جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


سکوت وسیله و هدف توامان شعر


سکوت وسیله و هدف توامان شعر
شعر با سکوت آغاز می‌شود و به سکوت می‌انجامد. این تصور رایج، و تا اندازه‌ای درست، که شعر از کلمه‌ها ساخته می‌شود، این حقیقت را در پرده می‌برد که شعر واقعی برساخته‌ی توامان کلمه و سکوت است.
پیش از آغاز هر شعری سکوت است و پس از پایان آن سکوت؛ پس از هر کلمه‌ای در شعر سکوت است و در میان هر دو هجای یک کلمه شکوت؛ میان هر دو سطر شعر سکوت است و میان هر دو بند شعر سکوت.
اما سکوت به معنای خالی و خلأ نیست و به میزان کلمه‌های شعر چیزی برای گفتن دارد. پس سکوت نیز همانند کلمه وسیله و هدف توامان شعر است.
سکوت شعر همچون سکوت طبیعت، گفتنی دارد، همانند سکوت شبانه دریا در قیاس با صدای امواجش در یک روز توفانی.
سکوت شعر، شروع شکل‌گیری کلمه در مخاطب است. عنصری که مخاطب را در ساختن شعر سهیم می‌کند؛ شاعر خود مخاطب می‌شود و مخاطب شاعر.
آنجا که شاعر از گفتن بازمی‌ایستد، تنها سکوت است که توان گفتن می‌یابد. و آنچه در سکوت بیان میشود، چیزی‌ست که کلمه توان بیانش را ندارد. با سکوت «بیان‌ناپذیر» و «ناممکن» بیان‌پذیر و ممکن می‌شوند.
شعری که «همه‌چیز» را می‌گوید یا می‌خواهد بگوید، در نهایت در مخاطب ادامه نمی‌یابد؛ چیزی می‌شود دست‌بالا همچون حرفهایی «زیبا» که می‌توان آن را نقل کرد و توضیح داد.
شعر واقعی اما نقل‌ناپذیر و غیر‌قابل توضیح است. و آنچه شعر را توضیح‌ناپذیر می‌کند همان حضور نیرومند عنصر سکوت در آن است که فقط در سکوت شاعر و تداومش در مخاطب «معنا» می‌یابد.
پس سکوت نَفَس شعر و ضامن حیات و تداوم آن است. همین سکوت است که شعر را از «غیرمنتظره» سرشار می‌کند؛ امری که به همان میزانی که خواننده را غافلگیر می‌کند، خود شاعر را هم به شگفتی وامی‌دارد.
اگر شعر خود شاعر را به شگفتی واندارد، مخاطب قطعا غافلگیر نخواهد شد، و این کلام غافلگیرکننده معمولا پس از سکوتی ژرف رخ می‌نماید.
دشواری آنچه که آن را «فهم شعر» می‌نامند نیز دقیقا در همین‌جاست. خواننده شعر نیز باید علاوه بر خواندن کلمه‌ها، خواندن سکوت را نیز بیاموزد. به این اعتبار دشواری درک شعر، نه مشکل شعر که مشکل مخاطب شعر است. این مخاطب است که باید نشان دهد تا چه میزان قادر است خود را در برابر سکوت شعر بگشاید و به هزارتوهای مه‌آلود آن وارد شود.
مشکل اینجاست که انسان معاصر تا حد زیادی از توان شنودن صدای سکوت و فهم معنای سرشار آن عاجز شده یا شاید از او می‌هراسد.
اما خواننده آزموده و مجرب شعر می‌داند که سکوت بخشی از حقیقت جهان است و برای ره‌یافتن به این حقیقت باید رنج شناخت زبانش را نیز بر خود هموار کرد؛ زبانی که شعر و موسیقی بهترین فضا را برای تجلی آن فراهم می‌کنند.
بهنام باوندپور
منبع : ادبستان


همچنین مشاهده کنید