جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


نقش مذهب در سلامت روان


نقش مذهب در سلامت روان
افرادی که نمره بالاتری در شا خص مذهب درونی داشته اند ،ترس کمتری را از مرگ گزارش کرده اند
۲۰تا۶۰درصد متغیرهای سلامت روانی افراد بالغ ،توسط باورهای مذهبی تبیین می شود
در افراد سالمندی که نمره کمتری در شاخص مذهبی بودن به دست آوردند ،میزان مرگ و میر ۴۲درصد بود ،در حالی که این میزان برای افراد سالمندی که نمره شاخص مذهبی بالایی داشتند ۱۹درصد بود.در مطالعه دیگری،کونینگ،کلین و همکاران دریافتند که سرطان در بین افرادی که نمره بالاتری در شاخص مذهبی درونی کسب می کنند کمتر شایع است.
نیچهNietzsche(‌‌) گفت: خدا مرده است،و آندره مالرو ander malrau(‌‌) گفته قرن بیست و یکم چه بسا قرن بی دینی باشد ،خواه باور کنیم یا نکنیم که خدایی است ،نکته هایی چون سرانجام هستی ،فلسفه زندگی،رنج و ستم های زندگی،و آرمان زندگی پس از مرگ ذهن آدمی را همواره به خود مشغول داشته اند.هر یک از ما دل خوش می کنیم به این که برای خود فلسفه هستی بسازیم که بیشترشان از جریانهای فکری بزرگی مایه می گیرند که بر بشریت گذر کرده اند.و چنین است که می بینیم یکی « دین رها»است ،ودیگری به یک دین با یک فلسفه جا افتاده باور دارد.در هر حال پدیده مذهب در تمدن انسان جایگاهی بر جسته دارد،و در فرهنگ ملت ها و آثار ژرف نهاده است.در حقیقت هر تمدنی یک زیر ساخت دینی دارد که به یقین روشنگر فرهنگ در معنای هر چه گسترده تر این کلمه است.همچنین باید به این نکته اشاره شود که با شروع قرن بیست و یکم انسان دستخوش دگرگونی از نظر شیوه های زندگی ،روابط اجتماعی و مسائل بهداشتی و پژشکی شده است.
تلاش شتابزده برای صنعتی شدن و گسترش سریع شهر نشینی و زندگی ماشینی که لازمه آن قبول شیوه های نوین برای زندگی است اثر معکوس بر سلامت انسان گذاشته و مسائل بهداشتی تازه ای را به بار آورده است.اوضاع اجتماعی،اقتصادی،سیاسی و فرهنگی نا بسامانی جهان و بار مشکلات اجتماعی و محیطی و روانی واکنش های بیمار گونه ای در افراد و جوامع به وجود آورده است که خود سبب وخیم ترشدن اوضاع و نامساعد تر شدن شرایط محیط زیست شده است.
از منظر اسلام سلامت به عنوان هدیه ای بزرگ از جانب خداوند به انسان قلمداد می شود سلامتی در ادیان الهی بعد از توحید یکی از بزرگترین نعمتهای خداوند به بندگانش محسوب می شود و همواره انسانها را به حفظ سلامتی و قدر شناسی از آن فرا خوانده تا با بهتر زیستن در مسیر رشد قرار گیرد.از آنجا که انسان موجودی زیستی، روانی،اجتماعی، و فرهنگی است شواهد قابل ملاحظه ای وجود دارد که نشان می دهد مذهب و باورهای مذهبی از جمله عوامل فرهنگی هستند که در ارتقاء سلامت درمان،پیشگیری از آسیبهای اجتماعی می باشد.
روان شناسی بهداشت هم در سالهای اخیر اهمیت زیادی برای نقش راهبردهای مطالعه و سبک زندگی افراد در چگونگی وضعیت سلامت جسمانی و روانی آنها قائل شده است.شیوه های مقابله؛تواناییهای شناختی و رفتاری هستند که فرد مضطرب به منظور کنترل نیازهای خاص درونی و بیرونی فشار آور به کارمی برد .در مقابله مذهبی از منابع مذهبی مثل دعا و نیایش،توکل و توسل به خداوند و...برای مقابله استفاده می شود.یافته های اخیر نشان داده اند از آنجایی که این نوع مقابله ها هم منبع حمایت عاطفی و هم وسیله ای برای تفسیر مثبت حوادث زندگی هستند می توانند مقابله های بعدی را تسهیل نمایند،بنابراین به کار گیری آنها برای اکثر افراد سلامت ساز است.رفتارهای مذهبی ارزش مثبتی در پرداختن به نکات معنی دار زندگی دارند.
رفتارهایی از قبیل،توکل به خداوند،زیارت و ...می توانند از طریق ایجاد امید و تشویق به نگرشهای مثبت ،موجب آرامش درونی فرد شوند.باور به این که خدایی است که موقعیت ها را کنترل می کند و ناظر بر عبادت کننده هاست ،تا حد زیادی اضطراب مرتبط با موقعیت را کاهش می دهد .به طوری که اغلب افراد مومن ار تباط خود را با خداوند مانند ارتباط با یک دوست بسیار صمیمی توصیف می کنند و معتقدند که می توان از طریق اتکاء و توسل به خداوند ،اثر موقعیتهای غیر قابل کنترل را به طریقی کنترل نمود .به همین دلیل گفته می شود که مذهب می تواند به شیوه فعالی در فرآیند موثر باشد.‌
به طور کلی مقابله مذهبی،متکی بر باورها و فعالیتهای مذهبی است و از این طریق در کنترل استرس های هیجانی و ناراحتیهای جسمی به افراد کمک می کند.‌
▪ مروری بر تحقیقات انجام شده :
ویتر و همکاران او نشان دادند که ۲۰تا۶۰درصد متغیرهای سلامت روانی افراد بالغ ،توسط باورهای مذهبی تبین می شود.در مطالعه دیگری ،ویلتیز و کریدر نشان دادند که در یک نمونه ۱۶۵۰نفری با میانگین سنی ۵۰،نگرشهای مذهبی با سلامت روانی رابطه مثبتی دارد.به علاوه مذهبی بودن با رضایت زنا شویی در مردان و زنان و رضایت شغلی در مردان مرتبط بود.
بر اساس مطالعات انجام شده دیگر ،بین مذهبی بودن ومعنا دار بودن زندگی و سلامت روانی ارتباط نزدیکی وجود دارد.در یک بررسی که۸۳۶بزگسال با میانگین۴/۷۳سال شرکت داشته اند ،معلوم شد که بین سه شاخص مذهبی بودن(فعالیتهای مذهبی غیر سازمان یافته و فعالیتهای مذهبی سازمان یافته) و روحیه داشتن و دلگرمی به زندگی ،همبستگی مثبتی وجود دارد.به علاوه اسپیلکا و همکارانش ،۳۶مطالعه تجربی در مرگ و درگیری مذهبی را مرور کردند و نتیجه گرفتند که ایمان قوی تر ،یا معتقد بودن به زندگی بعد از مرگ با ترس کمتر از مرگ همبستگی دارد.همچنین افرادی که نمره بالاتری در شا خص مذهب درونی داشته اند ترس کمتری را از مرگ گزارش کرده اند.
گارنتر و همکاران در زمینه سلامت روانی و اعتقادات مذهبی شش مقاله را مورد بررسی قرار دادند و در یافتند که در تمام این مطالعات بین اعتقادات مذهبی و سلامت روانی روابط مثبتی وجود دارد.هانت سازگاری زنا شویی ۶۴زوج را مورد بررسی قرار داد ونشان داد که مذهب بطور مثبت با سازگاری زناشویی ،خوشحالی و رضایت زناشویی بالاتر ارتباط دارد و همچین نتیجه گرفت که مذهب یک عامل مهم در جلوگیری از طلاق است.زاکر من و همکاران در پژوهشی گزارش کردند ،در افراد سالمندی که نمره کمتری در شاخص مذهبی بودن به دست آوردند ،میزان مرگ و میر ۴۲درصد بود ،در حالی که این میزان برای افراد سالمندی که نمره شاخص مذهبی بالایی داستند ۱۹درصد بود.در مطالعه دیگری،کونینگ،کلین و همکاران دریافتند که سرطان در بین افرادی که نمره بالاتری در شاخص مذهبی درونی کسب می کنند کمتر شایع است.در بررسی دیگری ،مشاهده کرده اند افرادی که همیشه از مقابله های مذهبی استفاده می کنند نسبت به افرادی که کمتر و گاهی از این مقابله استفاده می کنند در۹شاخص از۱۲شاخص سلامت روان شناختی ،نمرات بالاتری کسب کردند موریس اثر زیارت مذهبی را روی افسردگی و اظطراب ۲۴بیمار سالمند بررسی کرد.او دریافت که علائم آنها بعد از زیارت رفتن کاهش زیادی داشته و حداقل تا ده ماه بعد از برگشتن از زیارت هم این اثر ادامه دارد.در مطالعات دیگری ،مکین توش نقش مذهب را در سازگاری افراد با یک رویداد معنی دار زندگی بررسی کرد.
او با۱۲۴پدر و مادری که کودک خود را به علت سندرم مرگ ناگهانی از دست داده بودند مصاحبه کرد و دریافت که مذهی بودن با یافتن معنی در مرگ ارتباط مثبتی دارد. به علاوه مذهبی بودن با افزایش صلاحیت روانی و کاهش ناراحتی در بین والدین در طی ۱۸ ماه بعد مرگ کودکا نشان ، ارتباط داشت. تحقیقا ت دیگر نیز نشان می دهد که بین رفتارهای مخاطره آمیز مثل مصرف مواد مخدر، و مصرف مشروبات الکلی و... و اعتقادات مذهبی افراد رابطه معنی داری وجود دارد بطوری که در افراد غیر معتقد به مسائل دینی و مذهبی فراوانی موارد ذکر شده بیشتر می باشد . ‌
همچنین برر سی نشان می دهد که افرادی که به اماکن مذهبی نمی روند چهار برابر بیشتر از افرادی که به چنین اماکنی می روند احتمال خود کشی در آنها بیشتر است . اگرچه اغلب این بررسی ها در کشور ما انجام نگرفته است اما احتمالا در صورت انجام چنین تحقیقاتی، ما نیز شاهد نتایجی مشابه و فراتری از یافته های یاد شده خواهیم بود . با در نظر گرفتن تفاوت های فرهنگی میان جامعه ما و جوامع غربی و با توجه به عدم هماهنگی بین بر خی از یافته های پژ وهش های ذکر شده در این نوشتار تحقیقات کنترل شده وبه ویژه فرا تحلیل های گسترده ای توسط محققان مذهبی ومسلمانان داخلی ضرورت دارد یافته های جدید در علم سایکو فیزیو سو شال ، نشان می دهد مذهب در سلامت روانی افراد آثار و شواهد موثری داشته است .‌
● مذهب و بهداشت روانی:
الیس(۱۹۸۱) معتقد بود که مذهب با غیر منطقی بودن در ارتباط است.به اعتقاد او افراد مذهبی نوعی تفکرات و رفتارهای جزمی دارند که موجب نا بسامانی وضع روانی آنها می شود.او معتقد است افراد مذهبی بهداشت روانی ضعیفتری دارند.این اعتقاد الیس ،دانشمندانی چون برگین و همکاران او را بر آن داشت که به بررسی رابطه بین دین و مذهب با بهداشت روانی بپرازد. نتایج پژوهشهای آنان بطور کلی نشان داد که مذهب تاثیر منفی بر بهداشت روانی ندارد.در مجموع رابطه بین مذهب و بهداشت روانی مثبت می باشد،با این وجود،افرادی که دارای مذهب درونی هستند یعنی معتقدند که مذهب در ذرات آنها ریشه دارد،در مقایسه با افرادی که مذهب بیرونی دارند یعنی مذهب را وسیله ای برای دستیابی به چیز دیگری می دانند ،بهداشت روانی مثبتی دارند و افراد دارای مذهب درونی،سلامت روانی بالاتری دارند و افراد دارای مذهب بیرونی احتمالا پی آمدهای منفی تری را تجربه می کنند.در مجموع احتمالا تاثیر مذهب بر بهداشت روانی به دلایل زیر است.‌
۱) مذهب می تواند موجب ایجاد معنا شود،بنابراین، مذهببه زیستن و مردن انسان معنا می بخشد.
۲) مذهب موجب امیدواری می شود و خوش بینی افراد را افزایش می دهد.
۳) مذهب‌ به افراد مذهبی نوعی احساس کنترل و کار آمدی می بخشد که ریشه ی خدایی دارد و می تواند کاهش یافتگی کنترل شخصی را جبران کند.‌
۴) مذهب نوعی سبک زندگی سالم تر برای افراد تجویز می کند که بر سلامتی و بهداشت روانی تاثیر مثبت دارد.‌
۵) مذهب مجموعه ی از هنجارهای اجتماعی است که اطلاعت از آن موجب تایید،پشتیبانی و پذیرش از سوی دیگران می شود.
۶) مذهب نوعی احساس فرا طبیعی به شخص می دهد که بدون تردید تاثیر روان شناختی دارد.‌
● مذهب و مقابله با فشارهای روانی:
پاسخ انسان به فشار روانی تحت تاثیر برداشت از رویداد فشارزای روانی قرار می گیرد وفشار روانی شبکه ای از محرکها،برداشت ها و واکنشهایی است که مستلزم این است که انسان از منابع سازش خود استفاده کند تا بتواند با این خواسته های درونی و بیرونی انطباق یابد .به نظر می رسد که افراد مذهبی و غیر مذهبی میزان فشار روانی مشابهی را تجربه می کنند.لیکن افراد مذهبی می توانند با رویدادهای منفی زندگی و عوامل فشار زای روانی مقابله کنند.زیرا برای مقابله با فشار روانی به خوبی از مذهب استفاده می کنند.و واکنش آنها به فشار روانی تحت تاثیر عواملی مانند،حمایت اجتماعی،سخت کوشی شخصی، سبک مشکل گشایی و مانند آن قرار می گیرد،که در افراد مذهبی موجب کاهش فشار روانی می گرد.افزون براین،اعتقادهای شناختی افراد مذهبی به آنان در مقابله با فشار روانی کمک می کند.اعتقادهایی مانند این که خداوند بر حق است،خداوند مهربان است،خداوند انسان را از بدبختی نجات می دهد.همچنین افراد مذهبی از طریق نیایش ،آداب و مناسک مذهبی می توانندتجدید قوای روان شناختی بنمایند.افزون بر این نیایشها صداقت و راز و نیاز حقیقی خداوند باعث ایجاد اطمینان و آرامش در افراد می گردد.طبیعی است که پس از انجام چنین مناسکی افراد می توانند بهتر بیندیشند ،راه حلهای جایگزین بهتری پیدا کنند و همین طور از طریق زاری و گریستن بخش زیادی از فشار روانی خود را تخلیه کنند .همچنین اعتقاد افراد به این که خداوند انسان را آزاد آفریده است و او را مسئول رفتار خودش قرار داده ،موجب می شود تا افراد دارای مذهب درونی ،کنترل بیشتری بر اوضاع و احوال خود داشته باشند.این راهبرد می تواند بر واکنش عاطفی-شناختی و رفتاری انسان دارای مذهب درون زا در مقابله با فشار روانی تاثیر بگذارد.
● نقش مذهب در درمان استرس:
تاثیر استرس در اختلالات روانی موضوع پژوهشهای متعددی در نیم قرن گذشته بوده است.و کلیه روان شناسان متفق القولند که زندگی در قرن بیست و یکم همراه با استرس یا تنیدگی روانی و بحرانهایی می باشد که باعث بیماریهایی جسمانی ،روانی و حتی مرگ می شود. نتایج برخی از مطالعات اخیر نشان می دهد که آن دسته از افراد که خود را مذهبی می دانند ،در مواجهه با استرس،درمان بیماری یا رهایی از اعتیاد از موفقیت بیشتری برخوردار هستند.در واقع برخورداری از روحیه مذهبی به افراد کمک می کند تا بداند در زندگی به دنبال چه ارزشها و محورهای کلیدی بوده و از زندگی چه چیزهایی می خواهند با مشخص شدن این اهداف،افراد می توا نند کمتر به امور کم اهمیت پرداخته و علاوه بر جلوگیری از اتلاف وقت و انرژی خود ،از بروز استرس جلوگیری نمایند.در باورهای مذهبی،انسان بخشی از جهان مذهبی است و اعتقاد به وجود خالق با توانایی مطلق ،به فرد اجاز ه می دهد خود را مسئول هر آنچه که در زندگی اتفاق می افتد ،ندانسته و با این رویکرد استرس را کنترل نماید. مطالعات دیگر تاثیر مداخلات مذهبی را در کاهش اضطراب و تحمل فشارهای روانی پس از بهبودی ،نشان داده اند.به عنوان مثال،نتایج دو بررسی نشان داد ،کسانی که به اعتقادات مذهبی پایبند بودند ،اضطراب و ناراحتی کمتری را نسبت به کسانی که به اعتقادات مذهبی پایبند نبودند،گزارش کرده اند. ‌
● نقش مذهب در درمان افسردگی :
یکی از بیماریهای روانی نسبتا شایع افسردگی می باشد.این اختلا ل عمدتا بین افراد پیر با بیماری پزشکی شایع است.و معمولا این دسته بیماران افسرده بیشتر در بیمارستانها می مانند و درمان افسردگی در این گونه افراد سالمند که بیماری جسمی دارند با مشکلاتی روبه رو است.در چنین موقعیتی نیاز شدید به عواملی است که به توانایی سازگاری بیمار کمک کند.شواهدی وجود دارد که مذهب چنین عواملی را می تواند تامین کند.پرسمن و همکاران او ارتباط بین باورهای مذهبی ،افسردگی و بهبودی بعد از جراحی لگن را در ۳۰زن سالمند مورد بررسی قرار دادند ،این افراد همگی به علت شکستگی استخوان لگن مورد جراحی قرار گرفته بودند ،نتایج نشان داد بیمارانی که باورهای مذهبی قویتری داشتند و اعمال مذهبی را انجام می دهند نسبت به گروه دیگر کمتر افسردگی داشتند و راه طولانی تری را در هنگام ترخیص از بیمارستان پیاده طی کردند.همچنین دانستن این که خداوند به عنوان منشاء قدرت و آرامش و انجام فرائض دینی به صورت معنی داری با درجه پایین افسردگی در هنگام ترخیص از بیمارستان ارتباط داشته است .
رابطه بین مذهبی بودن افراد و بهداشت روانی در جمعیت های گوانگون گزارش شده است .نتایج این مطالعات حاکی از آن است که میزان شرکت در مراسم مذهبی با افسردگی رابطه ای منفی (معکوس)دارد.به گونه ای که میزان افسردگی در بین کسانی که به این گونه مراسم می روند ،تقریبا نصف میزان آن در افرادی است که به آنجا نمی روند.کونیک،هایز،جرج و بلازر ،۱۹۹۷،آنتونی ، و کلینگ گزارش می کنند که استفاده زیاد از مذهب به عنوان یک ساز و کار برای کنار آمدن در دو نمونه مجزا از افراد مبتلا به بیماری hiv‌منجر به بروز نشانگان کمتری از افسردگی و اضطراب می گردد. تلاوت قرآن نیز می تواند بر کاهش اضطراب وافسردگی تاثیر بسزایی داشته باشد و به طوری که افرادی که به طور مرتب به قرائت قرآن می پرداختند بطور چشمگیری افسردگی و اضطراب آنها کمتر شده است .
● بحث و نتیجه گیری:
همان گونه که در این گزارش اشاره کردیم مذهب در سلامت روان انسانها نقش بسزایی دارد.بدون تردید با توجه به شرایط موجود،مذهب در حیطه ی وسیعی از مسائل روان شناسی مانند بهداشت روانی ،مقابله با فشار روانی،آسیبهای اجتماعی ،نقش اساسی دارد.رابطه ایمان و احساس امنیت و آرامش روانی را اکثر دانشمندان صراحتا به صورت ضمنی پذیرفته اند.ازجمله،ویلیام جیمز ؛اما نوئل کانت ،کارل گستاو یونگ،اریکسون و ....البته نیاز به دین منحصر به دوره خاص یا مذهب خاص نیست،بلکه بشر در تمام اعصار این احتیاج را به سادگی حس کرده است.ولی عصر ما ضرورت دین و ایمان بیش از هر عصر دیگری احساس می شود.دین است که می تواند انسانیت انسان را حفظ کرده او را از انحطاط نجات دهد.این نیاز فطری که از درون نشات می گیرد به خصوص از آن نظر که نیاز انسان را به تکیه گاهی نیرومند و قوی ارضاء می کند قابل توجه است.تکیه گاهی که در همه حوادث به آن پناه ببرد و به اتکای آن آرام و مطمئن باشد.(الابذکر الله، سوره رعد آیه۲۸) بی پناهی و احساس بی کسی که در اکثر عدم تعادلهای روانی به چشم می خورد ،در اعتقاد به یک وجود و حامی مقتدر و پناهده ای که مصدر نیکیها ،سازندگیها و کارهای خیر است به انسان آرامش روانی می بخشد و در بهداشت روانی او موثر است.
علی رغم اینکه اکثر تحقیقات ذکر شده در ادیان دیگر صورت گرفته است و از آنجایی که باور و اعتقاد ما مسلمانان بر این است که دین اسلام به عنوان یک ایدئولوژی ،ارائه دهنده کامل ترین و سلامت ساز ترین سبک زندگی بشریت است و احکام و دستورات آن حوزه های وسیع اخلاقی ،بین فردی،بهداشتی و اجتماعی را در زندگی در بر می گیرد ،لذا مطالعه علمی اثرات و نقش متغییرهای مذهبی در سلامت روانی یک ضرورت اساسی به نظر می رسد.
صابر محمدی کارشناس علوم تربیتی
منابع:
۱- جی. آر. کولینز،تی . ای. وودز،روان شناسی دین و نقش دین در سلامت جسم و روان،ترجمه،حیدری،مجتبی،مجله معرفت،شماره۷۵،۱۳۸۲‌،ص۷۸
۲- حسینی،سید ابو القاسم،اصول بهداشت روانی،مشهد،انتشارات آستان قدس رضوی،۱۳۷۴،ص۱۹
۳- خدا رحیمی،سیامک،جعفری،سید غلام رضا،نقش مذهب در بهداشت روانی،روان درمانی و روان شناسی بالینی،فصلنامه اصول بهداشت روانی ،سال اول،شماره،چهارم،۱۳۷۸،ص۱۸۸
۴- میشل،مالرب،انسان و ادیان،ترجمه،مهران توکلی،تهران،انتشارات،نی،۱۳۸۱،ص۱۱
۵- میلانی فر،بهروز،بهداشت روانی،تهران،نشر قومس،۱۳۷۴،ص۳‌
۶- قریشی راد،فخر السادات،نقش مذهب و رویارویی مذهب در بهداشت روانی،نشریه سیاست روز،۳/۲/۱۳۸۰
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید