شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

دست‌های صهیونیسم در کاخ ریاست جمهوری آمریکا


دست‌های صهیونیسم در کاخ ریاست جمهوری آمریکا
هر كس به بررسی سیاست های كاخ سفید در طول دهه های مدید، به ویژه از زمان روی كار آمدن ویلسون در دوره جنگ اول جهانی و بعد از آن در زمان دیگر دولت های آمریكایی ـ صرف نظر از گرایش شان به حزب جمهوری خواه و یا دموكرات ـ نگاهی بیاندازد، به این نتیجه واضح و مبرهن می رسد كه سیاست آمریكا در گرو دیدگاه های سازمان جهانی صهیونیسم است.
اگرچه ایالات متحده بعد از جنگ اول جهانی، در راستای تلفیق منافع راهبردی خود كه مبتنی بر كنترل مناطق استراتژیك، منابع نفت و جایگزین استعمار قدیم شدن بود، با منافع سازمان جهانی صهیونیسم كه هدف اصلی اش تشكیل یك رژیم یهودی در فلسطین بود، می كوشید ؛ ولی در دوره پس از جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دهه پایانی قرن بیستم تا به امروز، تحقق منافع سازمان جهانی صهیونیسم و دولت عبری را در راس برنامه های خود قرار داده است.
امروز كاخ سفید تنها از دریچه سازمان های صاحب نفوذ صهیونیستی به منافع خود می نگرد و در این راه از امنیت ملی، منافع و حقوق ملت آمریكا نیز مایه می گذارد، ملتی كه به خاطر مالیات های كمرشكنی كه كاخ سفید به نفع رژیم صهیونیستی و جنگ های این رژیم دریافت می كند، به داد آمده است ... امروز ایالات متحده آمریكا، ارتش و خون فرزندان خود را در جنگ هایی فدا می كند كه تنها به نفع سازمان جهانی صهیونیسم و رژیم اشغالگر قدس است كه نمود این مسئله را می توانیم در جنگ سه ساله عراق بیابیم ؛ جنگی كه ممكن است، ادامه یابد و آتش آن دیگر كشورهای دور و نزدیك را نیز به خود بكشد كه تمامی اینها به خاطر خدمت به سازمان های صهیونیستی، پروژه های توراتی شان و طرح خاورمیانه جدیدشان صورت می گیرد.
دولت های مختلفی كه در آمریكا بر سر كار آمدند، در خود جماعت های صاحب نفوذ صهیونیست را جای می دادند كه در تمامی سازمان ها و نهادهای وابسته به دولت، اقتصاد و امور نظامی آمریكا حضور داشتند و در پست های كلیدی و حساس آن فعالیت می كردند. برخی از این جماعت های صاحب نفوذ یهودی در مراكز تصمیم گیری در كاخ سفید فعالیت می كردند و یا حداقل در پست هایی مشغول كار بودند كه بر صاحبان سلطه و تصمیم گیری در آمریكا تاثیر داشتند ... این امر به جایی رسید كه به نظر بسیاری از پژوهشگران در دنیا، رژیم صهیونیستی به قدرت و دولتی بزرگ و موثر در رخدادهای عالم بدل شد ؛ دولت بزرگی كه در برخورداری از حق وتو با آمریكا شریك است و آمریكا نیز از این حق تنها به نفع این رژیم و جنگ هایش استفاده می كند.
اگر چه ما در دوره بعد از جنگ سرد، به دنبال فروپاشی بلوك شرق و باز شدن عرصه مناسب برای ظهور آمریكا به عنوان یك قدرت یاغی، شاهد حاكمیت و سلطه شبه مطلق آمریكا بر عرصه جهانی هستیم؛ ولی به دنبال نفوذ سازمان جهانی صهیونیسم در امور اقتصادی، سیاسی، دینی، رسانه ای و هنری ایالات متحده، حضور رو به رشد آمریكا در عرصه جهانی جای خود را به نفوذ صرف و شبه مطلق صهیونیست ها داد با این تفاوت كه این نفوذ و سلطه با نام آمریكا صورت می گرفت ؛ یعنی اینكه آمریكا به عنوان كفیل "اسرائیل" و به نفع صهیونیسم بر جهان حكم می راند.
مسائلی كه باعث شد ایالات متحده آمریكا به زیر سیطره سازمان صهیونیسم و نفوذ یهودی ها برود و به جایی برسد كه دیگر به كشوری بدون استقلال داخلی و اراده سیاسی شبیه شود، بسیار است و برخی آنها در ارتباط كامل با هم هستند. اجمالا می توان گفت كه از مهم ترین این دلایل و مسائل می توان به نفوذ سازمان یافته لابی صهیونیسم، نئومحافظه كاران، گسترش نقش كلیساهایی كه تحت نفوذ عناصر و مذاهب یهودی قرار داشتند و چیزی به نام صهیونیسم مسیحی را به وجود آوردند و همچنین وجود یك شبكه گسترده و پیچیده ماسونی آمریكایی اشاره كرد كه بر حیات سیاسی این كشور حاكمیت داشت و از میان آنها روسای جمهور و افراد ذی نفوذ و صاحب منصب بیرون می آمد كه پست های كلیدی را در مراكز حاكمیت و تصمیم گیری از كاخ سفید گرفته تا وزارت دفاع، پنتاگون، وزارت اطلاعات، پلیس فدرال و خزانه به عهده داشتند.
●نخست: نقش لابی یهودی و تاثیرش بر زندگی آمریكایی ها
شمار یهودیان در ایالات متحده آمریكا در زمان الكساندر دوم (۱۸۸۱) از ششصد هزار یهودی تجاوز نمی كرد. بعد از ترور الكساندر و كشف این مسئله كه یهودیان نیز در عملیات ترور نقش داشته اند، موجی از كینه و نفرت نسبت به یهودیان در روسیه و اروپا گسترش یافت كه در آن زمان به نام گسترش موج "آنتی سمتیسم" شناخته می شد و باعث شد كه صدها هزار یهودی به آمریكا مهاجرت كنند.
هدف یهودی ها از این مهاجرت فرار از موج نفرت اروپایی ها و چشم طمعی بود كه به تجارت در عالم جدید دوخته بودند. شمار یهودیان در سال ۱۹۰۳ به ۴ میلیون نفر رسید و در حال حاضر شمار آنها به مرز ۶ میلیون نفر رسیده است كه ۳ درصد از جمعیت آمریكا را تشكیل می دهند. این در حالی است كه یهودیان ۱۴ درصد از كارمندان ادارات مختلف آمریكا، یعنی بیش از ۴ برابر نسبت جمعیتی آنان در این كشور را تشكیل می دهند.
یهودیان به سازمان بندی دقیق، تاكید بر تشكیل جمعیت ها و انجمن های یهودی و حضور به عنوان یك قدرت موثر بر زندگی آمریكایی ها شهرت دارند.
اگر مشاركت عموم شهروندان آمریكایی در انتخابات ـ از مجموع تمامی افراد واجد رای دادن ـ از مرز ۵۰% نگذرد، یهودیان آمریكایی مشاركتی ۱۰۰ درصد در آمریكا دارند. از دیگر سو، ۴۰ درصد از یهودیان این كشور یعنی در حدود ۲.۵ میلیون نفر در ایالت نیویورك (پایتخت تجاری و اقتصادی آمریكا) زندگی می كنند و ۱۲ درصد از افراد واجد شرایط رای دادن در این ایالت را تشكیل می دهند كه این مسئله از آنها یك قدرت موثر ساخته است كه حساب زیادی بر روی آن باز می كنند.
بر اساس آمارهایی كه در سال ۱۹۸۰، در شماره ۱۵ مجله روسی اكونومیست منتشر شد، یهودیان ۲۰ درصد اساتید دانشگاه ها، ۲۰ درصد از تعداد وكلا و ۱۰ درصد از مجموع پزشكان این كشور را تشكیل می دهند و در حال حاضر امور بانكی، تجاری و بورس را تحت كنترل خود دارند. یهودیان پست های محوری را در صنایع سنگین، نفت، فضا و الكترونیك به عهده دارند و شركت های بزرگ نظامی مانند شركت "لاكهاید ایركرافت" متخصص در زمینه تولید جنگ افزارها، هواپیماهای غیر نظامی و تجهیزات الكترونیكی، شركت "جنرال واین افلس" كه سفارش های پنتاگون در زمینه ساخت موشك های قاره پیما و زیردریایی های اتمی را اجرا می كند و شركت های "جنرال موتورز" و "شفرلیت" زیر نظر آنان و یا با سرمایه مستقیم آنان اداره می شود.
به علاوه تمامی چیزهایی كه ذكر آن رفت، یهودیان سیطره تقریبا كاملی بر رسانه های جمعی، تلویزیون، مطبوعات، هنر و سینما داشتند كه از جمله این رسانه ها می توان به ایستگاه تلویزیونی ABC، CBS، NBS، روزنامه نیویورك تایمز، نیویورك پست و واشنگتن پست اشاره كرد.
یهودیان به خاطر سرمایه عظیم شان و حضور گسترده در حیات اقتصادی، رسانه ای و سیاسی آمریكا یك گروه فشار فعال را در عرصه سیاسی این كشور به وجود آوردند كه به نام لابی یهودی آمریكا شناخته می شود.
در فرهنگ نامه های انگلیسی، واژه "لابی" به گروهی از فعالان اطلاق می شود كه منافع ویژه ای را دارند و كارمندان عادی به ویژه قانونگذاران را برای اتخاذ تصمیماتی كه در راستای تحقق منافع شان باشد، تحت فشار قرار دهند.
بر اساس قانونی كه در سال ۱۹۴۶، در آمریكا به تصویب رسید، این حق به اقشار مختلف در این كشور داده شد كه گروه های فشاری را برای تحقق منافع خود تشكیل دهند. یهودیان سازمان "ایپاك" (كمیته روابط آمریكا و اسرائیل) را در سال ۱۹۵۹ بنیان نهادند و آن را با نام سازمان "سی كنن" در وزارت دادگستری آمریكا به ثبت رساندند و در آن زمان به نام وكیل یك دولت بیگانه (اسرائیل) شمرده می شد.
در حال حاضر، ایپاك با شورای اتحادیه فدرال یهود، كنفرانس بین المللی یهود، سازمان های صهیونیستی آمریكایی و سازمان "بنای بریث" (یك سازمان فراماسونری) در راستای منافع رژیم صهیونیستی فعالیت می كند.
ایپاك تاكید بسیاری دارد بر اینكه نمایندگانش در تمامی نشست ها و جلسات علنی سنا و كنگره شركت كنند. این سازمان همچنین توجه بسیاری را نیز به ارتباط با تمامی اعضا و كارمندان كنگره، ارائه خدمات به آنها و ایجاد بستری برای سفر آنها به فلسطین اشغالی مبذول می دارد كه هدف از تمامی این اقدامات، تاثیر در این افراد و سوق دادن آنها به سمت اتخاذ مواضع و وضع قوانینی است كه در حمایت مطلق از رژیم صهیونیستی باشد.
تمامی مسائل فوق الذكر باعث شد تا اسحاق رابین ـ هنگامی كه سفیر رژیم صهیونیستی در آمریكا بود ـ بگوید: "ارتباط ملت و دولت آمریكا با اسرائیل، فراتر از وزن تاثیری اقلیت یهودی ساكن این كشور است." (۱)نفوذ صهیونیست ها در آمریكا تا بدان حدی رسید كه توانایی داشتند تا هر كسی را كه در تحقق اهداف سیاسی شان مزاحمت ایجاد كند، از میان بردارند. در همین راستا، ژنرال جرج براون، رئیس ستاد مشترك ارتش آمریكا در كنفرانسی مطبوعاتی كه به سال ۱۹۷۴ در دانشگاه دیوك در شهر "داریم" برگزار شد، گفت:
"اسرائیل در جنگ اخیر خود در سال ۱۹۷۳ از بیشتر سلاح های ذخیره ای كه در انبار پایگاه های نظامی ناتو وجود داشت، استفاده كرد. لابی یهودی حاضر در كنگره نیز از نفوذ باورنكردنی برخوردار است. اسرائیلی ها برای درخواست خرید سلاح به پنتاگون می آیند و وقتی به آنها می گوییم كه برای این كار، ابتدا به موافقت كنگره نیاز است. بلافاصله پاسخ می دهند كه در مورد كنگره نگران باشید، این كار را به ما بسپارید."
در سال ۱۹۸۴، كنگره آمریكا ـ تحت تاثیر لابی صهیونیست ـ با تصویب قانونی، تمامی شروط، قیود و تعرفه هایی را كه در مورد تبادل تجاری با رژیم اشغالگر قدس وجود داشت، بر داشت و در سال ۱۹۸۶ نیز قانونی را وضع كرد كه بر اساس آن، هر فردی كه هزار دلار در سال به صندوق یهودیان آمریكا كمك كند، از مالیات بر درآمد معاف خواهد شد.
كنگره آمریكا در تاریخ ۱۴ اكتبر ۲۰۰۴ ـ تحت تاثیر لابی صهیونیسم ـ وزارت خارجه آمریكا را مكلف كرد كه هر ساله گزارشی را درباره هر گونه فعالیت و اقدام آنتی سمتیستی كه در جهان رخ می دهد، تهیه كند و بخش خاصی را نیز در این وزارتخانه به همین كار اختصاص دهد كه مسئولیت آن جمع آوری اطلاعات در زمینه افراد، دولت ها و رسانه هایی است كه دست به اقدامات آنتی سمتیستی می زنند.
دولت آمریكا در سال ۱۹۹۱ و بعد از جنگ دوم خلیج تحت تاثیر لابی یهودی موجود در كنگره، به سازمان ملل فشار آورد تا مصوبه ای كه در سال ۱۹۷۵ توسط مجمع عمومی سازمان ملل وضع شده و مبتنی بر تساوی میان صهیونیسم و نژادپرستی بود، لغو كند.
در سال ۲۰۰۵ نیز شورای امنیت ـ به درخواست و فشار آمریكا ـ با اتخاذ قراری، روز یادبود پدیده كذایی هولوكاست را به عنوان روز اعلام همبستگی با جامعه یهود اعلام كند.
در نهم نوامبر سال ۲۰۰۵ شورای امنیت سازمان ملل متحد تحت فشار دولت آمریكا، قطع نامه شماره ۳۶۸ خود را صادر كرد كه بر اساس آن از كوفی انان، دبیر كل سازمان ملل متحد خواسته شده بود تا به هر گونه حالت انزوای "اسرائیل" در نهادهای بین المللی تابع سازمان ملل پایان بخشد و از حق "اسرائیل" در پیوستن به تمامی گروه ها، سازمان ها و نهادهای منطقه ای آسیایی به حكم حضورش در دایره جغرافیایی آسیا دفاع كند.
لابی یهودی حاضر در كنگره در واقع عامل تصویب تمامی طرح هایی بود كه در كنگره و یا شورای امنیت به نفع رژیم صهیونیستی به تصویب می رسید ؛ شورای امنیتی كه از ظلم در حق عرب ها، زیرپا گذاشتن حقوق شان و محاصره اقتصادی و سیاسی شان ابایی نداشته است كه از آن جمله می توان به ماجرای لاكربی و محاصره عراق، قطع نامه ۱۴۴۱ و محاصره عراق، قطع نامه های ۱۵۵۹ و ۱۵۹۵ مبنی بر مجازات سوریه و قطع نامه ۱۶۳۶ و ۱۶۴۶ در مورد كمیته تحقیق در زمینه ترور رفیق الحریری اشاره كرد كه نمونه آن نیز كم نیستند.
شایان ذكر است كه امنیت و منافع رژیم صهیونیستی بیش از منافع و امنیت آمریكا برای لابی یهودی اهمیت دارد كه نمونه آن را می توان در عملیات جاسوسی كه یهودیان آمریكایی به نفع رژیم اشغالگر قدس انجام می دادند، ملاحظه كرد كه از مهم ترین موارد می توان به ماجرای جاسوسی به نام "جاناتان بولارد"، رسوایی "مونیكا لوینسكی" و ماجرای "لری فرانكلین" اشاره كرد كه یكی از معاونان وزارت دفاع آمریكا بود و برای رژیم صهیونیستی جاسوسی می كرد. (۲)
●دوم: تاثیر مذاهب یهودی بر حیات معنوی مسیحیان در جامعه آمریكا
گزافه نیست اگر بگوییم: هیچ مسیحی در اروپا و آمریكا وجود ندارد كه در سر كلاس های درس و در كلیسا، این آموزه را فرانگرفته باشد كه می گوید:
"یهودیان ملت برگزینده خدا هستند. سرزمین كنعان (فلسطین) سرزمینی است كه خدا به آنها وعده اش را داده است و ایمان مسیحی تنها با حمایت از ملت یهود كامل می گردد. مسیح به زمین باز نخواهد گشت، مگر ملت برگزیده خدا به سرزمین شان باز گردند."
این مذاهب یهودی كه در كلیساهای اروپا، به ویژه در میان پروتستان ها رایج بودند، باعث فرمانبری های كوركورانه به نفع یهودیان صهیونیسم شد. از جمله مذاهبی كه در میان مسیحیان غربی، به ویژه در ایالات متحده گسترش یافت، می توان از "شاهدان یهوه"، ادونتیست ها، قدرگراها و ادونیست های روز هفتم یاد كرد. به دنبال رواج مذاهب مذكور، مسیحیان دیگر خود را ملزم به تمامی مسائل موجود در هر دو قسمت كتاب مقدس یعنی عهد قدیم (تورات) و عهد جدید (انجیل) می دانستند.
رادفورد آمریكایی یكی از بنیانگذاران مكتب "شاهدان یهوه" و از اعضای انجمن فراگیران تورات در بروكلن، در صفحه ۱۹۶ كتاب "دولت" خود می نویسد:
"به گفته حضرت مسیح، یهودیان در آخرالزمان در سرزمین خود جمع خواهند شد. مجددا میهن خود را در فلسطین، سرزمین ابراهیم بنا خواهند كرد. تنها راه حاكمیت الهی بر روی زمین، بازگشت ملت برگزیده خداوند به سرزمین خودشان است."
علاوه بر اینها، گروهی از داعیان "صهیونیسم مسیحی" وجود دارند كه نام "اكثریت اخلاقی" را برای خود انتخاب كرده اند. یكی از برجسته ترین رهبران امروز این گروه، گری فالویل كشیش است كه یكی از استادان معنوی جرج بوش و مسئول كلیسای باپتیست "توماس رود" ایالت ویرجینیا به شمار می رود، وی در نوشته های خود تاكید می كند:
"شكل گیری مجدد اسرائیل در سال ۱۹۴۸ و گسترش مرزهای آن در سال ۱۹۶۷ در نگاه هر مسیحی كه به كتاب مقدس ایمان داشته باشد، تحقق پیش گویی های موجود در دو عهد قدیم و جدید است."
تقریبا در هر صفحه از كتاب مقدس طایفه مسیحی ـ آمریكایی موسوم به "مرمن" كه از ۶۵۰ صفحه تشكیل شده، عبارت ذیل تكرار می شود:
"من ـ پروردگارتان ـ بر آسمان و زمین برای ملت ابراهیمی ام، ملت برگزیده ام حكم می رانم. شما اگر به یاری ملت ابراهیمی ام نشتابید، كافرانی هستید كه از نعمت من محروم خواهید شد. یهودیان جزء ملت ابراهیمی ام هستند و دوباره فلسطین، سرزمین پدران شان را در اختیار خواهند گرفت و بر تمام جهان حكم خواهند راند... من پروردگارتان هستم، شما را به خدمت آنان دعوت می كنم."
رونالد ریگان كه از پیروان جماعت "قدرگرایان اصولگرا" (از گروه های صهیونیسم مسیحی) بود، در هشت سال نخست وزیری خود یعنی از ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ در راستای تلفیق پیش گویی های كتاب مقدس و كاربرد آن در خدمت به استراتژی صهیونیسم آمریكایی تلاش می كرد.
به گزارش روزنامه جروزالیم پست (۲۸ اكتبر ۱۹۸۳)، وی در سال ۱۹۸۲ و به دنبال حمله صهیونیست ها به لبنان، مدعی شد كه نماینده حضرت مسیح است و برای بشارت ظهور او آمده و بر اساس تكلیفی كه خداوند بر دوشش گذارده است، در خدمت "اسرائیل" و امت برگزیده خدا تلاش می كند.
بیل كلینتون، رئیس جمهور آمریكا در سال ۱۹۹۴ و در یك سخنرانی، تربیت یهودی ای كه بر كلیسای مسیحی آمریكا حكمفرما است، به نمایش گذاشت ؛ وی اظهار داشت: "سیزده سال پیش از بر عهده گیری منصب ریاست جمهوری آمریكا، كاهن ایالت هولی لند در پیش گویی های خود به من گفت: «بیل! تو رئیس جمهور آمریكا خواهی شد ... از "اسرائیل" و ملت برگزیده اش حمایت كن تا پروردگار تو را مبارك گرداند.» از همین رو است كه هنوز نسبت به پروردگارم و اسرائیل احساس وفاداری می كنم. (روزنامه تایمز، كویت، شنبه ۲۹ اكتبر ۱۹۹۴، صفحه ۵) (۳)
●سوم: انجمن ماسونی آمریكا و تاثیرش بر حیات سیاسی این كشور
انجمن ماسونی آمریكا، یك سازمان سایسی با فعالیت های مخفی است كه ارتباط های محكمی با سازمان های صهیونیست جهانی دارد. ماسون ها ضرورتا یهودی نیستند، بلكه افرادی با ادیان و ملیت های متفاوت می باشند و بیشتر آنان را نیز افراد ذی نفوذ و موثر در عرصه تصمیم گیری تشكیل می دهند. شمار ماسون ها در سراسر جهان ۱۰ میلیون نفر است كه هشت میلیون نفر آنها تنها در ایالات متحده زندگی می كنند. انجمن های ماسونی، باشگاه های اجتماعی، تجاری و هنری را زیر نظر می گیرند تا بتوانند افرادی را جذب خود كرده و آنها را برای آینده تربیت كنند. باشگاه های یادشده به نام انجمن های ماسونی (سفید و یا مخفی) شناخته می شوند كه از آن جمله می توان به باشگاه روتاری، لابونز و بن سنتر كلوب اشاره كرد كه در سرتاسر جهان حضور دارند... در ایالات متحده انجمن ماسونی به نام "بنای بریث" نقش موثر و فعالی در عرصه سیاسی آمریكا داشته و در ۴۲ كشور جهان شعبه دارد و ریاست آن از سال ۱۹۷۵ تا به امروز بر عهده هنری كسینجر، وزیر خارجه اسبق دولت آمریكا است. انجمن یادشده یك انجمن فراماسون است كه تمامی محافل ماسونی آمریكا را زیر سیطره خود دارد و عضویت در این انجمن، بر خلاف دیگر انجمن ها مشروط به یهودی بودن عضو است. شمار اعضای باشگاه های اجتماعی ماسونی بیش از سی میلیون در سراسر جهان است. از میان محافل ماسونی آمریكایی، سه گروه بزرگ ذیل شكل می یابند:
۱ـ باشگاه بیلدر بیرگسكی كه مجازا به نام "دولت جهانی" شناخته می شود.
۲ـ كمیته سه جانبه به ریاست دیوید راكفلر
۳ـ شورای روابط بین الملل
رئیس جمهورهای آمریكا از ویلسون گرفته تا جرج دبلیو بوش منحصرا از انجمن ماسونی این كشور بودند كه باید به این جماعت، روسای بانك جهانی، پنتاگون، اطلاعات مركزی و فدرال آمریكا را نیز اضافه كرد. (۴)
نویسنده: عبدالوهاب زیتون
۱ـ برای كسب اطلاعات بیشتر در مورد لابی یهودی می توانید به كتاب بنده با عنوان "یهودیهٔ أم صهیونیهٔ؟ ـ دارالاصاله ـ بیروت ـ ۱۹۹۰" و همچنین مجله "الاسبوع الأدبی ـ شماره ۹۶۲ ـ ۲۰۰۵"
۲ـ نگاه كنید به روزنامه "تشرین" ـ شماره ۹۴۶۷ ـ صفحه ۱۳ ـ روز یك شنبه ۲۲ ژانویه ۲۰۰۶ ـ در این شماره به طور كامل به محاكمه لری فرانكلین جاسوس و گروهی از لابی یهودی آمریكایی پرداخته شده است.
۳ـ برای اطلاعات بیشتر در مورد نقش و تاثیر مذاهب یهودی بر تربیت معنونی مسیحیان و حیات سیاسی آمریكا، به كتاب بنده با عنوان "الیهودیهٔ بین الخرافهٔ و الممارسهٔ ـ المنارهٔ ـ بیروت ـ ۱۹۹۵" مراجعه كنید.
۴ـ برای كسب اطلاعات بیشتر در این مورد می توانید به كتاب اینجانب با عنوان "الماسون و الاحداث التی هزت العالم ـ المناره ـ بیروت ـ ۱۹۹۵" و یا به كتاب "التاریخ السری للماسونیهٔ فی روسیا ـ بلاتونوف ـ ترجمه دار علاء الدین ـ دمشق ـ ۲۰۰۴" مراجعه كنید.
منبع: مركز اطلاع رسانی فلسطین
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید