شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

امپریالیسم خبری و ابزارهای سلطه بر افکار عمومی جهان


امپریالیسم خبری و ابزارهای سلطه بر افکار عمومی جهان
یكی‌ از جلوه‌های‌ امپریالیسم‌ در جهان‌ «امپریالیسم‌ خبری‌» است‌ كه‌ از شكل‌های‌ سلطه‌ دنیای‌ غرب‌ بر جهان‌ است‌. «امپریال‌» IMPERIAL))در لغت‌ به‌ معنی‌ امپراتوری‌، شاهنشاهی‌ و پادشاهی‌ آمده‌ است‌. امپریالیسم‌ در لغت‌ به‌ معنی‌ سلطنت‌طلبی‌ می‌آید. امپریالیسم‌ را شاید بتوان‌ در معنای‌ اصطلاحی‌ آن‌ به‌ «سلطه‌جویی‌ انحصاری‌» تعبیر كرد.
امپریالیسم‌ خبری‌ نیز در حقیقت‌ به‌ معنی‌ سلطه‌جویی‌ انحصاری‌ در شریان‌های‌ خبررسانی‌ جهان‌ است‌. باید بدانیم‌ كه‌ پدیده‌ امپریالیسم‌ خبری‌ یا رسانه‌یی‌، پایه‌ و اساس‌ تاریخی‌ محكمی‌ دارد. خبرگزاری‌هایی‌ كه‌ «شارل‌ هاواس‌» در فرانسه‌، «ژولیوس‌ رویتر» در انگلستان‌ و «برنارد ولف‌» در آلمان‌ در قرن‌ ۱۹ بنا نهادند، هم‌اكنون‌ تبدیل‌ به‌ سازمان‌های‌ پیچیده‌ و غول‌پیكری‌ شده‌اند كه‌ نبض‌ اخبار دنیا را در دست‌ دارند و با وارد آوردن‌ شوك‌های‌ خبری‌ اساس‌ و بنیان‌ بسیاری‌ از كشورها را دچار تزلزل‌ می‌كنند.
كارشناسان‌ ارتباطات‌ معتقدند خبرنگاران‌ این‌ گونه‌ آژانس‌ها در سراسر دنیا پراكنده‌ شده‌اند تا از مناطقی‌ كه‌ دارای‌ زمینه‌های‌ مالی‌ سودآور برای‌ تاجران‌ غربی‌ است‌، كسب‌ خبر كنند.
● دیدگاه‌ كلان‌نگر به‌ امپریالیسم‌ خبری‌ و موضوع‌ «امپریالیسم‌ رسانه‌یی‌»
بحث‌ امپریالیسم‌ خبری‌ بخشی‌ از كاركرد «امپریالیسم‌ رسانه‌یی‌» به‌ شمار می‌آید، زیرا در این‌ بخش‌ بطور تخصصی‌ امپریالیسم‌ بر روی‌ حجم‌، نوع‌، محتوا، كیفیت‌، كمیت‌، زمان‌ و مكان‌ یك‌ خبر كار می‌كند، اما در بحث‌ «امپریالیسم‌ رسانه‌یی‌»، ما شبكه‌یی‌ از رسانه‌های‌ مكتوب‌ و غیرمكتوب‌ همچون‌ مجلات‌، شركت‌های‌ تبلیغاتی‌ و چاپ‌ و نشر، شبكه‌های‌ رادیویی‌ و تلویزیونی‌ و مطبوعات‌ زنجیره‌یی‌ را داریم‌ كه‌ تحت‌ سیطره‌ یك‌ فرد یا یك‌ ایدئولوژی‌ خاص‌ اداره‌ می‌شود و كاركرد آن‌ علاوه‌ بر بیرون‌ راندن‌ رقبا، اؤرگذاری‌ بر مخاطبان‌ جهانی‌ و القای‌ آرا و نظرات‌ خاص‌ است‌.
اصطلاح‌ «امپریالیسم‌ رسانه‌یی‌» برای‌ توصیف‌ نقشی‌ به‌ كار می‌رود كه‌ رسانه‌های‌ غربی‌ از طریق‌ سیستم‌های‌ ارتباطی‌ برای‌ تحت‌ سلطه‌ درآوردن‌ كشورهای‌ روبه‌ توسعه‌ جهان‌ به‌ كار می‌گیرند. درك‌ مفهوم‌ امپریالیسم‌ رسانه‌یی‌ در گرو درك‌ مناسبات‌ موجود میان‌ عوامل‌ اقتصادی‌، جغرافیایی‌، فرهنگی‌ و اطلاعاتی‌ است‌.
در قرن‌ ۱۹، یعنی‌ در دوران‌ استعمار اقتصادی‌ غرب‌، جریان‌ اطلاعات‌ فرآیندی‌ محوری‌ در رشد و استحكام‌ به‌ شمار می‌آمد. رسانه‌های‌ كشورهای‌ روبه‌ توسعه‌ در این‌ مقطع‌ و همین‌ طور تكنولوژی‌، همگی‌ دنباله‌ رو سیاست‌های‌ اقتصادی‌ و متضمن‌ ارزش‌ها و فرضیه‌هایی‌ بودند كه‌ مالكان‌ آن‌ پدید می‌آوردند.
هنگامی‌ كه‌ برخی‌ كشورهای‌ روبه‌ توسعه‌ به‌ استقلال‌ رسیدند، موضوع‌ نفوذ رسانه‌های‌ غرب‌ بیش‌ از پیش‌ مورد توجه‌ قرار گرفت‌، بطوری‌ كه‌ در سال‌ ۱۹۷۲ كنفرانس‌ عمومی‌ یونسكو، در اجلاسیه‌ هفدهم‌، توجه‌ خود را به‌ شیوه‌های‌ عملكرد رسانه‌های‌ كشورهای‌ ؤروتمند دنیا معطوف‌ كرد. شیوه‌هایی‌ كه‌ به‌ عقیده‌ منتقدان‌، ابزار سلطه‌ بر افكار عمومی‌ جهان‌ و منبع‌ انحطاط‌ فرهنگی‌ و اخلاقی‌ بود.
برای‌ نخستین‌ مرتبه‌ واژه‌ امپریالیسم‌ خبری‌ را «یورهوك‌ كنن‌» رییس‌ جمهور وقت‌ فنلاند در گردهمایی‌ كارشناسان‌ ارتباطی‌ یونسكو در دانشگاه‌ تامپر فنلاند در سال‌ ۱۹۷۱ عنوان‌ كرد. او در سخنرانی‌ خود ضمن‌ انتقاد به‌ وضعیت‌ ارتباطی‌ نامطلوب‌ بین‌ كشورهای‌ غربی‌ و سایر ممالك‌ گفت‌: «كارشناسانی‌ كه‌ در اینجا اجتماع‌ كرده‌اند، در بررسی‌های‌ خود نشان‌ داده‌اند كه‌ كشورهای‌ غربی‌ و سایر ممالك‌ در حال‌ توسعه‌ در زمینه‌ اطلاعات‌، تحت‌ تاؤیر شدید صادرات‌ ممالك‌ صنعتی‌ غربی‌ و بویژه‌ قدرت‌های‌ بزرگ‌ قرار دارند. به‌ گونه‌یی‌ كه‌ می‌توان‌ وضعیت‌ حاكم‌ در سطح‌ بین‌المللی‌ را «امپریالیسم‌ خبری‌» توصیف‌ كرد.»
● كاركردهای جهانی‌ امپریالیسم‌ خبری‌
۱ وابستگی‌ فرهنگی‌: در بخش‌ فرهنگ‌، امپریالیسم‌ خبری‌، سیاه‌ را سفید و سفید را سیاه‌ جلوه‌ می‌دهد. كاركرد امپریالیسم‌ خبری‌ به‌ نحوی‌ است‌ كه‌ از عطش‌ اطلاعاتی‌ مخاطبان‌ خود در كشورهایی‌ كه‌ از ضعف‌ اطلاع‌رسانی‌ رنج‌ می‌برند سودبرده‌ و برای‌ او مشخص می‌كند كه‌ به‌ چه‌ چیز فكر كند؟ از چه‌ واقعه‌یی‌ اطلاع‌ داشته‌ باشد؟ چه‌ چیز بپوشد و بخورد و چگونه‌ رفتار كند.
پیامد «بمباران‌ خبری‌» امپریالیسم‌ خبری‌ از خودبیگانگی‌ فرهنگی‌، تمدن‌ وارداتی‌ و بی‌هویتی‌ است‌ كه‌ با آخرین‌ دستاوردهای‌ تكنولوژی‌ عرضه‌ می‌شود. البته‌ در عصر حاضر و در هزاره‌ سوم‌ كاركردهای‌ جدیدتری‌ همچون‌ دامن‌ زدن‌ به‌ اختلافات‌ مرزی‌، قومی‌ و دینی‌، وارد آوردن‌ شوك‌های‌ خبری‌ به‌ منظور به‌ دست‌ آوردن‌ نبض‌ بازار بورس‌ و نفت‌ و بایكوت‌ خبری‌ و برعكس‌ برجسته‌سازی‌ یك‌ حادؤه‌ در یك‌ كشور مشاهده‌ می‌شود.
۲ پرداختن‌ به‌ ارزشهای‌ خبری‌ مطابق‌ میل‌ دست‌اندركاران‌: امپریالیسم‌ خبری‌ عمدتا با طرح‌ مسائل‌ نمایشی‌ و در حقیقت‌ كم‌اهمیت‌، اذهان‌ مخاطبان‌ بین‌المللی‌ خود را از پرداختن‌ به‌ حقایق‌ فاجعه‌آمیز جوامع‌ تحت‌ سلطه‌ باز می‌دارد. خبرگزاری‌های‌ غربی‌ همواره‌ با القای‌ بی‌ؤباتی‌ اوضاع‌ در جهان‌ سوم‌ و ؤبات‌ و پیشرفت‌ در كشورهای‌ پیشرفته‌، اذهان‌ شنوندگان‌ خود را در یاس‌، غم‌ و رعب‌ فرو می‌برند.
نكته‌ دیگر در این‌ بخش‌ بها دادن‌ یكجانبه‌ به‌ اخبار جهان‌ صنعتی‌ و كوچك‌ كردن‌، حذف‌ یا تحریف‌ اخبار جهان‌ سوم‌ است‌. به‌ عنوان‌ مثال‌ در سال‌ ۱۹۷۵ كشور آفریقایی‌ سورینام‌ پس‌ از سال‌ها نبرد به‌ استقلال‌ دست‌ یافت‌ و این‌ اولین‌ حركت‌ استقلال‌طلبانه‌ در خاك‌ آفریقا بود، اما از نگاه‌ دستگاه‌های‌ خبری‌ امریكا و سایر كشورها، حتی‌ نامی‌ از آن‌ برده‌ نشد. در حالی‌ كه‌ در همان‌ تاریخ‌، اخبار خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های‌ امریكا سراسر زدوخوردهای‌ تبهكاران‌ در نیویورك‌ بود. بعدها آنچه‌ از سورینام‌ چاپ‌ شد تنها نقطه‌ نظراتی‌ درباره‌ این‌ كشور بود كه‌ عمدتا گواه‌ ناتوانی‌ اداره‌ امورتوسط‌ رهبران‌ كشور، شدت‌ یافتن‌ اختلافات‌ نژادی‌ و ضعف‌ اقتصادی‌ بود. اما در عوض‌ هفته‌نامه‌ (WORLD PRESS REVIEW) طبق‌ تحلیلی‌ از دو خبرگزاری‌ آسوشیتدپرس‌ و یونایتدپرس‌ در سال‌ ۱۹۹۱، ده‌ عنوان‌ برجسته‌ خبری‌ كه‌ از سوی‌ این‌ دو به‌ تمام‌ دنیا مخابره‌ شده‌ بود را چنین‌ ذكر می‌كند:
۱ جنگ‌ خلیج‌ فارس‌
۲ تلاش‌ برای‌ كودتا در شوروی‌
۳ دادگاه‌ قاضی‌ كلارنس‌ توماس‌
۴ آزادی‌ تری‌ اندرسون‌ در بیروت‌
۵ وضع‌ وخیم‌ اقتصاد امریكا
۶ پایان‌ جنگ‌ سرد
۷ ابتلای‌ مایكل‌ جكسون‌ و كیبرلی‌ برگلیس‌ به‌ ایدز
۸ موضوع‌ جفری‌ دامرمتهم‌ به‌ قتل‌ عام‌ در میلواكی‌
۹ نشست‌ اعراب‌ و اسراییل‌ در مادرید و واشنگتن‌
۱۰ كتك‌ خوردن‌ رادنی‌ كینگ‌ توسط‌ پلیس‌ در لس‌آنجلس‌
- در همین‌ حال‌ مهمترین‌ حوادث‌ سال‌ ۹۱ عبارت‌ بود از:
۱ ترور راجیو گاندی‌
۲ آغاز جنگ‌های‌ داخلی‌ در یوگسلاوی‌
۳ گسترش‌ وبا در امریكای‌ لاتین‌
۴ سقوط‌ دو رییس‌ جمهور در سومالی‌ و اتیوپی‌
۵ رشد فاشیسم‌ دراروپا
۳ تامین‌ منافع‌ سیاسی‌ خارجی‌ و حمایت‌ از پایگاه‌های‌ سیاسی‌ خارجی:
رسانه‌های‌ جمعی‌ در غرب‌ و بویژه‌ در امریكا همچون‌ سخنگویان‌ آزادی‌ تصویر می‌شوند، اما در واقع‌ برجسته‌ترین‌ نقش‌ آنها، بسیج‌ حمایت‌ مردمی‌ برای‌ منافع‌ خاص‌ خارجی‌ و بعضا داخلی‌ آن‌ است‌ كه‌ بر دولت‌ و بخش‌ خصوصی‌ حاكم‌ است‌.
گرایش‌ خبری‌ مثبت‌ این‌ گونه‌ خبرگزاری‌ها متوجه‌ حكومت‌هایی‌ است‌ كه‌ تامین‌كننده‌ منافع‌ كشورشان‌ در گوشه‌ و كنار دنیا هستند و برعكس‌ در مقابل‌ كشورهایی‌ كه‌ به‌ طریقی‌ با سیاست‌ خارجی‌ امریكا و منافع‌ او در تقابل‌ هستند با واكنش‌های‌ منفی‌، مخرب‌ و غرض‌دار از سوی‌ وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ امریكا روبرو می‌شوند.
این‌ گونه‌ سیاست‌های‌ خبری‌ در داخل‌ جوامع‌ غربی‌ نیز بسیار به‌ چشم‌ می‌خورد. بطور مثال‌ مراكز عمده‌ كسب‌ خبر برای‌ خبرگزاری‌های‌ امریكایی‌، كاخ‌ سفید، پنتاگون‌ و وزارت‌ خارجه‌ است‌. هم‌اكنون‌ پنتاگون‌ دارای‌ یك‌ سازمان‌ اطلاعات‌ مردمی‌ است‌ كه‌ با چندین‌ هزار كارمند وظیفه‌ دارد با صرف‌ میلیون‌ها دلار نگذارد مردم‌ امریكا در مورد افراد یا گروه‌های‌ ناراضی‌ در امریكا اطلاعات‌ كسب‌ كنند.
طبق‌ گزارش‌ دیگری‌ كه‌ طی‌ یك‌ دوره‌ ده‌ ساله‌ از ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۵ منتشر شد، نیروی‌ هوایی‌ امریكا فاش‌ كرد كه‌ گسترش‌ شبكه‌ خبری‌ این‌ نیرو به‌ منظور به‌ كنترل‌ درآوردن‌ و در دست‌ گرفتن‌ حوزه‌های‌ خبری‌ و اطلاعاتی‌ در سطح‌ دنیا با استفاده‌ از امكانات‌ زیر بوده‌.
-گسترش‌ شبكه‌ خبری‌ شامل‌ :
۱- ۱۴۰ روزنامه‌ و یك‌ هفته‌نامه‌ با تیراژ ۶۹۰ هزار نسخه‌
۲- مجله‌ مرد هوایی‌ با تیراژ ماهیانه‌ ۱۲۵ هزار
۳- ۳۴ فرستنده‌ رادیویی‌ برای‌ خارج‌ از امریكا
۴- ۱۷ فرستنده‌ تلویزیونی‌ برای‌ خارج‌ امریكا
۵- ۴۵ هزار ستاد و واحد خبررسانی‌
۶- ۶۱۵ هزار خبرنامه‌ داخلی‌
۷- ۶۶۰۰ مصاحبه‌ مطبوعاتی‌
۸-۱۱۰۰ سخنرانی‌.
۵ غول‌ مطبوعاتی‌ و خبری‌ جهان‌
خبرگزاری‌های‌ آسوشیتدپرس‌، یونایتدپرس‌، رویتر، فرانس‌ پرس‌ و )ایتارتاس‌ كنونی‌ كه‌ تا حد بسیاری‌ از عظمت‌ گذشته‌ آن‌ كاسته‌ شده‌( همگی‌ زاییده‌ رقابت‌های‌ دوران‌ استعماری‌ دو قرن‌ گذشته‌ بوده‌ است‌. در عصر استعماری‌ قرن‌ گذشته‌ قدرت‌های‌ بزرگ‌ در تلاش‌ بودند تا در مناطق‌ تحت‌ نفوذ سیاسی‌ اقتصادی‌شان‌ شبكه‌های‌ خبری‌ خود را بسط‌ و گسترش‌ دهند. طبق‌ آمار سال‌ ۱۹۹۰ خبرگزاری‌های‌ فوق‌الذكر تاكنون‌ حدود ۰۰۰۵۰ دفتر در سراسر جهان‌ دایر كرده‌اند. هم‌اكنون‌ آنان‌ با استفاده‌ از تكنولوژی‌ دریافت‌ و مخابره‌ خبر قادرند بیش‌ از ۱۲۰۰ كلمه‌ در دقیقه‌ به‌ سراسر جهان‌ مخابره‌ كنند كه‌ این‌ ۵ خبرگزاری‌ مجموعا بین‌ خود ۳۴ میلیون‌ كلمه‌ خبر تهیه‌ می‌كنند.
هم‌اكنون‌ در جهان‌ بیش‌ از ۱۲۰ خبرگزاری‌ فعالیت‌ دارند ولی‌ هیچ‌ یك‌ از آنان‌ به‌ عنوان‌ رقیبی‌ برای‌ این‌ ۵ خبرگزاری‌ و غول‌ خبری‌ مطرح‌ نیستند.
۳۴ درصد از خبرنگاران‌ این‌ خبرگزاری‌ها در امریكا، ۲۸ درصد در اروپا، ۶ درصد در خاورمیانه‌ و ۴ درصد در آفریقا مستقر هستند.
●علل‌ ناكامی‌ كشورهای‌ جنوب‌ در مقابله‌ با امپریالیسم‌ خبری‌
▪ گزارش‌ سال‌ ۱۹۹۰ یونسكو
۱- امكانات‌ كم‌ تكنولوژیكی‌ در زمینه‌ ارتباطات‌ و كمبود نیروی‌ متخصا
۲- برخوردار نبودن‌ از سیاست‌ نزدیك‌ میان‌ كشورهای‌ جنوب‌ در زمینه‌ سیاسی‌، اقتصادی‌ و اجتماعی‌ در نتیجه‌ عدم‌ اتخاذ سیاست‌ واحد در مقابل‌ جریان‌ شمال‌
۳- عقب‌ماندگی‌ اقتصادی‌ و زیربنای‌ اقتصادی‌ ضعیف‌ كشورهای‌ جنوب‌ )براساس‌ آخرین‌ آمار درآمد سرانه‌ این‌ كشورها ۱۸ برابر كمتر از كشورهای‌ شمال‌ است‌(
-۴ ۸۰ درصد منابع‌ و ذخایر دنیا در ممالك‌ جنوب‌ است‌ اما سهم‌ آنها از تولید صنعتی‌ جهان‌ فقط‌ ۷ درصد است‌.
۵- بیسوادی‌ و وجود ۸۰۰ میلیون‌ بیسواد در این‌ گونه‌ كشورها.
۶- ضعف‌ در تعداد وسایل‌ ارتباطی‌: در امریكا هر هزار نفر ۳۰۰ گیرنده‌ تلویزیونی‌، اروپا ۳۱۰ و در آفریقا ۲۰ گیرنده‌ و در آسیا ۱۳۸ گیرنده‌.
۷- گیرنده‌ رادیویی‌ در امریكا هر هزار نفر ۹۳۰، اروپا ۷۰۰، آفریقا ۱۱۰ و در آسیا ۵۳۰ .
۸- تولید موزاییكی‌ ساختار سیاسی‌ جهان‌ سوم‌ )راست‌ افراطی‌ گرفته‌ تا چپ‌ رادیكال‌( و پراكندگی‌ جغرافیایی‌ و افتراق‌ ایدئولوژی‌ میان‌ كشورهای‌ همسایه‌
۹- تفاوت‌های‌ اقتصادی‌ میان‌ این‌ كشورها، برخی‌ از این‌ كشورها از لحاظ‌ تولید ناخالص ملی‌ ثروتمند و بسیاری‌ دیگر فقیرند.
۱۰- نهادهای‌ ارتباطی‌ در جهان‌ سوم‌ ذاتی‌ و نهادینه‌ نیستند.
۱۱- عدم‌ حمایت‌ افكار عمومی‌ و عدم‌ مشروعیت‌ رسانه‌های‌ این‌ كشورها در میان‌ مردمان‌ كشورهای‌ خودشان‌ .۱۲ -تفاوت‌های‌ زبانی‌ در برخی‌ جوامع‌: مثلا در هند ۱۵ زبان‌ اصلی‌ در آموزش‌ و ارتباطات‌ رسمی‌ وجود دارد. پس‌ محدودیت‌ زبانی‌ نیز عامل‌ دیگری‌ در عدم‌ دستیابی‌ این‌ گونه‌ جوامع‌ به‌ راه‌حل‌ اساسی‌ برای‌ مقابله‌ با امپریالیسم‌ خبری‌ است‌
● امپریالیسم‌ خبری‌ و مدل‌های‌ حركت‌ اخبار
یورگن‌ هابرماس‌ استاد دانشگاه‌ فرانكفورت‌ و یكی‌ از نظریه‌پردازان‌ اصلی‌ «مكتب‌ فرانكفورت‌» معتقد است‌ كه‌ «تجدد و توسعه‌ با خود، خودگرایی‌ و رهایی‌ را به‌ ارمغان‌ نمی‌آورد بلكه‌ رهاورد آن‌ بی‌خردی‌ ژرف‌ است‌. سرمایه‌ داری‌ از رهگذر تجدد و توسعه‌ با استفاده‌ از وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ به‌ دستكاری‌ افكار عمومی‌ می‌پردازد و این‌ یعنی‌ «تحمیل‌ نیازهای‌ اجتماعی‌».
پس‌ «هابرماس‌» اولین‌ كاركرد امپریالیسم‌ خبری‌ را در تحمیل‌ نیازهای‌ اجتماعی‌ می‌بیند.
«هربرت‌ ای‌شیلر» استاد دانشگاه‌ كالیفرنیا اساسا به‌ این‌ موضوع‌ معتقد است‌ كه‌ كار وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ امریكا «دستكاری‌» در مغزها و قلب‌هاست‌.
«ژان‌ دارسی‌» جامعه‌شناس‌ فرانسوی‌ و اولین‌ پایه‌گذار مفهوم‌ مهم‌ «حق‌ برقراری‌ ارتباط‌» در اشاره‌ به‌ جریان‌های‌ خبری‌ كه‌ به‌ وسیله‌ كانون‌های‌ محدود و مشخا برای‌ سراسر جهان‌ ساخته‌ و پرداخته‌ می‌شود و به‌ صورتی‌ یكطرفه‌ مثل‌ باران‌ از بالا به‌ پایین‌ بر سر مخاطبان‌ می‌بارند می‌گوید: این‌ ارتباط‌ نیست‌. افزایش‌ تعداد رسانه‌ها بویژه‌ در جهان‌ روبه‌توسعه‌ كه‌ غرب‌ آن‌ را توصیه‌ می‌كند مشكل‌ را حل‌ نمی‌كند، همین‌ ماهیت‌ عمودی‌ جریان‌ اخبار و اطلاعات‌ است‌ كه‌ محور اصلی‌ اختلافات‌ را تشكیل‌ می‌دهد. به‌ عقیده‌ او حق‌ ارتباط‌ افقی‌ است‌، نه‌ عمودی‌، كه‌ از صاحبان‌ قدرت‌ به‌ سوی‌ اعضای‌ عادی‌ جاری‌ باشد. طرح‌ این‌ گونه‌ نظریات‌ اقتصادی‌ تاكنون‌ به‌ طرح‌ ۳ مدل‌ جریان‌ یا حركت‌ خبر انجامیده‌ است‌:
۱- مدل‌ مركز- پیرامون‌
این‌ مدل‌ در نظریه‌ «ساختاری‌ امپریالیسم‌» توسط‌ «یوهان‌ گالتونگ‌» مطرح‌ شده‌ و در آن‌ جهان‌ به‌ دو بخش‌ مركز و پیرامون‌ تقسیم‌ می‌شود كه‌ در مركز، جوامع‌ حاكم‌ و در پیرامون‌، جوامع‌ وابسته‌ به‌ مركز قرار می‌گیرند. وی‌ در این‌ نظریه‌ از شبكه‌های‌ بین‌ المللی‌ ارتباطی‌ به‌ مثابه‌ شبكه‌های‌ «فئودالی‌» یاد می‌كند. ویژگی‌های‌ مدل‌ گاتونگ‌ عبارت‌ است‌ از:
۱- رویدادهای‌ خبری‌ مربوط‌ به‌ مركز در مقایسه‌ با پیرامون‌ از اهمیت‌ و مركز ؤقل‌ بیشتری‌ برخوردار است‌.
۲- حجم‌ تبادل‌ خبر میان‌ مركز و پیرامون‌ با حجم‌ تبادل‌ خبر میان‌ خود ملل‌ مركز تفاوت‌ چشمگیری‌ دارد.
۳- خبرهای‌ ملل‌ مركز سهم‌ عمده‌یی‌ از رویدادهای‌ خارجی‌ را در رسانه‌های‌ پیرامون‌ به‌ خود اختصاص‌ می‌ دهد، در حالی‌ كه‌ خبرهای‌ پیرامون‌ در رسانه‌های‌ مركز سهم‌ كمتری‌ دارند.
۴- جریان‌ خبر در میان‌ ملل‌ پیرامون‌ ناچیز است‌ یا اصلا وجود ندارد.
۵- بسیاری‌ از رسانه‌های‌ كشورهای‌ پیرامون‌ از جهت‌ نحوه‌ پوشش‌ رویدادهای‌ جهانی‌ شبیه‌ یكدیگرند و همه‌ كمابیش‌ به‌ یك‌ میزان‌ تحت‌ تاثیر جریان‌های‌ خبری‌ كشور مركز قرار دارند.
۶ -خبرگزاری‌های‌ پیرامون‌ بخاطر ضعف‌ در خبرگزاری‌ و وابستگی‌ به‌ رسانه‌های‌ مركز ناخواسته‌ ذهنیت‌ وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ غرب‌ را برای‌ مخاطبان‌ خود به‌ ارمغان‌ می‌آورند و نتیجه‌ این‌ امر یك‌ «امپریالیسم‌ فرهنگی‌» است‌.
۷ -به‌ عقیده‌ گالتونگ‌ «امپریالیسم‌ ارتباطی‌ به‌ امپریالیسم‌ فرهنگی‌ می‌انجامد»
۲-مدل‌ شمال‌ - جنوب‌
-۱ در این‌ مدل‌ جریان‌ خبر یك‌ «جریان‌ عمودی‌» است‌ و سیر و گردش‌ اخبار از شمال‌ )كشورهای‌ صنعتی‌( به‌ جنوب‌ )كشورهای‌ رو به‌ توسعه‌( جاری‌ است‌.
۲ -جریان‌ خبر بین‌ كشورهای‌ شمال‌ قوی‌ و بین‌ كشورهای‌ جنوب‌ ضعیف‌ است‌.
۳ -جریان‌ خبر به‌ طرزی‌ عمودی‌ به‌ سوی‌ جنوب‌ در حركت‌ است‌ ولی‌ از جنوب‌ به‌ شمال‌ ضعیف‌ است‌.
۴-طبق‌ این‌ مدل‌ اگر خبری‌ از جنوب‌ به‌ شمال‌ برود، حركت‌ آن‌ درست‌ مثل‌ انتقال‌ مواد خام‌ از جنوب‌ به‌ شمال‌ است‌.
۵- تنها راه‌حل‌ برای‌ این‌ مشكل‌ ایجاد جریان‌ (جنوب- جنوب) یا افقی‌ است‌.
۳-مدل‌ مثلثی‌- جورج‌ گربنر و جورج‌ مروانی‌
۱- در این‌ مدل‌ در حقیقت‌ شمال‌ به‌ ۲ بخش‌ (شرق‌ و غرب‌) تقسیم‌ شده‌ است‌ و در عین‌ حال‌ جنوب‌ در یك‌ چارچوب‌ باقی‌ مانده‌ است‌.
۲- مدل‌ مثلثی‌ گربنر مبتنی‌ بر این‌ است‌ كه‌ شرق‌ و غرب‌ عمدتا به‌ خبرهای‌ مناطق‌ ژئوپلتیك‌ مورد علاقه‌ خود توجه‌ می‌كنند، در حالی‌ كه‌ سهم‌ عمده‌ خبرهای‌ خارجی‌ در رسانه‌های‌ جنوب‌ متعلق‌ به‌ غرب‌ و شرق‌ است‌، افزون‌ بر این‌، اروپای‌ غربی‌ نیز پای‌ ثابت‌ پوشش‌ خبری‌ در گوشه‌ و كنار جهان‌ است‌.
۳- سلطه‌ خبری‌ شمال‌ باعث‌ مخابره‌ شدن‌ خبرهای‌ مربوط‌ به‌ پیشرفت‌های‌ فرهنگی‌، اجتماعی‌، اقتصادی‌ و... جهان‌ جنوب‌ است‌.
۴- هدف‌ اصلی‌ جریان‌ خبری‌ شمال‌ وارونه‌ جلوه‌ دادن‌ شرایط‌ است‌.
● مكتب‌ انتقادی‌ و مفهوم‌ سلطه‌ رسانه‌یی‌
۱-( واژه‌ «HEGEMONY» هژمونی از دیدگاه‌ گرامشی:
‌به‌ عقیده‌ نظریه‌پردازان‌ مكتب‌ انتقادی‌ (فرانكفورت)تعدادی‌ از گروه‌ها یا همان‌ طبقه‌ كارگر كه‌ بر اساس‌ نظریه‌ ماركس‌ امید بسیاری‌ بدان‌ می‌رود، از نظر سیاسی‌ به‌ وسیله‌ رسانه‌ها بی‌اعتبار شده‌ و درجه‌ این‌ بی‌اعتباری‌ نه‌ تنها جزیی‌ نیست‌، بلكه‌ طبقه‌ كارگر به‌ وسیع‌ترین‌ شكلی‌، به‌ عنوان‌ بخشی‌ از توده‌های‌ زنجیر، هدف‌ قرار گرفته‌اند.
گرامشی‌ جزو دسته‌ دیگر از نظریه‌پردازان‌ انتقادی‌ است‌أ وی‌ بر این‌ باور است‌ كه‌ اجتماع‌ امروزین‌، طبقه‌ كارگر را بدون‌ آنكه‌ آشكارا آنان‌ را در هم‌ شكنند از راه‌( هژمونی )استیلای‌ بخشی‌ از اجتماع‌ بر بخش‌های‌ دیگر( كاملا در هم‌ ادغام‌ كرده‌ و به‌ صورت‌ یك‌ توده‌ واحد در آورده‌ است‌.
۲- تئودور آدورنو
می‌گوید كه‌ اؤرات‌ رسانه‌ها بر مردم‌، تنها یك‌ تخدیر بی‌سروصدا است‌. به‌ نظر او هر چه‌ آرایش‌ كنونی‌ صنعت‌ و فرهنگ‌ كلیشه‌یی‌تر و به‌ ماده‌ بیشتر تبدیل‌ شود احتمال‌ آنكه‌ مردم‌، با تجارب‌ پیشرفته‌ خود در عقاید و نظراتشان‌ كه‌ از قبل‌ شكل‌ گرفته‌ تغییری‌ بدهند، بیشتر خواهد شد.
آدورنو در ارتباط‌ با نقش‌ تلویزیون‌ می‌گوید: هدف‌ بیشتر برنامه‌های‌ تلویزیونی‌ امروزی‌ را باید «تولید» دانست‌... كه‌ تمام‌ آنها بسیار كوته‌نظرانه‌أ با منفی‌ بافی‌ روشنفكری‌ و نوعی‌ ساده‌ لوحی‌ تهیه‌ شده‌ و اساس‌ آن‌ را عقاید خودكامه‌ و آمرانه‌ تهیه‌ كنندگان‌ تشكیل‌ می‌دهد، گو آنكه‌ این‌ برنامه‌ها ممكن‌ است‌ حتی‌ به‌ ظاهر علیه‌ خودكامگی‌ به‌ نظر آید.
۳- بوردیا
او از اثرات‌ فرهنگی‌ رسانه‌ها آگاه‌ است‌ و به‌ همان‌ اندازه‌ مجذوب‌ امكاناتی‌ است‌ كه‌ رسانه‌ها می‌توانند برای‌ اجتماع‌ آینده‌ فراهم‌ آورند. او نیز گاهی‌ همانند آدورنو علیه‌ «فرهنگ‌ توده‌» عصیان‌ می‌كند. او معتقد است‌ رسانه‌ها فرهنگ‌ تازه‌یی‌ را در قلب‌ زندگی‌ روزمره‌ مردم‌ می‌نشانند، فرهنگی‌ كه‌ خارج‌ از حیطه‌ قدرت‌ روشنگری‌ برای‌ نشان‌ دادن‌ منطق‌ و بی‌منطقی‌ است‌. او می‌گوید: رسانه‌ها چیزی‌ جز ابزارهای‌ شگفت‌انگیز برای‌ بی‌ؤبات‌ كردن‌ حقایق‌ و واقعیات‌ سیاسی‌ نیستند.
[ دكتر علی‌ گرانمایه‌پور ]
منبع : هفته نامه فصل نو


همچنین مشاهده کنید