شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ابرقدرت، لبنان است یا آمریکا؟


ابرقدرت، لبنان است یا آمریکا؟
بار دیگر « عمرو موسی»، دبیرکل اتحادیه عرب به بیروت آمد تا شاید بتواند راه‌حلی برای بحران سیاسی لبنان، پیدا کند. در کنار وی، تلاش‌های «مصطفی عثمان اسماعیل» قرار دارد که به عنوان نماینده ویژه رئیس‌جمهور سودان و رئیس دوره‌ای سران عرب به بیروت اعزام شده است تا او نیز فرمولی مناسب برای حل و فصل بحران بیابد.
تفاوت اساسی بین تلاش‌های عمرو موسی با مصطفی اسماعیل این است كه مصطفی اسماعیل، پس از آن که در بیروت برای نخستین بار مذاکرات مفصلی با ائتلاف ۱۴ مارس، حکومت سینیوره و «ائتلاف مخالفان دولت» انجام داد، عازم دمشق شد تا از آنجا نیز به تلاش‌های دیپلماتیک خود ادامه دهد. او پس از آن که با «بشار اسد»، رئیس‌جمهور سوریه دیدار و گفت‌وگو كرد، دوباره عازم بیروت شد و با این جمله که: هر چه لبنانی‌ها بر سر آن به توافق برسند، مورد تأیید رهبری سوریه است، پا به بیروت گذاشت.
اما عمرو موسی، پس از دور نخست مذاکراتش با رهبران سیاسی دو طرف نزاع در لبنان، عازم واشنگتن شد و پس از چند مرحله مذاکرات با مقامات کاخ سفید، مستقیم از واشنگتن عازم بیروت شد. هم زمان با سفر وی به بیروت، وزیر خارجه آمریکا، رسما اعلام کرد که بر سر آینده لبنان هرگز با دمشق وارد مذاکره نخواهد شد و از سوی دیگر، بوش، رئیس‌جمهور آمریکا حمایت قاطع خود را از دولت سینیوره اعلام نمود. پیش از این نیز کشورهای عربستان، مصر و اردن بااعلام مواضع سیاسی خود در قبال بحران، دولت سینیوره را از هرگونه حمایت خود مطمئن ساخته بودند و همین موضع نیز سبب شد تا عمرو موسی در نخستین اقدام خویش، سفر اول خود را به لبنان آغاز کند.
به این ترتیب، آمدن عمرو موسی از واشنگتن و عزیمت مصطفی اسماعیل از دمشق، دو نقطه غیر قابل تلاقی در حل منازعات سیاسی لبنان به شمار می‌روند؛ یکی به دنبال برطرف كردن بحران در چهارچوب واقعیت‌های موجود تحولات لبنان و ارتباط آن با سوریه و دیگری، به دنبال حل بحران سیاسی این کشور در چهارچوب سیاست‌های آمریکا در منطقه است. در حقیقت، عمرو موسی، حامل پیامی ‌روشن است و آن این که حل بحران، همچنان نیازمند راه‌حل‌های سحرآمیز آمریکایی است و این که بدون آمریکا، راه‌حلی در بیروت به نتیجه نخواهد رسید.
از همین رو، هنگامی که مصطفی اسماعیل از دمشق به بیروت بازگشت، به رغم آن‌که وی همه زمینه‌ها را برای راه‌حلی میانه، بسیار خوشبینانه می‌دید، ناگهان با چرخشی سریع و غیر‌منتظره از سوی سینیوره، نخست‌وزیر لبنان روبه‌رو شد و این زمانی بود که هنوز پای عمرو موسی به بیروت نرسیده بود. پاسخ سینیوره به مصطفی اسماعیل این بود: «یک‌سوم کابینه در صورتی به مخالفان داده می‌شود که شروط ما را بپذیرند و در مرحله نخست از خیابان‌ها خارج شوند و دیگر آن که رسما به مشروعیت دادگاه بین‌المللی ترور رفیق حریری اعتراف کنند و انتخابات ریاست‌جمهوری را در صدر برنامه‌های بعدی دولت بپذیرند و تنها از قدرتی که در آن روند کار دولت را به انسداد نکشانند، برخوردار شوند».
فرمولی که سینیوره برای تشکیل «دولت متشکل از مخالفان و اکثریت پارلمانی»، دنبال آن بود، عبارت بود از: نوزده وزیر از اکثریت پارلمانی یا همان ائتلاف ۱۴ مارس، ده وزیر از جناح مخالفان و یک وزیر مستقل که حکم یک رأی ممتنع دارد؛ وزیری که در اوضاع بحرانی تصویب لوایح مهم، حق رأی دادن ندارد و در هیچ استعفای دسته‌جمعی نیز نمی‌تواند شرکت کند. این فرمول، از قبل از سوی مخالفان دولت پاسخ داده شده بود. ائتلاف مخالفان دولت، جز به یک‌سوم شفاف و تضمین‌کننده که از همه حقوق قانونی برای تصمیم‌گیری در دولت برخوردار باشد، رضایت نخواهد داد. در کنار این امر، اکنون ائتلاف مخالفان، مطالبات خود برای شرکت در یک حکومت وحدت ملی را نیز افزایش داده‌اند. به باور این ائتلاف، مخالفان از مجموع ۱۲۸ کرسی پارلمان، ۵۷ کرسی را در اختیار دارند، از همین رو، آنان باید ۴۴ درصد یا ۱۳ صندلی کابینه را در اختیار بگیرند و این یعنی آن که آنان جایگاهی بیش از یک‌سوم در کابینه را می‌خواهند و آن را تقسیمی ‌طبیعی بر پایه حضور مخالفان در پارلمان می‌دانند. کشورهای عربی و به ویژه مصر که نگران تأثیر فزاینده تحولات لبنان بر امور داخلی خود هستند و از انتقال شیوه اعتراضات سیاسی لبنان به داخل کشور خود نگرانند، امیدوارند که عمرو موسی هر چه سریع‌تر، نسخه بحران سیاسی لبنان را بپیچد، اما پشت پرده تحولات، نشان می‌دهد که بعید است وی توفیق چندانی به دست آورد، چرا که دولت فواد سینیوره، خود را در برابر آمریکا، متعهد به اموری می‌بیند که به دوران جنگ ۳۳ روزه و بستن پرونده مقاومت اسلامی، ارتباط دارد.
در همان زمان بود که به گفته حسین خلیل، معاون سیاسی حزب‌الله، سعد حریری رئیس جریان «المستقبل لبنان»، نامه‌ای توسط یکی از معاونانش برای سید حسن نصرالله می‌فرستد که: اگر حزب‌الله قول شرافتمندانه بدهد كه سلاحش را تحویل می‌دهد، جنگ متوقف خواهد شد.
روشن است که حمایت‌های سیاسی آمریکا و حضور فعال آن در بیروت از طریق سفارت متبوعش، بسیار فراتر از یک حمایت دمکراتیک است، بلکه ‌این روابط در چهارچوب تعهدات متقابل است. برای درک این امر، تنها کافی است، میزان پرداختن سیاستمداران آمریکایی به مسائل لبنان در دوران پس از جنگ ۳۳ روزه را بررسی کنید.
شاید تاکنون بیش از صد بار آمریکا در قالب رئیس و وزیر خارجه و نماینده‌اش در سازمان ملل و سخنگوی کاخ سفیدش، از لبنان گفته‌ باشند؛ به میزانی که انسان به شک می‌افتد لبنان یک ابرقدرت به شمار می‌رود یا آمریکا؟ مگر لبنان چه جایگاه و مرتبه‌ای در دنیا دارد که همطراز با تحولات عراق، حجم بزرگی از سیاست خارجی آمریکا را از آن خود كرده است؟ همین امر نشان می‌دهد که چرا دولت فواد سینیوره، به رغم مخالفت‌های بزرگ مردمی‌ در لبنان، همچنان قدرت را به دست دارد. این در حالی است که در نمونه‌های مشابه در اوکراین، گرجستان و قرقیزستان، آمریکا با تمام قدرت سیاسی و تبلیغاتی‌اش، از برگزاری تظاهرات مردمی‌ و سقوط حکومت‌های آنان حمایت کرد، اما در لبنان و به رغم حضور دست‌كم نیمی ‌از جمعیت فعال مردم در تظاهراتی مسالمت‌آمیز، همچنان از دولتی که بسیاری از اهرم‌های حقوقی و قانونی‌اش را از دست داده، حمایت می‌کند. این در حالی است که آمریکایی‌ها، تلاش مصطفی اسماعیل در لبنان را که از بیروت آغاز شده و در دمشق ادامه یافته و سپس به بیروت آورده شده، به شکلی سریع و در قالب موضع تند و آشکار سینیوره، به شکست می‌کشانند تا هرگونه «بازگشت طبیعی رویدادها» به «مجراهای عادی‌اش» را مسدود كند و این بی‌گمان با تلاش جدید عمرو موسی در بیروت مرتبط است.
جالب است که هم زمان با حضور عمرو موسی در بیروت، دولت لبنان که هیچ‌یک از وزرای شیعه در آن حضور ندارند؛ امری که یک خلأ بزرگ حقوقی در نظام قانون اساسی لبنان از سوی مراجع حقوقی و قانونی این کشور تلقی می‌شود، بار دیگر و بدون نظر رئیس‌جمهور لبنان، طرح تشکیل دادگاه بین‌المللی رفیق حریری را تأیید و آماده ارسال به پارلمان می‌کند و باز هم‌زمان با این امر، شورای امنیت در بیانیه‌ای از دولت سینیوره، حمایت و اعتراضات مردمی ‌در لبنان را به شدت نکوهش كرده، از سویی دیگر، نماینده دبیر کل سازمان ملل، آخرین گزارش خود را درباره ترور رفیق حریری منتشر می‌سازد تا بر شدت درگیری‌های سیاسی در لبنان افزوده شود.
«نبیه بری»، که خود یکی از ارکان مهم «رهبری مخالفان دولت» تلقی می‌شود، اقدام دولت لبنان مبنی بر ارسال «طرح دادگاه بین‌المللی رفیق حریری» به «پارلمان» را اقدامی ‌بر خلاف قانون اساسی تعبیر كرد و اظهارات تند سینیوره علیه رئیس پارلمان را که پارلمان را به یک گروگان در دستان بری تعبیر کرده بود، سنگ‌اندازی به سوی مردم از سوی فردی دانست که در اتاقی با پنجره‌های شیشه‌ای زندگی می‌کند.
آمریکا در بدترین وضعیت ممکن، سخت‌ترین آزمون سیاست خارجی‌اش را در لبنان می‌گذراند. هنوز خاطره جنگ ۳۳ روزه اسرائیل علیه لبنان، که در آن نزدیك ۱۵۰۰ شهروند لبنانی در اثر پرتاب موشک‌های هوشمند آمریکایی به شهادت رسیدند، از یاد لبنانی‌ها نرفته است و هنوز همگان به یاد دارند که آمریکا، چگونه با همراهی دوستان لبنانی‌اش، طرح توقف حملات و برقراری آتش‌بس را در شورای امنیت، به تاخیر انداخت تا دایره قتل عام بیگناهان در لبنان، فصل‌های ناتمامش را پشت سر بگذراند. اینها تنها بخشی از «پرونده ناکامی‌های آمریکا» در لبنان است که همچنان به نافرجامی ‌سیاست‌های آمریکا در لبنان، کمک خواهد كرد.
پس از دو دور قدرت نمایی ائتلاف حزب‌الله، امل و جریان آزاد ملی به رهبری میشل عون، بسیار بعید به نظر می‌رسد که آنان، به کمتر از مواضع اعلام شده خود رضایت بدهند. از همین رو، با مخالفت ائتلاف ۱۴ مارس و دولت لبنان با خواسته مخالفان، بعید است تلاش‌های جاری، به نتیجه‌ای نهایی دست یابد.
علی منتظری


همچنین مشاهده کنید