شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

پاکستان و خطر افراطیون


پاکستان و خطر افراطیون
«جنگ علیه افراطی گری و تروریسم در تمام جبهه ها در جریان است اما پیروزی و یا باخت در برابر آن تنها در پاکستان اتفاق خواهد افتاد. مسأله فقط این نیست که مناطق مرزی بدون قانون این کشور پناهگاهی برای القاعده و اسامه بن لادن هستند و یا این که آکادمی های افراطی گری این کشور بمب گذاران انتحاری را آموزش می دهند و به سراسر جهان می فرستند؛ پاکستان دومین کشور پرجمعیت مسلمان است که شکیبایی و میانه روی از خصوصیات مردم آن به شمار می رود اما افراطی ها در مرزهای این کشور تهدیدی برای آن هستند. تا همین اواخر احتمال این خطر که پاکستان طعمه بنیادگراها مثل دست پرورده های طالبان که تا پیش از سال ۲۰۰۱ در افغانستان قدرت مند بودند، بشود، خنده دار به نظر می رسید اما اکنون خیلی هم دور از ذهن نیست. پس از ترور بی نظیر بوتو که تاکنون دوبار نخست وزیر پاکستان بوده است، دیگر هیچ کسی به این ایده نمی خندد. در آخر این که این کشوری است که دارای بمب اتم است.» به گزارش ایسنا مجله اکونومیست در گزارشی تحلیلی درباره شرایط پاکستان، این کشور را «خطرناک ترین منطقه در جهان» خوانده است. در این گزارش آمده است: «دلایل بسیار دیگری وجود دارند که چرا مرگ بی نظیر بوتو (و ۲۰ تن دیگر که به دلیل بدشانسی شان و قرار گرفتن در کنار بوتو کشته شدند) پاکستان رابه یک جای ترسناک تبدیل می کند. با وجود تهدیدهای منتشر شده علیه بوتو و کشتار در حدود ۱۵۰ تن در کراچی در روز بازگشت بوتو از تبعید در ماه اکتبر در سال گذشته (۲۰۰۷)، هنوز تروریست ها می توانند در شهر راولپندی، پایگاه ارتش پاکستان، عملیات خود را انجام دهند و این حقیقت به این معنی است که هیچ کسی در این کشور در امنیت به سر نمی برد. اگر همان طور که بسیاری از افراد در پاکستان معتقدند سرویس های امنیتی نیز در مرگ بوتو دست داشته باشند، همین امر باعث می شود که تصویر پاکستان هراس انگیزتر به نظر بیاید و به دلیل وجود بسیاری شکاف های دیگر در این کشور وضعیت سخت تر هم می شود: جنگ فرقه ای میان مسلمانان، تنش های قومی میان پنجابی ها، سندی ها، پشتون ها و مهاجران هندی؛ شورشی گری در بلوچستان و همچنین گسترش طالبان پاکستانی از بیرون از مناطق قبیله ای در مرز پاکستان به داخل و قلب پاکستان.
● در جست وجوی سیاستمداران
قتل بوتو باعث شده است که حزب مردم پاکستان که بزرگترین حزب پاکستان است و بوتو تا پیش از مرگش ریاست آن را بر عهده داشت، در خطر منشعب شدن قرار گیرد. هم اکنون حزب مردم پاکستان در دستان آصف علی زرداری، شوهر بوتو که از محبوبیت برخوردار نیست و بیلاوال پسر ۱۹ ساله اش که در چنین سنی باید در حال شرکت در میهمانی های همکلاسی هایش در دانشگاه آکسفورد انگلستان باشد و نه به خطر انداختن خودش در سیاست، قرار دارد. قرار بود انتخابات پارلمانی پاکستان در هشتم ژانویه برگزار شود ولی کمیسیون انتخابات این کشور آن را به مدت شش هفته به عقب انداخت. انتظار می رود که حزب مردم پاکستان در این انتخابات بتواند به دلیل هم دردی و دل سوزی مردم با آن ها پیروز شود. اما به نظر می رسد که این حزب و کشور پاکستان که هم اکنون محروم از بوتو هستند، در مقیاس بالاتر نیز فاقد رهبرانی هستند که از شهرت ملی برخوردار باشند. در همین حال دیگر اعضای قبیله بوتو از جانشینان وی انتقاد می کنند. دیگر حزب جریان اصلی پاکستان، به رهبری نواز شریف، نخست وزیر پیشین این کشور که دوبار به این سمت انتخاب شده است نیز دچار گسستگی شده است. تبعید رهبران هر دوی این احزاب و هم چنین آزار و اذیت دیکتاتوری نظامی پرویز مشرف، رییس جمهور پاکستان باعث تضعیف این احزاب شده است. در حقیقت بی نظیر بوتو و نواز شریف هر دو نخست وزیران خوبی نبوده اند اما می شود گفت که آنها حداقل شکلی از محبوبیت مردمی داشته اند. ارتش پاکستان که جایگاه خود را در نظام اقتصادی و سیاسی این کشور استحکام بخشیده است، از تضعیف نظام مند این دو حزب سود می برد. اما این وضعیت به احزاب اسلام گرا که در واقع توسط ارتش حمایت می شوند نیز کمک می کند. بعضی وقت ها ارتش این احزاب را در قیاس با احزاب مردمی جریان اصلی این کشور شریک صمیمی تر خود به حساب می آورد. عدم محبوبیت رژیم مشرف، خصومت در برابر آمریکا و نفرت از جنگ در افغانستان که بسیاری از پاکستانی ها معتقدند اسلام و نژاد پشتون را هدف خود قرار داده است نیز به اسلام گراها کمک زیادی کرده است.»این گزارش می افزاید: «بنابراین حمایت آمریکا از مشرف در جنگ با افراطی گری در افغانستان باعث به وجود آمدن افراطی گری در داخل پاکستان شده است. در واقعه ای مشابه آمریکا در دهه ۱۹۸۰ از ژنرال ضیاء الحق، دیکتاتور بنیادگرای پاکستانی به دلیل حمایت سرویس های اطلاعاتی این کشور از گروه مجاهدین که در آخر نیز رژیم مورد حمایت شوروی را در افغانستان سرنگون کردند، طرفداری کرد. در پی همین اقدام آمریکا و پاکستان با کمک سرویس های اطلاعاتی این کشور توانستند از گروه های جنگ سالار چیزی را بسازند که به گفته بوتو هیولای فرانکشتاین است. مشرف شخصیتی اجتماعی است و هیچ شباهتی به یک فرد بنیادگرا ندارد اما این هیولاها هر روز باعث آزار و اذیت نیروهای امنیتی مشرف هستند.
با همه این احوال کور سویی از امید نیز در وضعیت پاکستان به چشم می خورد. هنوز دو چیز وجود دارند که می توانند از به بحران کشیده شدن پاکستان جلوگیری کنند. نخستین چیز بازرسی قابل قبول درباره قتل بوتو، قصور یا چشم پوشی و یا شاید هم دستی سرویس های امنیتی پاکستان که باعث ترور وی شد، است اما تمایل مشرف به تحقیقات چند افسر پلیس بریتانیایی (تیم پنج نفره اسکاتلندیارد) در مورد مرگ بوتو نمی تواند قابل قبول باشد. هر زمان که بمبی در پاکستان منفجر می شود مردم فکر می کنند که یکی از افراد خودی دولت طراح این بمبگذاری بوده است. تا زمانی که سرویس های اطلاعاتی ارتش به طور کافی پاکسازی نشوند، پاکستان هرگز به ثبات واقعی دست پیدا نخواهد کرد.
دومین چیز برگزاری انتخابات منصفانه است. این انتخابات ضعف احزاب اسلام گرا را آشکار خواهد کرد. با وجود دستکاری در نتایج انتخابات سال ۲۰۰۲ در پاکستان احزاب اسلام گرا تنها یک چهارم از آرا را به دست آوردند. حتی اگر وضع آن ها مقداری هم بهتر شده باشد اما این بار احزاب مردمی جریان اصلی پاکستان در پرجمعیت ترین شهرهای این کشور، سند و پنجاب، آنها را شکست خواهند داد. یک دولت منتخب با حمایت مردم می تواند با یک ارتش میانه رو و حرفه ای در مبارزه با افراطی گری بهتر کار کند و باعث پیشرفت اقتصادی پاکستان شود.» در انتهای این گزارش آمده است: «اما متأسفانه امیدواری کمی وجود دارد که نیروهای امنیتی عادت چندین و چند ساله شان را کنار بگذارند و اجازه دهند تا یک انتخابات واقعا منصفانه انجام شود. تأخیر در انتخابات که با مخالفت هر دو حزب اصلی اپوزیسیون این کشور مواجه شده است، بخشی از تلاش این نیروها در دستکاری در نتایج این انتخابات است و همین امر ممکن است در تشدید خشونت موجود در پاکستان که از زمان ترور بوتو بوجود آمده است، موثر باشد. ممکن است که دوباره ارتش حالت فوق العاده را وضع کند و یا حتی ممکن است برگزاری انتخاباتی را تضمین کند که نتیجه مورد علاقه اش را بوجود آورد: یک ائتلاف ضعیف و انعطاف پذیر حزب مردم پاکستان و وفاداران پرویز مشرف. برای مدتی طولانی به مشرف اجازه داده شده است تا ظاهرا از اشکال مختلف دموکراسی حمایت کند. این در حالی است که آمریکا از تحقیر آشکار دموکراسی توسط مشرف چشم پوشی کرده است. توجیه این امر نیز اهمیت زیاد ثبات و آرامش در خطرناک ترین جای جهان عنوان شده است. الان زمان آن رسیده است که به وی و ژنرال هایی که هنوز از وی طرفداری می کنند خاطرنشان شود که دموکراسی جایگزین ثبات نیست. دموکراسی تنها امید پاکستان است.»
منبع : روزنامه ابرار


همچنین مشاهده کنید