پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

نمایشگاه بین المللی کتاب یا...


نمایشگاه بین المللی کتاب یا...
كتاب، كتابخوانی، كتاب خریدن و كتاب فروختن نمی تواند فصل و زمان مشخصی داشته باشد. اما چند سالی است كه می گویند دهه دوم ماه اردیبهشت موسم كتاب است زیرا هرساله در این زمان در پایتخت كشورمان نمایشگاه بین المللی كتاب برگزار می شود و خیل عظیم علاقه مندان كتاب و كتابخوانی را به سمت خود جذب می كند.
شهر شلوغ می شود و ترافیك سیر صعودی اش را بیش از گذشته طی می كند. همه جا صحبت از كتاب و نمایشگاه بین المللی آن است. در كنار سینه چاكان كتاب، علاقه مندان به تفریحات سالم هم از این فرصت هوای بهشتی اردیبهشت و چمن های سبز نمایشگاه استفاده می كنند و دل خود را جلا می دهند. نمایشگاه كتاب برگزار می شود و در طول برگزاری اش همه از باسواد و بی سواد دغدغه كتاب و مشكلات پیرامون آن را دارند و با یكدیگر درباره آن بحث و گفت و گو می كنند- البته فقط در حد بحث- ولی همین كه فردای روز آخر نمایشگاه بین المللی كتاب می شود همه دغدغه های كتاب فراموش و دوباره كتاب تبدیل به كالایی برای استفاده در اوقات بیكاری می شود و كسی كه كارش و عشقش كتاب و كتابخوانی است آدمی تنبل و بیكار است. اما از این مسائل كه بگذریم می خواهم در این مجال به نكاتی در باب كتاب و نمایشگاه بین المللی اش اشاره كنم كه بسیار حائز اهمیت است.
هرساله در طول برگزاری نمایشگاه كتاب مسائلی پیرامون مشكلات و معضلات كتاب و نشر از سوی مسئولان مربوطه مطرح و بیان می شود كه تنها در حیطه حرف باقی می ماند و هر سال كه می گذرد نه اینكه هیچ كدام از مشكلات حل نمی شود بلكه هرساله مشكلی هم به معضلات پیشین اضافه می شود. چرا؟ این سئوالی است كه به راستی نمی دانیم باید از چه كسی پرسید.
سئوال دیگری كه پیرامون نمایشگاه بین المللی كتاب امسال در اذهان جاری است این است كه چرا امسال به تناسب سال های گذشته نمایشگاه از كیفیت سیستم برنامه ریزی پایین تری برخوردار بود. چرا ما بیش از سال های گذشته شاهد تنزل ارائه امكانات خدماتی در سطح نمایشگاه بودیم. آیا غیر از این است كه نمایشگاه كتاب تنها نمایشگاهی است كه توانایی پذیرش بازدیدكنندگان میلیونی را داراست.
چرا نباید مسئولان ذیربط به فكر ایجاد موقعیتی باشند كه سطح برگزاری این نمایشگاه كه- به اصطلاح- بین المللی هم هست به رشد صعودی برسد و حداقل قابل مقایسه با همین نمایشگاه كشورهای حوزه خلیج فارس باشد. امسال برخلاف چند سال گذشته ما شاهد عدم حضور بزرگان اهالی فرهنگ، هنر و علم در نمایشگاه كتاب بودیم. در كنار این موضوع وقتی ما به آمار منتشره از سازمان های مسئول بر می خوریم می بینیم كه هشتاد درصد كتاب های راه یافته به نوزدهمین دوره نمایشگاه كتاب آثار تجدید چاپی بوده اند و كتاب های جدید و تازه امسال به حداقل امكان رسیده است. بعد به واقع از خود نمی پرسیم كه اصلاً دلیل آمدن بزرگان اهالی فرهنگ، هنر و علم به این نمایشگاه- با توجه به مشكلاتی كه در سطور فوق هم ذكر شد- چیست. اما به راستی كتاب در جامعه ما از چه ارزشی برخوردار است. وضعیت نشر در طی سال های گذشته موقعیت عجیب و غریبی داشته است.
از یك سو شاهد تنزل سطح آثار و افكار جوامع فرهنگی و روشنفكرانه بوده ایم كه هیچ اثر قابل اعتنا و ارزشی برای ارائه به جامعه خود نداشته اند و به نوعی با اختگی محصولات بكر مكتوب مواجه بوده ایم. از سوی دیگر شاهد رشد روز به روز نگاه تجاری- اقتصادی به كتاب و محصولات فرهنگی و بالا رفتن توقع از اهالی قلم به دست از سوی صاحبان نشر بوده ایم كه موجب ركود و عدم رغبت برای انتشار آثار شده است. رشد صعودی قیمت نشر كتاب برای كسانی كه شاید زمان بسیار زیادی را صرف نوشتن و تالیف آن كتاب كرده اند دلیلی موجه برای بی رغبتی چاپ كتاب باشد. یكی دیگر از مشكلات اساسی كتاب در كشور مسئله عدم مسئولیت ناشران محترم در قبال توزیع مناسب و اصولی كتاب است.
تیراژ بسیار پایین كتاب در این روزگار برای آن است كه نمی تواند در سراسر كشور به خوبی پخش شود و به دست تمام آحاد مخاطبین برسد. مثلاً یك كتاب شایسته ادبی كه در میان جمعیت هفتاد میلیونی این سرزمین حدود دو تا سه میلیون علاقه مند دارد از آن جهت ۲۰۰۰ نسخه یا نهایتاً ۳۰۰۰ نسخه تیراژ دارد كه مولف می بیند وقتی كتابش را حتی در سطح پایتخت ناشر آنطور كه باید و شاید پخش و توزیع نمی كند دلیلی برای هزینه های بیشتر نمی بیند. آن هم در دوره ای كه حتی تامین معاش به سختی امكان پذیر است. امروزه ناشران و صاحبان نشر تنها تبدیل به موسسه های تجاری شده اند كه در قبال گرفتن مبلغی فقط امور مربوط به مجوز نشر و چاپ كتاب را انجام می دهند و پس از آن هیچ مسئولیت فرهنگی ای برای خود قائل نیستند.
نكته دیگری كه می باید به آن اشاره داشت قیمت های نجومی است كه روز به روز هم ترسناك تر می شوند. كتاب یك وسیله آگاهی دهنده است و آگاهی دادن و آگاهی گرفتن باید در دسترس باشد و با سهل الوصول ترین راه امكانپذیر باشد. اما متاسفانه شاهد آن هستیم كه بی ارزش ترین كتاب امروز كمتر از هزار تومان نیست و این در جامعه ای در حال اتفاق است كه گروهی از اقشار متوسط رو به پایین- كه كم هم نیستند- صبح ها مجبورند برای رسیدن به محل كارشان پیاده روی كنند. چرا باید یك علاقه مند به ادبیات داستانی و رمان برای خرید یك كتاب خوب در زمینه علاقه اش بین پنج تا هفت هزار تومان نداشته باشد و یا داشته باشد و به دلیل وضع نابسامان معیشتی نتواند بخرد.
اگر ما دهه دوم اردیبهشت را موسم كتاب و نمایشگاه بین المللی را محلی برای رفع مشكلات می دانیم پس مسائلی را كه در بالا ذكر شد نباید نادیده گرفت كه متاسفانه نادیده گرفته شده است. در نمایشگاه بین المللی كتاب امسال به راستی جای برگزاری یك همایش برای بحث و گفت و گو بر سر مشكلات و معضلات مربوط به كتاب خالی بود.
علیرضا فراهانی
منبع : روزنامه همشهری