جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

نیاز روسیه به گورباچف و پروسترویکایی دیگر


نیاز روسیه به گورباچف و پروسترویکایی دیگر
ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه استعداد عجیبی در شگفتی سازی دارد. آخرین موردی که وی این استعداد را بروز داد برکناری میخائیل فرادکوف نخست وزیر و انتصاب ویکتور زوبکوف بازرس اقتصادی گمنام و ناشناخته به جای وی بود.
در روسیه گمان عموم بر آن است که پوتین با جابه جا کردن این چهره ها در واقع در پی آراستن صحنه سیاسی به صورتی است که رئیس جمهور آینده روسیه فردی مطابق میل و سلیقه وی باشد. این باور عمومی البته باور درستی هم است. پوتین می خواهد رئیس جمهور آینده که در انتخابات ماه مارس (اسفند - فروردین) آینده برگزیده می شود فرد مورد اعتماد وی بوده و شکل و سیاق فعلی نظام سیاسی را حفظ کند.
از سویی جابه جا شدن نخست وزیران پوتین تا حدودی یادآور کیش قدرت تزارها است. او می خواهد با این رویه بگوید؛ «ما هر آن کس را که مورد رضای ما باشد بر می کشیم، هر آن کس را که بخواهیم کنار می زنیم و رعایای ما راهی ندارند جز آنکه از کارهای ما تعریف و تمجید کنند.»
هر بار که این رویه یعنی صدور فرامین پوتینی و اطاعت عامه رعایا تکرار می شود مرام ارباب و رعیتی در عرصه سیاسی روسیه بیشتر ریشه می دواند.
در روسیه برگزاری انتخابات پارلمانی برای ماه دسامبر (آذرماه) و انتخابات ریاست جمهوری برای ماه مارس (اسفند - فروردین) آینده تعیین شده است. پوتین عزم خود را جزم کرده که در این هر دو مورد کوتاه نیاید و سلطه بلامنازع خود بر قدرت را تا هر کجا و هر زمان که بتواند حفظ کند. حال با گماردن زوبکوف مرد ۶۵ ساله یی که از محارم حلقه پوتین است به نخست وزیری خیالی از بابت دردسرهای احتمالی در دولت نداشته و می تواند به دنبال پیدا کردن و انتخاب فرد مورد نظرش برای به دست گرفتن زمام ریاست جمهوری برآید. پوتین با اعمال این تمهیدات زبانه های جنگ قدرت بین دو معاون نخست وزیر به علاوه سرگئی ایوانف وزیر دفاع پیشین و دیمیتری مدودوف مدیر شرکت گازپروم را شعله ورتر کرده و از طرفی از قدرت گرفتن انحصاری هر کدام از آنان نیز جلوگیری به عمل آورد. چنانچه هر کدام از مدعیان یادشده متصدی سمت نخست وزیری می شدند - آن گونه که پوتین توانست بر جای یلتسین بنشیند - ساکنان کرملین همه به سوی آن شخصیت کشیده شده و از راه و رسم پوتین کناره می گرفتند.
گذشته از اینها، رواج این دسیسه ها در کرملین جو تیره و تاری را نشان می دهد که پوتین از سال ۲۰۰۰ با رسیدن به قدرت بنا نهاده است. پوتین در میان عامه مردم روسیه محبوبیت دارد. این محبوبیت محبوبیتی نفتی، گازی است. افزایش بهای جهانی نفت و گاز موجب شده حدود نیم تریلیون دلار به خزانه دولت پوتین برسد. او مقادیری از این درآمدهای اضافی را صرف ترفیع حقوق بازنشستگان، اشتغال زایی و نیز اموری از قبیل گسترش ساخت وسازهای شهری کرده است. این توجهات به مردم و برخی نیازهای آنان در کشوری صورت گرفته که از زمان فروپاشی شوروی و سال های حکومت یلتسین و خصوصاً اضمحلال اقتصادی روسیه در اواخر دهه ۱۹۹۰ روز خوش به خود ندیده اند.
پوتین در نتیجه این اقدامات نفتی، گازی توانست محبوبیتی به دست آورد. او از طرفی در ماه های اخیر با رویکردی نسبتاً اقتدارگرایانه نشان داده که در پی احیای مجدد عظمت روسیه و بازگرداندن آن به جایگاه قدرت بزرگ جهانی است. اما او نتوانسته نظام سیاسی دموکراتیک برپای بدارد. او چه در منش فردی و چه در مشی و مواضع دولتی بیشتر از آنکه دموکرات باشد خودکامه جلوه کرده است. این مشی سیاسی نه برای روسیه و نه برای دنیا مفید هیچ فایده یی نبوده و نیست. در این نظام مبتنی بر خودکامگی، فساد مالی بیداد می کند، باندهای جنایت تاخت و تاز بی سابقه دارند و استعدادها پرورش نمی یابد. درمان این بیماری ها که دیگر مزمن و فراگیر شده طلوع خورشید شفافیت و روی کار آمدن دموکراسی پاسخگو است. روسیه به گورباچف دیگری نیاز دارد؛ مردی که بداند پروسترویکای دیگری مورد نیاز است.
منبع؛ هرالد تریبیون
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید