سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

اعتماد به نفس


اعتماد به نفس
« می توانم! »
آیا تاكنون این جمله را بكار برده اید؟ از بكار بردن آن، چه احساسی به شما دست داده است؟
« نمی توانم » را چه طور؟ از بكار بردن آن، چه احساسی به شما دست داده است؟ آیا هرگز به تفاوت این دو احساس اندیشیده اید؟
اگر لحظه ای در خود فرو روید و به احساسی كه گفتن این دو جمله در شما ایجاد كرده است بیندیشید به خوبی به قدرت و ارزش اعتماد به نفس، پی خواهید برد. لذت و احساس خوشایندی كه در هنگام گفتن « می توانم » در شما پدید می آید، با هیچ چیزی قابل قیاس نیست.
یك بار هم كه شده، این جمله را در برابر كار بزرگ و دشواری، بكار ببرید و ببینید چه قدر لذت بخش و دوست داشتنی است! اگر چنین كنید، دیگر هیچ گاه گرد واژه » نمی توانم « نخواهید چرخید و از احساس ناتوانی ای كه این جمله در شما ایجاد می كند، متنفر خواهید شد. پس به خود، ایمان بیاورید و بگویید : « می توانم! »
» می توانم « بنیاد بنای باشكوهی است كه از آن، به » موفقیت« یاد می شود. شما هم می توانید » موفق« باشید، اگر توانایی های خود را باور كنید. از خواستن تا موفق شدن، یك گام بیشتر فاصله نیست و آن گام، اعتماد به خویشتن است. اعتماد به نفس، یعنی كشف توانایی ها و آگاهی از گستردگی قدرت و امكانات نهفته در درون خود.
آیا تاكنون در زندگی آنان كه یكی از اعضای بدن خود را از دست داده اند و عضو دیگر را به جای آن نشانده اند، اندیشیده اید؟
آیا تاكنون در زندگی قهرمانان، كاشفان، مخترعان، نویسندگان، هنرمندان، مصلحان و دیگر سرآمدان جوامع، دقت كرده ای؟
آیا هیچ گاه خود را به جای یكی از آنان گذاشته ای؟ چرا تو یكی از آنان نباشی؟ آنها چه چیزی داشته اند كه تو نداری؟ خوب در خود بیندیش! آری، درست است، آنان خود را باور داشتند و با دلیری گفتند: « می توانم» …
دشواری هر راهی در آغاز آن است و آغاز هر تصمیمی است كه تو می گیری :
»می توانم« یا » نمی توانم« … همین دو جمله كوتاه! اگر اولی بر زبان تو جاری شود، دشواری را پشت سرگذاشته ای، اما اگر دومی را به زبان بیاوری، برای همیشه مانده ای!
اكنون چه تصمیمی گرفته ای؟ ماندن یا رفتن؟ به یقین، رفتن را برمی گزینی، پس درنگ نكن و بگو: « می توانم! »
خودباوری
نه مثل شاخه نیلوفر، كه به این درخت و آن درخت می پیچد، بلكه همچون درخت ریشه دار باید بود: متكی به خویش، ریشه دوانده در باورها و اندیشه ها، با شاخ و برگی از اراده و همت! در این صورت، نه از باد خواهی لرزید و نه از سیل ریشه كن خواهی شد.
ریشه های تو، همان استعدادها و توانمندی های فكری و روحی تو است، به شرط آن كه آن ها را بشناسی، بكار بگیری، خسته نشوی و از پای ننشینی، تا از كاوش در معدن وجود خویش، به گوهرهایی ناب، دست یابی.
انسان، فرزند تلاش و تكاپوی خویش است و دست هایش، محصول مزرعه وجود او را می چینند، تا چه كاشته باشد و چه درو كند.
چرا امروز و فردا می كنی؟ مگر چقدر فرصت داری؟
فردای تو در دست تو است، تا امروز چه كنی!
تو سابقه ای داری درخشان، فرهنگی داری متعالی، الگوهایی داری سازنده، استعداد و نیروی اراده ای داری ستایش برانگیز،احساس كمبود و حقارت چرا؟
تناورترین درخت های كهن سال باغ معرفت بشری، در سرزمین تو و دركوه پایه های مكتب و فرهنگ دینی تو روییده و قد كشیده اند.
تو آن اندازه افتخار و آوازه مكتبی و ملی داری كه می توانی در جهان، به مسلمان و ایرانی بودنت مباهات كنی، بیگانگی از خویش چرا؟ مگذار شكست ها تو را از پای درآورند.انسان اگر طعم هیچ شكست و ناكامی ای را نچشد، یا غرور دامنگیرش می شود، یا در كوره حوادث زندگی، پخته و ورزیده نمی شود. كسی كه در دریای پرموج، دچار كشتی شكستگی شود، حتی تخته پاره ای می تواند او را نجات دهد، به شرط آن كه خود را نبازد و امیدش را از دست ندهد.راه پیروزی بر دشواری های زندگی، تدبیر، اراده، مشورت و اقدام است. بدبینی به آفرینش و سرنوشت گناه است. افسردگی و اظهار عجز هم كار آدم های بی روحیه و ضعیف است. كسی كه به خودباوری رسیده باشد، در پیمودن راه زندگی ، گشودن گره ها و شكستن بن بست ها، پرتوان تر به پیش می رود.اراده و عزم كه داری... جوان و پرنیرو كه هستی... اینك، در آغاز راه زندگی، با كوله باری از توان و امید، می توانی آینده مطلوبی را برا خویش رقم بزنی.
این گوی و این میدان!
مگر تو از دیگران چه كم داری؟
انواع خودباوری
در میان خصلت های انسانی و فضیلت های اخلاقی، برخی چنان با اهمیت اند كه می توان آنها را » صفات سرنوشت ساز « نامید. خودباوری یا اعتماد به نفس، در شمار این گونه فضایل روحی است.
خودباوری انواعی دارد:
۱- خودباوری انسانی
۲- خودباوری دینی
۳- خودباوری ملی
۴- خودباوری شخصی
*خودباوری انسانی
نخستن نهاد خودباوری و اعتماد به نفس، باور به خود انسانی و توجه به ماهیتی است كه فراتر از حیوان و عالی تر از ماشین است. انسان، موجودی است كه استعدادها، ظرفیت ها و زمینه های رشد بی كران دارد. خداوند متعال انسان را تكریم كرده است، فرشتگان بر آستان او سجده گذارده اند، با بهترین نظام آفریده شده است و می تواند خداگونه شود و در درون خود دارای جهانی بزرگ تر است.
این خود باوری انسانی، در برابر خودباختگی های گوناگون، مطرح می شود. هنگامی كه این خودباوری انسانی، از انسان رخت بربندد و انسان به خوهای حیوانی رو آورد، هویت حیوانی پیدا می كند و اگر از عواطف انسانی تهی شود و ازكشش ها و گرایش های متعالی دور گردد، خصلت های انسانی او كم می شود و آن همان » خودباختگی « یا » دیگر شدن « (الیناسیون) است.
*خودباوری دینی
دین، هویت ملی فردی ما را شكل داده و از دیر باز، با همه چیز ما عجین شده است، عشق ها، آرمان ها، غم ها، شادی ها و خلاصه، نظام زندگی ما، همه برآمده از آموزه های دین است.
دین، با درون مایه های غنی و زندگی سازی كه دارد و با الگوها، نمادها، شعایر، سنت ها و ارزش هایش آشناترین خانه زاد ما است.
ما باید تمام تلاش هایمان را در مسیر دین، سامان دهیم و باور داشته باشیم كه دین، بهترین عامل رشد فردی و اجتماعی است.
مسلمانان در طول تاریخ، در همین مسیر، قله ها ی بلند فرهنگ و تمدن را فتح كردند. اكنون اگر آن باور سست شود و پذیرش اندیش ها و فرهنگ های بیگانه از دین یا مخالف با آن گسترش یابد به از خودبیگانگی دینی دچار خواهیم شد.
امروز، خودباوری دینی به آن معنا است كه از عمق جان دریابیم كه اسلام، از هر مكتب و هر بینشی بالاتر و والاتر است، و باور داشته باشیم كه اسلام، تنها دین پذیرفته خداوند است، روشن است كه چنین باوری، تنها می تواند با آگاهی و كسب معارف دینی و تجربه های معنوی به دست آید.
*خودباوری ملی
ما به عنوان ملتی با پیشینه درخشان فرهنگی و نقش كارساز در تمدن اسلامی و بشری و دانش جهانی، شایستگی های خویش را نشان داده ایم. اكنون نیز باید با باور كردن ظرفیت ها، استعداد ها و توانایی های ملی، سرنوشت خود را در جهان كنونی، رقم بزنیم و حكومت فكری و فرهنگی بیگانه را نپذیریم.
پذیرش غیرآگاهانه و زیان آور نمادها، ارزش ها و سنت های بیگانه، بدترین شكل سقوط خودباوری ملی است. پیدایش خودباختگی ملی، جامعه را نسبت به
اصالت ها، سنت ها و ارزش های ملی، بی اعتماد و با آنها بیگانه می كند.البته خودباوری ملی، به معنای گرایش های ملی گرایانه جدا شده از دین نیست. اسلام، اساس هویت ملی ما است و تفكر تقابل ایران و اسلام، یك اندیشه،پوچ است و گرنه ملیت ایرانی، بیش از هزار سال است كه با هویت اسلام آمیخته است.
اهتمام شگفت كشورها به حفظ بناهای كهن و بزرگداشت شخصیت های تاریخی خویش و نیز شركت فعالانه آنها در مسابقات بین المللی علمی، ورزشی و هنری، نشان دهنده توجه آنها به خودباوری ملی است. این باور، تا زمانی كه به پرستش ملیت و قوم گرایی افراطی نینجامد، نه تنها همسو با تعالیم دینی است، بلكه از راه كارهای دین برای پیراستن مردم و حاكمان مسلمان از آلودگی ها است.
*خودباوری شخصی
به جز خودباوری انسانی، ملی و دینی، هر كس در قلمرو شخصی و شخصیتی خویش، توانایی ها و استعدادهای خاصی دارد كه باید آنها را بشناسد و بكار گیرد و با اعتقاد به عظمت آنها، ضعف ها و شكست های خود را جبران كند.
این خودباوری، رهاوردهایی از این دست دارد:
۱- از اتكای بی جهت به این و آن، جلوگیری می كند.
۲- نا امیدی را می زداید.
۳- خودباختگی ، نشناختن خود و خودكم بینی را از بین می برد.
۴- اراده را توانمند می كند.
۵- به انسان، شجاعت انجام دادن كارهای بزرگ را می دهد.
خلاصه آن كه در پی آن نباشیم كه خود را با ساز دیگران موزون كنیم و یا خود را با كسانی كه شناخت عمیقی از آنان نداریم، بسنجیم.
آن كه خود و مذهب و ملیت خود را باور كرده است، بهترین زمینه را برای شكوفایی استعدادهای خویش فراهم آورده است و آن كه به چنین باورارزشمندی نرسیده ، عمر گران مایه خود را باخته است.
منبع : خبرگزاری ایپنا