چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

دموکراسی و انتخابات


دموکراسی و انتخابات
در جهانی که ما در آن زندگی می کنیم دموکراسی تبدیل به نامی برای مشروعیت بخشیدن به حکومت ها شده؛ پارادایمی که هنوز با بحرانی مواجه نشده است و دشمنان آن گرچه با «رسم» آن قرابتی ندارند کمتر با «اسمش» اعلام دشمنی می کنند. راست و چپ و میانه ها در اثبات دموکرات بودن از هم پیشی می گیرند. خود ما نیز برای تخریب یا تقدیس گذشتگان مان در پستوهای ذهن آنها به دنبال ریشه های این مفهوم می گردیم البته حوصله بحث های ما نیز عموماً از صد سال پیش آن ورتر نمی رود و اینکه در ذهن خالقان این مفهوم چه معنایی بر آن متصور بوده نیز به ما ربطی پیدا نمی کند. دموکراسی حتی اگر خوب هم نباشد برای خوب جلوه کردن باید دموکرات بود.
اما می توان معنای آن را متناسب با هر فرد و گروهی تغییر داد. تا اینجای ماجرا را شاید بتوان به حساب دستاوردی بشری گذاشت و این تنها در صورتی است که توانسته باشیم از قلب مفاهیم و مبدل شدن آنها چشم فروبندیم. اما با این چشم پوشی نیز می توانیم به سرخط مشکلی بزرگ تر برسیم؛ این مشکل که سقف دموکراسی برای ما درست کردن صندوقی شده و نوشتن نام افرادی که صلاحیتشان مورد تایید قرار گرفته است. اینکه صلاحیت چیست و مرجع تشخیص آن هم چه کسانی هستند موضوع بحث حاضر ما نیست. با این تعریف به یک باره طیفی از انواع رژیم های سیاسی از خاور دور تا امریکای لاتین صاحب دموکراسی می شوند و با همین شاخصه است که دموکراسی در خاورمیانه از امریکای شمالی سبقت می گیرد و ما از آنها دموکرات تر می شویم چرا که بیشتر رای می دهیم و صندوق هایمان لبریزتر است و مردمان ما هم مشتاق تر. این واقعیت ماجرای دموکراسی در کشورهای جهان سوم است.
اما در کشور ما این واقعیت وجوه دیگری نیز پیدا کرده است. سخنی که این واقعیت موجود را به چالش بطلبد کم گفته نشده است اما از آنجا که در کشور ما تکرار یک مساله در فهم و عملی شدن آن سودی ندارد و فقط باعث دستمالی و پیش پا افتاده شدن آن می شود، گفتن اینکه دموکراسی اینها همه هست و این همه نیست فایده یی ندارد. اینکه دموکراسی شکلی از حکومت است که ایجاد و حفظ آن بسیار دشوار است و ابتدا و انتهای آن به یک صندوق ختم نمی شود و نهادهایی دارد و فرهنگی زاییده شده از این نهادها، با وجود صدق و پراهمیت بودنش، برای ما هیچ تازگی ندارد. آیا خلق چنین فضایی به دلیل آن است که دشمنان دموکراسی قدرت بسیاری داشته اند یا حاملان آن فهمی از آنچه که می خواسته اند، نداشته اند؟
به طور قطع مخالفان دموکراسی در ایران قدرتی بیش از همتاهای خود در سراسر تاریخ معاصر جهان ندارند و ابزارها و ایدئولوژی های آنها شباهت های وثیقی به هم دارد. مشکل عمده را باید در کسانی جست که آنگاه آزادی و انتخابات آزاد و آزادی بیان برایشان مساله می شود که در موضع ضعف قرار گرفته باشند. آنگاه نشان دموکراسی خواهی بر سینه می زنند که جای خالی این نشان را بر سینه رقیب خالی ببینند. طرح مفهومی به عظمت دموکراسی خواهی وقتی از چنین اردوگاهی برمی خیزد به راحتی به همه چیز ترجمه می شود، همه چیز منهای آنچه که باید باشد و به این دلیل است که دموکراسی مشروعیت بخش مرام هایی می شود که با آنها هیچ سنخیتی ندارد و پلکانی می شود که بی اعتقادان به آن از آن بالا می روند و بر پشت بام که می رسند تا انتخاباتی دیگر پلکان بر زمین می افکنند. به همین دلیل است که بسامد واژگانی دموکراسی تنها در بحبوحه انتخابات بالا می رود. و این نام ابزاری می شود برای سهم خواهی بیشتر. اصل داستان سهم بیشتر و کمتر نام ها و گروه هاست.
با دقت در لیست های انتخاباتی نیز متوجه می شویم که دو اردوگاه بیشتر وجود ندارد و این دو اردوگاه در طول سالیان بی تغییر مانده اند. نام های شناخته شده هرازگاهی قدرت را به هم تعارف می کنند و دیگران باید تنها رای بدهند که یکی بالاتر از دیگری بنشیند. در چنین فضایی تذکر این نکته که معنای دموکراسی این است که قدرت سیاسی چنان توزیع شود که هر کس وقتی در مقابل وسوسه سوءاستفاده از سهمی که در آن دارد قرار بگیرد، دریابد که دیگران این قدرت را دارند و می توانند و می خواهند که او را از این کار بازدارند یا تنبیه کنند نه حرف تازه یی است نه فایده یی برای آن متصور است. بازگویی اینکه وقتی یک عده در اکثریت قرار بگیرند این خطر وجود دارد که دسته مزبور بتواند از همان شکل مردمی حکومت صلاح عمومی و حقوق سایر شهروندان را به پای شور و شوق فرمانروایی یا منافع خود قربانی کند تنها موجب ملالت خوانندگان خواهد شد.
تکرار این سخن که رای گیری مقصد راه نیست، آزادی بیان و مطبوعات و تشکیل اجتماعات عمومی است که می تواند منفعت اجتماع را در کل حفظ کند نیز شاید لبخندی بر گوشه لب خوانندگانی که سال هاست روزنامه می خوانند بنشاند. دیگر برای ما توالی امید و ناامیدی، شاد شدن و پشیمانی عادت شده است، دیگر از اینکه در بحبوحه انتخابات دیده شویم و مورد خطاب قرار گیریم و شعورمان فزونی گیرد و فردای آن روز همه، همه چیز را از یاد ببرند عادتمان شده است. چرا که درد اگر ممتد شود دیگر نمی آزارد.
ثمینا رستگاری
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید