه‌خانه‌، زورخانه‌ و آب‌انبار نیست‌، در پامنار دیگر خبری‌ از اندرونی‌ و بیرونی‌،تالار آیینه‌ و اتاق‌های‌ گوشواره‌یی‌ نیست‌. هرچه‌ هست‌ تازه‌ است‌ كه‌ دیگر هیچ‌ بویی‌ از قدیم‌ ندارد. كاش‌ می‌شد پامنار قدیمی‌ را یافت‌. كاش‌ می‌شد مناره‌یی‌ دیگر، در كنار مناره‌ تنها ساخت‌ و كاش‌ می‌ شد پامنار را دوباره‌ احیا كرد و برای‌ لحظه‌یی‌ هر چند اندك‌ صدای‌ دلنواز گرامافون‌ همسایه‌ را در پامنار شنید و عطر گل‌ شمعدانی‌ را در كنار حوض‌ پرآبی‌ بویید.

مهرنوش‌ رجایی‌
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید