جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به زندگی و آرای علامه حسن مصطفوی


نگاهی به زندگی و آرای علامه حسن مصطفوی
علامه حسن مصطفوی در شهر تبریز به دنیا آمد. پدرش آقا شیخ عبدالرحیم از دانشمندان شهر و مشهور به زهد و تقوا بود. پدر با اینكه به لحاظ علمی صاحب رای بود اما در سكوت و تواضع زیست، خصلتی كه پسر نیز آن را به ارث برده بود، بی نام زیست و حتی تصویر و عكسی نیز از او منتشر نشد.علامه در ضمن دروس مدرسه و اخذ دیپلم، شروع به خواندن دروس ادبیات عربی و علوم انسانی نمود به گونه ای كه در سن پانزده سالگی تا پایان كتاب رسائل و مكاسب خوانده بود. سپس وارد دانشكده الهیات (معقول و منقول قدیم) شد و با درجه دكترا از آنجا فارغ التحصیل شد. در این میان از دروس حوزوی نیز غافل نشد، از سن شانزده سالگی تا بیست سالگی در قم بود و سپس به نجف عزیمت كرد تا تحصیلات علوم دینی و اسلامی خود را كامل كند. اما علاقه اش به قرآن و تفسیر او را به قم فراخواند تا هم بیاموزد و هم به شیوه ای بدیع آن را تفسیر كند.
او در قم از محضر آیت الله حجت كوه كمری (در فقه و اصول) و در نجف از آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی و آیت الله آقا میرزا حسین نائینی و آقا شیخ محمدحسین اصفهانی استفاده كرد. اما شوق و عطش در كسب سیر و سلوك عرفانی او را به درس اخلاق آیت الله سید علی آقای قاضی كشانید. او اگرچه دكترای الهیات داشت و به درجه اجتهاد نائل گشته بود اما طریقت را به طبیعت، دارالمأوی را به دارالهوان و ثری را به ثریا برگزید و پای از دنیا برگرفت و لقای حق را پیشه خود ساخت. در همین سال ها علامه كه در تهران اقامت كرده بود به همنشینی با بزرگان عرفان پرداخت و آمد و شد با آنها را اهتمام داشت. افرادی چون حاج ملا آقاجان زنجانی، حاج میرزا جواد آقا انصاری همدانی، جناب حاجی محبوب و جناب آقا شیخ نورالدین خراسانی كه هر یك از این بزرگان دارای فضائل و كرامات خاص و انسان های والامقام و معنوی بوده اند. علامه مصطفوی با وجود آنكه در آن اوان، دهه سوم زندگی را تجربه می كرد اما در میان بزرگان عرفان و طریقت همواره از وجاهت و احترامی قابل توجه برخوردار بود. او كه خدو بر جبین روزگار افكنده بود و با ذوق حضور دل به ترنمات روح فزای قدسی سپرده بود، زندگی اش را فارغ از قیل و قال مدرسه و بحث كشف و كشاف، وقف معرفت و حقیقت كرد تا شاید زیباترین رنگ های خداوند را بر قلب های بی حركت نقش زند.علامه مصطفوی در زمینه های مختلف علوم الهی تالیفات و نوشته هایی گرانقدر دارد كه به حدود پنجاه جلد می رسد. مانند تحقیق در واژه ها و لغات قرآن، تفسیر قرآن، تاریخ اسلام، تحقیق راجع به زندگانی و فرمایشات و سیره و روش امامان معصوم، تحقیق راجع به دیگر ادیان الهی، علم كلام، علم رجال، علم اخلاق، عرفان و سیر و سلوك و حقایق و معارف الهی. علامه معتقد بود كه حقایق و معارف واقعی تغییرناپذیر است و مهم این است كه چشم ما آنها را ببیند و به درستی مشاهده كند، بدین دلیل آنچه را كه در نوشته های تحقیقی و عرفانی خود مرقوم فرموده بود در طول زمان در آنها تغییری ایجاد نكرده بود. از نوشتن اولین كتاب (رهنمای گمشدگان) تا پایان عمر، معانی و مبانی او یكی بود و گاه به نوعی دیگر به توضیح آنها پرداخته بود. مطالبی كه در نوشته های ایشان مشهود است جملگی در پی كشف حقایق و بهتر زیستن معنوی و شناخت پیدا كردن به عالم خلقت و هستی است. حقایقی كه در تمام ادیان به نوعی وجود دارد و به جز مرتبطان با عالم غیب و شهود، برای هیچ كس قابل فهم و رویت نیست. روح، عالم برزخ، عالم ملكوت، عالم جبروت و نحوه ارتباط انسان با این عوالم و اصولاً چگونه زیستن و سیر انسان در عوالم معنوی و یا آسمان ها و برج هایی كه در آن است كه خداوند به آنها قسم یاد می كند و صدها حقایق و معارف مهم و اساسی دیگر كه توضیح راجع به آنها فقط از آن اولیای خداست و بازگویی آنها محتاج كشف و شهود است.رساله لقاءالله از كتاب های بسیار ارزشمند ایشان است كه علامه در آن به بیان خصوصیات منازلی كه به مقام لقاءالله منتهی می شود و آثار و علائم هر یك از آنها و آنچه بعد از وصول حاصل می شود، پرداخته است.او در مقدمه كتاب رساله لقاءالله در منازل سیروسلوك می نویسد: «آنچه را كه خود درك كرده و به یقین حق دیده ام در این كتاب اظهار نموده ام.»
علامه مصطفوی در زمینه لقای خداوند متعال معتقد است: در موجودات عوامل خلق سه نوع حد دیده می شود.
۱- حدود برانگیخته شده از مواد اشیاء: چنان كه در اجسام مادی طبیعی این محدودیت و تقید موجود است و آزادی فعالیت هر كدام از افراد عالم جماد و نبات و حیوان در محدوده طبیعت و مواد آنها است. در عالم ماده هیچ گونه اختیاری برای توسعه دایره قدرت و فعالیت خود اضافه بر اقتضای طبیعت مادی ندارد. یك فرد مادی می تواند فقط در حدود استعداد و قدرت ماده مخصوص خود عمل و پیشرفت كرده و نمی تواند ماده خود را با نیروهای مافوق خود تقویت نماید.
۲ _ حدود زمان و مكان: چنانكه در اجسام به طور كلی خواه لطیف باشند و یا كثیف موجود است زیرا هر جسمی قهراً در هستی خود محتاج به بعد طولی زمان و بعد عرضی مكان بوده و با این دو حد محدود خواهد بود و در این جهت اختلاف در مفهوم زمان و مكان فرقی ندارد. پس هر جسمی با حدود و خصوصیات زمان و مكان محدود است.
۳ _ حدود ذاتی: این حد و محدودیت از لحاظ ذات و وجود در همه ممكنات و مراتب موجودات و بالخصوص در عالم عقول موجود است و عقول با آنكه از حدود جسمانیت بیرون هستند، ولی ذاتاً و از جهت پیدایش و وجود محدود هستند و انسان استعداد آن دارد كه در اثر تربیت و سلوك روحانی و تكمیل نفس، از حدود جسمانی بیرون رفته و حتی از محدودیت ذاتی خود نیز منصرف گشته و غرق و فنای عالم لاهوت شود.
آری در اینجا منزل لقای پروردگار متعال محقق شود.یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربك راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی.
و از خصوصیات منازل این سیر الهی است، تا سالك به سرمنزل لقا واصل شود.
و البته سخن علامه با اشخاصی است كه توجه به این مراحل داشته و اعتقاد و علاقه به موضوع لقا دارند و اما آنان كه مخالف و منكر هستند: با این بحث ارتباطی نخواهند داشت.
ایشان در مقدمه تفسیر روشن می نویسد: «چطور انسان می تواند بدون ارتباط با عالم غیب و معنا كلام خداوند را تفسیر كند.» در این تفسیر تمامی واژه ها و مفاهیم و حقایق كلام خداوند به صورتی محكم و مستدل بیان شده است كه متفاوت از تمام تفاسیری است كه تا به حال نوشته شده است. البته ایشان قبل از این كتاب كه تفسیر قرآن به زبان فارسی است، كتابی با نام «التحقیق فی كلمات القرآن» در چهارده جزء به زبان عربی نوشته است كه در آنجا معتقد است تمام كلمات در قرآن به معنای حقیقیه آنها استعمال شده و معنی مجازی در كلام خداوند متعال نیست. در كتاب تفسیر روشن موضوعاتی را كه علامه مدنظر داشته است به شرح زیر است:
۱- نفی تحریف در قرآن
ایشان معتقدند قرآن آسمانی و كلام الله مجید نازل به رسول اكرم همین قرآن كریم موجود در میان مسلمین است و هیچ گونه كم و زیاد و تحریفی در آن صورت نگرفته و دست به دست و سینه به سینه ما رسیده است و روایات دیگر همه در مقام تاویل بوده و یا از جهت دلالت و یا سند، ضعیف و قابل اعتماد نباشند.و آنچه مسلم است: آیات نازله را كاتبین وحی زیر نظر پیغمبر اكرم به دقت تمام ضبط می كردند و جمعی از اصحاب پیغمبر(ص) آنها را حفظ می كردند و حتی در نمازهای واجبی و مستحبی قرائت می كردند و در لیالی و اسحار می خواندند و خداوند متعال در سوره حجر آیه ۹ می فرماید: و قالوا یا ایها الذی نزل علیه الذكر انك لمجنون... انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون _ ما ذكری كه به پیغمبر اكرم نازل شده است نازل كرده و آن را حفظ كننده هستیم.و این معنی مانند مرحله ابقا و حفظ موجودات تكوینیه است، پس از مرحله ایجاد و تكوین، تا مطابق هدف مورد استفاده قرار بگیرد. مانند حفظ خود پیغمبر خدا تا برنامه رسالت به آن طوری كه منظور است انجام بگیرد.از این لحاظ در سوره فصلت آیه ۴۲ می فرماید: ان الذین كفروا بالذكر لما جاءهم و انه لكتاب عزیز لا یاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزیل من حكیم حمید.و ذكر: مصدر است و برای مبالغه اطلاق می شود به آنچه با آن یاد می شود، گویا كه آن وجود خارجی ذكر است، مانند زید عدل.و اطلاق ذكر در مورد قرآن: اشاره به مذكر بودن آن است كه خداوند متعال و حقایق عوالم وجود را در مقابل غفلت و فراموشی تذكر می دهد.و از این دو آیه و از آیات دیگر مفهوم می شود كه كلمه ذكر در میان مخالفین نیز به قرآن مجید اطلاق می شد.و باید توجه داشت كه كلمات یا آیاتی كه ادعا می شود به حذف و كم شدن آنها از قرآن مجید، كاملاً ضعیف و سست بوده و بلكه اكثر آن آیات از مكالمات عادی نیز پایین و ساقط تر است.
۲- اختلاف قرائات
در این زمینه علامه بر این باور است كه قرائت صحیح در قرآن مجید از جهت كلمات و صیغه ها و اعراب، همین قرائت موجود با تمام خصوصیاتی است كه در همه قرآن های چاپی و خطی حاضر و قدیم مضبوط است.و قرائت های دیگر از مورد اعتبار و وثوق خارج بوده و احادیث مربوط به نزول قرآن بر پنج یا شش یا هفت احرف (حرف ها): از هر جهت ضعیف باشند و علامه خویی در كتاب بیان بحث مفصل و تحقیقی در این مورد ایراد كرده اند.
و گذشته از این، بر فرض صحت این روایات: احرف جمع كلمه حرف است و معنای حقیقی حرف: عبارت از طرف و كنار شیء باشد و این معنی تطبیق می كند به عناوین و مفاهیم كلی و مباحثی كه در قرآن مجید از آنها تذكر داده می شود و موضوع قرائات هیچ گونه با این معنی تناسبی ندارد.آری قرآن مجید كتاب هدایت است و در آن موضوعاتی مطرح می شود كه نظر در همه آنها سوق دادن افراد است به سوی كمال و خیر و حقیقت در زندگی ظاهری و معنوی انسان ها، مانند آنچه مربوط می شود به معارف توحیدی الهی و مقامات و شئون رسالت و عوالم آخرت و ابواب اخلاقیات و تهذیب نفوس و آداب زندگی انفرادی و اجتماعی را احكام و وظایف دینی و قصص و سرگذشت های امم گذشته و مواعظ و نصایح.پس همین طوری كه در كتاب آسمانی نباید كم و زیاد و تحریفی صورت بگیرد، از جهت قرائت كلمات و جملات نیز نباید اختلاف نظر پیدا شده و تابع آرا و افكار دیگران قرار بگیرد.
۳- اعجاز قرآن
و در زمینه اعجاز قرآن می فرماید: اعجاز قرآن مجید به همه جهات معنوی و لفظی و كلامی و تركیبی و اعرابی و به تمام خصوصیات جمله بندی شامل گشته و روی احاطه و علم نامحدود پروردگار متعال از هر نظر و از هر جهت مورد توجه و حسن انتخاب او قرار می گیرد. او در ادامه می نویسد و چون چنین احاطه علمی به همه جهات معنوی و ظاهری كسی را امكان پذیر نباشد پس آوردن یك سوره از قرآن مجید اگرچه محتوی چند آیه باشد برای غیر پروردگار متعال محال می شود، اگرچه همه پشت به پشت هم بدهند.زیرا هرگز فردی نتواند در یك قسمت از جهات گذشته را به طوری احاطه علمی پیدا كند كه خصوصیتی از آن از نظرش محو نشود.از باب مثال سوره توحید محتوی ۱۵ یا ۱۷ كلمه است و هریك از این كلمات مترادفات و نظایری دارد و از لحاظ صیغه می توان به صیغه های مختلف تصریفی تعبیر كرد و از جهت تركیب و اعراب و سایر خصوصیات علوم فصاحت و بلاغت به شكل های مختلف و به عبارت های گوناگون قابل جمله بندی باشد و از لحاظ معنی هم توجه به تمام حقایق و معارف الهی و احاطه به آنها لازم است تا بهترین تعبیر از هر جهت صورت بگیرد و كلام پروردگار متعال چنین خصوصیاتی را دارد.این است كه افراد بشر هرچه اتفاق داشته باشند به جز اعتراف به عجز و قصور خودشان نمی توانند در این جهت موفق آیند چنان كه در مدت هزار و چهارصد سال هم با بودن مخالفین مقتدر و زبردست هرگز نتوانسته اند با قرآن مجید مقابله كنند.
چنان كه فرمود: انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون.و دیگر آنكه، اگر بنا باشد این محافظت ظاهری و باطنی صورت نگرفته و دست های دیگر و افكار ضعیفی در آن مداخله و تصرف كنند از مقام اعجاز خارج خواهد شد چنان كه در آیاتی كه دعوی تحریف یا قرائت های مختلفی پیدا می كند چنین است.پس آنچه از قرآن مجید به طور مسلم آسمانی و معجز است همین كتاب موجود با همان خصوصیات است و یكی از خیانت های بزرگ بعضی از نویسندگان و مولفین واردكردن این قبیل از تحریفات و آرای مختلف است به متن قرآن مجید.
۴- تفسیر به رأی
در این زمینه می فرماید تفسیركردن آیات كریمه قرآن مجید لازم است با كمال دقت و تحقیق و روی استفاده از كلمات و جملات قرآن به كمك نور الهی صورت گرفته و هرگز فكر و نظر شخصی خود را در فهم معانی آیات كریمه مورد توجه قرار ندهد.در كتب حدیث عامه و خاصه و در مقدمه خامسه تفسیر صافی روایاتی در موضوع تفسیر به رأی نقل كرده اند و از جمله آنها حدیث رسول اكرم (ص) است كه می فرماید: من فسر القرآن برأیه فلیتبوء مقعده من النار- كسی كه قرآن را طبق فكر و نظر خود تفسیر كند، پس نازل كند نشیمنگاه خود را از آتش.
زیرا تفسیر به رأی یكی از مصادیق تحریف كلام از مفهوم حق و از واقعیت آن است و مفسر در این صورت حقیقت را از مجرای خود منحرف كرده و افكار بندگان خدا را گمراه كرده است.و تفسیر: به معنی بسط دادن و شرح با توضیح است و این معنی متوقف می شود به فهم مراد و علم به منظور گوینده تا بتواند منظور او را به آن طوری كه واقعیت دارد شرح و توضیح بدهد.و فهمیدن مطالب صحیح و حق قرآن مجید متوقف است به دو امر: شرط اول- آشنایی كامل به كلمات و جملات و ظواهر تعبیرات آن از لحاظ ادبی به طوری كه خود صاحب رای و اجتهاد و یقین باشد نه آنكه در مقام فهمیدن مطالب از اقوال دیگران تقلید كند.و ضمناً باید دقت و تحقیق كرده و معانی حقیقیه كلمات قرآن را به دست آورد تا معانی قطعیه را متوجه شده و كلام پروردگار متعال را به مفاهیم مجازی حمل نكند.و توجه داشته باشد كه مجازگویی در قرآن مجید موجب اضلال افكار و تحیر مردم بوده و هم كتاب الهی را از اعتبار و قاطعیت ساقط كرده و برای افراد منحرف فرصت خواهد داد كه مطابق رای باطل و نظر فاسد خود از آیات قرآن مجید استفاده كنند.و ضمناً تمام معارف الهی و حقایق با حمل الفاظ به معانی مجازیه از میان برداشته شده و قسمت اعلا و مهم كلمات خداوند متعال نامفهوم و خارج از استفاده مردم خواهد بود.شرط دوم كسی كه می خواهد آیات و كتاب خداوند متعال را تفسیر و توضیح بدهد، می باید قلب روحانی و پاك و باطن نورانی داشته و با نور الهی محیط حقایق كلمات پروردگار متعال را ادراك نموده و از معارف لاهوتی و عوالم غیبی آگاه باشد.خداوند متعال در آیه اول و دوم از قرآن مجید می فرماید: الم ذلك الكتاب لاریب فیه هدی للمتقین.
۵- ترجمه آیات
كلمه ترجمه از زبان های آرامی و سریانی وارد لغت عربی شده و به معنی درآوردن لغتی باشد به لغت دیگر.و ترجمه كردن قرآن مجید به زبان دیگر مشكل تر از تفسیر است زیرا لازم است كه در مقام ترجمه تمام مقصود و منظور متكلم تفهیم شده و كوچك ترین تحریفی در بیان مراد او پیش نیاید.و این معنی اضافه بر شرایط تفسیر كه ذكر شد محتاج است بر تسلط كامل به جهت بیان و قلم كه بتواند مفهوم كامل آیه كریمه را به تعبیر كوتاه و مختصر و در عین حال مفید و روشن و تمام تحویل بدهد.و باید توجه كرد كه ترجمه قرآن مجید به زبان دیگر، بدون در نظر گرفتن و حفظ خصوصیات و بیان مقصود و افاده منظور از مصادیق كامل تحریف كلام پروردگار متعال بوده و موجب اهانت و از بین بردن مقام عظمت قرآن و ساقط كردن آن از اعتبار گشته و سبب گمراه شدن افكار و تحیر افراد خواهد بود.و از این لحاظ ما معتقدیم كه ترجمه تنها لفظ به لفظ آیات قرآن مجید به هر زبانی صورت بگیرد برخلاف حق و صلاح بوده و به جای هدایت دیگران موجب ضلالت و انحراف و سستی و ضعف ایمان آنان شده و كمترین نتیجه و فایده ای در بر نخواهد داشت.

حمید مقدمی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید