دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

افزایش تعداد فقرای کشور


افزایش تعداد فقرای کشور
دولت های سید محمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی این مملکت را با نفت ۹ دلاری اداره کردند. اما واقعا می توان مدعی شد پس از هشت سال ریاست جمهوری و به رغم همه مشکلات متعدد اقتصادی و سیاسی و بین المللی، گام های بلندی به سوی رفع مشکلات ملت برداشتند و امروز از این دو به نیکی در میان مردم یاد می شود.
این در حالی است که دولت نهم نفت مملکت را از ۴۵ تا ۶۴ دلار فروخته و عنوان پولدار ترین دولت تاریخ ایران زمین را به خود اختصاص داده است. بنابراین حق مسلم مردم ایران است که بدانند در زمان حاکمیت جناح محافظه کار بر کشور چه گذشته است. آیا وعده رفع مشکلات معیشتی محقق شد یا بر عکس؟
این در حالی است که آخرین گزارش ها درباره میزان فقر در کشور همان است که چندی پیش وزیر رفاه دولت احمدی نژاد در پشت درهای بسته کمیسیونی در مجلس اقرار کرد، و معلوم شد با وجود هزینه کردن نزدیک به صدو پنجاه میلیارد دلار که بیش تر آن نه در سرمایه گذاری های عمرانی بلکه در فعالیت هایی با عنوان فقرزدائی هزینه شده، اما در دولت احمدی نژاد جمعیت فقیر کشور از ۱۱/۳ درصد به ۱۳/۳ درصد رسیده است.
اقرار به افزایش ۱/۵ میلیون نفر به جمعیت فقیران کشور در زمانی صورت می گیرد که گفته می شود وزارت رفاه در یک سال گذشته به دستکاری در مبناهای آماری اندازه گیری فقر پرداخته و کارشناسان را با نگرانی هایی در مورد صحت آمار خود روبرو کرده است.
به گفته کارشناسان، روزی که مسوولان وزارت رفاه و تامین اجتماعی اعلام کردند که برای تلطیف ادبیات فقر از عبارت «خط بقا» به جای «خط فقر» استفاده کنند، تصور نمی کردند که باید با انتقادهای رسانه ها و کارشناسان مواجه و در نهایت مجبور شوند همان ادبیات قبلی که براساس آن طبق آمار خط فقر شدید و مطلق بیش از ۱۲ میلیون نفر در کشور را شامل می شود، بپذیرند.
هرچند اغلب آنها موافق انتشار آمار و ارقام مربوط به این گونه آمارها نیستند چراکه معتقدند این عمل مشکلی را حل نمی کند جز اینکه برخی از آمار و ارقام مربوط به خطوط فقر مورد سو»استفاده سیاسی برخی رقیبان قرار می گیرد و همچنین اقشار فقیر، فقر خود را در قالب آمار درمی یابند.
براساس همین استدلال بود که وزارت رفاه، پس از جابه جایی سه وزیر طی سه سالی که از تاسیس آن می گذرد در نهایت ناچار شد به وسیله عبدالرضا مصری، وزیر فعلی، آمار و ارقام مربوط به خط فقر را آن هم تنها به کمیسیون اجتماعی مجلس ارایه دهد.
اول بار موسی الرضا ثروتی، عضو کمیسیون رفاه مجلس تابو را شکست و اطلاعات مربوط به میزان جمعیت و درصد مردم زیر خط فقر را در اختیار رسانه ها قرار داد. البته مسوولان وزارت رفاه از این موضوع ناخرسند شدند اما ثروتی گفت که برای کاهش فقر نیاز به شفاف سازی و آمار و ارقام صحیح داریم.
نکته اساسی آن بود که آمار و ارقام ارایه شده مربوط به سال ۸۴ بود و به باور مسوولان وزارت رفاه تعیین خطوط فقر به دلیل محدودیت دسترسی به اطلاعات، تنها پس از گذشت دو سال مقدور است. طبیعی است که چنین آمار تقریبا سوخته ای در اتخاذ سیاست ها و تصمیمات درباره مساله فقر چندان کارآیی نداشته باشد. اما اینکه چرا باید چنین وضعیتی حاکم باشد البته یک سوال اساسی است.
● نحوه محاسبه خط فقر
کارشناسان اقتصاد اجتماعی، فقر را تنها محدود به فقر درآمدی نمی دانند، آنها اکنون بیشتر فقر قابلیتی را مورد توجه و معیار قرار می دهند. براساس گزارشی که معاونت هدفمند کردن یارانه های وزارت رفاه در اختیار روزنامه «سرمایه» قرار داد شاخص هایی که در حال حاضر برای محاسبه خطوط فقر قابلیتی مورد توجه قرار می گیرد شامل امید به زندگی، نرخ مرگ و میر (نوزادان، کودکان و بزرگسالان) درصد کودکان کم وزن، متوسط سال های تحصیلی در دبستان، درآمد سرانه افراد، درآمد سرانه خانوار، نرخ بیکاری، دسترسی به آب سالم، شاخص توسعه انسانیI.D.H متشکل از سه شاخص طول عمر، میزان باسوادی و سطح زندگی و سو»تغذیه.
البته به این موارد باید میزان آزادی و نابرابری جنسیتی را نیز اضافه کرد. در نهایت میزان فقر یک جامعه را براساس میزان دسترسی به موارد بالا محاسبه می کنند.
به گفته جمشید پژویان اقتصاددان که مطالعاتی در حوزه فقر دارد هنوز مکانیزمی برای محاسبه این نوع فقر در کشور تدوین نشده است. به همین دلیل هم اکنون در ایران بیشتر خط فقر درآمدی محاسبه می شود بنابر تعریف فقر، حد فاصل جدایی فقرا با غیرفقرا را که می تواند پولی یا غیرپولی باشد، خط فقر می گویند.
به گفته آقای پژویان معمولا سه نوع خط فقر درآمدی مورد محاسبه قرار می گیرد; خط فقر شدید (خشن)، مطلق و نسبی. براساس نظر معاونت هدفمند کردن یارانه های وزارت رفاه خط فقر مطلق عدم دسترسی به استانداردهای مطلق (غیرمقایسه ای) است که برای نیازهای اساسی ضروری است و هر ساله بر مبنای قیمت های همان سال محاسبه می شود. خط فقر شدید وضعیتی است که در آن فرد اگر تمامی درآمد خانوار را صرف تهیه غذا کند قادر به تامین دو هزار کیلو کالری روزانه برای هر فرد بر مبنای سبد مطلوبیت غذایی نیست. پیش از این سازمان های بین المللی خط فقر خشن را معادل یک دلار در نظر می گرفتند که اخیرا این رقم معادل دو دلار محاسبه می شود عددی هم که هم اکنون وزارت رفاه نیز برای خط فقر شدید در نظر گرفته (البته برای سال ۸۴) تقریبا معادل همان دو دلار است. به طوری که این خط برای مناطق شهری معادل ۶۵ هزار تومان و روستایی ۵۱ هزار و ۴۰۰ تومان است.
روش معمول در محاسبه خط فقر مطلق، تخمین زدن یک سبد غذایی مورد نیاز برای تامین که برای سلامت جسمی خانوار، ضروری است.
پس از تعیین هزینه های این سبد (منطبق با ملاحظات و الگوی مصرف غذایی و غیرغذایی جامعه مورد نظر) مبلغی به عنوان هزینه های غیرغذایی به هزینه سبد غذایی اضافه می شود تا خط فقر مطلق به دست آید. در واقع، خط فقر شدید را می توان معادل هزینه بخش غذایی در محاسبه خط فقر مطلق دانست.
مقامات دولتی در مصاحبه ها و سخنرانی های عمومی بر خود فرض می دانند که دولت را موفق نشان دهند و آمارها را بعضا دستکاری و یا به ترتیبی پنهان کنند اما هنگام بحث در جلسات دربسته به خصوص زمانی که برای گرفتن بودجه و بستن بودجه کشور اقدام می شود زبان ها باز شده و به گفته یک برنامه ریز قدیمی یتیم ها دلسوز پیدا می کنند. یکی از همین گزارش ها که توسط معاونت برنامه ریزی وزارت رفاه تهیه شده گزیده ای از منابع اطلاعاتی وزارت رفاه برای تعیین خط فقر، آمار بانک مرکزی (قیمت خرده فروشی اقلام)، مرکز آمار ایران (آمار هزینه و بودجه خانوار) و وزارت بهداشت و درمان (سبد مطلوب غذایی براساس ۲۰۰۰ کالری) است.
به عبارت دیگر می توان گفت که تعداد فقرای در حال حاضر کشور که عملا مورد قبول دستگاه های اجرایی هم قرار دارد حدود ۱۲ میلیون نفر است. البته نباید از طرح این سوال گذشت که در حالی که بانک مرکزی، برای محاسبه تورم، گزارش های ماهانه، فصلی و سالانه تهیه و به فواصل کوتاه مدت آنها را منتشر می کند، چگونه ممکن است برای محاسبه خط فقر به دو سال زمان نیاز باشد. این مساله در هر حال قابل نقد است چه اینکه وزارت رفاه در جمع آوری و تحلیل داده ها به روز عمل نمی کند و مراکز آمار دهنده (مرکز آمار و بانک مرکزی) ارقام مورد نیاز یاد شده را دیر در اختیار وزارت رفاه قرار می دهند.
براساس آمار وزارت رفاه در سال ۸۴، هفت میلیون و ۳۰۳ هزار نفر در کشور زیر خط فقر مطلق و یک میلیون و ۹۴۰ هزار نفر نیز زیر خط فقر شدید قرار داشتند. بنابراین مجموع فقرای کشور بیش از ۹ میلیون و ۲۴۲ هزار نفر است. براساس آمار ارایه شده از سوی معاونت هدفمند کردن یارانه های وزارت رفاه، خط فقر شدید و مطلق در مناطق شهری به ترتیب ۶۵ هزار تومان و ۱۶۲ هزار و ۵۰۰ تومان و برای مناطق روستایی ۵۱ هزار و ۴۰۰ و ۱۱۳ هزار تومان است اگر این ارقام را بخواهیم براساس میزان تورم سال های ۸۵ و ۸۶ پیش بینی کنیم، به شرح زیر خواهد بود تورم سال ۸۵ معادل ۱۳/۶ و نرخ تورم برای سال جاری معادل آخرین نرخ تورم اعلام شده ۱۵/۴ درنظر گرفته شده است.
نکته آن است که جمعیت خط فقر شدید شهری در سال ۸۴ نسبت به سال ۸۲ از ۸۳۴ هزار نفر به یک میلیون و ۲۷۸ هزار نفر و به میزان ۵۳ درصد افزایش یافته است. جمعیت زیر خط فقر مطلق اما از ۵/۲۶ میلیون نفر به ۴/۸ میلیون نفر و به میزان یک درصد کاهش یافته است.
در نهایت اینکه به نظر می رسد در دولت نهم جمعیت فقیر کشور در دو روایت تغییر یافته است یکی به روایت کمیته امداد که هم اکنون ۱۲ میلیون فقیر در کشور وجود دارند. اما پیش بینی براساس آمار ارایه شده از سوی وزارت رفاه نشان می دهد که طی سال های ۸۲ تا ۸۴ فقر شدید به طور متوسط ۲۶/۵ درصد افزایش یافته است و بنابراین به نظر می رسد در سال ۸۵ تعداد افراد زیر خط فقر خشن، به بیش از ۱/۶ میلیون نفر افزایش یافته باشند ولی از جمعیت فقیر مطلق کمی کاسته شده باشد اما در عین حال عواملی چون افزایش شدید اجاره بها و تامین مسکن که بیش از ۷۰ تا ۸۵ درصد درآمد افراد دهک های پایین جامعه را به خود اختصاص می دهد بر تعداد افراد فقیر مطلق جامعه افزوده باشد.
منبع : روزنامه مردم سالاری