جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

درباره افکارعمومی


درباره افکارعمومی
امروز مردم به چه سمتی بیشتر تمایل دارند راست یا چپ؟ بر فرض اگر فردا یک انتخابات ایده آل برگزار شود چه پیش بینیای از نتایج آن متصور است؟
اگر این سوال در هر محفلی پرسیده شود معمولا بیشتر حضار گمانههای خود را مطرح خواهند کرد ولی شگفت آن است که این گمانهها در حقیقت نه از درون جامعه بلکه عمدتا آن چیزی است که هر پاسخ دهنده شخصا تمایل دارد که اوضاع آن گونه باشد! یا اگر خیلی منصف باشد اوضاع محدوده پیرامونی خود را توصیف می کند. ناگفته پیداست که پیرامون هر کسی بسته به شعاعی که ارتباط دارد لزوما در حکم نشانههای موثقی از بطن جامعه نیست.
به این ترتیب که عرض شد اگر به سابقه هر انتخاباتی رجوع کنیم امثال این ادعا فراوان یافت می شود که طرفداران هر جریان، افکار عمومی را دربست طرفدار خود می دانسته اند. در همین انتخابات ریاست جمهوری اخیر که ۳ سال پیش برگزار شد همه نامزدها خود را پیروز میدان می دانستند سهل است که بخشی از این موضع، تبلیغاتی ولی بخش دیگری از آن حاکی از ابهام در وضعیت افکار عمومی بوده است.
بارها گفته شده که مردم ایران شگفتی آفرین هستند. استناد این سخن به نتایج دور از انتظار پارهای انتخاباتها بوده است. این بدان معناست که برایند افکارعمومی ممکن است برخلاف جریانی که مورد انتظار است رفتار کند. به عبارت دیگر احتمال زیادی وجود دارد که افکار عمومی آن چیزی نباشد که پنداشته می شود.
از طرح این موضوع می خواهم این نتیجه را بگیرم که در جامعهای که رسانه به هر دلیلی در آن محدودیت پیدا می کند این امکان نیز گشوده می شود که هر کسی خود را سخنگوی افکار عمومی بداند. این ادعا البته قابل رد یا اثبات نیست. تجربه نشان داده به میزانی که دانش افراد از کیفیت افکار عمومی در هر زمان پایین تر باشد به همان میزان نیز کمیت و غلظت این نوع ادعاها نیز افزایش می یابد. در حالی که دانشمندان اجتماعی با اینکه کارشان مطالعه بر احوال جامعه است ولی معمولا بیشترین احتیاطها را در این باره دارند.
در آستانه انتخابات آتی مجلس هم طبعا این پرسش مهمی هست که مردم به چه سمتی بیشتر گرایش دارند؟ من پاسخ این سوال را نمی دانم و به دلایلی که در بالا ذکر شد میل ندارم چشم بسته داوریهای سطحی کنم یا تمایلات شخصیام را به نام مردم از طریق تریبونها عرضه کنم ولی با توجه به تجربیات پیشینی چند نکته را با کمی احتیاط شاید بتوان گفت: اول اینکه اکثریت مردم در تنگناهای اقتصادی و معیشتی هستند. منطقا راه های عبور از این تنگناها برایشان می تواند مهم باشد.
دوم اینکه اکثریت مردم معمولا به دنبال درجا زدن در وضعیت موجود نیستند.
سوم اینکه افکار عمومی موثر معمولا در روزهای پایانی انتخابات شکل می گیرد.
چهارم اینکه رفتار انتخاباتی مردم در شهرهای بزرگ معمولا متاثر از لیستهاست و نه از تک چهرهها. در نتیجه در این مراکز نتایج سیاسی تر است. به این ترتیب جریانی که از یک پایگاه سنتی نسبتا تثبیت شده برخوردار است با کاهش مشارکت عمومی امکان بیشتری برای پیروزی می یابد و برعکس. (البته به شرطی که اصل رقابت وجود داشته باشد)
پنجم اینکه حتی با وجود بهره گیری از رسانههای بزرگ امکان انتقال پیامهای چندگانه به جامعه خیلی محدود است. به همین دلیل این فوق العاده حیاتی هست که پیامها یا شعارهای اصلی هر جریانی به درستی منتقل شود و حتی المقدور از بروز سو»تفاهمها جلوگیری شود.
ششم اینکه مظلومیت می تواند به یک رفتار واکنشی در رای دهنده ایرانی تبدیل شود. در این راستا نوع رفتار تبلیغاتی نهاد قدرت اهمیت زیادی دارد. بنابراین هر ضدتبلیغی لزوما چنین کارکردی ندارد و می تواند در خدمت عکس هدفش قرار گیرد.
نکته آخر هم اینکه معمولا در شهرهای بزرگ مردم از حق خود به طور کامل استفاده نمی کنند و به دلایل مختلف به تعدادی کمتر از آنچه باید بسنده می کنند. بر اساس یافتههای یک پژوهش در انتخابات مجلس ششم، مردم تهران به طور متوسط تنها به ۱۴ نفر رای داده اند. این سخن به این معناست که جریانهایی که امکان سازمان دادن بیشتر رای طرفدارانشان را به صورت لیستی داشته باشند از امکان بیشتری نیز برای انتخاب شدن برخوردار هستند.
همان طور که ملاحظه شد نکات فوق به دور از این ادعا بود که مردم ایران هم اکنون به چه سمتی گرایش دارند. این یادداشت تنها در پی طرح این واقعیت بود که بیشتر ادعاهای قطعی در این زمینه از حقیقت فاصله دارد. در عین حال براساس تجارب گذشته می توان پارهای گزارهها را با احتیاط مفروض گرفت.
روشن است که پاسخ دقیق به سوال فوق در شرایط پیش از انتخابات تا چه اندازه می تواند حیاتی باشد. به همین دلیل سایر دوستانی را که در این زمینه مطالعه یا مستندی دارند به مشارکت در بحث دعوت می کنم.
منبع: وبلاگ نویسنده
نویسنده : کریم ارغنده
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید