شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا
زندگانی امام محمد تقی جوادالأئمه (ع)
● حضرت امام محمد تقی جوادالأئمه (ع)
امام نهم شیعیان حضرت جواد (ع) در سال ۱۹۵ هجری در مدینه ولادت یافت .نام نامیاش محمد معروف به جواد و تقی است . القاب دیگری مانند : رضی و متقی نیز داشته ، ولی تقی از همه معروفتر میباشد . مادر گرامیاش سبیكه یا خیزران است كه این دو نام در تاریخ زندگی آن حضرت ثبت است . امام محمد تقی (ع) هنگام وفات پدر ۸ ساله بود . پس از شهادت جانگداز حضرت رضا علیه السلام در اواخر ماه صفر سال ۲۰۳ ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (ع) انتقال یافت .
مأمون خلیفه عباسی كه همچون سایر خلفای بنی عباس از پیشرفت معنوی و نفوذ باطنیامامان معصوم و گسترش فضایل آنها در بین مردم هراس داشت ، سعی كرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خویش قرار دهد . " از اینجا بود كه مأمون نخستین كاری كه كرد ، دختر خویش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع) درآورد ، تا مراقبی دایمی و از درون خانه ، بر امام گمارده باشد . رنجهای دایمی كه امام جواد (ع) از ناحیه این مأمور خانگی برده است ، در تاریخ معروف است " .
از روشهایی كه مأمون در مورد حضرت رضا (ع) به كار میبست ، تشكیل مجالس بحث و مناظرهبود . مأمون و بعد معتصم عباسی میخواستند از این راه - به گمان باطل خود - امام (ع) را در تنگنا قرار دهند . در مورد فرزندش حضرت جواد (ع) نیز چنین روشی را به كار بستند . به خصوص كه در آغاز امامت هنوز سنی از عمر امام جواد (ع) نگذشته بود . مأمون نمیدانست كه مقام ولایت و امامت كه موهبتی است الهی ، بستگی به كمی و زیادی سالهای عمر ندارد . باری ، حضرت جواد (ع) با عمر كوتاه خود كه همچون نوگل بهاران زودگذر بود ، و در دورهای كهفرقههای مختلف اسلامی و غیر اسلامی در میدان رشد و نمو یافته بودند و دانشمندان بزرگی در این دوران ، زندگی میكردند و علوم و فنون سایر ملتها پیشرفت نموده و كتابهای زیادی به زبان عربی ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود ، با كمی سن وارد بحثهای علمی گردید و با سرمایه خدایی امامت كه از سرچشمه ولایت مطلقه و الهام ربانی مایه گرفته بود ، احكام اسلامی را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعلیم و ارشاد پرداخت و به مسائل بسیاری پاسخ گفت . برای نمونه ، یكی از مناظرههای ( = احتجاجات ) حضرت امام محمد تقی (ع) را در زیر نقل میكنیم : " عیاشی در تفسیر خود از ذرقان كه همنشین و دوست احمد بن ابی دؤاد بود ، نقل میكند كه ذرقان گفت : روزی دوستش ( ابن ابی دؤاد ) از دربار معتصم عباسی برگشت و بسیار گرفته و پریشان حال به نظر رسید . گفتم : چه شده است كه امروز این چنین ناراحتی ؟ گفت : در حضور خلیفه و ابوجعفر فرزند علی بن موسی الرضا جریانی پیش آمد كه مایه شرمساری وخواری ما گردید . گفتم : چگونه ؟ گفت : سارقی را به حضور خلیفه آورده بودند كه سرقتش آشكار و دزد اقرار به دزدی كرده بود . خلیفه طریقه اجرای حد و قصاص را پرسید . عدهای از فقها حاضر بودند ، خلیفه دستور داد بقیه فقیهان را نیز حاضر كردند ، و محمد بن علی الرضا را هم خواست .
خلیفه از ما پرسید : حد اسلامی چگونه باید جاری شود ؟ من گفتم : از مچ دست باید قطع گردد . خلیفه گفت : به چه دلیل ؟ گفتم : به دلیل آنكه دست شامل انگشتان و كف دستتا مچ دست است ، و در قرآن كریم در آیه تیمم آمده است : فامسحوا بوجوهكم و ایدیكم . بسیاری از فقیهان حاضر در جلسه گفته مرا تصدیق كردند . یك دسته از علماء گفتند : باید دست را از مرفق برید . خلیفه پرسید : به چه دلیل ؟ گفتند : به دلیل آیه وضو كه در قرآن كریم آمده است : ... و ایدیكم الی المرافق . و این آیه نشان میدهد كه دست دزد را باید از مرفق برید . دسته دیگر گفتند : دست را از شانه باید برید چون دست شامل تمام این اجزاء میشود . و چون بحث و اختلاف پیش آمد ، خلیفه روی به حضرت ابوجعفر محمد بن علی كرد و گفت : یا اباجعفر ، شما در این مسأله چه میگویید ؟
آن حضرت فرمود : علمای شما در این باره سخن گفتند . من را از بیان مطلب معذور بدار . خلیفه گفت : به خدا سوگند كه شما هم باید نظر خود را بیان كنید .
حضرت جواد فرمود : اكنون كه من را سوگند میدهی پاسخ آن را میگویم . این مطالبی كهعلمای اهل سنت درباره حد دزدی بیان كردند خطاست . حد صحیح اسلامی آن است كه باید انگشتان دست را غیر از انگشت ابهام قطع كرد . خلیفه پرسید : چرا ؟ امام (ع) فرمود : زیرا رسول الله (ص) فرموده است سجود باید بر هفت عضو از بدن انجام شود : پیشانی ، دو كف دست ، دو سر زانو ، دو انگشت ابهام پا ، و اگر دست را از شانه یا مرفق یا مچ قطع كنند برای سجده حق تعالی محلی باقی نمیماند ، و در قرآن كریم آمده است " و ان المساجد لله ... " سجدهگاهها از آن خداست ، پس كسی نباید آنها را ببرد .
معتصم از این حكم الهی و منطقی بسیار مسرور شد ، و آن را تصدیق كرد و امر نمود انگشتان دزد را برابر حكم حضرت جواد (ع) قطع كردند . ذرقان میگوید : ابن ابی دؤاد سخت پریشان شده بود ، كه چرا نظر او در محضر خلیفه رد شده است .
سه روز پس از این جریان نزد معتصم رفت و گفت : یا امیرالمؤمنین ، آمدهام تو را نصیحتی كنم و این نصحیت را به شكرانه محبتی كه نسبت به ما داری میگویم . معتصم گفت : بگو . ابن ابی دؤاد گفت : وقتی مجلسی از فقها و علما تشكیل میدهی تا یك مسأله یا مسائلی را در آنجا مطرح كنی ، همه بزرگان كشوری و لشكری حاضر هستند ، حتی خادمان و دربانان و پاسبانان شاهد آن مجلس و گفتگوهایی كه در حضور تو میشود هستند ، و چون میبینند كه رأی علمای بزرگ تو در برابر رأی محمد بن علی الجواد ارزشی ندارد ، كمكم مردم به آن حضرت توجه میكنند و خلافت از خاندان تو به خانواده آل علی منتقل میگردد ، و پایههای قدرت و شوكت تو متزلزل میگردد . این بدگویی و اندرز غرضآلود در وجود معتصم كار كرد و از آن روز در صدد برآمد این مشعل نورانی و این سرچشمه دانش و فضیلت را خاموش سازد .
این روش را - قبل از معتصم - مأمون نیز در مورد حضرت جوادالأئمه (ع) به كار میبرد ، چنانكه در آغاز امامت امام نهم ، مأمون دوباره دست به تشكیل مجالس مناظره زد و از جمله از یحیی بن اكثم كه قاضی بزرگ دربار وی بود ، خواست تا از امام (ع) پرسشهایی كند ، شاید بتواند از این راه به موقعیت امام (ع) ضربتی وارد كند . اما نشد ، و اما از همه این مناظرات سربلند درآمد . روزی از آنجا كه " یحیی بن اكثم " به اشاره مأمون میخواست پرسشهای خود را مطرح سازد مأمون نیز موافقت كرد ، و امام جواد (ع) و همه بزرگان و دانشمندان را در مجلس حاضر كرد .مأمون نسبت به حضرت امام محمد تقی (ع) احترام بسیار كرد و آنگاه از یحیی خواست آنچه میخواهد بپرسد . یحیی كه پیرمردی سالمند بود ، پس از اجازه مأمون و حضرت جواد (ع) گفت : اجازه میفرمایی مسألهای از فقه بپرسم ؟ حضرت جواد فرمود : آنچه دلت میخواهد بپرس . یحیی بن اكثم پرسید : اگر كسی در حال احرام قتل صید كرد چه باید بكند ؟ حضرت جواد (ع) فرمود : آیا قاتل صید محل بوده یا محرم ؟ عالم بوده یا جاهل ؟ به عمد صید كرده یا خطا ؟ محرم آزاد بوده یا بنده ؟ صغیر بوده یا كبیر ؟ اول قتل او بوده یا صیاد بوده و كارش صید بوده ؟ آیا حیوانی را كه كشته است صید تمام بوده یا بچه صید ؟ آیا در این قتل پشیمان شده یا نه ؟ آیا این عمل در شب بوده یا روز ؟ احرام محرم برای عمره بوده یا احرام حج ؟ یحیی دچار حیرت عجیبی شد . نمیدانست چگونه جواب گوید . سر به زیر انداخت و عرق خجالت بر سر و رویش نشست . درباریان به یكدیگر نگاه میكردند . مأمون نیز كه سخت آشفته حال شده بود در میان سكوتی كه بر مجلس حكمفرما بود ، روی به بنی عباس و اطرافیان كرد و گفت : - دیدید و ابوجعفر محمد بن علی الرضا را شناختید ؟ سپس بحث را تغییر داد تا از حیرت حاضران بكاهد . باری ، موقعیت امام جواد (ع) پس از این مناظرات بیشتر استوار شد . امام جواد (ع) در مدت ۱۷ سال دوران امامت به نشر و تعلیم حقایق اسلام پرداخت ، و شاگردان و اصحاب برجستهای داشت كه : هر یك خود قلهای بودند از قلههای فرهنگ و معارف اسلامی مانند : ابن ابی عمیر بغدادی ، ابوجعفر محمد بن سنان زاهری ، احمد بن ابی نصر بزنطی كوفی ، ابوتمام حبیب اوس طائی - شاعر شیعی مشهور - ابوالحسن علی بن مهزیار اهوازی و فضل بن شاذان نیشابوری كه در قرن سوم هجری میزیستهاند . اینان نیز ( همچنانكه امام بزرگوارشان همیشه تحت نظر بود ) هر كدام به
گونهای مورد تعقیب و گرفتاری بودند . فضل بن شاذان را از نیشابور بیرون كردند . عبدالله بن طاهر چنین كرد و سپس كتب او را تفتیش كرد و چون مطالب آن كتابها را - درباره توحید و ... - به او گفتند قانع نشد و گفت میخواهم عقیده سیاسی او را نیز بدانم .
ابوتمام شاعر نیز از این امر بیبهره نبود ، امیرانی كه خود اهل شعر و ادب بودند حاضر نبودند شعر او را - كه بهترین شاعر آن روزگار بود ، چنانكه در تاریخ ادبیات عرب و اسلام معروف است - بشنوند و نسخه از آن داشته باشند . اگر كسی شعر او را برای آنان ، بدون اطلاع قبلی ، مینوشت و آنان از شعر لذت میبردند و آن را میپسندیدند ، همین كه آگاه میشدند كه از ابوتمام است یعنی شاعر شیعی معتقد به امام جواد (ع) و مروج آن مرام ، دستور میدادند كه آن نوشته را پاره كنند . ابن ابی عمیر - عالم ثقه مورد اعتماد بزرگ - نیز در زمان هارون و مأمون ، محنتهای بسیار دید ، او را سالها زندانی كردند ، تازیانهها زدند . كتابهای او را كه مأخذ عمده علمدین بود ، گرفتند و باعث تلف شدن آن شدند و ... بدین سان دستگاه جبار عباسی با هواخواهان علم و فضیلت رفتار میكرد و چه ظالمانه !
● شهادت حضرت جواد (ع)
این نوگل باغ ولایت و عصمت گرچه كوتاه عمر بود ولی رنگ و بویش مشامجانها را بهرهمند ساخت . آثار فكری و روایاتی كه از آن حضرت نقل شده و مسائلی را كه آن امام پاسخ گفته و كلماتی كه از آن حضرت بر جای مانده ، تا ابد زینتبخش صفحات تاریخ اسلام است . دوران عمر آن امام بزرگوار ۲۵ سال و دوره امامتش ۱۷ سال بوده است .
معتصم عباسی از حضرت جواد (ع) دعوت كرد كه از مدینه به بغداد بیاید . امام جواد در ماه محرم سال ۲۲۰ هجری به بغداد وارد شد . معتصم كه عموی ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند .
علت این امر - همچنان كه اشاره كردیم - این اندیشه شوم بود كه مبادا خلافت از بنی عباس به علویان منتقل شود . از این جهت ، درصدد تحریك ام الفضل برآمدند و به وی گفتند تو دختر و برادرزاده خلیفه هستی ، و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمد بن علی الجواد ، مادر علی هادی فرزند خود را بر تو رجحان مینهد .
این دو تن آن قدر وسوسه كردند تا ام الفضل - چنان كه روش زنان نازاست - تحت تأثیر حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحریك و تلقین معتصم و جعفر برادرش ، تسلیم گردید . آنگاه این دو فرد جنایتكار سمی كشنده در انگور وارد كردند و به خانه امام فرستاده تا سیاهروی دو جهان ، ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند . ام الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد (ع) گذاشت ، و از انگورها تعریف و توصیف كرد و حضرت جواد (ع) را به خوردن انگور وادار و در این امر اصرار كرد . امام جواد (ع) مقداری از آن انگور را تناول فرمود . چیزی نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شدیدی بر آن حضرت عارض گشت . ام الفضل سیهكار با دیدن آن حالت دردناك در شوهر جوان ، پشیمان و گریان شد ، اما پشیمانی
سودی نداشت . حضرت جواد (ع) فرمود : چرا گریه میكنی ؟ اكنون كه مرا كشتی گریه تو سودی ندارد . بدان كه خداوند متعال در این چند روزه دنیا تو را به دردی مبتلا كند و به روزگاری بیفتی كه نتوانی از آن نجات بیابی . در مورد مسموم كردن حضرت جواد (ع) قولهای دیگری هم نقل شده است .
● زنان و فرزندان حضرت جواد (ع)
زن حضرت جواد (ع) ام الفضل دختر مأمون بود . حضرت جواد (ع) از امالفضل فرزندی نداشت . حضرت امام محمد تقی زوجه دیگری مشهور به ام ولد و به نام سمانه مغربیه داشته است . فرزندان آن حضرت را ۴ پسر و ۴ دختر نوشتهاند بدین شرح :
۱) حضرت ابوالحسن امام علی النقی ( هادی )
۲) ابواحمد موسی مبرقع
۳) ابواحمد حسین
۴) ابوموسی عمران
۵) فاطمه
۶) خدیجه
۷) ام كلثوم
۸) حكیمه
حضرت جواد (ع) مانند جدهاش فاطمه زهرا زندگانی كوتاه و عمری سراسر رنج و مظلومیت داشت . بدخواهان نگذاشتند این مشعل نورانی نورافشانی كند امام نهم ما در آخر ماه ذیقعده سال ۲۲۰ ه . به سرای جاویدان شتافت . قبر مطهرش در كاظمیه یا كاظمین است ، عقب قبر منور جدش حضرت موسی بن جعفر (ع) زیارتگاه شیعیان و دوستداران است .
منبع : سایت اهل بیت
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران مجلس شورای اسلامی مجلس حجاب دولت دولت سیزدهم رئیسی رئیس جمهور سیدابراهیم رئیسی گشت ارشاد توماج صالحی جمهوری اسلامی ایران
تهران قتل شهرداری تهران سیل هواشناسی پلیس کنکور وزارت بهداشت بیمارستان سلامت زنان سازمان سنجش
قیمت دلار خودرو قیمت خودرو بازار خودرو دلار بانک مرکزی قیمت طلا سایپا مسکن ارز ایران خودرو تورم
سینمای ایران سینما سریال تلویزیون سریال پایتخت قرآن کریم موسیقی رهبر انقلاب فیلم ترانه علیدوستی مهران مدیری کتاب
کنکور ۱۴۰۳ اینترنت عبدالرسول پورعباس
اسرائیل رژیم صهیونیستی آمریکا فلسطین غزه جنگ غزه روسیه چین حماس اوکراین ترکیه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس استقلال جام حذفی آلومینیوم اراک فوتسال بازی تیم ملی فوتسال ایران تراکتور باشگاه پرسپولیس بارسلونا سپاهان
هوش مصنوعی نخبگان سامسونگ مدیران خودرو اپل فناوری آیفون ناسا بنیاد ملی نخبگان ربات رونمایی
سازمان غذا و دارو کاهش وزن روانشناسی بارداری مالاریا افسردگی آلزایمر