جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

پیامبر اسلام(ص) از دیدگاه گوستاولوبون


پیامبر اسلام(ص) از دیدگاه گوستاولوبون
هر پژوهنده‏ای كه به دیده دقت به (تمدن عرب) بنگرد، متوجه می‏شود كه "لوبون" در نگارش مطالب از دیده انصاف به تمدن اعراب نگریسته است. از این رو نباید برخی اشتباهات كتاب را ناشی از تعصبات ناصحیح دانست، بلكه علل آنها را باید در مواردی كه در این مقاله بحث خواهد شد، جستجو كرد.
"گوستاو لوبون" از جمله خاورپژوهان بلندپایه فرانسوی است كه به سال ۱۸۴۱ میلادی چشم به جهان گشود و در سال ۱۹۳۱ از دنیا رفت. وی مطالعات گسترده‏ای درباره اسلام و تمدن مسلمانان به انجام رسانده است. در آثار وی تعصبات یك جانبه و منفی نسبت به اسلام و مسلمانان كمتر به چشم می‏خورد و این از ویژگی‏های منحصر به فرد اوست كه در كمتر پژوهش‏گری می‏توان سراغ یافت. او فقط از عرب و تمدن عربی دفاع نكرد، بلكه از حقوق مسلمانان دفاع و از سیاست‏های ظالمانه دولت‏های اروپایی شدیدا انتقاد كرد و در نكوهش دولت متبوعش نسبت به جنایاتی كه در حق مسلمانان الجزایر مرتكب شد، مطالب فراوانی نگاشت.
"لوبون" در اثنای تحقیقات و سیاحت‏های علمی خود به كشورهای مختلف، كتاب‏های با ارزشی پیرامون تاریخ و تمدن برخی ملت‏ها نگاشت و حاصل این پژوهش‏ها را با شرح و توضیح در سه كتابِ "راز دگرگونی ملت‏ها"، "ماهیت اجتماع" و "آرا و باورها" به ودیعه نهاد و آن گاه با توجه به این سه اثر، كتاب‏های دیگری چون "ماهیت انقلاب‏ها و انقلاب فرانسه"، "ماهیت سوسیالیسم"، "تمدن هند"، "تمدن مصر" و "تمدن عربی در اندلس" و "تمدن عرب" را به رشته تحریر درآورد.
آثار و نوشته‏های او به زبان فرانسوی بود كه احمد فتحی زغلول، صادق رستم و عبدالرحمان برقوقی و دیگران آنها را به زبان عربی ترجمه كردند. كتاب "تمدن عرب" را عادل زعیتر كه از مترجمان بنام بود، به عربی بازگرداند. این كتاب چند بار در سال‏های ۱۹۴۵، ۱۹۴۸ و ۱۹۷۹ به چاپ رسیده است.۱
هر پژوهنده‏ای كه به دیده دقت به (تمدن عرب) بنگرد، متوجه می‏شود كه "لوبون" در نگارش مطالب از دیده انصاف به تمدن اعراب نگریسته است. از این رو نباید برخی اشتباهات كتاب را ناشی از تعصبات ناصحیح دانست،۲ بلكه علل آنها را باید در موارد ذیل جستجو كرد.
ـ عمده مآخذ "تمدن عرب" برگرفته از منابع اهل تسنن بوده و چون در آنها گزارش‏های ناصواب به وفور یافت می‏شود، در نتیجه كتاب نیز از این اشتباهات در امان نمانده است.
ـ در مآخذ اهل تسنن به نقش مهم رهبری و امامت در اسلام و هدایت جامعه بشری اشاره نشده است و واقعیت‏ها آن‏گونه كه باید، تجزیه و تحلیل نشده و لذاست كه در كتاب "تمدن عرب" هم به این عامل مهم و حیاتی و نقش سازنده آن و پیامدهای منفی عدم وجود آن اشاره نشده است، بلكه با نگاهی دقیق‏تر باید گفت "لوبون" اسلام و تمدن مسلمانان را از نظرگاه اهل تسنن معرفی كرده است.
ـ گزارش‏های نقیض در منابع تسنن، پژوهش‏گری چون "لوبون" را نیز دچار اشتباه كرده و برخی وقایع را به پیروی از مآخذ غلط نقل كرده است.
ـ درك ناصحیح "لوبون" از مفهوم وحی، غیب، معجزه و قرآن، سبب شده، وی در شرح و توضیح این مضامین به اشتباهات معتنابهی دست یازد.
ـ مشكل دیگر كتاب این است كه نشانی مطالب را به تفصیل و به صورت امروزین، عنوان نكرده است.
با این همه تعاریف زیبا و دلنشین "لوبون" از اسلام و رسول‏خدا(ص) و علل گسترش این دین الهی و تحلیل‏های با ارزشی كه نویسنده از این مذهب و نقش سازنده‏اش در شكوفایی تمدن‏ها ذكر كرده، ما را بر آن می‏دارد كه توصیفات در خور توجه و تجزیه و تحلیل‏های لوبون و سخنان وی را در مدح اسلام بازگو كنیم!
● عظمت اسلام
"گوستاولوبون" در قسمت‏هایی از كتاب خود به تعریف از اسلام و فرستاده آن، حضرت محمد(ص) پرداخته و به تناسب، تجزیه و تحلیل‏های جالب و ارزنده‏ای ارائه داده است كه ذكر آنها از دیدگاه یك خاورپژوه فرانسوی، عظمت این مكتب الهی را بیش از پیش روشن می‏سازد.۳
● دوران كودكی حضرت محمد(ص)
"گوستاولوبون" تحت عنوان "دوران كودكی و جوانی حضرت محمد" می‏گوید:
ـ تاریخ نگاران عرب می‏نویسند: "هنگام ولادت پیشوای بزرگ اسلام، نشانه‏های شگفت‏انگیزی آشكار شد؛ از آن جمله گویند: هنگام ولادت او جهان لرزید، آتشكده مقدس زردشتیان خاموش شد، شیاطین به وسیله شهاب از صعود به آسمان ممنوع شدند، چهارده كنگره از ایوان كسری شكست و این نشانه‏ای بود كه نابودیِ دولت مقتدر ایران را نوید می‏داد."
(ص۱۰۰)
ـ "حضرت محمد ابتدا از مادرش آمنه شیر خورد، سپس طبق عادتی كه تا به امروز اعراب دارند، او را به قبیله بادیه‏نشینی سپردند و تا سه سالگی نزد آن قبیله به سر برد... در این مدت چنان كه مورخان نقل كرده‏اند، خوارق عادات و كارهای شگفت‏انگیزی از او دیده شد... ."
(ص۱۰۰)
ـ "بیست سال كه از سن آن حضرت گذشت، در جنگی كه میان قریش و قبیله دیگری رخ داد، شركت كرد و لیاقتی فوق‏العاده در آن جنگ از خود نشان داد كه بعدها آن لیاقت در او به نحو آشكار خودنمایی كرد."(ص۱۰۱)
ـ "درستی و خوش خلقی او شهرت بی‏سابقه[ای] در میان قریش برایش كسب كرد. به همین دلیل، قریش لقب "امین" به آن حضرت دادند. این آوازه بلند به علاوه نیك‏رفتاری و صداقت آن جناب، سبب شد كه علاقه خدیجه آن زن ثروتمند بیوه مكه۴ را به خود جلب كند تا بدان‏جا كه تمام كارهای تجارتی خود را به حضرت محمد واگذار كند... ."(ص۱۰۱)
● بعثت حضرت محمد (ص)
ـ "گوستاولوبون" تحت عنوان "بعثت حضرت محمد[ص]" می‏گوید:
الف ـ "حضرت محمد تا چهل سالگی هیچ‏گونه سخنی درباره بعثت خود اظهار نفرمود. و پس از آن كه طبق معمول هر ساله برای عبادت به كوه حرا ـ كه در سه میلی مكه است ـ رفته بود، با رنگی پریده و حالتی متغیر نزد خدیجه آمد و چنانچه مورخان عرب گویند: به او فرمود: همین‏طور كه من در كوه حرا گام برمی‏داشتم، شنیدم جبرئیل در گوش من چنین می‏گوید: "اقرء باسم ربك الذی خلق..."... سپس به خدیجه فرمود: این سخن، وحی الهی است و من نیروی نبوت و پیامبری را در خود احساس می‏كنم."
(ص۱۰۲)
ب ـ "تهدیدات و ریش‏خندها [ی مردم مكه] او را در تصمیم خود مردد نساخت، بلكه چنانچه ابوالفداء نقل كرده، به آنها فرمود: اگر خورشید را در دست راست من نهند و ماه را در دست چپم بگذارند، از این كار دست نخواهم كشید."(ص۱۰۳)
ج ـ "حضرت محمد[ص] در برابر انواع آزار و شكنجه، با كمال متانت و بردباری و خون سردی مقاومت كرد. و هر روز به بركت فصاحت و بلاغت او، پیروان تازه[ای] به او می‏گرویدند."
(ص۱۰۴ و ۱۰۵)
د ـ "ده سال بدین ترتیب از عمر او گذشت و در این ده سال دقیقه[ای] از كار تبلیغ دین خود، كوتاهی نكرد."ص(۱۰۵)
● وقایع پس از هجرت
"گوستاولوبون" تحت عنوان "وقایع پس از هجرت" می‏گوید:
ـ "پس از این كه پیغمبر به مدینه وارد شد، جنگ‏ها را خود رهبری می‏كرد یا یكی از یارانش را به رهبری برمی‏گزید. اولین جنگ مهمی كه در سال دوم هجرت اتفاق افتاد، غزوه "بدر" بود. در این جنگ، یاران [حضرت] محمد[ص] كه از ۳۱۴ تن بیش نبودند،۵ و در میان همه آنها سه اسب سواری بیش‏تر نبود، لشكر دشمن را كه متجاوز از دو هزار نفر بودند،۶ تار و مار كردند. و این شكست دشمن، موجب شهرت جنگی پیغمبر گردید."(ص۱۰۶)
ـ "پس از جنگ بدر، جریان‏های دیگری بین حضرت محمد و همسایگان مدینه اتفاق افتاد كه در غالب آن پیش آمدها غلبه و نصرت با حضرت بود و از خصوصیات او این بود كه چون مغلوب می‏شد، مرعوب نمی‏شد و چون فاتح و پیروز می‏گشت، از حد اعتدال پا بیرون نگذاشته، مغرور نمی‏شد."(ص۱۰۷)
ـ "پس از چند سال كار پیغمبر اسلام بالا گرفت و نیروهای زیادی به دست آورد، ولی برای این كه قدرتش توسعه پیدا كند، لازم بود مكه را نیز به تصرف درآورد، ولی مصلحت چنان دید كه ابتدا برای انجام این كار، با مسالمت رفتار كند. از این رو، با ۱۴۰۰ نفر از یاران خود به سوی مكه رهسپار شد. قریش گرچه از ورود او به مكه جلوگیری كرد، ولی فرستادگان آنها از بزرگداشت بی‏سابقه یاران پیغمبر نسبت به او مبهوت شدند؛ به طوری كه یكی از آنها گفت: من، دربار امپراطور روم و پادشاه ایران را دیده‏ام، [ولی] به خدا سوگند هیچ پادشاهی را در میان پیروانش به عظمت و جلالت محمد ندیده‏ام."(ص۱۰۷)
ـ "پس از این كه [حضرت محمد(ص)] به شهر مكه درآمد، با قریشی كه در طول بیست سال دست از آزار و دشمنی او نكشیده بودند، و از هرگونه اذیت و عنادی درباره او فروگذار ننموده بودند، با كمال مهربانی و ملاطفت رفتار كرد و با سختی توانست آنها را از دستبرد یاران خشمگین خود (كه درصدد انتقام از ایشان بودند) نگهداری فرماید... ."(ص۱۰۹)
● زندگی پیغمبر اسلام و ویژگی‏های اخلاقی او
"لوبون" تحت عنوان "زندگی پیغمبر اسلام و ویژگی‏های اخلاقی او" می‏گوید:
ـ "عقل و خرد آن حضرت بر همه مردمان می‏چربید، و در اندیشه از همگان برتر بود. بیهوده سخن نمی‏گفت، و همیشه به ذكر خدا مشغول بود. پیوسته با مردم، خوش‏رو و غالبا خاموش می‏نشست. خوی او نرم و اخلاقش نیكو بود. در نظر او بیگانه و نزدیك، نیرومند و ناتوان در برابر حق یك سان بودند. مستمندان را دوست می‏داشت و هیچ‏گاه بی‏نوایی را به دلیل ناداری‏اش با نظر حقارت نمی‏گریست چنانچه زورمند را به سبب اقتدارش احترام نمی‏كرد. دل مردم شریف را به هر نحو [كه] میسورش بود، به دست می‏آورد. یاران خود را دلگرم می‏كرد و از آنچه موجبات دل‏سردی آنان را فراهم می‏كرد، خودداری می‏نمود. هر كه نزدش می‏آمد، با روی باز از او پذیرایی می‏كرد، و تا او از مجلس برنمی‏خاست، حضرت بلند نمی‏شد. هر كه دست به دست او می‏داد، تا او دستش را نمی‏كشید، پیغمبر(ص) دست خود را رها نمی‏كرد. و به همین نحو اگر كسی درباره حاجتی با او گفت و گو می‏كرد، تا خودْ رشته سخن را قطع نمی‏كرد، آن حضرت، سخنش را قطع نمی‏فرمود. نسبت به یاران خود تفقد و مهربانی می‏كرد و از وضع آنها می‏پرسید. گوسفندهای خود را به دست خود می‏دوشید و روی زمین می‏نشست. كفش و جامه خود را وصله می‏زد و كفش و جامه وصله‏دار می‏پوشید." (ص۱۱۳)
ـ "رسول خدا(ص) از دنیا رفت و در تمام عمر، هیچ‏گاه از نان جو سیر نشد. گاهی اتفاق می‏افتاد كه یك ماه یا دوماه در تمام خانه‏های آن حضرت، آتش برای طبخ غذا روشن نمی‏شد و خوراك آنها آب و خرما بود. و گاهی رسول خدا(ص) از گرسنگی، سنگ به شكم مبارك می‏بست."
(ص۱۱۳)
ـ "اضافه بر آنچه گفته شد، طبق گفته تاریخ نویسان عرب، حضرت محمد بسیار خوددار و متفكر، كم حرف، احتیاط كار، خوش قلب، در رفتار و كردار خود بسیار مراقب ادب و پاكیزگی خویش بود. تا پس از این كه به ثروت و اقتدار نیز رسید، هیچ‏گاه كارهای خود را به دیگری واگذار نكرد. او در برابر سختی‏ها و دشواری‏ها خوددار و متحمل، با همتی بلند، و در برخوردها مهربان و خوشرو بود. یكی از خدمتگذارانش نقل می‏كند كه هیجده سال تمام خدمت او را انجام می‏داد و در طول این مدت، هیچ‏گاه سخن تند یا كردار ملال‏آور حتی برای تنبیه كردن من نیز از او ندیدم."(ص۱۱۳ و ۱۱۴)
ـ "حضرت محمد[ص] جنگجویی دلاور و در فنون جنگی ماهر بود. به هنگام خطر فرار نمی‏كرد و بی‏دلیل خود را به مهلكه نمی‏انداخت. آن تهورهای زیاده از حدی كه در عرب دیده می‏شد، در او وجود نداشت.۷ (ص۱۱۴)
ـ "هنگامی كه حضرت محمد جوان بود، دست تقدیر او را داور میان بزرگان سالخورده قریش قرار داد؛ جریان از این قرار بود كه هنگامی كه آنها خانه كعبه را تعمیر كردند، درباره نصب حجرالاسود ـ كه معتقد بودند فرشته[ای] آن سنگ را از آسمان برای ابراهیم آورده است ـ نزاعی برخاست و هر كدام از بزرگان قریش می‏خواست افتخار نصب "حجرالاسود" را نصیب خود كند. كار نزاع بالا گرفت تا جایی كه نزدیك بود خون‏ریزی شود و حل نزاع را به دم شمشیر حواله كنند. در این میان، حضرت محمد[ص] كه جوانی نورس بود، پیش آمده، گفت: پارچه[ای [نزد من بیاورید. گلیمی یا پارچه‏ای نزدش آوردند. او "حجرالاسود" را با دست خود برداشته، در میان آن پارچه نهاد، آن گاه گفت: هر یك از بزرگان قبائل، گوشه[ای] از این پارچه را به دست بگیرد و از زمین بلند كند. بزرگان قبائل به دستورش عمل كردند. اطراف پارچه را گرفته تا راستای جای سنگ بلند كردند. سپس خود او نزدیك آمده سنگ را از میان پارچه برداشت و در جای خود نهاد. و بدین ترتیب نزاع خاتمه یافت."(ص۱۱۵)ـ "مسلمانان بر اساس دلیل‏هایی كه داشتند معجزات بسیاری از او نقل كرده‏اند كه اجمال آن را مسیو "كازیمیرسكی" چنین نگاشته است: "به خواست او در حضور همه مردم، ماه دو نیم شد. روزی سرش را روی زانوی علی[ع] گذارده و همچنان به خواب رفته، علی[ع] نیز با این كه نماز عصر نخوانده بود و آفتاب غروب می‏كرد، برای این كه او را بیدار نكند، همچنان نشست تا او بیدار شود. و چون اطلاع پیدا كرد علی نماز نخوانده، دعا كرد تا خورشید برگردد، به طوری كه پرتوش بر كوه‏ها و زمین افتاد و همچنان ایستاد تا علی نمازش را خواند، آن گاه غروب كرد. پیغمبر با این كه قدش معتدل و متوسط بود هر كه در كنار او راه می‏رفت، حضرت بلندتر از او به نظر می‏رسید. از چهره‏اش نوری، همیشه پرتو افشانی می‏كرد. و هم‏چنین هرگاه دست به پیشانی می‏نهاد، از میان انگشتانش نوری می‏درخشید. سنگ‏ها و درختان و گیاهان به او سلام می‏كردند و در برابرش خم می‏شدند. حیوانات[ی] چون آهو، گرگ، سوسمار با او سخن می‏گفت[ند[ بزغاله بریان شده با او تكلم كرد. جنیان از او ترس داشته و به او ایمان آوردند، زیرا بر آنها نیز سیطره مطلقه داشت.۸ كور را بینا
می‏كرد و مریض را شفا می‏داد و مرده را زنده می‏نمود. برای علی و خاندانش كه گرسنه بودند، از آسمان، مائده فرود آورد. خبر داد كه فرزندان فاطمه دچار ظلم و ستم می‏شوند و سلطنت بنی‏امیه هزار ماه طول می‏كشد و چنان شد كه خبر داده بود." گذشته از اینها این مطلب در نظر مسلمانان معتقد، به ثبوت رسیده كه محمد[ص [در یكی از شب‏ها به آسمان رفت... ."(ص۱۲۶ ـ ۱۲۵)
۷ ـ "و اما این كه نسبت مكر و خدعه به محمد[ص] می‏دهند، این نسبت چندان بی‏جا و نادرست است كه نیازی به پاسخ‏گویی آن نیست. او مردی بود كه در عین بی‏باكی، ایمانی داشت كه با آن در هر مهلكه‏ای وارد می‏شد. و هر كس بخواهد در دلِ دیگران تخم ایمان بكارد، نخست باید پیش از هر كس خود ایمان داشته باشد. محمد[ص] مردی بود كه به یقین می‏دانست از جانب خدا یاری می‏شود و همین ایمان بود كه به او نیرو می‏داد و در برابر هر مشكلی پایداری می‏كرد."(ص۱۲۸)
ـ "معجزه كبرای پیغمبر این بود كه توانست پیش از مرگ خود، قافله پراكنده عرب را گردهم آورد و از این كاروان سرگردان و پریشان، ملت واحدی تشكیل بدهد بدان‏سان كه همه را در برابر یك دین، خاضع، فرمانبر و مطیع یك پیشوا گرداند."(ص۱۲۸)
ـ "شكی نیست كه حضرت محمد از زحمات خود نتایج و بهره‏هایی گرفت كه هیچ یك از ادیان پیش از اسلام، چنین بهره‏هایی نصیب آنان نشد و از این رو آن
حضرت حق بسیار بزرگی بر گردن اعراب دارد."(ص۱۲۸)
۰ ـ "اگر بخواهیم ارزش اشخاص را به كردار و آثار نیك‏شان بسنجیم، مسلّما حضرت محمد[ص] بزرگترین مرد تاریخ است، و بعضی از دانشمندان غرب با دیده انصاف بدان جناب نگریسته و بسیاری از مورخان را نیز تعصبات دینی مانع از اعتراف به فضیلت او گشته و پرده[ای] در جلو دیدگان‏شان آویخته است. از دانشمندان دسته اول مسیو "بارتلمی سنت هیلر" است كه درباره حضرت محمد چنین می‏گوید: ""محمد از همه اعراب باهوش‏تر بوده و در دین‏داری از همه كس محكم‏تر و نسبت به مردم، مهربان‏ترین بوده است. به واسطه همین برتری بود كه بدان قدرت و عظمت فوق‏العاده رسید. ما این دین بزرگی كه او آورد و مردم را بدان دعوت كرد، برای پیروانش یكی از نعمت‏های بزرگ خداوندی می‏شماریم."""(ص۱۳۰ ـ ۱۲۹)
● قرآن مجید
"گوستاولوبون" تحت عنوان "خلاصه قرآن" می‏نویسد:
"اعراب، قرآن را فصیح‏ترین كتاب‏ها می‏دانند... و من به این مطلب معترفم كه قرآن سلسله آیات موزون و دلپذیری دارد كه در میان كتاب‏های آسمانی دیگر بی‏نظیر و بی‏سابقه است."(ص۱۳۲)
● فلسفه قرآن
"گوستاولوبون" تحت عنوان "فلسفه قرآن و علت عالم‏گیر شدن آن" چنین می‏نگارد:
ـ "ما چون به قواعد و عقائد اساسی قرآن مراجعه كنیم، ممكن است اسلام را صورت آشكاری از مسیحیت بدانیم، ولی با این حال اسلام با مسیحیت در بسیاری از مسائل اصولی اختلاف نظر دارد، بویژه درباره توحید كه ریشه اساسی است، زیرا آن خدای یگانه[ای] كه اسلام، مردم را
بدان دعوت می‏كند، آن خدایی است كه بر همه چیز مسلط و بالاتر از همه است. فرشتگان با قدسیان، اطراف او را نگرفته‏اند. و این افتخار، تنها بهره اسلام است كه نخستین دینی است كه توحید را در جهان آورده و باید در این باره به خود ببالد."(ص۱۴۱)
ـ "سهولت بی‏نظیر اسلام، بر اساس توحید خالص است، و رمز پیشرفت اسلام نیز در همان سهولت و آسانی آن بوده[است.] پی بردن به اسلام به همین دلیل، بسیار آسان است. اسلام از مطالبی كه عقل سلیم از پذیرش آن خودداری می‏كند و در ادیان دیگر نمونه‏های آن بسیار است، كاملاً مبرا است؛ یعنی تناقضات و پیچیدگی‏هایی كه غالبا در كیش‏ها و آیین‏های دیگر دیده می‏شود، در دین اسلام، وجود ندارد. هر چه شما فكر كنید، ساده‏تر از اصول اسلام نیست كه می‏گوید: خدا یگانه است؛ مردم همگی در برابر خدا یك‏سان‏اند؛ با انجام چند فریضه دینی، انسان به بهشت (سعادت) می‏رسد. و با رو گرداندن از انجام آن به دوزخ درآید. شما به هر مسلمان از هر طبقه‏ای كه برخورد كنید، می‏بینید تمام اصول اسلام و آنچه بر او واجب است، همه را در قالب چند جمله كوتاه با كمال آسانی می‏ریزد و همه را به خوبی می‏داند. درست بر عكس مسیحیان كه به آسانی نمی‏توانند معنای "تثلیث" و "استحاله" را بفهمند و یا سایر مسائل پیچیده[ای] كه تا استاد در علمِ لاهوت و ماهر در ریزه‏كاری‏های بحث و جدل نباشد، هرگز از آن مطالب دشوار بیرون نخواهند آمد."(ص۱۴۲ ـ ۱۴۱)
ـ "شكی نیست كه نفوذ سیاسی و اجتماعی اسلام بی‏نهایت زیاد و مهم است... در هر شهری كه پرچم اسلام در آن به اهتزاز درآمد، تمدن نیز با درخشندگی خیره كننده خود در آن جا تجلّی نمود."(ص۱۴۳ ـ ۱۴۲)
ـ "اسلام برای اكتشافات علمی از هر دینی مناسب‏تر و ملایم‏تر است. درباره واداشتن مردم به داد و دهش و گذشت از مردم، بزرگ‏ترین دینی است كه می‏تواند تهذیب نفوس و اخلاق را به عهده گیرد."(ص۱۴۳)
ـ "تحولات زمان در دین اسلام هیچ گونه تغییری نداد و همان نفوذی كه در صدر اسلام داشت، هنوز همان نفوذ و تأثیر را در دل‏ها دارد با این كه دین‏های پیشین روز به روز از قدرت و نیروی‏شان كاسته می‏شود. هم اكنون بیش از صد میلیون مسلمان در روی زمین زندگی می‏كنند.۹ ممالك جزیرهٔ العرب، مصر، سوریه، فلسطین، تمام آسیای صغیر و قسمتی از آسیای كبیر از هند و روسیه و چین و هم چنین تمام قسمت شمالی افریقا تا آن سوی خط استوا تقریبا همه مسلمان‏اند. دو چیز است كه میان تمامی این ملت‏های گوناگونی را كه تابع دستورهای قرآن هستند، گردآورده و همگی را به صورت یك ملت درآورده: یكی زبان و دیگری روابط دینی... ."(ص۱۴۳)
ـ "پیشرفت سریع قرآن موجب شده كه مورخان مخالف اسلام، این پیشرفت را معلول دو چیز دانسته‏اند: یكی آزادی‏هایی كه در این دین وجود دارد و دیگر زور شمشیر؛ ولی باید دانست كه این نسبت‏های ناروا بر اساس صحیحی استوار نیست، زیرا هر كس قرآن بخواند، به خوبی می‏بیند كه همان سخت‏گیری‏هایی كه در ادیان دیگر دیده می‏شود، در این دین نیز موجود است. و موضوع تعدد زوجات نیز
برای ملت‏های مسلمانی كه پیش از ظهور اسلام در میان آنها رایج بوده است، چیز تازه[ای] نبود كه موجب جلب آنان به پذیرش این دین گردد.
و پاسخ این سخن را كه نسبت آزادی عمل به دین اسلام داده‏اند، دانشمند نامی، مسیو "بیل" در چندین سال قبل به خوبی داده است. دانشمند مزبور پس از این كه ثابت كرده كه آنچه پیغمبر اسلام بدان دستور داده و پیروان خود را بدان پای‏بند كرده؛ مانند روزه، جلوگیری از باده‏گساری و دستورهای اخلاقی دیگر به مراتب سخت‏تر از دستورهایی است كه مسیحیان [را] بدان دستور داده‏اند. آن گاه چنین گفته است: ""با این حال كمال اشتباه و نادانی است، اگر كسی بپندارد كه پیشرفت برق‏آسای اسلام در سراسر جهان بدین جهت بوده كه اسلام كارهای دشوار و رفتار نیك را از دوش پیروان خود برداشته و آنها را در انجام كارهای زشت، آزادی عمل داده است."""(ص۱۴۵ ـ ۱۴۴)
۷ ـ مسیو "هوتینجر" فهرست كاملی از اخلاق كریمه و آداب پسندیده‏ای كه در دین اسلام وجود دارد، تدوین نموده كه صرف نظر از بحث طرف‏داری از اسلام، به راستی این فهرست شامل آخرین دستورهایی است كه ممكن است برای تهذیب اخلاق و جلوگیری از رفتارهای ناپسند یك انسان تدوین كرد."(ص۱۴۵)
ـ "زور شمشیر نیز موجب پیشرفت قرآن نشد، زیرا رسم اعراب این بود كه هر كجا را فتح می‏كردند، مردم آن جا را در دین خود آزاد می‏گذاردند. و این كه مردم مسیحی از دین خود دست برمی‏داشتند و به دین اسلام می‏گرویدند و زبان عرب را بر زبان مادری خود انتخاب می‏كردند، بدان جهت بود كه عدل و دادی كه از آن عرب‏های فاتح می‏دیدند، مانندش را از زمام‏داران پیشین خود ندیده بودند. و برای آن سادگی و سهولتی بود كه در دین اسلام مشاهده می‏نمودند و نظیرش را در كیش پیشین سراغ نداشتند."(ص۱۴۵)
ـ "باری، قرآن به وسیله شمشیر پیشرفت نكرده، بلكه تنها با دعوت و تبلیغ بود. و همین تبلیغ بود كه ملت‏های ترك و مغول را پس از ظهور اسلام هنگامی كه بر سر اعراب مسلط شدند، با این كه اعراب مغلوب آنها بودند، مسلمان كرد."(ص۱۴۶)
۰ ـ "قرآن در هندوستان كه فقط عبور عرب بدان‏جا افتاد، چنان پیش رفته كه هم اكنون بیش از پنجاه میلیون۱۰ مسلمان در این كشور وجود دارد... و هم چنین در كشور پهناور چین كه عرب حتی به یك وجب زمین آن جا نیز حمله نبرد، پیشرفت قرآن كمتر از هندوستان نبوده... ." (ص۱۴۷)
● فتوحات اعراب
"لوبون" تحت عنوان "بررسی اوضاع جهان در زمان پیغمبر اسلام" می‏گوید:
ـ "پیغمبر اسلام توانست هدف مقدس واحدی برای تمام ملت عرب بنا كند؛ ملت‏هایی كه هدف و ایده‏ای نداشتند و همین بنای عالی پیغمبر بود كه توانست به خوبی عظمت و شخصیت او را آشكار نماید... ."ص(۱۵۱)
ـ "اسلام در میان ملت‏هایی كه به آن ایمان آوردند، وحدتی ایجاد نمود؛ نظیر همان وحدتی كه عشق به شهر روم برای رومیان ایجاد كرد."(ص۱۵۱)
لوبن تحت عنوان "خلفای راشدین" گوید:
ـ "آن وحدت سیاسی سرزمین‏های عربی كه به دست او [پیامبر(ص)] انجام شد، نتیجه مساواتی بود كه دین او در بر داشت و این وحدت سیاسی، زاییده آن وحدت دینی بود... ." (ص۱۵۷)
آنچه از نظرتان گذشت پاره‏ای از ارزنده‏ترین توصیفات "لوبون" درباره اسلام و پیغمبر اسلام و پیامدهای مثبت آن بود. برای طولانی نشدن، از ذكر دیگر تعاریف وی در این زمینه و موضوعات دیگر كه مربوط به تمدن اسلام و عرب و جز آن می‏شود، بسنده می‏كنیم و مقاله را در همین جا به پایان می‏رسانیم.
پاورقیها:
) حارهٔ العرب، به قلم آقای سید هاشم حسینی، در سال ۱۳۴۷.ش ترجمه شده است، كه نگارنده از آن سود جسته است. به گفته دهخدا در لغت‏نامه "حضارهٔ العرب" به قلم "محمد تقی فخر داعی" نیز ترجمه شده و تا زمان طبع لغت‏نامه، چهار بار به چاپ رسیده است.
۰ ) آمار مزبور مربوط به سال‏های نگارش "تمدن عرب" است.
) غوستاولوبون، شوقی خلیل، مقدمه.
) البته نباید فراموش كرد كه نقل گفتار گوستاولوبون به معنای صحت كمی و كیفی رخ‏دادهای مورد نظر نیست، زیرا چنان كه در متن گفته شد، منابع این خاورپژوه را عمدتا كتاب‏های اهل تسنن و دیگر خاور پژوهان تشكیل داده كه هر یك به نقد و بررسی نیاز دارد.
) رخی از پژوهشگران بلندپایه چون علامه جعفر مرتضی عاملی، گفته‏اند كه حضرت خدیجه به هنگام ازدواج با رسول گرامی اسلام(ص) دختر بوده است. (ر.ك: الصحیح؛ ج۱، ص۱۲۱).
) طبق پاره‏ای از روایات شیعی، ۳۱۳ تن درست است، اما واقدی تعداد آنها را ۳۰۵ تن ذكر كرده است. (المغازی، طبع عالم الكتب، بیروت، ج۱، ص۲۳).
) واقدی تعداد قریش را در جنگ بدر، ۹۵۰ تن ذكر كرده است.
۷ ) لازم به توضیح نیست كه میان بی‏باكی و شجاعت تفاوت وجود دارد و اولی مذموم و دومی ممدوح است. رسول خدا(ص) شجاع‏ترین انسان از بدو خلقت بود. امیرالمؤمنین علی(ع) در توصیف شجاعت آن حضرت فرمود: "كنا اذا احمرّ البأس اتقینا برسول الله(ص) لم یكن احد اقرب الی العدو منه؛ هرگاه آتش جنگ بالا می‏گرفت، خود را از آن در كنف رسول خدا(ص) حفظ می‏نمودیم. از آن حضرت كسی به دشمن نزدیك‏تر نبود." (بحارالانوار ج۱۶، ص۱۱۷).
) بر خلاف سخن "لوبون" باید گفت كه ایمان جن به پیامبر اسلام(ص) چنان كه در قرآن مجید آمده، به این دلیل بوده كه آن حضرت با وحی الهی، مردم را به راه رشد و كمال و ترقی فرا می‏خواند. (ر.ك: سوره جن).
) آمار ارائه شده، مربوط به سال ۱۸۸۴ میلادی، زمانی كه لوبون "تمدن عرب" را تحریر كرده بود، ولی در حال حاضر بیش از یك میلیارد مسلمان در جای جایِ كره زمین زندگی می‏كنند.
صاحب اثر : محمد اصغری نژاد
منبع : سایت پیامبر اعظم


همچنین مشاهده کنید