شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

این‌ نوزاد رویش‌ چون‌ ماه‌ است‌


این‌ نوزاد رویش‌ چون‌ ماه‌ است‌
● دانسته‌هایی‌ از امامزاده‌ محمد هلال‌ بن‌ علی‌ (ع‌)
حضرت‌ محمد هلال‌، فرزند امام‌ علی‌(ع‌) در روز آخر ماه‌ شعبان‌ و شب‌ اول‌ ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ سال‌ ۱۴ قمری‌ در مدینه‌ منوره‌ متولد شد. امیرالمومنین‌ (ع‌) برای‌ ادای‌ نماز مغرب‌ به‌ مسجد رفته‌ بود كه‌ قنبر، غلام‌ آن‌ حضرت‌، خبر ولادت‌ این‌ نوزاد را به‌ مولایش‌ داد. حضرت‌ با شنیدن‌ این‌ خبر خوشحال‌ شد و برای‌ ادای‌ شكر این‌ نعمت‌ به‌ آسمان‌ نگاه‌ كرد، چون‌ چشمش‌ به‌ هلال‌ ماه‌ رمضان‌ افتاد، فرمود: «هذا هلال‌ وجهه‌» این‌ نوزاد، رویش‌ چون‌ ماه‌ است‌ به‌ همین‌ مناسبت‌ او را محمد هلال‌ نام‌ گذاشت‌ و از آن‌ پس‌ بود كه‌ به‌ هلال‌ علی‌ شهرت‌ یافت‌. حضرت‌ محمد هلال‌ بن‌ علی‌(ع‌) از فرزندان‌ بلافصل‌ امیرالمومنین‌ علی‌(ع‌) است‌. مادر او امامه‌ دختر ابی‌ العاص‌ و زینب‌ دختر رسول‌ خدا (ص‌) است‌. امامه‌ بعد از حضرت‌ فاطمه‌ (سلام‌ الله‌ علیها) و بنابر وصیت‌ او به‌ عقد حضرت‌ علی‌(ع‌) درمی‌ آید. بنابراین‌ حضرت‌ محمد هلال‌ كه‌ در برخی‌ تذكره‌ها محمد اوسط‌ هم‌ آمده‌ از طرف‌ پدر، فرزند علی‌(ع‌) و از طرف‌ مادر با دو واسطه‌ به‌ رسول‌ خدا(ص) می‌رسد. تولد آن‌ حضرت‌ در شب‌ اول‌ ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ سال‌ ۱۴ ه.ق‌ و وفاتش‌ در یكی‌ از شبهای‌ آخر رمضان‌ سال‌ ۶۴ ه.ق‌ است‌.از شرح‌ حال‌ او تا واقعه‌ كربلا چیزی‌ در دست‌ نیست‌ و آنچه‌ كه‌ در كتب‌ و تذكره‌ها آمده‌ است‌ این‌ است‌ كه‌ هلال‌ علی‌ با برادرش‌ عون‌ در طائف‌ یا شام‌ بسر می‌بردند كه‌ خبر واقعه‌ عاشورا به‌ آنها می‌رسد. با شنیدن‌ این‌ فاجعه‌ دردناك‌ قرار از كف‌ داده‌ و بیهوش‌ می‌ شوند، پس‌ از به‌ هوش‌ آمدن‌ به‌ گریه‌ و عزاداری‌ مشغول‌ می‌ شوند.
آنها پس‌ از چند روز راه‌ مكه‌ را در پیش‌ می‌ گیرند و با طی‌ دو منزل‌ راه‌، از رفتن‌ به‌ مكه‌ منصرف‌ شده‌ و عزم‌ سفر به‌ یمن‌ را می‌كنند پس‌ از ساعتی‌ استراحت‌ در آن‌ منزل‌، از رفتن‌ به‌ یمن‌ نیز پشیمان‌ می‌شوند و به‌ سوی‌ خراسان‌ حركت‌ می‌ كنند، با ورودشان‌ به‌ طوس‌ دوستان‌ و شیعیان‌ با خبر شده‌ و به‌ گردشان‌ جمع‌ می‌شوند. حاكم‌ وقت‌ خراسان‌ قیس‌ بن‌ مره‌ كه‌ از حضور آنان‌ و اجتماع‌ یاران‌ به‌ دور ایشان‌ اطلاع‌ می‌ یابد در هراس‌ و وحشت‌ می‌ افتد و برای‌ مقابله‌ با آنها لشگری‌ بزرگ‌ آماده‌ می‌كند. عون‌ بن‌ علی‌ و هلال‌ بن‌ علی‌ نیز یاران‌ و شیعیان‌ را فراخوانده‌ و در خارج‌ شهر دو لشگر به‌ جنگ‌ می‌پردازند در این‌ نبرد از هر طرف‌ عده‌یی‌ كشته‌، زخمی‌ و جمعی‌ می‌گریزند و عون‌ علی‌ هم‌ به‌ شهادت‌ می‌ رسد.
محمد هلال‌ كه‌ از شهادت‌ برادر خبردار می‌شود شبانه‌ با یاران‌ و شیعیان‌ وداع‌ كرده‌ و با آنكه‌ زخمهای‌ زیادی‌ در بدن‌ دارد با كشتن‌ عده‌یی‌ از مخالفین‌ و مزاحمین‌ از خراسان‌ به‌ سوی‌ شهرهای‌ مركزی‌ ایران‌ حركت‌ می‌ كند در بین‌ راه‌ و منزلهایی‌ كه‌ به‌ استراحت‌ می‌ پردازد هر كس‌ او را با آن‌ جمال‌ و قیافه‌ جذاب‌ می‌ بیند، شیفته‌ او می‌ شود و از حسب‌ و نسبش‌ سوال‌ می‌ كند و او هم‌ در جواب‌ بعضی‌، خود را معرفی‌ و به‌ بعضی‌ دیگر به‌ عنوان‌ رهگذر و تاجر معرفی‌ می‌ كند. با پیمودن‌ راه‌ بمدت‌ چند شب‌ و روز به‌ حوالی‌ قم‌ می‌ رسد از كشاورزانی‌ كه‌ در بیرون‌ شهر قم‌ مشغول‌ كار بودند اوضاع‌ شهر را می‌پرسد و آنها در جواب‌ می‌ گویند كه‌ مردم‌ قم‌ چند روزی‌ است‌ كه‌ در مصیبت‌ شهادت‌ امام‌ حسین‌(ع‌) و یاران‌ او عزادارند و از طرف‌ دیگر محمد اشعث‌ بخاطر شیعه‌ بودن‌ اهالی‌ قم‌، قصد حمله‌ به‌ آنجا را دارد. هلال‌ علی‌ قدری‌ تامل‌ كرده‌ و متعجب‌ می‌ شود تا آنكه‌ تصمیم‌ سفر به‌ كاشان‌ را می‌گیرد و در قریه‌یی‌ از قراء كاشان‌ در آن‌ زمان‌ بنام‌ نوش‌ آباد وارد می‌ شود و سپس‌ به‌ طرف‌ آران‌ حركت‌ می‌كند. نزدیك‌ غروب‌ آفتاب‌ به‌ مزرعه‌یی‌ كه‌ پشت‌ حصار و باروی‌ آران‌ است‌، می‌ رسد، از زارعانی‌ كه‌ آنجا مشغول‌ كار بودند اسم‌ مزرعه‌ را سوال‌ می‌كند، كشاورزان‌ پاسخ‌ می‌دهند كه‌ اسم‌ مزرعه‌ آرام‌ دشت‌ است‌، آنان‌ با دیدن‌ جمال‌ جذاب‌ او متعجب‌ ومتحیر می‌شوند. پیرمردی‌ از میان‌ آنها كه‌ یعقوب‌ نام‌ داشت‌ و كهنسال‌ بود نزدیك‌ آمده‌ و با سلام‌ نام‌ و نشان‌ او را می‌پرسد.
محمد هلال‌ در ابتدا از معرفی‌ خودداری‌ می‌كند ولی‌ بعد با اصرار بابایعقوب‌ خود را از فرزندان‌ علی‌(ع‌) معرفی‌ می‌كند، یعقوب‌ و همراهان‌ كه‌ از شیعیان‌ و دوستداران‌ پیامبر و آل‌ او بودند با شنیدن‌ نام‌ و انتساب‌ او به‌ علی‌(ع‌) خود را به‌ دست‌ و پایش‌ انداخته‌ و با شوق‌ و خوشحالی‌ او را به‌ همراه‌ خود به‌ داخل‌ قلعه‌ می‌برند. زخمهای‌ او را مرهم‌ نهاده‌ و زیرزمینی‌ را كه‌ آب‌ جاری‌ در آن‌ می‌گذشت‌ و جای‌ مطلوبی‌ بود برای‌ او مهیا می‌كنند. محمد هلال‌ پس‌ از ساعتی‌ توقف‌ به‌ یعقوب‌ و پسرانش‌ می‌گوید كه‌ من‌ از جایی‌ كه‌ حركت‌ كرده‌ و آمده‌ام‌ تا اینجا، یك‌ لحظه‌ آرام‌ نگرفته‌ام‌، اما در این‌ مكان‌ آرامش‌ یافتم‌. یعقوب‌ و پسران‌ همگی‌ در خدمت‌ آن‌ جناب‌ بودند و دوستان‌ و شیعیان‌ هم‌ با او ملاقات‌ می‌كردند.
محمد هلال‌ مدت‌ سه‌ سال‌ در آن‌ زیرزمین‌ ساكن‌ بود و به‌ عبادت‌، نصیحت‌ و موعظه‌ دوستان‌ و شیعیان‌ می‌پردازد. پس‌ از آن‌ مدت‌، شب‌ جمعه‌یی‌ از شبهای‌ ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ پس‌ از احیا و ادای‌ نماز صبح‌، پیامبر(ص‌) و علی‌ و فاطمه‌ و حسین(علیهم‌ السلام‌) و برادرش‌ عون‌ را در خواب‌ می‌بیند كه‌ پیامبر او را مورد خطاب‌ قرار می‌دهد: فرزندم‌! مدتی‌ است‌ كه‌ انتظار تو را می‌كشیم‌، این‌ سیب‌ برای‌ توست‌، جهد كن‌ كه‌ فردا شب‌ با این‌ سیب‌ افطار نمایی‌ و نزد ما باشی‌.
هلال‌ علی‌ روز بعد آنچه‌ را در خواب‌ دیده‌ بود برای‌ یعقوب‌ و فرزندانش‌ نقل‌ كرده‌ و می‌گوید كه‌ من‌ بیش‌ از امروز مهمان‌ شما نخواهم‌ بود و امشب‌ از دنیا می‌روم‌. سپس‌ با یاران‌ وداع‌ كرد و سفارش‌ و توصیه‌های‌ لازم‌ را می‌كند از جمله‌ وصیت‌هایش‌ این‌ است‌ كه‌ مرا در همین‌ مكان‌ دفن‌ كنید. شب‌ فرا می‌رسد برای‌ مرتبه‌ دوم‌ با یاران‌ وداع‌ می‌كند و بعد از آن‌ نماز را به‌ جماعت‌ می‌خوانند، پس‌ از ادای‌ نماز، آن‌ جناب‌ سر به‌ سجده‌ می‌گذارد و ساعتی‌ بعد روح‌ او به‌ ملكوت‌ پرواز می‌كند و به‌ جوار آبا و اجداد طاهرینش‌ می‌پیوندد. یعقوب‌ و پسرانش‌ پیكر مطهر او را پس‌ از انجام‌ غسل‌ و كفن‌ و نماز در همان‌ مكانی‌ كه‌ وصیت‌ كرده‌ بود به‌ خاك‌ می‌سپارند.
امروزه‌ مدفن‌ او بوسه‌ گاه‌ هزاران‌ عاشق‌ و دلباخته‌ اهل‌ بیت‌ (علیهم‌السلام) است‌ كه‌ از گوشه‌ و كنار میهن‌ اسلامی‌مان‌ و دیگر كشورهای‌ مسلمان‌ به‌ زیارتش‌ مشرف‌ می‌شوند. ذكر این‌ نكته‌ حایز اهمیت‌ است‌ كه‌ علاوه‌ بر ایام‌ هفته‌ بویژه‌ شبهای‌ جمعه‌، اعیاد مذهبی‌، عید نوروز، ماههای‌ رمضان‌ و محرم‌ كه‌ مردم‌ به‌ پابوسی‌ آن‌ حضرت‌ می‌آیند، روز بیست‌ و یكم‌ ماه‌ رمضان‌ روز شهادت‌ امیرالمومنین‌ حضرت‌ علی‌(ع‌) تعداد كثیری‌ از مردم‌ كشور بویژه‌ مردم‌ كاشان‌ جهت‌ عرض‌ تسلیت‌ به‌ صورت‌ دستجات‌ عزاداری‌ به‌ عزاداری‌ می‌پردازند و جالب‌ آنكه‌ حضور بیشتر مردم‌ كاشان‌ در این‌ روز به‌ واسطه‌ خوابی‌ بوده‌ كه‌ یكی‌ از علمای‌ بزرگ‌ كاشان‌، حضرت‌ آیت‌ الله‌ حبیب‌الله‌ شریف‌ كاشانی‌ (طاب‌ ثراه) می‌بیند كه‌ ایشان‌ حضرت‌ علی‌(ع‌) را در خواب‌ می‌ بیند كه‌ به‌ ایشان‌ دستور می‌دهد كه‌ برای‌ زیارت‌ فرزندش‌ حضرت‌ محمد هلال‌ به‌ آران‌ برود. وی‌ نیز خواب‌ را برای‌ مردم‌ كاشان‌ بیان‌ می‌كند و همان‌ روز این‌ عالم‌ بزرگوار به‌ همراه‌ عده‌ كثیری‌ از مردم‌ كاشان‌ به‌ طرف‌ آستان‌ مقدس‌ حضرت‌ محمد هلال‌ حركت‌ می‌كنند و در صحن‌ مطهر آن‌ حضرت‌ به‌ عزاداری‌ می‌پردازند و از آن‌ زمان‌ به‌ بعد هر ساله‌ این‌ مراسم‌ صورت‌ می‌گیرد.
بیژن‌ احمدیان‌

تذكر: ماخذ مورد مطالعه‌ در معرفی‌ امامزاده‌ محمد هلال‌(ع‌) عبارتند از:
۱) رساله‌ هلالیه‌ آیت‌ الله‌ غلامرضا آرانی‌
۲) آثار تاریخی‌ كاشان‌ و نطنز حسن‌ نراقی‌
۳) امامزادگان‌ معتبر امامت‌ كاشانی‌
۴) تاریخ‌ كاشان‌ سهیل‌ ضرابی‌
۵) تذكره‌ الشهداء آیت‌ الله‌ حبیب‌ شریف‌ كاشانی‌
۶) دایره‌ المعارف‌ تشیع‌
۷) ستارگان‌ فروزان‌ حجت‌ الاسلام‌ علی‌ تشكری‌ آرانی‌
۸) سیمای‌ هلال‌ بن‌ علی‌(ع‌) حسین‌ فرخ‌ یار
۹) مجله‌ یغما شماه‌ مسلسل‌ .۳۴۵
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید