شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا


مرور هشتاد سالگی یوسف شاهین کارگردان مصری


مرور هشتاد سالگی یوسف شاهین کارگردان مصری
روز چهارشنبه پانزدهم نوامبر، یوسف شاهین كارگردان هشتاد ساله مصری نشان لیاقت لژیون دونور را در مراسمی از سفیر فرانسه در محل سفارتخانه این كشور در قاهره دریافت كرد.
یوسف شاهین كارگردانی است كه تماشاگران ایرانی با او و آثارش بیگانه نیستند؛ تاكنون برخی فیلم های شاهین بارها و بارها در تلویزیون یا جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمده اند و سینمادوستان ایرانی قطعاً فیلم «خداحافظ بناپارت» را به خصوص به یاد دارند.
یوسف شاهین سال ۱۹۲۶ در بندر اسكندریه از مادری یونانی و پدری لبنانی به دنیا آمد. تحصیلاتش را در كالج ویكتوریا در قاهره آغاز كرد و سپس از دانشگاه بازیگری پاسادنای ایالت كالیفرنیا فارغ التحصیل شد. سال ۱۹۵۵ شاهین با دختری فرانسوی متولد اسكندریه به نام كولت فافادون ازدواج كرد. بین سال های ۱۹۵۵ تا ۲۰۰۴ میلادی شاهین سی و شش فیلم بلند، پنج فیلم كوتاه مستند و داستانی ساخته است. میان این آثار، فیلم های تولید مشترك با كشورهای دیگر نیز وجود دارند كه می توان به فیلمی محصول مصر و روسیه در سال ،۱۹۶۸ چهار تولید مشترك با الجزایر بین سال های ۱۹۷۲ تا ۱۹۸۲ و هشت فیلم با سرمایه گذاری فرانسه از سال ۱۹۸۵ تا ۲۰۰۴ اشاره كرد. شاهین جایزه بزرگ جشنواره فیلم كارتاژ را سال ،۱۹۷۰ جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره فیلم برلین سال ۱۹۷۹ برای فیلم «اسكندریه، چرا؟» و جایزه طلایی پنجاهمین دوره جشنواره فیلم كن برای نكوداشت یك عمر فعالیت سینمایی در سال ۱۹۹۷ را به دست آورده است. او همچنین تنها كارگردان مصری است كه تاكنون از سوی جشنواره های برلین، كن و ونیز مورد تقدیر قرار گرفته است. شاهین یكی از ستارگان هنر مصر در نیمه دوم قرن بیستم است كه هم در مصر و هم در خارج از مصر مورد توجه قرار گرفته، او را در خیابان های قاهره به هم نشان می دهند و فیلم هایش را بسیار دوست دارند و در دنیای عرب نیز فیلم هایش به شدت مورد توجه قرار می گیرد. دوران كاری شاهین را می توان به چهار بخش تقسیم كرد. در بخش اول او ۱۸ فیلم دارد. فیلم هایی كه با «بابا امین» محصول سال ۱۹۵۰ آغاز می شود و با فیلم «سپیده دم روز نو» ۱۹۶۵ به پایان می رسد. طی بخش دوم او پنج فیلم ساخته است كه با «حلقه فروش» (۱۹۶۵) شروع و با «مردم و رود نیل» (۱۹۷۲) پایان می یابد. دوره سوم چهار فیلم الجزایری اوست. از سال ۱۹۷۲ شروع و با فیلم «یك داستان مصری» (۱۹۸۲) به پایان می رسد. طی دوران چهارم شاهین هشت فیلم با همكاری تهیه كنندگان فرانسوی ساخت. نخستین فیلم این دوره، فیلم «خداحافظ بناپارت» بود و آخرین فیلم كه شاهین ساخته است از «اسكندریه تا نیویورك» نام دارد. دولت نظامی مصر در سال ۱۹۵۲ علاقه ای به سینما نشان نداد و رژیم بعدی علاقه به سرمایه گذاری بر روی فیلم های تبلیغاتی سیاسی داشت، اما سعی نكرد سینمای مصر را زیر سیطره خود درآورد و سال ۱۹۶۱ سوسیالیست ها بر مسند قدرت نشستند.
یوسف شاهین در دوره اول كاری اش، یعنی زمانی كه سینمای مصر به اوج رسیده بود، هجده فیلم به سبك های مختلف ساخت. شناخته شده ترین فیلم های این دوره یكی «آفتاب سوزان» است كه در محله های اعیان نشین قاهره و در میان آثار باستانی مصر فیلمبرداری شده، دیگری «آب های تیره» است، درباره ماهیگیران بندر اسكندریه و فیلم «تو عشق منی» (۱۹۵۷) كه با آن شاهین باز هم به طبقه اشراف مصر باز می گردد. خودنگارانه ترین فیلم این دوره را باید فیلم «ایستگاه قاهره» دانست. این فیلم با تحسین بسیار جشنواره فیلم برلین روبه رو شد، اما در مصر مورد بی توجهی قرار گرفت و شكست تجاری سختی خورد و حتی شب افتتاحیه فیلم، شاهین با تماشاگران برخورد فیزیكی داشت. فیلم «ایستگاه قاهره» هم به لحاظ فرم و هم محتوی سرفصلی در سینمای مصر بود. كمپانی های فیلمسازی مصری با شاهین مانند یك دیوانه برخورد می كردند كه البته منظور از دیوانه «متفاوت» بود، اما هنگامی كه جنونش از «ایستگاه قاهره» پیش تر رفت به سختی مجازات شد. او انتخاب دیگری نداشت جز آن كه فیلم های تجاری و یا فیلم های سیاسی تبلیغاتی بسازد كه به خاطراین مسئله او سال ۱۹۵۸ فیلم «جمال الجزایری» و در سال ۱۹۶۳ فیلم «ناصر؛ صلاح الدین» را ساخت. از جمله فیلم های تجاری آن سال فیلم های «عشق ابدی»، «عشق را صدا كن» و «مرد زندگی من» ساخته شاهین بودند اما این فیلم ها چندان نفروختند.
تولیدات بعدی شاهین بعد از این شكست بزرگ كاملاً به مسیر متفاوتی رفت و جنبش اعتراض دانشجویان كه ماه فوریه ۱۹۶۸ در قاهره آغاز شد و در ماه مه در پاریس به اوج رسید. كارگردانی كه تا به حال فیلم های تبلیغاتی می ساخت ناگهان به كارگردانی مخالف خوان تبدیل شد. شاهین پس از شكست ،دوباره به قاهره بازگشت و فیلم «مردم و رود نیل ، نخستین محصول مشترك با سینمای شوروی [سابق] را كامل كرد. سران كشورهای شوروی و مصر، هیچكدام فیلم را نپسندیدند و فیلم در هر دو كشور توقیف شد. این نخستین برخورد شاهین با سانسور بود اما آخرینش به حساب نمی آمد. سال بعد او مجبور شد چندین صحنه از فیلم «مردم و رود نیل» را دوباره فیلمبرداری كند و صحنه های بسیاری را حذف كند تا فیلم بالاخره در سال ۱۹۷۲ به نمایش درآمد. بیست سال بعد، در سال ۱۹۹۲ نسخه اصلی با عنوان «نیل و زندگی» در فرانسه روی پرده رفت اما هنوز در مصر پخش نشده است. موقعیت كاری شاهین در آن زمان با دو فیلم مشخص تر می شود. شاهكاری به نام «زمین» ساخته شده در سال ۱۹۷۰ و فیلم «انتخاب» كه یك سال بعد در سال ۱۹۷۱ به نمایش درآمد. شاهین عاقبت فهمید برای ادامه كار باید خود فیلم هایش را تهیه كند و به همین منظور كمپانی تولید فیلم «مصر - جهان» را بنیان گذارد ولی هنوز دفاتر پخش فیلم از قبول فیلم های او سر باز می زدند، اما بخش عمومی تولید فیلم در الجزایر درهایش را به روی تمامی كارگردانان عرب باز كرد و به لطف آنها شاهین توانست چهار فیلم بین سال های ۱۹۷۲ تا ۱۹۸۲ تولید كند و سپس هنگامی كه سوسیالیست ها در سال ۱۹۸۲ در فرانسه در انتخابات پیروز شدند و ژاك لانگ به عنوان وزیر فرهنگ انتخاب شد شاهین توانست نخستین فیلم از هشت فیلمش را با پول فرانسوی ها بسازد.
اولین فیلم دوره الجزایری شاهین با عنوان «غم» در مصر توقیف شد و تا سال ۱۹۷۵ به خاطر آنكه در پایان فیلم درخواست شده بود مصر برای بازپس گیری سرزمین های اشغالی از اسرائیل باید وارد جنگ شود، فرصت نمایش پیدانكرد. پس از «غم» كه فسادی كه منجر به شكست جنگ شش روزه شد را مورد خطاب قرار می داد، شاهین شاهكار دیگری با عنوان «بازگشت پسر ولخرج» را در سال ۱۹۶۷ ساخت كه مرثیه ای بود برای دوران ناصر. بعضی ها فكر می كردند سینمای سیاسی ذاتاً با سینمای موزیكال در تضاد است. اما برای شاهین كه یك بار گفته بود برای فیلم «زمین» از اول به یك فیلم موزیكال می اندیشید، چنین نبود. فیلم «بازگشت پسر ولخرج» با صحنه ای پایان می گرفت كه در آن اعضای یك خانواده دست هایشان را به شكل تفنگ رو به هم گرفته اند و در همان سال جنگ داخلی در لبنان آغاز شده بود.
سال ۱۹۷۹ فیلم «اسكندریه... چرا؟»، نخستین فیلم از یك سری چهار قسمتی، به نمایش درآمد كه در سال ۱۹۸۲ با فیلم « یك داستان مصری» ادامه پیدا كرد، قسمتهای بعدی عبارت بودند از: «دوباره اسكندریه و برای همیشه» (۱۹۹۰) و «اسكندریه تا نیویورك» (۲۰۰۴). پس از شورشهای ژانویه ۱۹۹۷ انور سادات به طور كامل از اینكه دولتهای عرب بتوانند مشكل فلسطین را حل كنند نا امید شد و همچنین ضعف اقتصادی در حال نابود كردن مصر بود و در چنین شرایطی سادات برای حل مشكلات در نوامبر ۱۹۷۷ از اسرائیل دیدن كرد و در سال ۱۹۷۹ قرارداد كمپ دیوید به امضای او رسید. ملی گرایان و جنبشهای اسلامگرا در دنیای عرب علیه سادات متحد شدند. این اتفاقات همزمان شد با نوشتن فیلمنامه «اسكندریه... چرا؟» اما شاهین كه فیلمنامه را در سال ۱۹۷۸ به پایان رساند، بی توجه به این اتفاقات اسكندریه دوران جوانی خود یعنی اسكندریه بعد از جنگ جهانی دوم را به تصویر كشید. این بی توجهی موجب شد شاهین هم مورد خشم و غضب قرار بگیرد. مردم فیلم شاهین را به عنوان فیلمی تبلیغاتی برای دولت سادات و سیاستهایش معرفی كردند و بردن جایزه ویژه هیأت داوران در جشنواره برلین دلیلی برای همین مسأله ذكر شد. بعضی منتقدان معتقدند در ۱۲ فیلمی كه شاهین با سرمایه گذاری فرانسه و الجزایر ساخت جامعه مصر و مردمش را فراموش كرد و بیشتر تماشاگران فرانسوی و پس از آن جامعه جهانی را مد نظر قرار داد. شاید درست تر باشد بگوییم كه شاهین دیگر به طور خالص جامعه مصر را مورد خطاب قرار نداد. رابطه مصر و فرانسه همیشه یك رابطه عشق و نفرت بوده است. مصر به خاطر گذشتن از دنیای باستانی و قدیمی و وارد شدن به دنیای مدرن همیشه وامدار فرانسه است. از سوی دیگر مصر، فرانسه را كشوری استعمارگر می داند. در نیمه دوم قرن بیستم شرایط رابطه مصر و فرانسه از همیشه پیچیده تر شد، این پیچیدگی بیش از هر چیز محصول نبردهای استقلال طلبانه الجزیره بین سالهای ۱۹۵۴ تا ۱۹۶۱ بود كه در مصر و دنیای عرب با عنوان انقلاب میلیونی شهیدان شناخته می شد. «خداحافظ بناپارت» هزینه این رابطه عشق و نفرت میان فرانسه و مصر را پرداخت. در این فیلم، قهرمان اثر پس از دیدن یك دستگاه علمی مدرن در خانه یك ژنرال فرانسوی تحت تأثیر قرار می گیرد و رابطه دوستانه ای با ژنرال برقرار می كند.
شاهین در سال ۱۹۸۶ و هنگام ساختن فیلم «روز ششم»، ۶۰ سال داشت. این فیلم شاید فرانسوی ترین فیلم شاهین باشد كه با اقتباس از داستان نویسنده فرانسوی مصری الاصل آندره شیداد ساخته شده است. برای نخستین بار صدای شاهین حكایت از ترس او از مرگ داشت. این صدا در فیلم با یك سفر بیان می شود، سفری شش روزه كه قهرمان زن فیلم به همراه نوه اش بر روی نیل به امید رسیدن به دریا به طرف اسكندریه انجام می دهند؛ زن مبتلا به وباست.داستان در سال ۱۹۴۰ اتفاق می افتد، سالی كه بسیاری از دهكده های مصر دچار بیماری واگیردار وبا شده بودند. فیلم در فرانسه و مصر به پرده رفت و در هر دو كشور شكست خورد و بازیگران آن - دالیدا - در همان سال خودكشی كرد. در سال ۱۹۸۷ اتحادیه فیلمسازان علیه تغییر قوانین هنری سندیكا دست به اعتراض زد و شاهین نیز در جمع معترضان بود و او كه در این زمان در حال پیش تولید فیلم جدیدش «دوباره اسكندریه و برای همیشه» بود، به اعتصاب پیوست؛ اعتصابی كه خواهان آزادی در مصر بود.
در سال ۱۹۹۴ شاهین با فیلم «مهاجر» به گذشته های بسیار دور بازگشت. فیلم او درباره حضرت یوسف (ع) توسط دانشگاه الازهر محكوم شد و در همان سال او برنده جایزه سنت ماری شد و نجیب محفوظ مورد سوء قصد قرار گرفت. سه سال بعد در سال ۱۹۹۷ فیلم «مسیر» به نمایش درآمد كه به زندگی فیلسوف بزرگ دنیای اسلام ابن رشد در اندلس می پرداخت. در سال ۱۹۹۹ یوسف شاهین با ساختن فیلم «دیگری» خشم و اعتراضش را به هژمونی آمریكا و تروریسم بیان كرد. در سال ،۲۰۰۱ در سن ۷۵ سالگی او با فیلم «Sukut Hansavvwar» به دنیای موزیكال بازگشت. درحالی كه این لغات بر كاغذ نوشته می شوند، معروف ترین كارگردان مصر و دنیای عرب در حال فیلمبرداری آخرین فیلمش «چه افتضاحی!» است.
ترجمه كاوه جلالی
منبع : روزنامه ایران