شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


ارتباطات سیاسی


ارتباطات سیاسی
انسان در مراحل مختلف و با تناسب میزان پیشرفت و برخورداری از امكانات و وسایل ارتباطی تلاش كرده است تا به انتقال پیام و برخورداری ارتباط بپردازد. با اینكه تصاویر و نوشته ها نخستین بار در حدود ۲۵۰۰ سال پیش با استفاده از حكاكی و كنده كاری روی چوب تكثیر شد ولی می توان گفت كه تاریخ عصر ارتباطات از اختراع چاپ آغاز شد، فنی كه در چین در قرن هشتم میلادی و در اروپا در قرن ۱۵ میلادی پدید آمد و سرانجام این امكان فراهم شد تا تعداد زیادی از نسخه های یك كتاب بدون توسل به جریان سخت نسخه برداری دستی انجام شود. به دنبال اختراع ماشین چاپ، كار انتشار نشریات به سادگی صورت گرفت و مباحث و مجادلات زیادی پیرامون آزادی اندیشه رخ داد ولی این امر باعث گسترش علوم و بالارفتن سطح سواد و بینش عمومی شد. كشف نیروی برق و به وجودآمدن رسانه های دیگری مثل تلگراف، تلفن، رادیو و تلویزیون تحول عظیمی در صحنه ارتباطات به وجود آورد.اختراع رادیو در نخستین دهه قرن ۲۰ انقلابی بزرگ بود و توانست با اكثریت مردمی كه مشكل بیسوادی داشتند نیز رابطه برقرار كند. رادیو در روزهای نخست یك سرگرمی بود اما به زودی رهبران سیاسی مزایای صبحت مستقیم با مردم را از طریق این رسانه كشف كردند و طی جنگ جهانی دوم دولت های متخاصم بیشترین استفاده را از این وسیله ارتباطی به عمل آوردند. به فاصله چند دهه یعنی در اواخر دهه ۱۹۴۰ و اوایل دهه ۱۹۵۰ تلویزیون به صورت بخش مهمی از زندگی مردم در آمد .این وسیله به بهره گیری از جاذبیت های صوتی و تصویری به زودی مخاطبان بی شماری یافت و در نتیجه بهبود تصاویر تلویزیونی، استفاده از تلویزیون و تأثیر آن به طور قابل ملاحظه ای چند برابر شد. امروزه علاوه بر جنبه های دیگر بدون استفاده از تلویزیون پیروزی در انتخابات و كسب آراء بیشتر حداقل در كشورهای غربی قابل تصور نیست. همچنین طی سال های اخیر سیستم های عظیم پیشرفت ماهواره های بین المللی باب امكانات تازه ای را برای ارتباطات گشودند.در دوره معاصر ارتباطات فعالیت های مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را دربرمی گیرد.در این میان پیچیده ترشدن و گسترش جوامع اهمیت ارتباطات را در بعد سیاسی هر روز افزون می كند. در شرایط فعلی ارتباطات مایه اصلی زندگی سیاسی است و بدون بهره گیری از وسایل ارتباطی و رسانه های گروهی نظام های سیاسی قادر به نظم بخشیدن در جامعه و شریك ساختن مردم در زندگی سیاسی نیستند. همچنین اعضای جامعه برای ایفای نقش فعال، شركت در انتخابات و ارتباط متقابل با سیاستمداران به رسانه های جمعی نیازمندند. ارتباطات سیاسی را می توان به معنای انتقال اطلاعات سیاسی از یك بخش نظام سیاسی به دیگر بخش ها از جمله نظام اجتماعی دانست. با این تعریف ارتباطات سیاسی می تواند امری حیاتی در یك جامعه محسوب شود. پیام های سیاسی ویژه ای وجود دارند كه به روشنی قابل تشخیص هستند نظیر سخنرانی های سیاسی، مواضع انتخاباتی، تصمیمات حكومتی و مذاكرات سیاسی و همچنین مجراهای ارتباطی وجود دارد كه در سطحی وسیع یا منحصر به فرد، سیاسی هستند از قبیل بحث های قانونگذاری، مذاكرات و مباحثات جدی و جلسات سیاستگذاری ارتباط سیاسی نیز همانند ارتباط در سایر زمینه ها هم به شكل افقی و هم به شكل عمودی مورد استفاده قرار می گیرد. در ارتباط سیاسی آنچه اهمیت دارد، تأثیر بر رفتار است. ارتباط گر سیاسی كه در این نوع ارتباط به طور عمده سیاستمدار است سعی می كند با بهره گیری از ابزارهای مختلف ارتباطی و قوانین و تكنیك های لازم بر مخاطب تأثیر گذارد و مخاطب را همواره هماهنگ با برنامه ها و ایده های خود سازد و با كسب نفوذ، جلب افكار و آراء عمومی مردم موقعیت خود را تحكیم بخشیده و به گسترش دایره قدرت خود بپردازد. شاید بتوان گفت ارتباط سیاسی نوعی ارتباط اقناعی است، زیرا در این نوع ارتباط هدف مشخصی مد نظر است و پیام نیز به صورت ویژه ای ارسال می شود و هدف از ارتباطات سیاسی ایجاد نظم در جامعه است. در كل مفهوم سیاست، مفهوم بسیار پیچیده ای است. نخست به دلیل نامعین بودن و نامشخص بودن محدوده آن و دوم به دلیل غیرقابل تفكیك بودن آن است كه تفكیك سیاست از غیر آن مشكل است. سومین دشواری از آنجاست كه همه مردم اعم از باسواد، بی سواد، عوام و خواص نسبت به سیاست مفهومی در ذهن خود دارند و این كلمه را هر روز در مكالمات خود بكار می برند. احساسی كه از این همه پراكندگی و تنوع از مفهوم سیاست به وجود می آید، به خاطر وسعت آن است و هر اندازه موضوع یك مسأله وسیع باشد و اجزاء و آحاد مختلفی را دربرگیرد، بویژه آنكه این افراد ناهمگون باشند، ارائه یك تعریف جامع و كامل كه تمام آحاد را دربرگیرد مشكل تر خواهد بود. چون نخستین شرط ساختن یك تعریف و نظریه كلی درباره یك موضوع علم به عناصر سازنده آن است و می دانیم تا چه میزان سیاست وسیع و تسلط به عناصر متشكله آن دشوار است. اما در معنای خاص هر امری كه مربوط به دولت، مدیریت، مقاصد و چگونگی فعالیت دولت باشد از مقوله امور سیاسی است. بنابراین هر گاه از سیاست به معنای خاص سخن می گوییم، همواره با دولت یعنی سازمان قدرت جامعه كه نگهبان نظم موجود یا پیش برنده آن است، سر و كار داریم. امور سیاسی شامل مسایلی مربوط به ساخت دولت، ترتیب امور كشور، رهبری طبقات، كشاكش بر سر قدرت سیاسی میان احزاب، گروههای بانفوذ و غیره است. همچنین روابط میان ملت ها و دولتها، دولتها با دولتها كه همان سیاست خارجی است نیز موضوع علم سیاست است. مجراهایی كه صاحب منصبان سیاسی استفاده می كنند شامل تماس های رسمی و غیررسمی، چهره به چهره در سطح بین افراد، تماس های مستقیم و غیرمستقیم با رسانه های جمعی در سه مجرای اصلی به كار می رود:
۱ _ رسانه های جمعی ۲ _ گروههای فشار و احزاب سیاسی ۳ _ تماس های غیررسمی بین افراد و گروههایی از افراد كه در اینجا ما به توضیح رسانه های جمعی بسنده می كنیم.
رسانه های جمعی بویژه برای كسب بخش وسیعی از اطلاعات سیاسی دارای اهمیت هستند و در بیشتر جوامع منبع مهمی برای چنین اطلاعاتی بشمار می روند. تلویزیون در این بین نقش اساسی دارد. رسانه همچنین با عمومی كردن نگرش های افراد و گروهها نقش بسزایی در شكل دادن افكار عمومی ایفا می كند. در این مورد باید گفت اهمیت رسانه در این است كه نشان می دهد چه مسائلی نسبت به مسائل دیگر برتری دارند. این سؤال مطرح است كه كدام یك از رسانه ها سیاسی ترند؟ برخی رسانه ها مثل ویدئو و سینما بیشتر نقش سرگرم كننده دارند اما برخی مانند مطبوعات، رادیو، تلویزیون و... سیاسی اند.
آنچه رسانه ها انجام می دهند، محصول فعالیت های صنعت ارتباطات سیاسی و حاصل ملاحظات، تذكرها و مباحثه های میان رسانه ها به عنوان گرایش های روزنامه نگارانه یا اقدام های معمول گردآوری خبر است. برای فهم ارتباطات سیاسی لازم است آن را از ارتباط اقتصادی یا فرهنگی جدا كنیم. اگر هدف ارتباط سود بود، ارتباط اقتصادی است. اگر هدف انتقال ایدئولوژی و فرهنگ بود، ارتباط فرهنگی است. هنگامی كه خواست آرمانی خود را انتقال می دهیم، شكل ارتباط بیشتر سیاسی است. در جوامع غربی ارتباط سیاسی بیشتر در انتخابات صورت می گیرد.
كاركردهای سیاسی وسایل ارتباطی را می توان در سه بخش تقسیم بندی كرد:
۱ _ كسب اطلاعات سیاسی: افراد، امروزه بیشتر مطالب و اطلاعات سیاسی خود را از طریق وسایل ارتباطی به دست می آورند. این در حالی است كه قبل از پیدایش این وسایل تنها تجربه شخصی، معاشرت با افراد آگاه و مطالعه كتاب، تنها راههای كسب اطلاعات سیاسی بوده است.
۲ _ جامعه پذیری سیاسی: اجتماعی شدن سیاسی، فرایندی است مشتمل بر شناخت (یعنی آنچه فرد درباره نظام، موجودیت و نوع كاركرد آن می داند و یا باور می كند)، احساسی كه فرد نسبت به نظام پیدا كند از قبیل وفاداری، حس درك مسئولیت تكلیف، آگاهی بر نقشی كه باید در نظام سیاسی خاص ایفا كند و جامعه پذیری در سراسر زندگی فرد ادامه دارد. جامعه پذیری سیاسی موجب انتقال و دگرگونی فرهنگ سیاسی یك ملت می شود. فرهنگ سیاسی یك ملت نیز بر رفتار شهروندان و رهبران آن در سراسر نظام سیاسی تأثیر می گذارد. فرایند جامعه پذیری سیاسی به وسیله كارگزاران متعددی صورت می پذیرد كه عبارتند از: خانواده، گروه همسالان، مدرسه، محله، گروهها، وسایل ارتباط جمعی (روزنامه ها، مطبوعات، رادیو، تلویزیون و وسایل نوین ارتباطی).
۳ _ طرح افكار عمومی: در عصر حاضر همراه با گسترش وسایل ارتباط جمعی و باسواد شدن مردم، افكار عمومی مسائل پیرامون آن به یكی از مباحث اصلی رسانه ها انجامیده است و امروزه كمتر دولتی است كه بتواند از آن سرپیچی كند و یا آن را به حساب نیاورد. در واقع از هنگام پیدایش حكومتهای مردمی (دموكراتیك) افكار عمومی عمدتاً به صورت مرجعی انتقادكننده پا به صحنه گذارده است. از این رو دولتها تا آنجا كه خود را متكی بر حاكمیت ملی می بینند، موظف به رعایت افكار عمومی هستند. قطعاً در میان كانال های مهم، ابزار و طرح افكار عمومی رسانه ها كم هزینه ترین وسیله برای سالم نگهداشتن سیستم سیاسی هستند.در ارتباطات سیاسی آنچه اهمیت دارد تأثیر بر رفتار است هدف از این كار جلب نظر دیگران و ایجاد ارتباط با آنهاست و پیام های سیاسی می توانند در شكلهای مختلف خبر، تفسیر، اظهار نظر، طنز سیاسی، كاریكاتور سیاسی، تبلیغ سیاسی و آگهی سیاسی ارائه شوند.بنابراین می بینیم كه ارتباط همواره پایه تمامی فعالیت های بشری بوده است و تحول جامعه بر اثر عوامل مختلفی صورت گرفته كه یكی از جنبه های مهم آن تحول ارتباط و موجودیت و رشد كاركردهای آن است.
بهاره نصیری
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید