جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


تلویزیون و کتاب


تلویزیون و کتاب
تلویزیون، حال و هوای دوران كودكی را دگرگون كرده است. كودكان امروز پیش از رفتن به دبستان، قادر به خواندن، نوشتن و حساب كردنند و نسبت به بچه‌های دیروز، معلوماتی گسترده‌تر دارند. تلویزیون میتواند دانش كودكان را افزایش دهد. كودكی سه ساله با دیدن برنامه‌های آموزشی تلویزیون، الفبا و اشكال هندسی را یاد میگیرد و به شكل عینی مجسم میكند. میلیونها كودك در دنیا. از تلویزیون درباره زندگی و كشور زادگاه خود و كشورهای دیگر نكته‌ها میآموزند. «چارلز سیلبرمن» مؤلف كتاب «بحران در كلاس درس» میگوید: «دانش‌آموزان از تلویزیون بیشتر میآموزند تا از كلاس درس». «مارشال مك لوهانِ» معروف، معتقد بود كودك زمانی كه وارد مدرسه میشود به اندازهٔ پنج سال از تلویزیون آموزش دیده است. اگر به ساعاتی كه كودكان در طول روز به تماشای تلویزیون میپردازند، نظری بیفكنیم متعجب خواهیم شد. كودكان ایرانی به طور متوسط ۴ تا ۶/۵ ساعت در طول روز و به عبارتی ۲۸ تا ۲/۳۹ ساعت در هفته به تماشای تلویزیون مشغولند؛ در حالی كه كودكان بزرگتر از ۶ سال، معمولاً در حدود ۳۰ ساعت در هفته به مدرسه میروند. و بنابراین بعضی از ایشان تقریباً همان قدر زمان صرف تماشای تلویزیون میكنند كه در مدرسه حاضرند. كودكان امروز در مقایسه با كودكان چند دههٔ پیش، از طریق تماشای كارتون، فیلم یا برنامهٔ مستند دربارهٔ علوم فضائی اطلاعات زیادی دارند. نسل نو دربارهٔ تبعیض نژادی، جنگها، برخوردها و … از طریق تلویزیون كسب آگاهی میكنند؛ آنچه برای نسل گذشته متصور نبود. میلیون ساعت از وقت كودكان در برابر تلویزیون میگذرد فقط به این دلیل كه كار دیگری ندارند. فقط در اوقاتی كه مادری برای بچه‌هایش كتاب میخواند یا پدری در درست كردن اسباب‌بازی كودك به او كمك میكند یا وقتی افراد خانواده به گردش میروند؛ تلویزیون خاموش میماند.كودك، در برابر تلویزیون منفعل است و فقط شاهد فعالیت دیگران است. آیا تلویزیون میتواند انگیزه‌ای ایجاد كند تا كودكان فعالیتی مفید انجام دهند؟ آیا تلویزیون میتواند كودكان را به مطالعهٔ كتاب علاقه‌مند كند.وقتی با كودك مشغول تماشای تلویزیون هستید، او دربارهٔ چیزهائی كه نمی‌داند سؤالاتی خواهد كرد.این بهترین موقعیت است تا بگوئید: برویم برای پاسخ دادن به این سوال، كتابی را ورق بزنیم.معدودند خانواده‌هائی كه مجموعه‌ای از كتابهای مرجع (فرهنگنامه‌ها) را در خانه دارند؛ كتابهائی كه بهترین جایشان میتواند نزدیك تلویزیون باشد. به این شكل، كودك خیلی زود درمیآبد كه كتاب حاوی اطلاعات زیادی است و او میتواند برای یافتن پاسخ بسیاری از سوالاتش آن را بخواند. مطالب آن هم عمیق‌تر و وسیعتر است.بسیاری از برنامه‌های تلویزیونی با الهام یا بر اساس كتابهائی خاص تهیه و تنظیم شده‌اند و بدین‌گونه میتوان توجه كودكان را به كتاب مرجع برنامه معطوف ساخت. به عنوان نمونه میشود مثال زیر را مطرح كرد:
تا سال ۱۹۵۵ میلادی در آمریكا «دیوی كداكت» قهرمان فراموش شده‌ای بود. با پخش فیلمهای تلویزیونی شركت «والت دیسنی»، این قهرمان فراموش شده زنده شد و طی چند روز همه كتابهائی كه درباره او نوشته شده بود از كتابخانه‌ها به امانت گرفته شد و همهٔ كتابهای مهجور درباره او یكسره به فروش رفت.كار به جائی رسید كه فهرست پیشخرید برای خریداران این كتابها تنظیم شد و كتابهای جدید زیادی وارد بازار شد. این كارتونها باعث شده بود كودكان با ولع به سراغ كتابهائی درباره آن شخصیت بروند. این وضعیت در كشور ما نیز در مجموعه كارتونی «بابا لنگ‌دراز» یا مجموعهٔ «قصه‌های مجید» عینیت یافت و در زمان پخش این برنامه‌ها، كتاب «بابا لنگ‌دراز» نوشتهٔ «جین وبستر» و نیز مجموعهٔ «قصه‌های مجید» نوشتهٔ «هوشنگ مرادی كرمانی» چندین بار تجدید چاپ شد. در این برنامه‌های تلویزیونی، اشاره‌ای به كتاب و سفارشی به مطالعهٔ آن نشده بود؛ حتا معلمان یا كتابداران یا كتابفروشان از پخش این برنامه اطلاع نداشتند. كودكان خود به این كتابها روی آورده بودند، بدون این كه كسی در این باره با آنها صحبت كرده باشد. در نظر بگیرید اگر اطلاع‌رسانی و دعوت و تبلیغ برای مطالعهٔ كتابهائی انجام میگرفت كه این برنامه‌ها بر اساس آنها ساخته شده بود، زمان مطالعهٔ كتاب چه‌قدر افزایش مییافت. متأسفانه این موارد هیچگاه سبب نشد تهیه‌كنندگان تلویزیون به فكر استفاده از موقعیت برنامهٔ خود برای معرفی كتاب یا ترویج كتابخوانی افتند.چه‌بسا مسئولان پخش‌كنندهٔ این برنامه‌ها نیز هیچ اطلاعی از كتاب مرجع آن برنامه‌ها نداشته باشند.اكنون كه فرهنگ تصویری در صدد طرد و به حاشیه راندن فرهنگ مكتوب برآمده، بیش از پیش نقش برنامه‌سازان كودك و نوجوان حائز اهمیت است. آیا این برنامه‌سازان اساساً دغدغه‌ای در این زمینه دارند؟
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر


همچنین مشاهده کنید