شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


اندازه گیری خط فقر


اندازه گیری خط فقر
درآمد یا مصرف به عنوان ابزارهای خصوصی ارضای نیازهای انسانی، سطح رفاه را صرفاً به صورت غیرمستقیم منعكس می كنند. اما این روش صرفاً یكی از شیوه های سنجش فقر است. به عنوان مثال، مسأله این است كه آیا یك فرد به خدمات و كالاهای عمومی افزایش دهنده رفاه نیز دسترسی دارد یا خیر.همین دلیل است كه معیارهای پولی اغلب با شاخص های «بلاواسطه تر» رفاه از قبیل امید به زندگی، وضعیت بهداشتی و تغذیه ای، تحصیلات و اوضاع سكونت تركیب می شوند. تركیب شاخص های اجتماعی و پولی نه تنها ابعاد چندگانه محرومیت را بهتر نشان می دهد، بلكه می تواند ماهیت زمانمند یا گذاری آن را نیز روشن كند.با این وجود، برای مطالعه فقر، سنجه های اندازه گیری پولی بیشتر استفاده می شوند. بنابر این، این پرسش مطرح می شود كه چه سطح رفاهی تعیین كنند نقطه قاطع میان فقیر و غیر فقیر است؟
پاسخ خیلی ساده نیست، زیرا سنجه های فقر می توانند به مقدار زیادی به مفروضات و انتخاب های روش شناسانه اتخاذ شده در تعیین خط فقر حساس باشند، تفاوت ها می توانند مهم باشند. زیكلی و همكارانش نشان داده اند كه بسته به مواردی چون انتخاب مقیاس معادل مفروضات در مورد مفید بودن مقیاس مصرف و روش های مواجهه با درآمدهای صفر یا نامشخص یا تعدیل درآمدهای اشتباه گزارش شده، نرخ سرشماری آمریكای لاتین بین ۷/۱۲ درصد تا ۸/۶۵ درصد قرار می گیرد و شكاف فقر از ۵/۴ درصد تا ۹/۳۷ درصد در اواخر دهه ۱۹۹۰ است.سنجه های فقر در بهترین حالت اغلب برآوردهای تقریبی هستند. درآمد را در نظر بگیرید، سوای از ناتوانی این متغیر برای تحت پوشش قرار دادن كامل اقتدار یك شخص برای تصاحب كامل كالاها (برای مثال به خاطر تغییرات منطقه ای قیمت، هزینه های زندگی یا دسترسی به كالاهای ضروری) درآمدهای در پیمایش ها عمدتاً پایین تر گزارش شده اند. با این وجود، دامنه پایین گزارش كردن نمی تواند به صورت مناسب اندازه گیری شود كه بخشی از آن به دلیل محدودیت های محاسبات ملی است كه داده های قابل اعتمادی را درمورد فعالیت های غیررسمی و فعالیت های در منزل كه منبع عمده درآمدهای فقراست، در بر ندارد و برخی اوقات تعدیل گزارش دهی اشتباه می تواند به جای اصلاح آنها، سوگیری های جدیدی به وجود آورد. حتی تعیین اجزای تشكیل دهنده غذای مربوط به خط فقر به طور كاملاً مستقیم در دسترس نیست. آیا فرد باید الگوهای مصرف واقعی فقرا را بیازماید یا آن كه سبد غذایی ای را انتخاب كند كه كالری های مورد نیاز را با كمترین قیمت شامل شود، حتی اگر نیازها برحسب جنس، سن و سطح فعالیت تغییر كند و نیازهای تغذیه ای نوعاً به صورت متوسط های ملی گزارش می شوند و در حالی كه ممكن است مقیاس معادل برای توصیف تفاوت های ساختار خانوار به كار رود اما راهنمای اندكی برای انتخاب در میان مقیاس های بدیل- علی رغم اثر متغیرشان بر ارقام فقر وجود دارد.محاسبه سهم غیر غذایی هنوز بسیار مسأله ساز است. با وجود توافق با این امر كه ضروریات غیر غذایی باید جزیی از مجموعه مصرف مربوط به خط فقر باشد، معلوم نیست چه گویه هایی باید جزء آن باشد. لذا، اغلب هزینه نه چندان زیادی برای هزینه غیرغذایی با مدرج نمودن خط فقر غذایی با چند بار ضرب كردن ایجاد شده است، كه نوعاً معرف آن چیزی است كه خانواده های فقیر برای موارد غیرغذایی صرف می كنند نه چیزی كه باید مصرف كنند تا دچار محرومیت نشوند. این شیوه برآورد كردن سهم غیرغذایی به ویژه در میان كودكان زمانی كه با مقیاس های مبتنی بر استفاده از كالری براساس مقیاس های معادل تركیب می شود تمایل به كم اهمیت جلوه دادن فقر دارد؛ كودكان ممكن است كالری های كمتری را نسبت به بزرگسالان احتیاج داشته باشد اما نیازهای بسیار دیگری دارند كه باید به آنها پرداخته شود.مقایسه های فقر نیز می تواند با میدان دادن به تفاوت های ظریف در تعاریف مربوط به پیمایش (مانند وارد كردن منابع درآمدی متفاوت یا مجموع مصرف) یا ثابت نگه داشتن قیمت ها به منظور از میان بردن تغییرات موقت قیمت، دچار سوگیری شود. تعدیل های تغییر قیمت به جای قیمت گذاری مجدد سبد غذایی واحد و محاسبه مجدد سهم غیر غذایی در هر دوره، اغلب با ضرب كردن خط فقر كلی در شاخص عام قیمت مصرف كننده صورت می گیرد. مسأله این است كه شاخص های هزینه زندگی تمام الگوهای مصرف و در نتیجه قیمت ها را كه برای فقرا مسأله هستند شامل نمی شود. هنگام استفاده از عوامل برابری قدرت خرید برای از میان بردن هزینه های متغیر زندگی در كشورها نیز پدید می آید.سرانجام باید دانست كه خطوط فقر هر چند تعریف شده- همیشه نقطه قاطع اختیاری را ارایه خواهند كرد كه به تنهایی نمی تواند بهترین راهنما برای سیاست گذاری باشد. مهم تر از جست وجوی خط فقر، كشف حساسیت برآوردهای مربوط به فقر به انتخاب ها و مفروضات پشت آمارها و نیز استفاده از سنجه ها و خطوط بدیل است. در نهایت مسأله مهم یافتن سنجه های مستحكم است كه به محقق اجازه می دهد روندهای زمانی را در فقر ارزیابی كند، نیمرخ و تعیینات آن را تحلیل نماید و رتبه بندی فقر را تثبیت كند بدون این كه مجبور باشد داروهای تجویزی را كه تحت هر سنجه واحدی قرار دارند، بپذیرد.
برگردان: نرگس زحمتی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید