شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

امام شناسی در بیان حضرت رضا (علیه السلام)


امام شناسی در بیان حضرت رضا (علیه السلام)
امامت مقام انبیا و میراث اوصیا است ، امامت جانشینی خدا ، و رسول ، امیرمؤمنان ، میراث حسن و حسین است .
امامت در اختیار گرفتن امور دین ، نظام و انتظام جامعه مسلمین ، اصلاح امور دنیا و به عزّت رساندن مؤمنین است .
امامت اصل و اساس اسلام است و پایه های دین مقدس ، به آن بستگی دارد و فروعات آن به امامت وابسته است .
با راهنمایی امام ، نماز ، زکات ، روزه ، حج و جهاد انجام می گیرد و صدقات اموال و فیء از مردم اخذ می شود و در مصارف خود مصرف می گردد .
امام است که احکام و حدود دین را امضا می کند ، حقوق اشخاص را مراعات می نماید ، و کشور اسلام را از دست دشمنان محفوظ نگه می دارد و مرزها را حفظ می کند .
امام حلال خدای متعال را حلال و حرام آن را حرام می کند ، در جامعه اسلامی حدود خدای متعال را جاری می سازد ، از دین پروردگار دفاع می نماید ، مردم را با حکمت و دانش به طرف پروردگار دعوت می کند و آنان را با پندهای نیکو و حجت های بالغه ، راهنمایی می نماید .
امام مانند ستاره فروزان و آفتاب تابان است ، که روشنایی آن ، همه عالم را فراگرفته ، و خود در جای بلند است که دست احدی از مردم به آن نمی رسد و دیدگان آن را در نمی یابد .
امام مانند ماه تابان ، نور فروزان ، چراغ درخشان و ستاره راه نما در شب های تاریک ، در بیابان ها و دریاها می باشد .
امام آب گوارا برای تشنگان، و دلیل هدایت، و نجات دهنده از لغزش ها است .
امام مانند آتش در بلندی است که مردم از آن هدایت می گردند و گرمایی است که به وسیله آن کسب انرژی می کنند .
امام راهنمایی است که آدمی را از مهلکه ها نجات می دهد ، پس هر کس امام را ترک گوید در هلاکت می افتد .
امام ابر بارنده ، باران ریزنده ، آفتاب درخشنده و آسمان سایه افکنده ، زمین پهن شده ، چشمه جوشنده و باغ سرسبز و خرم است .
امام مونس ، رفیق ، پدر مهربان ، برادر همزاد و مهربان تر از مادر نسبت به فرزند کوچک است .
امام پناه بندگان ، در هنگام رسیدن به مصیبت های بزرگ می باشد . امام امین خدا در میان مخلوقات ، حجت پروردگار در میان بندگان و جانشین خدای متعال در دنیاست .
امام دعوت کننده مردم به طرف خدا ، و مدافع حریم حضرت حق است .
امام از گناهان پاک ، و از هرعیب و نقصی منزه است ; امام از علم مخصوص برخوردار و به حلم بردباری موصوف است ، امام نظام دین و عزت مسلمین بوده و کافران و منافقان را هلاک می سازد .
امام یگانه روزگار است که هیچ کس با او قرین نیست و عالمی با وی برابری ندارد . مانند کسی نیست و کسی را نمی توان به جای او گذاشت . امام فضل دانش را بدون کسب و تعلیم فرا می گیرد ، و خدای متعال وهّاب علم را به آنان عطا می کند .
پس چه کسی می تواند امام را بشناسد و یا بتواند امام را انتخاب کند ، چه قدر مردم از مطلب دورند ؟
عقول مردم در این وادی سرگردان ، و اندیشه آنان از درک حقایق ناکام است .
خردها در این موضوع حیران ، و چشم ها کور ، بزرگان در این وادی کوچک ، حکما و دانایان سرگردان ، بردباران از درک آن قاصر و سخنگویان از سخن گفتن عاجزند .
خردمندان به جهل خود اعتراف کرده ، و شعراء زبانشان بند آمده ، و ادیبان از فهم آن ناتوان شده ، و بلیغان زبان بند گردیده اند .
اینان قدرت ندارند مقام آنها را وصف کرده ، یا فضیلتی از فضایل امام را بیان کنند ، و به عجز و ناتوانی و تقصیر خود ، در این موضوع اعتراف دارند . چگونه می توانند امام را با صفات او وصف کرده و یا او را به حقیقتاً تعریف نمایند .
علما و دانایان قدرت ندارند امر امام را درک کنند ، و کسی نیست که بتواند جای امام را بگیرد و جامعه را از وجود او بی نیاز کند . مردم نخواهند توانست حقیقت وجودی امام را بشناسند .
امام مانند ستاره است ، که کسی نمی تواند بر آن دست یابد و یا حقیقتاً او را وصف کند ، پس مردم از کجا قدرت دارند امام را انتخاب نمایند ، و کجا عقل آنها به این موضوع خواهد رسید ، و در کجا مانند این یافت می گردد؟!
آیا گمان می کنید این فضایل و خصوصیات در غیر آل رسول (صلی الله علیه وآله) پیدا می شود ؟ به خدای متعال سوگند ! نفس آنها خودشان را تکذیب کرده ، و اباطیل ، آنان را به آرزوهای دور و دراز کشانده .
مردم به جایگاه بلند و گذرگاه سختی بالا رفته اند ، که از آن مقام بلند قدم هایشان خواهد لغزید ، و بر زمین افکنده خواهد شد .
در انتخاب امام به عقل ناقص خود مناضله کردند ، و به رأی باطل خویش به مبارزه برخاستند ، و چیزی جز دوری از حق را به دست نیاوردند ، خدای متعال آنان را بکشد که دروغ و افترا بستند .
آنان مقام مشکلی را برای خود اتخاذ کرده ، و سخنان دروغ گفته و افترا بستند از طریق حق و صراط مستقیم منحرف شدند و در حیرت و سرگردانی فرورفتند ، و از روی بصیرت و بینش ، امام را ترک کردند .
شیطان کارهای آنها را در نظرشان زیبا جلوه داد ، و آنان را از راه حق بازداشت ; در حالی که آنها راه درست را تشخیص داده بودند و حق را از ناحق تمیز می داند .
آنها از امامی که خدای متعال و پیغمبرش اختیار کرده بودند ، اعراض نموده و از امامی که خود انتخاب کرده بودند متابعت نمودند ; در صورتی که قرآن ، آنان را مخاطب قرار داده و فرمود: ( وَرَبُّکَ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَیَخْتَارُ مَا کَانَ لَهُمُ الْخِیَرَهُٔ سُبْحَانَ اللهَ وَتَعَالَی عَمَّا یُشْرِکُونَ )(۱) .
و نیز فرمود: ( وَمَا کَانَ لِمُؤْمِن وَلاَ مُؤْمِنَهٔ إِذَا قَضَی اللهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُٔ مِنْ أَمْرِهِمْ(۲) .
و همچنین فرموده: ( مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ * أَفَلاَ تَذَکَّرُونَ * أَمْ لَکُمْ سُلْطَانٌ مُبِینٌ * فَأْتُوا بِکِتَابِکُمْ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ )(۳) .
و نیز فرمود: ( أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَی قُلُوب أَقْفَالُهَا )(۴) .
یا این که فرموده: ( وَطُبِعَ عَلَی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَیَفْقَهُونَ )(۵) .
یا این که: ( قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لاَیَسْمَعُونَ * إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لاَیَعْقِلُونَ * وَلَوْ عَلِمَ اللهُ فِیهِمْ خَیْراً لاََسْمَعَهُمْ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ )(۶) .
یا این که: ( قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا )(۷) .
امامت فضل خدای متعال است که به هر کس بخواهد عطا کند ، و پروردگار دارای فضل بزرگی است . آنان چگونه می توانند ، امام را انتخاب کنند ، در صورتی که امام عالم است و نادانی در آن راه ندارد ، و نگهبانی است که از زیردستان حمایت کرده و آنها را تنها نمی گذارد .
امام معدن قداست ، پاکی و مرکز عبادت ، زهد و علم است . امام به دعوت مخصوص پیغمبر معرفی شده ، و از ذریه پاک حضرت زهرای بتول می باشد . در نسب آن هیچ غل و غشی وجود ندارد ، و هیچ صاحب حسبی از نظر شرافت و برتری به آن نمی رسد .
امام از خاندان قریش ، نسل هاشم و از عترت رسول الله است و با رضایت خدای متعال برگزیده می شود .
امام شریف ترینِ اشراف ، و فردی از خاندان عبدمناف است ، علمش همواره در تکامل ، و حلمش کامل می باشد . در امر امامت متبحر ، در سیاست ماهر و عالم است .
اطاعتش بر بندگان واجب ، و همواره به امر خدای متعال قیام و اقدام می کند ، بندگان خدا را نصیحت کرده ، و دین خدا را حفظ می نماید .
پیامبران و پیشوایان (علیهم السلام) همواره موفق به توفیقات الهی هستند ، و از علوم خفیه پروردگار ، حکمت و دانش او برخوردار می گردند ، و دیگران از این موهبت محروم می باشند ، علم و دانش آنان ، از اهل زمانشان بالاتر است . خدای متعال می فرماید : ( أَفَمَن یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَن یُتَّبَعَ أَمْ مَن لاَ یَهِدِّی إِلاَّ أَن یُهْدَی فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ )(۸) .
و همچنین فرمود: ( وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَهَٔ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً )(۹) .
خدای متعال درباره طالوت فرمود: ( إِنَّ اللهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَهًٔ فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَن یَشَاءُ وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ )(۱۰) .
و به پیامبر خود فرمود: ( وَأَنْزَلَ اللهُ عَلَیْکَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَٔ وَعَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُن تَعْلَمُ وَکَانَ فَضْلُ اللهِ عَلَیْکَ عَظِیماً )(۱۱) .
و درباره ائمه اهل بیت فرمود: ( أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَی مَا آتَاهُمُ اللهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنَا آلَ إِبرَاهِیمَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَٔ وَآتَیْنَاهُم مُلْکاً عَظِیماً * فَمِنْهُم مَنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُم مَن صَدَّ عَنْهُ وَکَفَی بِجَهَنَّمَ سَعِیراً )(۱۲) .
هرگاه خدای متعال بنده ای را برای امور بندگانش انتخاب کرد ، به او شرح صدر عطا می کند ، و دل او را از علم و حکمت سیراب می گرداند ، و از علوم خود به او الهام می نماید ، پس از این ، از پاسخ سئوالات باز نمی ماند و در طریق ثواب ، حیران و سرگردان نمی باشد .
امام معصوم ، مؤید ، موفق و مسدد است ، از خطا و لغرش مأمون و از اشتباه و خطا مصون می باشد ، خدای متعال او را چنین خلق کرده که تا برای بندگانش حجت باشد ، و شاهد در میان مردم گردد ، و این فضیلتی است که خدای متعال صاحب فضل بزرگ است . آیا مردم توانایی دارند چنین امامی را با این صفات اختیار کنند ؟ و یا کسی را که اختیار کرده اند ; دارای این صفت می باشد ؟ تا او را بر دیگران مقدم دارند ؟
به خدا سوگند ! از حق تجاوز کردند ، و کتاب خدای متعال را پشت سرافکندند . گویا نمی دانند چه کاری مرتکب شده اند ، هدایت و شفاء در کتاب خدای متعال است ; لکن مردم آن را کنار گذاشتند و از هوی و هوس خود پیروی کردند .
خدای متعال آنان را مذمت و سرزنش کرده و از خود دور نموده و فرمود: ( وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدیً مِنَ اللهَ إِنَّ اللهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ )(۱۳) .
و نیز فرمود: ( فَتَعْساً لَهُمْ وَأَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ )(۱۴) .
و فرمود: ( کَبُرَ مَقْتاً عِندَ اللهَ وَعِندَ الَّذِینَ آمَنُوا کَذلِکَ یَطْبَعُ اللهُ عَلَی کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّر جَبَّار )(۱۵) .
با مطالعه در عناوین روایات بسیار مهم کافی ، درباره ائمه معصومین ، متوجه این حقایق می شویم :
وجوب پیروی از ائمه ، امامان شهدای حق بر خلقند ، ائمه هادیان راه حقند ، والیان ، حاکمان و گنجینه های علوم الهی اند ، خلفای خدا در زمین ، ابواب دانش و رحمتند ، نور الهی در بین خلقند ، ارمکان زمین اند ، محسود حاسدان اند ، آیات حق در قرآنند ، بودن با آنان واجب است ، اهل ذکرند ، راسخین در علمند ، علم در سینه آنان ثابت است ، وارث کتاب و برگزیدگان حضرت معبودند ، قرآن مردم را به واسطه آنان هدایت می کند ، نعمت ذکر شده در کتابند ، محل عرض اعمالند ، معدن علم ، شجره نبوت و مختلف الملائکه اند ، وارث علومند ، عالم به تمام زبان ها و دارای علوم کتاب آسمانیند ، تمام علوم قرآن نزد آنهاست ، صاحب اسم اعظمند ، دارای علوم انبیا ، رسل و فرشتگانند ، آگاه به غیبند .
