جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

روزهایی غم انگیزتر از دوران جنگ ویتنام


روزهایی غم انگیزتر از دوران جنگ ویتنام
نارضایتی كه در خاورمیانه علیه آمریكایی ها به علت تهاجم به عراق و سیاست های دولت آمریكا در قبال كشورهای این منطقه به وجود آمده سالها ادامه خواهدداشت و غلبه بر این موج نفرت بسیار دشوار خواهدبود.
اكنون اكثریت افكار عمومی آمریكا بر این عقیده است كه نتایج شكست در عراق بسیار غم انگیزتر از نتایج شكست در جنگ ویتنام خواهدبود. عراق درحال حاضر به صحنه خونریزی بزرگ تبدیل شده است و فاجعه بزرگتر این است كه آمریكایی ها نمی دانند چگونه از آن خارج شوند. كشته روی كشته. خشونت پشت خشونت. همه رودرروی هم و علیه نیروهای آمریكایی. ویتنام ماجرایی حاشیه ای بود كه بیرون از محور رویارویی میان مسكو و واشنگتن قرار داشت. آنجا فاجعه شكست زمانی آغاز شد كه تهاجم به این كشور صورتی پراشتباه یافت. اما مسأله عراق متفاوت است: عراق دقیقاً در نقطه تلاقی طرحهای بوش برای تحكیم هژمونی جهانی ایالات متحده قرار دارد، در حالی كه ویتنام فاقد این ویژگی بود.
مشاوران نومحافظه كار بوش بعد از انفجار برج های دوقلو ایده های باطل را آنقدر برای وی تكرار كردند كه امر بر رهبری آمریكا مشتبه شد كه كلید امنیت در دست ارتش است: مشاوران به بوش گفتند كلید بازكردن درها برای سلطه بر خاور نزدیك، عراق است. ساده انگاری مردان تصمیم گیر بوش درباره طرح ها و برنامه های نظامی در این مورد هراس آور است.
این عملیات با همان ساده انگاری ها در جدول جنگ بی پایان علیه تروریسم جای گرفت و در این قالب عراق به سناریویی تبدیل شد كه بوش بتواند نمایش بزرگ قدرت ایالات متحده را در این محل پیاده كند. نمایشی كه جهان را غافلگیر كند و دیگر كشورهای منطقه در برابر این غافلگیری یكی پس از دیگری مرعوب قدرت واشنگتن واقع شوند. پس از این و از رهگذر لشكركشی ارتش، سران نومحافظه كاران كوشیدند به دو هدف اساسی دست یابند: كنترل نفت و ازمیان بردن تروریسم و به اصطلاح بنیادگرایان.
استراتژیست های كاخ سفید نسخه این عملیات را براساس آرزوهای رئیس جمهور كه در فردای وقوع فاجعه ۱۱ سپتامبر بر زبان آورد تهیه كردند. این درست است كه صدام دیكتاتور بود و همه مردم عراق از او نفرت داشتند.
بعد از شكست صدام، در عملیاتی سیاسی دولت آمریكا حكومتی را در بغداد روی كار آورد دولتی كه آرزو داشت مطابق منافعش باشد. مرحله دیگر نقشه این بود كه آمریكایی ها از آنجا به عربستان سعودی بروند تا باردیگر این كشور را به دلیل مشاركت اتباعش در ۱۱ سپتامبر به حوزه فرمانبرداری خود برگردانند و مجبورش كنند با ایالات متحده تجدیدمیثاق كند و بار دیگر وفادار آمریكا باشد.
نتیجه یك پیمان جدید با عربستان می توانست این باشد كه آمریكا اجازه می یافت به بزرگترین كشورهای تولیدكننده نفت فرمان براند و واشنگتن با هدایت سیاست های نفتی در عراق و عربستان سعودی می توانست قیمت های نفت را مطابق راهكارهای سلطه طلبانه خود تنظیم كند. از طرفی با همین اهرم و با این اقدام آمریكا كشورهای عربی را در قالب ائتلاف جدید گردهم می آورد و از قدرت ایران در منطقه جلوگیری می كرد.
براساس این برنامه ها و رؤیاها بود كه بوش به اتاق رهبری پراشتباه ترین جنگ گام نهاد.
شاید در این میان كسی خطاهای بلر را محاسبه نكرده بود و درواقع غیرقابل تخمین بود. همراهان بوش دروغ پراكنی را آغاز كردند و گزارشهای سرویسهای جاسوسی را برخلاف واقعیت نشان دادند. باز تصویر عراق قبل از ۱۱ سپتامبر را یك بار دیگر از نگاه گذرانید.
در آن زمان حاكمی مستبد در عراق حكومت می كرد اما تروریسم وجودنداشت، همچنین این دیكتاتور رابطه ای با بن لادن و القاعده نداشت. آنها به دلایل شخصی از هم متنفر بودند، اما اكنون عراق و بویژه بغداد مركز نمایشی است كه صحنه رویارویی میان شرق و غرب را تداعی می كند.
درست است كه نقشه جدیدی در خاورمیانه ترسیم شده است، اما دقیقاً برعكس رجزهای جورج دبلیو بوش كه این جنگ را برای ریشه كنی تروریسم به راه نینداخت، اكنون كسی تردید نمی كند كه اصرار بوش برای ماندن در عراق، به انگیزه كنترل شاهرگ اقتصاد نفتی منطقه است.
هژمونی ایالات متحده اساساً بر دو پایه استوار است: قدرت نظامی و قدرت اقتصادی، درست است كه ایالات متحده نخستین قدرت جهان در داشتن توان جابه جایی نیرو است، اما در عراق هر روز آشكارتر می شود كه آمریكا از خنثی كردن مقاومت ها و مبارزات ضداشغال ناتوان است. امروز عراق بیش از آن كه صحنه جنگ باشد صحنه فاجعه ای بشری است و این واقعیت به اعتبار ایالات متحده به عنوان ابرقدرت نظامی در عمل آسیب وارد می كند، سؤال همه این است قدرتی كه از اداره بر كشوری كوچك عاجز است چگونه داعیه رهبری جهان دارد. این كشور می تواند صدبار كره زمین را نابود كند. اما از كنترل شهری مانند بغداد ناتوان است.
در زمینه های دیگر مانند اقتصادی، ایالات متحده با چالش چین و ژاپن روبه رو است، اما این موضوع تحلیلی دیگر است. آنچه آشكار است این است كه ارتش این كشور به عنوان قدرت منحصر به فرد آن محل چالش است. تجربه عراق ثابت كرد یك ارتش هرچقدر نیرومند نیازمند همراهی عناصر سیاسی و اجتماعی است تا بتواند به موقعیت هژمونیك خود دست یابد.
پس تردید نكنید كه نتایج این جنگ غم انگیزتر از جنگ ویتنام است؛ بذر نفرت در دل مردم خاورمیانه علیه آمریكا كاشته شده و منطقه بالاترین موج نارضایتی در تاریخ مبارزات ضداستعماری و ضداشغالگری است كه غلبه بر آن سال ها به طول خواهدانجامید. كم نیستند ملتهای مسلمان و عرب كه به همه كشورهایی كه در منطقه رودرروی ایالات متحده قرار دارند، با همدلی نگاه می كنند.
نویسنده: مانوئل دالیپوسا
ترجمه: مهدی صفری
منبع: ال پریودیكو چاپ اسپانیا
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید