پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

دستکاری‌ در مغزها و قلب‌ ها


دستکاری‌ در مغزها و قلب‌ ها
امپریالیسم‌ در لغت‌ به‌ معنی‌ سلطنت‌طلبی‌ می‌آید. امپریالیسم‌ را شاید بتوان‌ در معنای‌ اصطلاحی‌ آن‌ به‌ «سلطه‌جویی‌ انحصاری‌» تعبیر کرد.امپریالیسم‌ خبری‌ نیز در حقیقت‌ به‌ معنی‌ سلطه‌جویی‌ انحصاری‌ در شریان‌های‌ خبررسانی‌ جهان‌ است‌. باید بدانیم‌ که‌ پدیده‌ امپریالیسم‌ خبری‌ یا رسانه‌یی‌، پایه‌ و اساس‌ تاریخی‌ محکمی‌ دارد. خبرگزاری‌هایی‌ که‌ «شارل‌ هاواس‌» در فرانسه‌، «ژولیوس‌ رویتر» در انگلستان‌ و «برنارد ولف‌» در آلمان‌ در قرن‌ ۱۹ بنا نهادند، هم‌اکنون‌ تبدیل‌ به‌ سازمان‌های‌ پیچیده‌ و غول‌پیکری‌ شده‌اند که‌ نبض‌ اخبار دنیا را در دست‌ دارند و با وارد آوردن‌ شوک‌های‌ خبری‌ اساس‌ و بنیان‌ بسیاری‌ از کشورها را دچار تزلزل‌ می‌کنند.
کارشناسان‌ ارتباطات‌ معتقدند خبرنگاران‌ این‌ گونه‌ آژانس‌ها در سراسر دنیا پراکنده‌ شده‌اند تا از مناطقی‌ که‌ دارای‌ زمینه‌های‌ مالی‌ سودآور برای‌ تاجران‌ غربی‌ است‌، کسب‌ خبر کنند.
دیدگاه‌ کلان‌نگر به‌ امپریالیسم‌ خبری‌ و موضوع‌ «امپریالیسم‌ رسانه‌یی‌»بحث‌ امپریالیسم‌ خبری‌ بخشی‌ از کارکرد «امپریالیسم‌ رسانه‌یی‌» به‌ شمار می‌آید، زیرا در این‌ بخش‌ بطور تخصصی‌ امپریالیسم‌ بر روی‌ حجم‌، نوع‌، محتوا، کیفیت‌، کمیت‌، زمان‌ و مکان‌ یک‌ خبر کار می‌کند، اما در بحث‌ «امپریالیسم‌ رسانه‌یی‌»، ما شبکه‌یی‌ از رسانه‌های‌ مکتوب‌ و غیرمکتوب‌ همچون‌ مجلات‌، شرکت‌های‌ تبلیغاتی‌ و چاپ‌ و نشر، شبکه‌های‌ رادیویی‌ و تلویزیونی‌ و مطبوعات‌ زنجیره‌یی‌ را داریم‌ که‌ تحت‌ سیطره‌ یک‌ فرد یا یک‌ ایدئولوژی‌ خاص‌ اداره‌ می‌شود و کارکرد آن‌ علاوه‌ بر بیرون‌ راندن‌ رقبا، اثرگذاری‌ بر مخاطبان‌ جهانی‌ و القای‌ آرا و نظرات‌ خاص‌ است‌.
اصطلاح‌ «امپریالیسم‌ رسانه‌یی‌» برای‌ توصیف‌ نقشی‌ به‌ کار می‌رود که‌ رسانه‌های‌ غربی‌ از طریق‌ سیستم‌های‌ ارتباطی‌ برای‌ تحت‌ سلطه‌ درآوردن‌ کشورهای‌ روبه‌ توسعه‌ جهان‌ به‌ کار می‌گیرند. درک‌ مفهوم‌ امپریالیسم‌ رسانه‌یی‌ در گرو درک‌ مناسبات‌ موجود میان‌ عوامل‌ اقتصادی‌، جغرافیایی‌، فرهنگی‌ و اطلاعاتی‌ است‌.
در قرن‌ ۱۹، یعنی‌ در دوران‌ استعمار اقتصادی‌ غرب‌، جریان‌ اطلاعات‌ فرآیندی‌ محوری‌ در رشد و استحکام‌ به‌ شمار می‌آمد. رسانه‌های‌ کشورهای‌ روبه‌ توسعه‌ در این‌ مقطع‌ و همین‌ طور تکنولوژی‌، همگی‌ دنباله‌ رو سیاست‌های‌ اقتصادی‌ و متضمن‌ ارزش‌ها و فرضیه‌هایی‌ بودند که‌ مالکان‌ آن‌ پدید می‌آوردند.
هنگامی‌ که‌ برخی‌ کشورهای‌ روبه‌ توسعه‌ به‌ استقلال‌ رسیدند، موضوع‌ نفوذ رسانه‌های‌ غرب‌ بیش‌ از پیش‌ مورد توجه‌ قرار گرفت‌، بطوری‌ که‌ در سال‌ ۱۹۷۲ کنفرانس‌ عمومی‌ یونسکو، در اجلاسیه‌ هفدهم‌، توجه‌ خود را به‌ شیوه‌های‌ عملکرد رسانه‌های‌ کشورهای‌ ثروتمند دنیا معطوف‌ کرد. شیوه‌هایی‌ که‌ به‌ عقیده‌ منتقدان‌، ابزار سلطه‌ بر افکار عمومی‌ جهان‌ و منبع‌ انحطاط‌ فرهنگی‌ و اخلاقی‌ بود.
برای‌ نخستین‌ مرتبه‌ واژه‌ امپریالیسم‌ خبری‌ را «یورهوک‌ کنن‌» رییس‌ جمهور وقت‌ فنلاند در گردهمایی‌ کارشناسان‌ ارتباطی‌ یونسکو در دانشگاه‌ تامپر فنلاند در سال‌ ۱۹۷۱ عنوان‌ کرد. او در سخنرانی‌ خود ضمن‌ انتقاد به‌ وضعیت‌ ارتباطی‌ نامطلوب‌ بین‌ کشورهای‌ غربی‌ و سایر ممالک‌ گفت‌: «کارشناسانی‌ که‌ در اینجا اجتماع‌ کرده‌اند، در بررسی‌های‌ خود نشان‌ داده‌اند که‌ کشورهای‌ غربی‌ و سایر ممالک‌ در حال‌ توسعه‌ در زمینه‌ اطلاعات‌، تحت‌ تاثیر شدید صادرات‌ ممالک‌ صنعتی‌ غربی‌ و بویژه‌ قدرت‌های‌ بزرگ‌ قرار دارند. به‌ گونه‌یی‌ که‌ می‌توان‌ وضعیت‌ حاکم‌ در سطح‌ بین‌المللی‌ را «امپریالیسم‌ خبری‌» توصیف‌ کرد.»
عملکرد جهانی‌ امپریالیسم‌ خبری‌
۱ وابستگی‌ فرهنگی؛ در بخش‌ فرهنگ‌، امپریالیسم‌ خبری‌، سیاه‌ را سفید و سفید را سیاه‌ جلوه‌ می‌دهد. کارکرد امپریالیسم‌ خبری‌ به‌ نحوی‌ است‌ که‌ از عطش‌ اطلاعاتی‌ مخاطبان‌ خود در کشورهایی‌ که‌ از ضعف‌ اطلاع‌رسانی‌ رنج‌ می‌برند سودبرده‌ و برای‌ او مشخا می‌کند که‌ به‌ چه‌ چیز فکر کند؟ از چه‌ واقعه‌یی‌ اطلاع‌ داشته‌ باشد؟ چه‌ چیز بپوشد و بخورد و چگونه‌ رفتار کند.
پیامد «بمباران‌ خبری‌» امپریالیسم‌ خبری‌ از خودبیگانگی‌ فرهنگی‌، تمدن‌ وارداتی‌ و بی‌هویتی‌ است‌ که‌ با آخرین‌ دستاوردهای‌ تکنولوژی‌ عرضه‌ می‌شود. البته‌ در عصر حاضر و در هزاره‌ سوم‌ کارکردهای‌ جدیدتری‌ همچون‌ دامن‌ زدن‌ به‌ اختلافات‌ مرزی‌، قومی‌ و دینی‌، وارد آوردن‌ شوک‌های‌ خبری‌ به‌ منظور به‌ دست‌ آوردن‌ نبض‌ بازار بورس‌ و نفت‌ و بایکوت‌ خبری‌ و برعکس‌ برجسته‌سازی‌ یک‌ حادثه‌ در یک‌ کشور مشاهده‌ می‌شود.
۲ پرداختن‌ به‌ ارزشهای‌ خبری‌ مطابق‌ میل‌ دست‌اندرکاران؛ امپریالیسم‌ خبری‌ عمدتا با طرح‌ مسائل‌ نمایشی‌ و در حقیقت‌ کم‌اهمیت‌، اذهان‌ مخاطبان‌ بین‌المللی‌ خود را از پرداختن‌ به‌ حقایق‌ فاجعه‌آمیز جوامع‌ تحت‌ سلطه‌ باز می‌دارد. خبرگزاری‌های‌ غربی‌ همواره‌ با القای‌ بی ثباتی‌ اوضاع‌ در جهان‌ سوم‌ و ثبات‌ و پیشرفت‌ در کشورهای‌ پیشرفته‌، اذهان‌ شنوندگان‌ خود را در یاس‌، غم‌ و رعب‌ فرو می‌برند.
نکته‌ دیگر در این‌ بخش‌ بها دادن‌ یکجانبه‌ به‌ اخبار جهان‌ صنعتی‌ و کوچک‌ کردن‌، حذف‌ یا تحریف‌ اخبار جهان‌ سوم‌ است‌. به‌ عنوان‌ مثال‌ در سال‌ ۱۹۷۵ کشور آفریقایی‌ سورینام‌ پس‌ از سال‌ها نبرد به‌ استقلال‌ دست‌ یافت‌ و این‌ اولین‌ حرکت‌ استقلال‌طلبانه‌ در خاک‌ آفریقا بود، اما از نگاه‌ دستگاه‌های‌ خبری‌ امریکا و سایر کشورها، حتی‌ نامی‌ از آن‌ برده‌ نشد. در حالی‌ که‌ در همان‌ تاریخ‌، اخبار خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های‌ امریکا سراسر زدوخوردهای‌ تبهکاران‌ در نیویورک‌ بود. بعدها آنچه‌ از سورینام‌ چاپ‌ شد تنها نقطه‌ نظراتی‌ درباره‌ این‌ کشور بود که‌ عمدتا گواه‌ ناتوانی‌ اداره‌ امورتوسط‌ رهبران‌ کشور، شدت‌ یافتن‌ اختلافات‌ نژادی‌ و ضعف‌ اقتصادی‌ بود. اما در عوض‌ هفته‌نامه world press reviw طبق‌ تحلیلی‌ از دو خبرگزاری‌ آسوشیتدپرس‌ و یونایتدپرس‌ در سال‌ ۱۹۹۱، ده‌ عنوان‌ برجسته‌ خبری‌ که‌ از سوی‌ این‌ دو به‌ تمام‌ دنیا مخابره‌ شده‌ بود را چنین‌ ذکر می‌کند:
۱. جنگ‌ خلیج‌ فارس‌
۲. تلاش‌ برای‌ کودتا در شوروی‌
۳. دادگاه‌ قاضی‌ کلارنس‌ توماس‌
۴. آزادی‌ تری‌ اندرسون‌ در بیروت‌
۵. وضع‌ وخیم‌ اقتصاد امریکا
۶. پایان‌ جنگ‌ سرد
۷. ابتلای‌ مایکل‌ جکسون‌ و کیبرلی‌ برگلیس‌ به‌ ایدز
۸. موضوع‌ جفری‌ دامرمتهم‌ به‌ قتل‌ عام‌ در میلواکی‌
۹. نشست‌ اعراب‌ و اسراییل‌ در مادرید و واشنگتن‌
۱۰. کتک‌ خوردن‌ رادنی‌ کینگ‌ توسط‌ پلیس‌ در لس‌آنجلس‌
در همین‌ حال‌ مهمترین‌ حوادث‌ سال‌ ۹۱ عبارت‌ بود از:
۱. ترور راجیو گاندی‌
۲. آغاز جنگ‌های‌ داخلی‌ در یوگسلاوی‌
۳. گسترش‌ وبا در امریکای‌ لاتین‌
۴. سقوط‌ دو رییس‌ جمهور در سومالی‌ و اتیوپی‌
۵. رشد فاشیسم‌ دراروپا۳ .تامین‌ منافع‌ سیاسی‌ خارجی‌ و حمایت‌ از پایگاه‌های‌ سیاسی‌ خارجی؛
رسانه‌های‌ جمعی‌ در غرب‌ و بویژه‌ در امریکا همچون‌ سخنگویان‌ آزادی‌ تصویر می‌شوند، اما در واقع‌ برجسته‌ترین‌ نقش‌ آنها، بسیج‌ حمایت‌ مردمی‌ برای‌ منافع‌ خاص‌ خارجی‌ و بعضا داخلی‌ آن‌ است‌ که‌ بر دولت‌ و بخش‌ خصوصی‌ حاکم‌ است‌.
گرایش‌ خبری‌ مثبت‌ این‌ گونه‌ خبرگزاری‌ها متوجه‌ حکومت‌هایی‌ است‌ که‌ تامین‌کننده‌ منافع‌ کشورشان‌ در گوشه‌ و کنار دنیا هستند و برعکس‌ در مقابل‌ کشورهایی‌ که‌ به‌ طریقی‌ با سیاست‌ خارجی‌ امریکا و منافع‌ او در تقابل‌ هستند با واکنش‌های‌ منفی‌، مخرب‌ و غرض‌دار از سوی‌ وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ امریکا روبرو می‌شوند.
این‌ گونه‌ سیاست‌های‌ خبری‌ در داخل‌ جوامع‌ غربی‌ نیز بسیار به‌ چشم‌ می‌خورد. بطور مثال‌ مراکز عمده‌ کسب‌ خبر برای‌ خبرگزاری‌های‌ امریکایی‌، کاخ‌ سفید، پنتاگون‌ و وزارت‌ خارجه‌ است‌. هم‌اکنون‌ پنتاگون‌ دارای‌ یک‌ سازمان‌ اطلاعات‌ مردمی‌ است‌ که‌ با چندین‌ هزار کارمند وظیفه‌ دارد با صرف‌ میلیون‌ها دلار نگذارد مردم‌ امریکا در مورد افراد یا گروه‌های‌ ناراضی‌ در امریکا اطلاعات‌ کسب‌ کنند.
طبق‌ گزارش‌ دیگری‌ که‌ طی‌ یک‌ دوره‌ ده‌ ساله‌ از ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۵ منتشر شد، نیروی‌ هوایی‌ امریکا فاش‌ کرد که‌ گسترش‌ شبکه‌ خبری‌ این‌ نیرو به‌ منظور به‌ کنترل‌ درآوردن‌ و در دست‌ گرفتن‌ حوزه‌های‌ خبری‌ و اطلاعاتی‌ در سطح‌ دنیا با استفاده‌ از امکانات‌ زیر بوده‌.
گسترش‌ شبکه‌ خبری‌ شامل‌
۱. ۱۴۰ روزنامه‌ و یک‌ هفته‌نامه‌ با تیراژ ۶۹۰ هزار نسخه‌
۲. مجله‌ مرد هوایی‌ با تیراژ ماهیانه‌ ۱۲۵ هزار
۳. ۳۴ فرستنده‌ رادیویی‌ برای‌ خارج‌ از امریکا
۴. ۱۷ فرستنده‌ تلویزیونی‌ برای‌ خارج‌ امریکا
۵. ۴۵ هزار ستاد و واحد خبررسانی‌
۶. ۶۱۵ هزار خبرنامه‌ داخلی‌
۷. ۶۶۰۰ مصاحبه‌ مطبوعاتی‌
۸. ۱۱۰۰ سخنرانی‌
۹. تفاوت‌های‌ اقتصادی‌ میان‌ این‌ کشورها، برخی‌ از این‌ کشورها از لحاظ‌ تولید ناخالا ملی‌ ثروتمند و بسیاری‌ دیگر فقیرند.
۱۰. نهادهای‌ ارتباطی‌ در جهان‌ سوم‌ ذاتی‌ و نهادینه‌ نیستند.
۱۱. عدم‌ حمایت‌ افکار عمومی‌ و عدم‌ مشروعیت‌ رسانه‌های‌ این‌ کشورها در میان‌ مردمان‌ کشورهای‌ خودشان‌
۱۲. تفاوت‌های‌ زبانی‌ در برخی‌ جوامع‌: مثلا در هند ۱۵ زبان‌ اصلی‌ در آموزش‌ و ارتباطات‌ رسمی‌ وجود دارد. پس‌ محدودیت‌ زبانی‌ نیز عامل‌ دیگری‌ در عدم‌ دستیابی‌ این‌ گونه‌ جوامع‌ به‌ راه‌حل‌ اساسی‌ برای‌ مقابله‌ با امپریالیسم‌ خبری‌ است‌.
۵ غول‌ مطبوعاتی‌ و خبری‌ جهان‌
خبرگزاری‌های‌ آسوشیتدپرس‌، یونایتدپرس‌، رویتر، فرانس‌ پرس‌ و ایتارتاس‌ کنونی‌ که‌ تا حد بسیاری‌ از عظمت‌ گذشته‌ آن‌ کاسته‌ شده‌ همگی‌ زاییده‌ رقابت‌های‌ دوران‌ استعماری‌ دو قرن‌ گذشته‌ بوده‌ است‌. در عصر استعماری‌ قرن‌ گذشته‌ قدرت‌های‌ بزرگ‌ در تلاش‌ بودند تا در مناطق‌ تحت‌ نفوذ سیاسی‌ اقتصادی‌شان‌ شبکه‌های‌ خبری‌ خود را بسط‌ و گسترش‌ دهند. طبق‌ آمار سال‌ ۱۹۹۰ خبرگزاری‌های‌ فوق‌الذکر تاکنون‌ حدود ۰۰۰۵۰ دفتر در سراسر جهان‌ دایر کرده‌اند. هم‌اکنون‌ آنان‌ با استفاده‌ از تکنولوژی‌ دریافت‌ و مخابره‌ خبر قادرند بیش‌ از ۱۲۰۰ کلمه‌ در دقیقه‌ به‌ سراسر جهان‌ مخابره‌ کنند که‌ این‌ ۴ خبرگزاری‌ مجموعا بین‌ خود ۳۴ میلیون‌ کلمه‌ خبر تهیه‌ می‌کنند.
علل‌ ناکامی‌ کشورهای‌ جنوب‌ در مقابله‌ با امپریالیسم‌ خبری‌
گزارش‌ سال‌ ۱۹۹۰ یونسکو
۱. امکانات‌ کم‌ تکنولوژیکی‌ در زمینه‌ ارتباطات‌ و کمبود نیروی‌ متخصص
۲. برخوردار نبودن‌ از سیاست‌ نزدیک‌ میان‌ کشورهای‌ جنوب‌ در زمینه‌ سیاسی‌، اقتصادی‌ و اجتماعی‌ در نتیجه‌ عدم‌ اتخاذ سیاست‌ واحد در مقابل‌ جریان‌ شمال‌
۳. عقب‌ماندگی‌ اقتصادی‌ و زیربنای‌ اقتصادی‌ ضعیف‌ کشورهای‌ جنوب‌ براساس‌ آخرین‌ آمار درآمد سرانه‌ این‌ کشورها ۱۸ برابر کمتر از کشورهای‌ شمال‌ است
۴. ۸۰ درصد منابع‌ و ذخایر دنیا در ممالک‌ جنوب‌ است‌ اما سهم‌ آنها از تولید صنعتی‌ جهان‌ فقط‌ ۷ درصد است‌.
۵. بیسوادی‌ و وجود ۸۰۰ میلیون‌ بیسواد در این‌ گونه‌ کشورها.
۶. ضعف‌ در تعداد وسایل‌ ارتباطی‌: در امریکا هر هزار نفر ۳۰۰ گیرنده‌ تلویزیونی‌، اروپا ۳۱۰ و در آفریقا ۲۰ گیرنده‌ و در آسیا ۱۳۸ گیرنده‌.
۷. گیرنده‌ رادیویی‌ در امریکا هر هزار نفر ۹۳۰، اروپا ۷۰۰، آفریقا ۱۱۰ و در آسیا ۵۳۰ .
۸. تولید موزاییکی‌ ساختار سیاسی‌ جهان‌ سوم‌ راست‌ افراطی‌ گرفته‌ تا چپ‌ رادیکال و پراکندگی‌ جغرافیایی‌ و افتراق‌ ایدئولوژی‌ میان‌ کشورهای‌ همسایه‌
هم‌اکنون‌ در جهان‌ بیش‌ از ۱۲۰ خبرگزاری‌ فعالیت‌ دارند ولی‌ هیچ‌ یک‌ از آنان‌ به‌ عنوان‌ رقیبی‌ برای‌ این‌ ۴ خبرگزاری‌ و غول‌ خبری‌ مطرح‌ نیستند.
۳۴ درصد از خبرنگاران‌ این‌ خبرگزاری‌ها در امریکا، ۲۸ درصد در اروپا، ۶ درصد در خاورمیانه‌ و ۴ درصد در آفریقا مستقر هستند.امپریالیسم‌ خبری‌ و مدل‌های‌ حرکت‌ اخبار
یورگن‌ هابرماس‌ استاد دانشگاه‌ فرانکفورت‌ و یکی‌ از نظریه‌پردازان‌ اصلی‌ «مکتب‌ فرانکفورت‌» معتقد است‌ که‌ «تجدد و توسعه‌ با خود، خودگرایی‌ و رهایی‌ را به‌ ارمغان‌ نمی‌آورد بلکه‌ رهاورد آن‌ بی‌خردی‌ ژرف‌ است‌. سرمایه‌ داری‌ از رهگذر تجدد و توسعه‌ با استفاده‌ از وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ به‌ دستکاری‌ افکار عمومی‌ می‌پردازد و این‌ یعنی‌ «تحمیل‌ نیازهای‌ اجتماعی‌».
پس‌ «هابرماس‌» اولین‌ کارکرد امپریالیسم‌ خبری‌ را در تحمیل‌ نیازهای‌ اجتماعی‌ می‌بیند.
«هربرت‌ ای‌شیلر» استاد دانشگاه‌ کالیفرنیا اساسا به‌ این‌ موضوع‌ معتقد است‌ که‌ کار وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ امریکا «دستکاری‌» در مغزها و قلب‌هاست‌.
«ژان‌ دارسی‌» جامعه‌شناس‌ فرانسوی‌ و اولین‌ پایه‌گذار مفهوم‌ مهم‌ «حق‌ برقراری‌ ارتباط‌» در اشاره‌ به‌ جریان‌های‌ خبری‌ که‌ به‌ وسیله‌ کانون‌های‌ محدود و مشخا برای‌ سراسر جهان‌ ساخته‌ و پرداخته‌ می‌شود و به‌ صورتی‌ یکطرفه‌ مثل‌ باران‌ از بالا به‌ پایین‌ بر سر مخاطبان‌ می‌بارند می‌گوید: این‌ ارتباط‌ نیست‌. افزایش‌ تعداد رسانه‌ها بویژه‌ در جهان‌ روبه‌توسعه‌ که‌ غرب‌ آن‌ را توصیه‌ می‌کند مشکل‌ را حل‌ نمی‌کند، همین‌ ماهیت‌ عمودی‌ جریان‌ اخبار و اطلاعات‌ است‌ که‌ محور اصلی‌ اختلافات‌ را تشکیل‌ می‌دهد. به‌ عقیده‌ او حق‌ ارتباط‌ افقی‌ است‌، نه‌ عمودی‌، که‌ از صاحبان‌ قدرت‌ به‌ سوی‌ اعضای‌ عادی‌ جاری‌ باشد. طرح‌ این‌ گونه‌ نظریات‌ اقتصادی‌ تاکنون‌ به‌ طرح‌ ۳ مدل‌ جریان‌ یا حرکت‌ خبر انجامیده‌ است‌:
۱. مدل‌ مرکز پیرامون‌
این‌ مدل‌ در نظریه‌ «ساختاری‌ امپریالیسم‌» توسط‌ «یوهان‌ گالتونگ‌» مطرح‌ شده‌ و در آن‌ جهان‌ به‌ دو بخش‌ مرکز و پیرامون‌ تقسیم‌ می‌شود که‌ در مرکز، جوامع‌ حاکم‌ و در پیرامون‌، جوامع‌ وابسته‌ به‌ مرکز قرار می‌گیرند. وی‌ در این‌ نظریه‌ از شبکه‌های‌ بین‌ المللی‌ ارتباطی‌ به‌ مثابه‌ شبکه‌های‌ «فئودالی‌» یاد می‌کند. ویژگی‌های‌ مدل‌ گاتونگ‌ عبارت‌ است‌ از:
۱.رویدادهای‌ خبری‌ مربوط‌ به‌ مرکز در مقایسه‌ با پیرامون‌ از اهمیت‌ و مرکز ثقل‌ بیشتری‌ برخوردار است‌.
۲.حجم‌ تبادل‌ خبر میان‌ مرکز و پیرامون‌ با حجم‌ تبادل‌ خبر میان‌ خود ملل‌ مرکز تفاوت‌ چشمگیری‌ دارد.
۳. خبرهای‌ ملل‌ مرکز سهم‌ عمده‌یی‌ از رویدادهای‌ خارجی‌ را در رسانه‌های‌ پیرامون‌ به‌ خود اختصاص‌ می‌ دهد، در حالی‌ که‌ خبرهای‌ پیرامون‌ در رسانه‌های‌ مرکز سهم‌ کمتری‌ دارند.
۴. جریان‌ خبر در میان‌ ملل‌ پیرامون‌ ناچیز است‌ یا اصلا وجود ندارد.
۵. بسیاری‌ از رسانه‌های‌ کشورهای‌ پیرامون‌ از جهت‌ نحوه‌ پوشش‌ رویدادهای‌ جهانی‌ شبیه‌ یکدیگرند و همه‌ کمابیش‌ به‌ یک‌ میزان‌ تحت‌ تاثیر جریان‌های‌ خبری‌ کشور مرکز قرار دارند.
۶. خبرگزاری‌های‌ پیرامون‌ بخاطر ضعف‌ در خبرگزاری‌ و وابستگی‌ به‌ رسانه‌های‌ مرکز ناخواسته‌ ذهنیت‌ وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ غرب‌ را برای‌ مخاطبان‌ خود به‌ ارمغان‌ می‌آورند و نتیجه‌ این‌ امر یک‌ «امپریالیسم‌ فرهنگی‌» است‌.
۷. به‌ عقیده‌ کالتونگ‌ «امپریالیسم‌ ارتباطی‌ به‌ امپریالیسم‌ فرهنگی‌ می‌انجامد»
۲ مدل‌ شمال‌ جنوب‌
۱. در این‌ مدل‌ جریان‌ خبر یک‌ «جریان‌ عمودی‌» است‌ و سیر و گردش‌ اخبار از شمال‌ کشورهای‌ صنعتی‌ به‌ جنوب‌ کشورهای‌ رو به‌ توسعه جاری‌ است‌.
۲. جریان‌ خبر بین‌ کشورهای‌ شمال‌ قوی‌ و بین‌ کشورهای‌ جنوب‌ ضعیف‌ است‌.
۳. جریان‌ خبر به‌ طرزی‌ عمودی‌ به‌ سوی‌ جنوب‌ در حرکت‌ است‌ ولی‌ از جنوب‌ به‌ شمال‌ ضعیف‌ است‌.
۴. طبق‌ این‌ مدل‌ اگر خبری‌ از جنوب‌ به‌ شمال‌ برود، حرکت‌ آن‌ درست‌ مثل‌ انتقال‌ مواد خام‌ از جنوب‌ به‌ شمال‌ است‌.
۵. تنها راه‌حل‌ برای‌ این‌ مشکل‌ ایجاد جریان‌ جنوب‌ جنوب یا افقی‌ است‌.
۳ مدل‌ مثلثی‌ جورج‌ گربنر جروج‌ مروانی‌
۱. در این‌ مدل‌ در حقیقت‌ شمال‌ به‌ ۲ بخش‌ شرق‌ و غرب تقسیم‌ شده‌ است‌ و در عین‌ حال‌ جنوب‌ در یک‌ چارچوب‌ باقی‌ مانده‌ است‌.
۲. مدل‌ مثلثی‌ گربنر مبتنی‌ بر این‌ است‌ که‌ شرق‌ و غرب‌ عمدتا به‌ خبرهای‌ مناطق‌ ژئوپلتیک‌ مورد علاقه‌ خود توجه‌ می‌کنند، در حالی‌ که‌ سهم‌ عمده‌ خبرهای‌ خارجی‌ در رسانه‌های‌ جنوب‌ متعلق‌ به‌ غرب‌ و شرق‌ است‌، افزون‌ بر این‌، اروپای‌ غربی‌ نیز پای‌ ؤابت‌ پوشش‌ خبری‌ در گوشه‌ و کنار جهان‌ است‌.
۳. سلطه‌ خبری‌ شمال‌ باعث‌ مخابره‌ شدن‌ خبرهای‌ مربوط‌ به‌ پیشرفت‌های‌ فرهنگی‌، اجتماعی‌، اقتصادی‌ و... جهان‌ جنوب‌ است‌.
۴. هدف‌ اصلی‌ جریان‌ خبری‌ شمال‌ وارونه‌ جلوه‌ دادن‌ شرایط‌ است‌.
مکتب‌ انتقادی‌ و مفهوم‌ سلطه‌ رسانه‌یی‌
۱. واژه‌ «HEGEMONY» از دیدگاه‌ گرامشی‌:
به‌ عقیده‌ نظریه‌پردازان‌ مکتب‌ انتقادی‌ تعدادی‌ از گروه‌ها یا همان‌ طبقه‌ کارگر که‌ بر اساس‌ نظریه‌ مارکس‌ امید بسیاری‌ بدان‌ می‌رود، از نظر سیاسی‌ به‌ وسیله‌ رسانه‌ها بی‌اعتبار شده‌ و درجه‌ این‌ بی‌اعتباری‌ نه‌ تنها جزیی‌ نیست‌، بلکه‌ طبقه‌ کارگر به‌ وسیع‌ترین‌ شکلی‌، به‌ عنوان‌ بخشی‌ از توده‌های‌ زنجیر، هدف‌ قرار گرفته‌اند.
گرامشی‌ جزو دسته‌ دیگر از نظریه‌پردازان‌ انتقادی‌ است‌؛ وی‌ بر این‌ باور است‌ که‌ اجتماع‌ امروزین‌، طبقه‌ کارگر را بدون‌ آنکه‌ آشکارا آنان‌ را در هم‌ شکنند از راه‌ HEGEMONY استیلای‌ بخشی‌ از اجتماع‌ بر بخش‌های‌ دیگر کاملا در هم‌ ادغام‌ کرده‌ و به‌ صورت‌ یک‌ توده‌ واحد در آورده‌ است‌.
۲. تئودور آدورنو
می‌گوید که‌ اؤرات‌ رسانه‌ها بر مردم‌، تنها یک‌ تخدیر بی‌سروصدا است‌. به‌ نظر او هر چه‌ آرایش‌ کنونی‌ صنعت‌ و فرهنگ‌ کلیشه‌یی‌تر و به‌ ماده‌ بیشتر تبدیل‌ شود احتمال‌ آنکه‌ مردم‌، با تجارب‌ پیشرفته‌ خود در عقاید و نظراتشان‌ که‌ از قبل‌ شکل‌ گرفته‌ تغییری‌ بدهند، بیشتر خواهد شد.
آدورنو در ارتباط‌ با نقش‌ تلویزیون‌ می‌گوید: هدف‌ بیشتر برنامه‌های‌ تلویزیونی‌ امروزی‌ را باید «تولید» دانست‌... که‌ تمام‌ آنها بسیار کوته‌نظرانه؛ با منفی‌ بافی‌ روشنفکری‌ و نوعی‌ ساده‌ لوحی‌ تهیه‌ شده‌ و اساس‌ آن‌ را عقاید خودکامه‌ و آمرانه‌ تهیه‌ کنندگان‌ تشکیل‌ می‌دهد، گو آنکه‌ این‌ برنامه‌ها ممکن‌ است‌ حتی‌ به‌ ظاهر علیه‌ خودکامگی‌ به‌ نظر آید.
۳. بوردیا
او از اثرات‌ فرهنگی‌ رسانه‌ها آگاه‌ است‌ و به‌ همان‌ اندازه‌ مجذوب‌ امکاناتی‌ است‌ که‌ رسانه‌ها می‌توانند برای‌ اجتماع‌ آینده‌ فراهم‌ آورند. او نیز گاهی‌ همانند آدورنو علیه‌ «فرهنگ‌ توده‌» عصیان‌ می‌کند. او معتقد است‌ رسانه‌ها فرهنگ‌ تازه‌یی‌ را در قلب‌ زندگی‌ روزمره‌ مردم‌ می‌نشانند، فرهنگی‌ که‌ خارج‌ از حیطه‌ قدرت‌ روشنگری‌ برای‌ نشان‌ دادن‌ منطق‌ و بی‌منطقی‌ است‌. او می‌گوید: رسانه‌ها چیزی‌ جز ابزارهای‌ شگفت‌انگیز برای‌ بی‌ثبات‌ کردن‌ حقایق‌ و واقعیات‌ سیاسی‌ نیستند.

دکتر علی‌ گرانمایه‌پور
منبع : روزنامه اعتماد