آری ! واقعیات و حقایقی که در سطور گذشته از آیات و روایات خواندید ،همه درامام معصوم تجلی دارد ، سرچشمه ولایت مطلقه در وجود مقدس آنان است ، ولایتی که از پیامبر به آنان رسیده ، و از حضرت حق به پیامبر ; پس در حقیقت ولایت امام معصوم ، همان ولایت پیامبر و ولایت پیامبر ولایت خداست ، که آیین حق ، نظام هستی و حیات انسانی مردمان ، در سایه این ولایت قابل حفظ است .
در حقیقت ائمه معصومین (علیهم السلام) بودند که بدون اندک تمایل شخصی ، و با گذشت و فداکاری ، نگهبانی دین را در قلمرو احکام و وظایف به عهده گرفته و تا نفس های آخر با انحراف و شیوع بدعت های ویرانگر ، مبارزه کردند .
در شرایطی که اجتماع دورانشان مساعد و آماده پذیرش بوده است ، مأموریت خود را در سطح اجتماع انجام داده اند ، و در هر زمانی که شرایط اجتماعی با اجرای مأموریت آنان مساعد نبوده ، به تربیت افرادی می پرداختند که بتوانند در صورت امکان ، نگهبانی دین را عهده بگیرند ، و آن را انجام دهند .
در سرگذشت زندگی هر یک از ائمه معصومین (علیهم السلام) ، تربیت شدگانی دیده می شوند ، که به اصطلاح ، هر یک از آنان ، شایسته منصب پیشتازی در سازندگی های انسانی بوده اند(۱۶) .
آری ! با توجه ائمه طاهرین به این معنی که بشر به طور ضروری ، جهت اداره امور حیات ، در همه زمینه ها ، به طور صحیح احتیاج به حکومت دارد ، و به ارشاد معنوی نیازمند است ، و این که دین خدا باید تا قیامت از انحراف و بدعت ها مصون بماند ، با نور فرهنگ پاک الهی خود ، انسان هایی تربیت کردند ، تا اهداف آنان را تعقیب نمایند .
آنان فقه و فرهنگی از خود به جای گذاشتند که از آن تعبیر به فرهنگ اهل بیت و مدرسه ائمه معصومین می شود ، تا از برکت آن فقه ، فرهنگ و مدرسه ، شخصیت های فقهی ، فرهنگی و علمی با عنایت خدا به وجود آیند ; تا در هر عصری بدعت مبدعان ، شرک مشرکان ، کفر کافران و اباطیل باطلان ، حکومت ستمگران ، ظلم ظالمان ، استعمار و استثمار شیطان صفتان را در هم شکنند . آئین حق را از انحراف حفظ کنند ، خفتگان را بیدار نمایند و همراه با جهاد نفس ، جهاد با زبان ، جهاد با قلم و مال از چراغ پرفروغ حق نگهداری کرده ، و نفوس مستعده را با فقه ، علم ، درایت ، بینش و بصیرت خود تربیت و به رشدکمال برسانند .
ائمه معصومین با کمک آیات قرآن مجید ، و روایات بسیار مهمی که از خود به جای گذاشتند ، که معتبرترین کتب حدیث آنها را با سلسله سند صحیح نقل کرده اند ، این گونه شخصیت های فقهی ، علمی ، بصیر و دانا را با تمام وجود تأیید کرده ، و موجودیت آنان را در عصری جهت حکومت بر امت و ارشاد معنوی آنان ،تقنین قوانین لازم بر اساس اجتهاد ، به عنوان نایب عام و جانشین امام ، و در یک کلمه فقیه جامع الشرایط ، به رسمیت شناخته ، و همراه با بیان یک سلسله شرایط ، که در روایات آمده و در فصل بعد به قسمتی از آن اشاره می شود ، آنان را به امت شناسانده و ولایت ، امارت و حکومتشان را همچون ولایت و حکومت خود و رسول الله دانسته ، پیروی از آنان را بر همگان واجب کرده و ردّ آنان را در هر زمینه ای رد خود دانسته اند .
این همان معنایی است که در کتب فقهی استدلالی ، از آن تعبیر به « ولایت فقیه » شده است که در عصر غیبت ، چونان زمان پیامبران و امامان باید محور حیات و حرکت و رشد و کمال امت و مصونیت وی از هر خطری باشد .
پایگاه استاد حسین انصاریان
منبع: کتاب بر بال اندیشه
۱ - « و پروردگارت آنچه را بخواهد می آفریند و [آنچه را بخواهد ]بر می گزیند ، برای آنان [در برابر اراده او در قلمرو تکوین و تشریع] اختیاری نیست ; منزّه است خدا و برتر است از آنچه برای او شریک می گیرند » [قصص (۲۸) : ۶۸] .
۲ - « و هیچ مرد و زن مؤمنی را نرسد هنگامی که خدا و پیامبرش کاری را حکم کنند برای آنان در کار خودشان اختیار باشد » [احزاب (۳۳) : ۳۶] .
۳ - « شما را چه شده ، چگونه حکم می کنید؟ * پس آیا متذکّر [حقایق] نمی شوید ؟ * یا شما [بر این ادعای خود] دلیل روشنی دارید ؟ * پس اگر راستگویید ، کتابتان را [که این سخنان را با تکیه بر آن می گویید به میان] آورید » [صافات (۳۷) : ۱۵۴ ـ ۱۵۷]
۴ - « آیا در قرآن نمی اندیشند [تاحقایق را بفهمند] یا بر دل هایشان قفل هایی قرار دارد » [محمد (۴۷) : ۲۴] .
۵ - « بر دل هایشان مهر تیره بختی زده شده پس [به همین سبب] آنان [منافع جهاد در راه خدا و بهره های آخرتی آن را] نمی فهمند » [توبه (۹) : ۸۷] .
۶ - « گفتند : شنیدیم در حالی که [از روی حقیقت ]نمی شنوند . * قطعاً بدترین جُنبندگان نزد خدا ، کرانِ [از شنیدن حق] و لالانِ [از گفتن حق] هستند که [کلام حق را] نمی اندیشند ! * اگر خدا [نسبت به پذیرفتن هدایت ، شایستگی و ]خیری در آنان می دید ، یقیناً ایشان را شنوای [حقایق و معارف ]می کرد ، و اگر [با لجبازی و عنادی که فعلاً دارند ]آنان را شنوا کند ، باز اعراض کنان روی [از حق ]می گردانند » [انفال (۸) : ۲۱ ـ ۲۳] .
۷ - « گفتند : شنیدیم و [در باطن گفتند :] نافرمانی کردیم » [بقره (۲) : ۹۳] .
۸ - « پس آیا کسی که به سوی حق هدایت می کند ، برای پیروی شدن شایسته تر است یا کسی که هدایت نمی یابد مگر آنکه هدایتش کنند ؟ شما را چه شده ؟ چگونه [بدون بصیرت و دانش ]داوری می کنید ؟ » [یونس (۱۰) : ۳۵] .
۹ - « و آنکه به او حکمت داده شود ،بی تردید او را خیر فراوانی داده اند » [بقره (۲) : ۲۶۹] .
۱۰ - « خدا او را بر شما برگزیده و وی را در دانش و نیروی جسمی فزونی داده ; و خدا زمامداریش را به هر کس که بخواهد عطا می کند ; و خدا بسیار عطا کننده و داناست » [بقره (۲) : ۲۴۷] .
۱۱ - « و خدا کتاب و حکمت را بر تو نازل کرد ، و آنچه را نمی دانستی به تو آموخت ; و همواره فضل خدا بر تو بزرگ است » [نساء (۴) : ۱۱۳] .
۱۲ - « بلکه آنان به مردم [که در حقیقتْ پیامبر و اهل بیت اویند] به خاطر آنچه خدا از فضلش به آنان عطا کرده ، حسد میورزند . تحقیقاً ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم ، و به آنان فرمانروایی بزرگی بخشیدیم . * پس برخی از آنان [که اهل کتاب اند ]به او [که پیامبر اسلام و والاترین فرد از خاندان ابراهیم است] ایمان آورند ، و گروهی از او روی گردانیده اند ، و دوزخ که آتشی سوزان و برافروخته است ، برای آنان کافی است » [نساء (۴) : ۵۳ ـ ۵۴] .
۱۳ - « و گمراه تر از کسی که بدون هدایتی از سوی خدا از هواهای نفسانی خود پیروی کند ، کیست ؟ مسلماً خدا مردم ستمکار را هدایت نمی کند » [قصص (۲۸) : ۵۰] .
۱۴ - « و بر کافران هلاکت و نابودی باد و [خدا ]اعمالشان را باطل و تباه ساخت » [محمّد (۴۷) : ۸] .
۱۵ - « [این عمل زشتشان] نزد خدا و نزد اهل ایمان مایه دشمنی بزرگ است ; این گونه خدا بر دل هر گردنکش زورگویی ، مُهر [تیره بختی] می نهد » [غافر (۴۰) : ۳۵] .
۱۶ - شرح نهج البلاغه : ۲/۲۸۰ .
منبع : عرفان


همچنین مشاهده کنید