جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


کارآفرینی و مدیر کارآفرین


کارآفرینی و مدیر کارآفرین
کارآفرینی واژه ایست که ممکن است بدون توجه به مفاهیم دیگر آن «اشتغالزایی از نوع کسب و پیشه» را در اذهان، تداعی کند. واژه کارآفرینی برگرفته از کلمه قدیمی فرانسوی (Entreprendre) به مفهوم «برعهده گرفتن و متقبل شدن» است. با مراجعه به لغت نامه های معتبر، کارآفرین شخصی است که ریسک های یک سازمان یا فعالیت اقتصادی را می پذیرد و آنها را سازماندهی و مدیریت می کند. بیشتر کارآفرینان باورهایی قوی در مورد فرصت ها و عزم راسخی در قبول سطوح بالای مخاطرات دارند و از آنها برای پیگیری این فرصت ها استفاده می کنند. با توجه به تعاریف بالا می توان نتیجه گرفت که قلمروی کارآفرینی تنها به حوزه کسب و کار محدود نمی شود، اگر چه امروزه مفهوم آن بیشتر در این حوزه و در بعد اقتصادی مطرح است. مفهوم عمیق کارآفرینی (به طوری که بتواند تمامی معانی آن را در برگیرد) دشوار است، اما به طور خلاصه می توان گفت: کارآفرین فردی است که «ارزشی را در جامعه خلق کند»، این ارزش ممکن است مادی یا معنوی باشد. «ژوزف شومپیتر» که از او به عنوان پدر کارآفرینی نام می برند معتقد است که محور اصلی توسعه اقتصادی، کارآفرینی است. این اقتصاد دان اتریشی، ایجاد شرکت های جدید توسط کارآفرینان نوآور را موجب خروج شرکت های قدیمی می داند و از آن به عنوان «تخریب خلاق» یاد می کند. به نظر او این تخریب خلاق در چند حالت رخ می دهد: اینکه کسی محصول یا خدمتی جدید ارائه دهد، در تولید یک محصول، فرایند جدیدی را به کار برد، بازار جدیدی ایجاد کند و یا منبع و تشکیلات جدیدی را در داخل یک تشکیلات قدیمی به وجود آورد. همه سازمانها برای رشد و بقا، نیازمند اندیشه های نو و نظریات تازه و بدیع هستند و این افکار و نظریات، آنها را از نیستی و فنا نجات می بخشد. یکی از مسئولیت های مهم کارکنان یک سازمان، ارائه این نظریات و اندیشه های جدید و بکاربستن آنها در سازمان است. در این میان نقش مدیران، بسیار حساس و از اهمیت بالایی برخوردار است.
خلاقیت و نوآوری
پویایی سازمانها به قدرت «بازسازی» آنها بستگی دارد. این بازسازی، با هماهنگ کردن اهداف با وضعیت روز و بهبود روشهای تحقق این اهداف، انجام می گیرد. سازمان در این مسیر ناگزیر است که خلاقیت و نوآوری را تقویت کند. مفاهیم خلاقیت و نوآوری در درک مفهوم کارآفرینی نقشی کلیدی دارند.در لغت، «خلاقیت» به معنی پدیدار شدن و تولید یک اندیشه و فکر نو و بکارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر جدید است. البته دانشمندان خلاقیت را به صورت های گوناگونی تعریف کرده اند. به طوری که گاهی هر تعریف، فقط بیانگر یک بعد از ابعاد مهم خلاقیت است. «نوآوری» به مفهوم بکارگیری ایده های نوین ناشی از خلاقیت و عملی ساختن این ایده ها است که می تواند به صورت محصولی جدید یا خدمتی نو پدیدار شود. «مدیر کارآفرین» فردی ریسک پذیراست که با استفاده از نتایج خلاقیت، سازمان خود را برای کشف محصولات یا فن آوری های جدید پیش برده و آنها را به بهره برداری می رساند. او فردی است که منابع مورد نیاز برای شروع و یا رشد کسب و کار را یکپارچه کرده و بر «نوآوری»، «توسعه فرایند»، «محصول» یا «خدمات جدید» متمرکز می شود. به بیانی دیگر، مدیر کارآفرین فردی است که یک شرکت را تاسیس یا اداره می کند و هدف اصلی اش «سودآوری و رشد» است.
ویژگی کارآفرینان
کارآفرینان ویژگی های خاصی دارند که از میان آنها می توان نیاز به موفقیت، مخاطره پذیری، نیاز به استقلال، قدرت کنترل درونی و خلاقیت را نام برد. از نظر روانشناسی، مدیر کارآفرین فرد خلاقی است که دارای سلامت روانی و ادراک است، به این مفهوم که توانایی خلق ایده های بسیاری را به طور سریع دارد. دارای انعطاف پذیری ادراکی است، یعنی توانایی دور شدن از یک قاعده و پذیرش قاعده جدید را دارد. دارای ابتکار است، یعنی توانایی ارائه جوابهای غیرمعمول و مرسوم را دارد. پیچیدگی را به سادگی ترجیح می دهد، به این مفهوم که به چالش های جدید و مسایل پیچیده توجه می کند. استقلال رای داشته و به خود متکی است، اعتماد به نفس داشته و توانایی خود را باور دارد. تمرکز ذهنی داشته و به طور فعال و پرتلاش به ایده ها می پردازد. مخاطره پذیر بوده و از »انتقاد« و شکست ترسی ندارد. همواره با دانش و آگاهی به دنبال کسب اهداف و موفقیت است، بسیار اهل رقابت، »عجول«، مقاوم و محاسبه گر در انجام امور است. مدیر کارآفرین می داند که با تمرکز بر روشهای قدیمی ، نمی تواند سبک مدیریتی و سازمان خود را به سوی کارایی و اثربخشی همزمان و در نتیجه بهره وری و توسعه و بهبود پیش برد. او می داند که مسایل امروز با راه حل های دیروز قابل حل نیست و حتی حل آنها با راه حل های امروز نیز کارساز نیست. بنابراین او باید مسایل آینده خود را با راه حل های آینده، اما در زمان حال، حل کند. مدیر کارآفرین در انتظار نمی ماند که ایده ای طلایی به ذهنش خطور کرده و بعد کار را شروع کند، بلکه کار را با ایده ای به نسبت کوچک آغاز و به تدریج به سمت ایده های بزرگتر و کاملتر گام بر می دارد. او می داند که علم ناقص، خطرناک تر از نادانی است و همه می دانند که بزرگترین اشتباهات را بزرگترین دانشمندان مرتکب شده اند. او معتقد است که علم بشر ابطال پذیر است، چون همواره در حال تغییر، رشد و اصلاح و یا تکمیل است و به همین دلیل علم را برای خود بت نمی کند و ضمن برخورداری از علم حضوری، علم حصولی را جزیی از باارزش ترین امور زندگی خود می داند. مدیر کارآفرین با گسترش و نهادینه ساختن فرهنگ کارآفرینی در سازمان، بستری مناسب برای بسط عدالت ایجاد می کند. به طوری که همه افراد سازمان فرصت های یکسانی پیش روی خود دارند. در این سازمان افراد هوشمند، خلاق، اندیشمند، پرتلاش و مصمم شانس بیشتری برای موفقیت دارند و افرادی محدود نمی توانند امکانات را در انحصار خود نگاه دارند. در این سازمان کارکنان به تدریج می آموزند که چگونه در جایگاه برابر با یکدیگر همکاری کنند و چگونه این همکاری را به سوی یک سود دو جانبه هدایت کنند. مدیران کارآفرین، نقطه مقابل مدیرانی هستند که تنها وضعیت موجود را حفظ می کنند. مدیران کارآفرین نوآوری را تشویق کرده و از نوآوران حمایت می کنند. در حالی که مدیران پایبند بر اصل حفظ وضع موجود، از نوآوری دوری کرده و نوآوران را ناامید می سازند. این گروه مدیران، از تغییر، احساس تهدید می کنند و عدم اطمینان، آنها را آزار می دهد. آنان از حفظ وضع موجود حمایت می کنند و ترجیح می دهند که همه امور قابل پیش بینی باشند و به انتظار انجام شدن کارها می نشینند. همه انسانها از نیروی نوآوری و خلاقیت برخوردارند. بنابراین نباید این ویژگی ها را فقط در انحصار مدیران درآورد. در واقع جلوگیری از عوامل بازدارنده بروز خلاقیت، مهمتر از وجود استعداد خلاقیت است. زیرا در صورت آزاد سازی ذهن از پیش فرضها و الگوهای زنجیره ای، در مدت کوتاهی می توان قدرت خلاقیت و بکارگیری فکرهای نو را به طرز چشمگیری افزایش داد. از موانع متعددی که در راه ظهور خلاقیت وجود دارند می توان از عدم اعتماد به نفس، ترس از انتقاد و شکست، تمایل به همرنگی با جماعت و رسمی سازی و قوانین انعطاف ناپذیر نام برد. افزایش توان خلاقیت و نوآوری در گروی رفع این موانع بوده و از وظایف یک مدیر کارآفرین است. در زندگیِ کارآفرینی، خوش بینی و تفکر مثبت بیش از هر چیز در جریان بوده و همین امر باعث می شود که افراد هر مشکلی را به عنوان یک فرصت بدانند، کارها به تعویق نیافتد، افراد طفره نروند و هیچ کس در جستجوی اشتباه دیگران نباشد و از شکایت و ناله خبری نباشد. نشاط از نشانه های بارز این نوع زندگی است که موجب از بین رفتن افسردگی و غم و ترس می شود. در نهایت می توان گفت کارآفرینی فرایندی است که منجر به ایجاد رضایتمندی و یا تقاضای جدید می شود و مدیر کارآفرین مسئول ایجاد ارزش از راه تشکیل یک مجموعه منحصر به فرد از منابع، به منظور بهره گیری از فرصت هاست.

نویسنده: مهندس حمیدرضا خلیلی
منبع : ماهنامه نفت پارس


همچنین مشاهده کنید