چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

قم در عصر امام حسن عسکری علیه السلام


قم در عصر امام حسن عسکری علیه السلام
● خورشید سامرّا
بعد از شهادت امام هادی علیه‏السلام در سال ۲۵۴ ق. فرزندش امام حسن عسكری علیه‏السلام به پیشوایی شیعیان اثنی عشری منصوب گردید.(۱)
آن حضرت در سال ۲۶۰ ق. به شهادت رسید و بدن مطهّرش در كنار قبر شریف پدر بزرگوارش به خاك سپرده شد.(۲)
خلفای معاصر آن حضرت، عبارتند از:
۱) المعتزّ بالله (۲۵۲ـ ۲۵۵ق.)؛
۲) المتهدی بالله (۲۵۵ـ ۲۵۶ق.)؛
۳) المعتمد بالله (۲۵۶ ـ ۲۷۶ ق.).
عصر آن حضرت، عرصه خطر و حذر بود. سخنان پیامبر گرامی صلی‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله ‏و سلم و ائمه علیهم‏السلام درباره دوازده(۳) امام علیهم‏السلام و حضرت مهدی علیه‏السلام ، هراس را بر حاكمان عباسی مستولی ساخته بود. هرچه گردونه زمان به جلو می‏رفت، این وحشت بیشتر می‏شد. سخت‏گیری خلفای عباسی و بیم آنان، از زمان منصور دوانیقی ظاهر بود؛ ولی از عصر امام جواد علیه‏السلام به بعد، شتاب و شدت بیشتری گرفت و سبب شد حاكمان بغداد و سامرّا بر تلاش خصمانه خود بیفزایند. مجموع عمر شریف امام جواد، امام هادی و امام عسكری علیهم‏السلام از ۶۵ سال تجاوز نمی‏كند. زیرا تولد امام جواد علیه‏السلام در سال ۱۹۵ ق. و شهادت امام حسن عسكری علیه‏السلام در سال ۲۶۰ ق. بوده است.
امام حسن عسكری علیه‏السلام همواره تحت نظر مأموران و جاسوسان دربار بود. بنا به نقل یكی از خدمتگزاران، آن حضرت مجبور بود هر دوشنبه و پنج‏شنبه در دارالخلافه حاضر شود و حضور خویش را در سامرّا به اطلاع حكومت بنی‏عباس برساند.(۴)
ستم، بیداد می‏كرد و شمشیر حاكمان سامرّا، بر سر امام و شیعیان عریان بود. نوید امید بخش میلاد «قائم»، خواب را از چشم دژخیمان ربوده بود. آنان از راه‏های مختلف، زندگی امام حسن عسكری علیه‏السلام را نظارت می‏كردند و آن حضرت همیشه در حال «تقیّه» به سر می‏برد.«علی بن جعفر» از «حلبی» نقل می‏كند: در یكی از روزها كه قرار بود امام علیه‏السلام به دارالخلافه برود، ما در عسكر به انتظار زیارت او جمع شدیم. در این حال، از سوی آن حضرت توقیعی به این مضمون به ما رسید: «كسی بر من سلام نكند و با دست به سوی من اشاره نكند؛ زیرا در امان نیستید.»عثمان بن سعید عَمْری ـ از صمیمی‏ترین یاران امام ـ زیر پوشش روغن‏فروشی، وجوه و اموال شیعیان را در ظرف‏ها و مشك‏های روغن قرار می‏داد و به حضور امام عسكری علیه‏السلام می‏رساند.(۵)
«علی بن جعفر» از «حلبی» نقل می‏كند:
در یكی از روزها كه قرار بود امام علیه‏السلام به دارالخلافه برود، ما در عسكر به انتظار زیارت او جمع شدیم. در این حال، از سوی آن حضرت توقیعی به این مضمون به ما رسید:
«كسی بر من سلام نكند و با دست به سوی من اشاره نكند؛ زیرا در امان نیستید.»(۶)
شیعیان برای دیدن امام، با مشكلاتی مواجه می‏شدند. لذا سعی می‏كردند امام را در مسیر حركت، به بهانه‏های گوناگون مانند طلب كمك مالی، دیدار كنند.(۷)
هنگامی كه امام، همراه خلیفه در مسیری حركت می‏كرد، شیعیان در طول مسیر، خود را برای دیدن امام آماده می‏كردند؛(۸) چرا كه امكان دیدار مستقیم با آن بزرگوار در خانه‏اش نبود.
● قم، بر بلندای شكوه
در این هنگامه سخت، «قم» پاسدار مكتب امامت بود و جریانی از «نور»، سامرّا و قم را به هم متصل ساخته بود.كاروان‏های قمیّون به سوی سامرّا در حركت بود و محدّثان عالی قدر «مكتب حدیثی قم» قافله سالار این كاروان‏ها بودند.
فرزانگان قم در میان مجموع شاگردان آن حضرت ـ كه بیش از صد نفر بودند(۹)ـ بسان ستارگانی پرفروغ می‏درخشیدند؛ چهره‏هایی مانند:
احمد بن اسحاق اشعری قمی(۱۰) ، عبدالله بن جعفر حِمْیَری(۱۱)، احمد بن محمد بن عیسی اشعری(۱۲)، سعد بن عبدالله (۱۳)، علی بن حسین (بابویه)(۱۴)، محمد بن احمد بن جعفر قمی(۱۵)، محمد بن حسن صفّار(۱۶)، محمد بن ریّان بن صَلْت(۱۷)، علی بن ریّان (۱۸)، حسین بن اشكیب (خادم قبر)(۱۹)، عروهٔ الوكیل قمی(۲۰)، محمد بن ابی‏الصهبان(۲۱)، یعقوب بن اسحاق(۲۲)، محمد بن علی بن عیسی اشعری(۲۳)، داود بن عامر اشعری(۲۴)، احمد بن ادریس قمی(۲۵)، سهل بن زیاد آدمی(۲۶)، حسین بن حسن بن ابان.(۲۷)
● ستارگان تابناك قم
۱) «احمد بن اسحاق قمی» در آن دوران، فروزنده‏ترین آفتاب آن بام بود. «محمد بن جریر طبری» در شأن او چنین می‏گوید:
«و كان احمد بن اسحاق القمی الاشعری، شیخ الصدوق وكیل ابی محمد. فلمّا مضی ابومحمد الی كرامهٔ‏ الله عزّوجل و اقام علی وكالته مع مولانا صاحب الزّمان، تخرج الیه توقیعاته... ؛(۲۸) احمد بن اسحاق، استاد شیخ صدوق و نماینده امام عسكری علیه‏السلام بود. وقتی آن حضرت رحلت كرد، وكالت حضرت صاحب الزّمان را برعهده گرفت. از طرف آن حضرت، نامه‏هایی خطاب به او صادر می‏شد... .»
دانشمندان علم رجال، او را رابط قمیّون و امام و از اصحاب مخصوص امام عسكری علیه‏السلام شمرده‏اند.(۲۹)
وی وكیل و نماینده امام عسكری علیه‏السلام در قم بود. لذا طبق دستور آن حضرت، مسجدی در این شهر بنا كرد كه هم اكنون پابرجا است.
در «خلاصهٔ البلدان» آمده است:
«حضرت امام حسن عسكری علیه‏السلام وكلایی به جهت «اخذ خراج» تعیین فرموده و به ایشان گفته بود كه از وجوه مقاسمه و خراج قم در آن مسجدی بنا نهند و ایشان صفّه‏ای در مسجد جامع ـ واقع در بیرون قم، به قرب روضه مقدّسه فاطمیه، در كنار رودخانه ـ كه مشهور و معروف است به مسجد حضرت امام حسن عسكری علیه‏السلام به فرموده آن حضرت از وجوه خراج ساختند كه الحال، آن مسجد كثیرالفیض باقی و نمازگاه شیعیان است.»(۳۰)
در «بحارالانوار» روایتی نقل شده كه از آن استفاده می‏شود، او نماینده امام علیه‏السلام در موقوفات قم بوده است.(۳۱) بنابراین، می‏توان وی را از جمله متولیان آستانه مقدّسه حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام نام برد.
نشانه‏های آشكاری كه بر وكالت احمد بن اسحاق از ناحیه امام عسكری علیه‏السلام دلالت می‏كنند؛ عبارتند از:
الف) در «كمال الدّین» نام او در فهرست وكلایی كه به مقام تشرّف نایل آمده‏اند، ذكر شده است: «و مِنْ قم احمد بن اسحاق».(۳۲)
ب) در خبری كه «كلینی» نقل می‏كند، از قول «حسن بن نصر» می‏گوید:
«فجائنی بعض الوكلاء بثیاب و دنانیر و خلفها عندی... ثم جائنی احمد بن اسحاق بجمیع ما كان معه.»(۳۳)
ج) «طبری» می‏گوید:
«و كان احمد بن اسحاق القمی الاشعری، شیخ الصدوق وكیل ابی محمد. فلما مضی ابومحمد الی كرامهٔ الله عزّوجل و اقام علی وكالته مع مولانا صاحب الزّمان تخرج الیه توقیعاته... .»(۳۴)
د) «مجلسی» به نقل از تاریخ قم می‏نگارد:
«احمد بن اسحاق الاشعری و كان وكیلاً فی الاوقاف بقم.»(۳۵)
ه) در منابع دیگر نیز آمده است:
«ممّا یؤیّد علی أنّه كان وكیلاً للعسكری بقم ما اشار الیه البحرانی فی مدینهٔ المعاجز قال ما رواه الصدوق بسنده المتصل الی سعد بن عبدالله القمی فی حدیث له مع ابی محمد الحسن بن علی العسكری و احمد بن اسحاق الوكیل.»(۳۶)
از این شواهد استفاده می‏شود كه احمد بن اسحاق، علاوه بر آن كه وكیل امام عسكری علیه‏السلام بود، به مقام وكالت امام عصر علیه‏السلام نیز مفتخر گردید.یكی از جلوه‏های بارز محدّثان قمی «امام‏شناسی» آنان بود. از این رو، احمد ـ كه در زمان امام حسن عسكری علیه‏السلام از بزرگان و مفاخر قم است ـ به حضور امام علیه‏السلام می‏رسد و از آن حضرت می‏خواهد تا امام؛ جانشین بعد از خود را معرفی نماید.
در این كه احمد، نماینده سفیر بوده، هیچ جای تردید نیست؛ ولی این كه مستقلاًّ نماینده امام بوده باشد، محل اختلاف است.(۳۷)
یكی از جلوه‏های بارز محدّثان قمی «امام‏شناسی» آنان بود. از این رو، احمد ـ كه در زمان امام حسن عسكری علیه‏السلام از بزرگان و مفاخر قم است ـ به حضور امام علیه‏السلام می‏رسد و از آن حضرت می‏خواهد تا امام؛ جانشین بعد از خود را معرفی نماید. امام عسكری علیه‏السلام می‏فرماید:
«ای احمد بن اسحاق! خداوند از آن زمان كه آدم را آفرید تا روز قیامت، هرگز زمین را از حجّت خالی نگذاشته و نمی‏گذارد. خداوند از بركت وجود امام، زمین را از بلا محفوظ می‏دارد و بارانش را نازل می‏كند و بركات نهفته در دل زمین را آشكار می‏سازد.»
احمد بن اسحاق می‏گوید: عرض كردم: پیشوا و امام بعد از شما كیست؟
حضرت به سرعت برخاست و به اتاق دیگر رفت و طولی نكشید كه بازگشت و پسر بچه‏ای مانند قرص ماه را كه حدود سه سال داشت به دوش گرفته بود. آن‏گاه فرمود:
«یا احمد بن اسحاق لولا كرامتك علی الله عزّوجل و علی حججه ما عرضتُ علیك ابنی هذا... (۳۸)؛ ای احمد بن اسحاق! اگر نزد خداوند و امامان محترم نبودی، پسرم را به تو نشان نمی‏دادم. او هم‏ نام و هم كنیه رسول خدا است. زمین را پر از عدل و داد می‏كند؛ آن‏گونه كه از ظلم و ستم پر شده باشد.»
احمد بن اسحاق، دانشمند و محدّثی آگاه و دور اندیش است.وی می‏گوید:
به حضور امام حسن عسكری علیه‏السلام رسیدم و از او در خواست كردم چیزی بنویسد تا اگر نامه‏ای از او رسید، خط آن حضرت را بشناسم (و دشمن نتواند به نام امام، نامه جعل كند) امام علیه‏السلام فرمود: «خط من گاهی با قلم باریك و گاهی با قلم درشت است؛ اگر چنین تفاوتی مشاهده كردی، نگران نباش.»(۳۹)۲) یكی دیگر از فرزانگان قم، «حسین بن اشكیب» است. «كشّی» او را چنین وصف می‏كند:
«هوالقمی خادم القبر... عالم متكلم مؤلف لكتب.» (۴۰)
او از دانشوران كلامی قم بود. وی مدتی در قم افتخار خدمتگزاری به آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام را داشته و یكی از حلقه‏های پیوند تشیع قم با حوزه سمرقند بوده است كه در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری شكل گرفت.
نجاشی از دو اثر او به نام: «الرّدّ علی من زعم انّ النّبیّ صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله‏ و سلم كان علی دین قومه» و «الرّدّ علیّ الزّیدیّهٔ» یاد كرده است.(۴۱)
۳) از چهره‏های دیگر این دوران، «محمد بن خالد برقی» و فرزند نامورش «احمد بن محمد» می‏باشند. كتاب «المحاسن» احمد برقی، دائرهٔ المعارفی مشتمل بر احادیث امامان در زمینه‏های معارف دینی از قبیل اخلاق و تفسیر است. از جمله تألیفات وی كتاب «التبیان فی اخبار البلدان» در باره جغرافیای تاریخی دنیای اسلام است.(۴۲)
۴) یكی دیگر از رجال نامور این دوران، «علی بن الحسین بن موسی بن بابویه» است. «شیخ عباس قمی» در شأن او چنین می‏نگارد:
«... العالم الفقیه المحدّث الجلیل، بل شیخ القمیین فی عصره و فقیههم و ثقتهم، صاحب المقامات العالیه و الدّرجات الرّفیعهٔ.»
«شهید» در ذكری نیز او را چنین می‏ستاید:
«اِنّ الاصحاب یأخذون الفتاوی مِن رسالهٔ علی بن بابویه اذا اعوزهم النّص ثقهًٔ و اعتماداً علیه؛ مكانت و وثاقت «علی بن بابویه» چنان است كه فتوای او هنگامی كه نصّ و روایتی پیدا نمی‏شد، منبع فتاوای فقهای ما بود.»(۴۳)
از این رو، برخی معتقدند: در شأن او توقیعی بدین شرح از سوی امام حسن عسكری علیه‏السلام صادر شده‏ است:
«اما بعد أوصیك یا شیخی و معتمدی و فقیهی أباالحسن علیّ بن الحسین القمی؛ وفّقك الله لمرضاته، و جعل من صلبك أولاداً صالحین برحمته، بتقوی الله و اقام الصّلاهٔ و ایتاء الزّكاهٔ فانّه لاتقبل الصّلاهٔ من مانعی الزّكاهٔ... و علیك بالصّبر و انتظار الفرج فانّ النّبیّ صلی ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله ‏و سلم قال: افضل اعمال امّتی انتظار الفرج.»(۴۴)
از آن جا كه رحلت ابن بابویه در سال ۳۲۹ ق. بود و در زمان امام حسن عسكری علیه‏السلام ۲۰ سال بیش‏تر نداشت، بیان چنین تعابیر و القابی موجب تردید بعضی از بزرگان در صدور این توقیع، گردیده است.
۵. چهره دیگری كه بسیار فروزان است، دانشور نامی «سعد بن عبدالله» می‏باشد. «نجاشی» در وصفش می‏گوید:
«سعد بن عبدالله بن ابی خلف الاشعری القمی ابوالقاسم شیخ هذه الطّائفهٔ و فقیهها و وجهها... .»(۴۵)
بعضی معتقدند: او به محضر امام حسن عسكری علیه‏السلام شرفیاب گردید. نجاشی می‏نویسد:
«و لقی مولانا ابامحمّد علیه‏السلام و رأیت بعض اصحابنا یضعّفون لقاءه لأبی محمد علیه‏السلام و یقولون هذه حكایهٔ موضوعهٔ علیه؛ والله اعلم.»(۴۶)
برخی دیگر، این دیدار را تكذیب می‏كنند. او در سال ۲۹۹ یا ۳۰۱ ق. رحلت كرد. وی كتاب‏های فراوانی دارد.
۶. از جمله ستارگان این آسمان، «محمد بن حسن صفّار قمی» است. «نجاشی» در شرح حالش می‏نویسد:
«كان وجهاً فی اصحابنا القمیین ثقهٔ عظیم القدر... توفّی بقم سنهٔ تسعین و مأتین؛(۴۷) او سیمای تابناك حوزه حدیثی قم و بسیار جلیل القدر است... وی در سال ۲۹۰ ق. در قم رحلت كرد.»
● انقلابیّون قم
قم در زمان امام حسن عسكری علیه‏السلام كانون فرهنگ شیعی بود؛ از این رو، مردم به بهانه‏های مختلف از پرداخت خراج به دولت بنی‏عباس امتناع می‏ورزیدند. مردمی كه در یك نوبت، احمد بن اسحاق ۱۶۰ كیسه طلا و نقره آنان را به پیشگاه امام حسن عسكری علیه‏السلام نثار كرد، به بهانه كسر خراج، پرچم انقلاب را علیه حكومت بغداد برافراشتند. «بلاذری» در این راستا چنین می‏نویسد:
«به روزگار ابوعبدالله معتز ـ پسر متوكل ـ مردم قم باز پیمان بشكستند. معتز، موسی بن بُغا را بدان جای فرستاد. موسی خود از جانب او امارت جبل داشت تا با طالبیان كه در طبرستان قیام كرده بودند، بجنگد. وی قم را به جنگ فتح كرد و خلقی بسیار بكشت. المعتز نامه‏ای به او نوشت كه گروهی از سرانِ ایشان را نزد وی فرستد.»(۴۸)
معتز در سال ۲۵۵ ق. درگذشت. برادرش، «مهتدی» به جای او نشست. او نیز در سال ۲۵۶ ق. درگذشت و «معتمد» جای او را گرفت. مردم قم بار دیگر در زمان معتمد شورش كردند و «حسین كوكبی» و یارانش را یاری نمودند تا بر قزوین و زنجان تسلط یافته، حكومت مستقل تشكیل دهند. مردم قم این بار نیز از پرداخت مالیات به حكومت بغداد خودداری كردند. در سال ۲۵۸ ق. «معتمد»، موسی بن بُغا را كه والی بلاد جبل بود، مأمور كرد تا قزوین و زنجان را از دست سادات علوی بیرون آورد و شعله انقلاب قم را فرو نشاند. او «عبدالرّحمن بن مفلح ترك» را همراه سپاهی بزرگ به قم روانه داشت. مردم قم او را به شهر راه ندادند؛ ولی او با نیرنگ، شبانه خود را به درون شهر رساند و رهبران نهضت را قتل عام و گروهی را نیز زندانی كرد. مردم متواری شدند؛ او شهر را ویران كرد و خراج چهار ساله قمیّون را وصول كرد و به سمت ری رفت و به موسی پیوست.
«تفرشی»، نویسنده «نقد الرّجال» در این باره می‏نویسد:
«لمّا توجّه موسی بن بغا الی قم فوطئها وطئهٔ خشنهٔ و عظم بها ما كان فعل بأهلها فكتبوا بذلك الی ابی محمّد علیه‏السلام صاحب العسكر یسألونه الدّعاء لهم فكتب الیهم: ان ادعوا بهذا الدّعاء فی و تركم(۴۹)؛ پس از بیداد موسی بن بغا به مردم قم، آنان به ساحت مقدس امام عسكری علیه‏السلام متوسل شدند و از آن حضرت خواستند تا دعایی به آنها یاد دهد و شرّ آن ستمگر را از آنان رفع نماید... .»
حضرت دعایی بسیار طولانی به آنان آموخت كه در قنوت نمازهای خود ـ خصوصاً نماز وترـ بخوانند تا خداوند شرّ آن ستمگر را برطرف نماید:
«اَللّهُمَّ وَ لاتَدَعْ لِلْجَوْرِ دَعامَهًٔ اِلاّ قَصَمْتَها وَ لا جُنَّهًٔ اِلاّ هَتَكْتَها، وَ لا كَلِمَهًٔ مُجْتَمِعَهًٔ اِلاّ فَرَّقْتَها... اَللّهُمَّ فَكَوِّرْ شَمْسَهُ، وَ حَطِّ نُورَهُ، وَ اَطْمِسْ ذِكْرَهُ، وَ ارْمِ بِالْحَقِّ رَأْسَهُ، وَ فَضِّ جُیُوشَهُ، وَ ارْعَبْ قُلُوبَ اَهْلِهِ...»(۵۰)
● نامه‏ای ماندگار
لطف و احسان امام نسبت به مردم قم فراوان بود. در نامه‏ای كه آن حضرت برای اهل قم نوشت، از خداوند متعال برای آنان آرزوی رحمت، عمر طولانی، رشد و هدایت نمود:
«أَنَّ اللهَ تَعالی بِجُودِهِ وَ رَأْفَتِهِ قَدْ مَنَّ عَلی عِبادِهِ بِنَبیِّهِ مُحَمَّدٍ بَشیراً وَ نَذیراً وَ وَفَّقَكُمْ بِقَبُولِ دینِهِ وَ اَكْرَمَكُمْ بِهِدایَتِهِ وَ غَرَسَ فی قُلُوبِ اَسْلافِكُمُ الْماضِینَ رَحْمَهُٔ اللهِ عَلَیْهِمْ وَ اَصْلابِكُمُ الْباقینَ تَوَلّی كِفایَتَهُمْ وَ عَمَّرَهُمْ طَویلاً فی طاعَتِهِ، حُبَّ الْعِتْرَهِٔ الْهادِیَهِٔ فَمَضی مَنْ مَضی عَلی وُتَیْرَهِٔ الصَّوابِ وَ مِنْهاجِ الصِّدْقِ وَ سَبیلِ الرَّشادِ.»(۵۱)
امام علیه‏السلام نامه‏ای با مضامین عالی برای مردم قم ارسال داشت و در پرتو دعای خود آنان، گذشتگان و آیندگانشان را مشمول لطف خویش قرار داده، زندگی سرشار از صفا و معنویت را برای آنان در سایه سار همای امامت و عترت هادی، در پیمودن منهج پارسایی و امامت خواستار شد.
پی‏نوشت‏ها:
۱. اصول كافی، ج ۱، ص ۴۹۷/ مروج الذّهب، ج ۱، ص ۸۴/ كشف الغمّهٔ، اربلی، ج ۲، ص ۳۸۴.
۲. ارشاد، شیخ مفید، ص ۳۴۵.
۳. تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۵۴.
۴. الغیبهٔ، شیخ طوسی، ص ۱۲۹.
۵. همان، صص ۲۱۴ و ۲۱۵.
۶. بحارالانوار، مجلسی، ج ۵۰، ص ۲۶۹، ح ۳۴/ الخرائج والجرائح، ج ۱، ص ۴۳۹/ الصراط المستقیم، ج ۱، ص ۲۰۷.
۷. كشف الغمّه، ج ۲، ص ۴۱۳.
۸. همان، ص ۴۲۵/ اصول كافی، ج ۱، ص ۵۰۹/ ارشاد، ص ۳۸۷/ اعلام الوری، ص ۳۷۰/ الخرائج والجرائح، ج ۱، ص ۴۴۴/ الصراط المستقیم، ج ۲، ص ۲۰۸.
۹. شیخ طوسی تعداد آنان را بیش از صد نفر و بعضی نیز تا ۲۱۳ نفر معرفی كرده‏اند.(حیاهٔ‏الامام العسكری(ع)، محمد جواد طبسی، صص ۳۴۵ ـ ۴۱۳).
۱۰. رجال طوسی، صص ۴۲۷ ـ ۴۳۷ (ضمن اصحاب امام عسكری علیه السلام)/ رجال برقی، ص ۶۰ (اصحاب ابی‏محمد العسكری(ع))/ رجال نجاشی، ص ۹۱، ش ۲۲۵.
۱۱. رجال برقی، ص ۶۰/ رجال طوسی، ص ۴۳۲.
۱۲. رجال نجاشی، ص ۸۱، ش ۱۹۸.
۱۳. رجال طوسی، ص ۴۳۱ (عاصره علیه السلام و لم اعلم انّه روی عنه)/ رجال نجاشی، ص ۱۷۷، ش ۴۶۷.
۱۴. رجال نجاشی، ص ۲۶۱، ش ۶۸۴/ خلاصهٔ‏الاقوال، ص ۹۴، ش ۲۰.
۱۵. رجال طوسی، ص ۴۳۶، ش ۱۷.
۱۶. همان، ش ۱۶/ رجال نجاشی، ص ۳۵۴، ش ۹۴۸.
۱۷. رجال نجاشی، ص ۷۳۰، ش ۱۰۰۹.
۱۸. رجال طوسی، ص ۴۳۳، ش ۱۴/ رجال نجاشی، ص ۲۷۸، ش ۷۳۱.
۱۹. رجال طوسی، ص ۴۲۹/ رجال نجاشی، ص ۴۴، ش ۸۸ .
۲۰. رجال طوسی، ص ۴۳۳، ش ۱۵.
۲۱. رجال برقی، ص۶۱/ رجال‏ طوسی، ص۴۳۵، ش۵.
۲۲. رجال طوسی، ص ۴۳۷.
۲۳. رجال نجاشی، ص ۳۷۱، ش ۱۰۱۰/ خلاصهٔ ‏الاقوال، ص ۱۶۰، ش ۱۴۱.
۲۴. رجال برقی، ص ۶۱/ رجال طوسی، ص ۴۳۱.
۲۵. رجال طوسی، ص ۴۲۸، ش ۱۶/ رجال نجاشی، ص ۹۲، ش ۲۲۸.
۲۶. رجال برقی، ص ۶۰/ رجال طوسی، ص ۴۳۱/ رجال نجاشی، ص ۱۸۵، ش ۴۹۰.
۲۷. رجال طوسی، ص ۴۳۰.
۲۸. دلائل الامامهٔ، طبری، ص ۲۷۲/ حیاهٔ الامام العسكری، ص ۳۳۳.
۲۹. احتجاج، طبرسی، ص ۲۷۲.
۳۰. خلاصهٔ البلدان، صفی الدّین محمد بن محمد هاشم حسینی قمی، ص ۹۵.
۳۱. بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۲۳، ح ۱۷.
۳۲. كمال الدّین، صدوق، ج ۲، ص ۴۴۲، (باب ۴۳، ح ۱۶).
۳۳. اصول كافی، ج ۱، ص ۵۱۷.
۳۴. دلائل الامامهٔ، ص ۲۷۲.
۴۰. همان.
۴۱. رجال نجاشی، ج ۱، ص ۴۴، ش ۸۸.
۴۲. حیات فكری و سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان، ص ۵۵۵.
۴۳. سفینهٔ ‏البحار، ج ۱، ص ۱۱۰.
۴۴. همان؛ بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۱۷، ح ۱۴/ روضات الجنّات، ج ۴، ص ۲۷۳، ش ۳۹۷/ مناقب آل ابیطالب(ع)، ج ۴، ص ۴۲۵.
۴۵. رجال نجاشی، ص ۱۷۷، ش ۴۶۷.
۴۶. همان.
۴۷. همان، ص ۳۵۴، ش ۹۴۸/ فهرست، شیخ طوسی، ص ۱۷۰، ش ۶۲۲.
۴۸. فتوح البلدان، ترجمه آذرنوش، ص ۷۴.
۴۹. نقدالرّجال، ص ۳۳۱.
۵۰. بحارالانوار، ج ۸۵، ص ۲۲۹ و ۲۳۰.
۵۱. همان، ج ۵۰، ص ۳۱۷، ح ۱۴/ مناقب آل ابیطالب(ع)، ج ۴، ص ۴۲۵/ الكنی والالقاب، شیخ عباس قمی، ج ۳، ص ۷۱/ معادن الحكمهٔ فی مكاتیب الائمّه، فیض كاشانی، ص ۲۶۴.
منبع : تبیان