جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


تک نگاری لایتناهی


تک نگاری لایتناهی
▪ ریشه های کمونیسم روسی و مفهوم آن
▪ نیکلای بردیایف
▪ ترجمه؛ عنایت الله رضا
▪ نشر خورشید آفرین
▪ چاپ اول- ۱۳۸۳
تک نگاری بین انواع فرم مقاله، شرایط خاصی دارد. وقف یک کتاب یا یک رساله به یک موضوع متعین و مشخص در عالم واقعی، در بین دیگر انواع مقاله جایگاهی عجیب دارد و بیش از دیگر جلوه های این فرم به هنر نزدیک است. گئورگ لوکاچ در مقدمه درخشانش بر «جان و صورت»، که هنوز پس از گذشت قریب به یک قرن از کلیدی ترین متون در سنت اندیشیدن به مقاله به شمار می رود، اعلام می کند که هدف او اندیشیدن به مقاله به منزله یک فرم است، فرمی با قواعد خاص خود که مستقل است از موضوع یا اثری که بدان اختصاص دارد. از دید لوکاچ هر مقاله یی گویی زیرعنوان پنهانی «به بهانه “» را در خود دارد، و طبق رویکرد لوکاچ، می توان گفت آن موضوع یا مضمونی که مقاله «به بهانه»اش نوشته شده، در حکم سکوی پرتابی است به سوی فرمی مستقل با قواعد زیباشناختی خاص. به نظر می رسد تک نگاری همان شکلی است که بیشترین امکان را برای تحقق ایده لوکاچ در خود دارد و بی جهت نیست که تقریباً تمام مقاله های کتاب «جان و صورت» تک نگاری به شمار می روند.
نوشتن درباره یک فیگور خاص، چه مارکس و هگل و نیچه باشد چه لنین و استالین یا در مورد سرزمینی مشخص مانند ایران یا روسیه یا درباره هر چیز که به عالم عینیات گره خورده است، تفاوتی بنیادین دارد با نوشتن درباره یک مفهوم، مثلاً درباره دیالکتیک. آن کس که درباره موضوعی تک نگاری می کند گویی به وسط استخری شیرجه زده است و برای غرق نشدن باید مدام دست و پا بزند و در برابر نیروی آب مقاومت کند. در تک نگاری زمان (متنی) تنگ است، فرصتی برای آموختن اصول و پرداختن قواعد و مقدمات برای ورود به بحث نیست، همچنان که آن کس که بی محابا به وسط استخر شیرجه زده است فرصتی برای آموختن اصول شنا و ماندن روی آب ندارد، هر مکث و صبری موجب غرق شدنش می شود. شاید به همین دلیل است که خیل تک نگاری های آکادمیک و اصولی که وسواس گونه در پی بر ساختن اصول اولیه کار و شرح مقدماتند، چنگی به دل خواننده نمی زنند و محکوم اند به خاک خوردن در بایگانی های دانشگاه ها. این نگاه یبوست آور دانشگاهی، محکوم است پیش از رسیدن به لبه استخر در آب غرق شود.
داستایوفسکی معتقد بود؛ «ما روس ها همه نهیلیست هستیم» و همین جمله نشان می دهد رسالت کسی که می خواهد درباره روسیه دست به تک نگاری بزند، تا چه حد دشوار است. روسیه ترکیبی است هولناک از افراط و تفریط ها، از جنون های حیرت انگیز و تعصب های فراگیری که هر فرد ناآشنا به روح روسی را انگشت به دهان می گذارد. روس ها یا به حد افراط نهیلیست و پوچ باور هستند یا به حد افراط متدین و آخرت باور و متعصب. بردیایف بخشی از این خصایص را به جغرافیای پهناور روسیه و دشت های بی کران آن نسبت می دهد و منشاء این افراط و تفریط ها را چشم اندازهای لایتناهی در برابر چشم مردم این کشور می داند. گویی روس ها ناظر ایده بنیادین هگل در پدیدارشناسی روح هستند؛ جز نامتناهی وجود ندارد و تمام موجودات تناهی های موقتی هستند از تطور لایتناهی روح به سوی ابد. رذل ترین انسان ها و درستکارترین شان را می توان در روسیه یافت و همین است که هر نوع نزدیک شدن به این سرزمین عجایب را با مخاطرات بسیار مواجه می کند.
بی جهت نیست که داستایوفسکی را مهم ترین و بزرگ ترین شارح روح روسی دانسته اند، و در ابعادی وسیع تر، بی جهت نیست که ادبیات روسیه چنین جایگاه والایی دارد. حتی نه شعر و داستان کوتاه، بلکه فقط رمان است که می تواند از عهده چنین عظمتی برآید، فقط رمان است که قابلیت گنجاندن چنین پیچیدگی هایی را در خود داراست و همین است که مورخان و فلاسفه چنین در تبیین وضع چنین کشوری عاجز مانده اند.نام کتاب، «ریشه های کمونیسم روسی و مفهوم آن»، به گونه یی است که در گام اول خواننده را پس می زند. شاید اگر توصیه دیگران نبود هرگز این کتاب را نمی خواندم، چون نام آن همان خروارها خزعبلات آکادمیک را در ذهن تداعی می کند که درباره شان گفتیم، همان کسانی که وسط آب منتظر آموختن شنا می مانند و غرق می شوند.
کتاب بردیایف نمونه یی است عالی از تک نگاری درباره یک سرزمین، که به دست یکی از ساکنان، یا بهتر است بگوییم عاشقان این سرزمین صورت گرفته است. در این کتاب نه از شرح آرای اقتصادی خبری هست، نه اصول کمونیسم در آن دیده می شود، نه مقدمه و نتیجه گیری مشخص دارد، نه هیچ نظم آکادمیک خاصی در آن به چشم می خورد. بردیایف از همان سطر اول، که حکم شیرجه اولیه در درون استخر را دارد، مشغول دست و پا زدن است تا در برابر نیروی هولناک سرزمین مادری اش غرق نشود، بتواند با کلماتش بر این لایتناهی هولناک غلبه کند و تصویری قابل قبول از تاریخ روسیه به خواننده ارائه دهد. بردیایف گاه به شدت احساساتی می شود، در بسیاری از تحلیل ها، به خصوص تحلیلش از ساده لوحی لنین، عصبانیت او از فرصت سوزی ها و کوتاهی های لنین دیده می شود، و هیچ حد و مرز محدودکننده یی در نوشتن پیرامون سرزمینش برای خود قائل نشده است. همین است که کتاب او را به سختی می توان زمین گذاشت، و خواندنش به اندازه خواندن یک رمان پرحادثه جذاب خواهد بود.آنچه گفتیم صرفاً دعوت نامه یی است برای خواننده علاقه مند به تاریخ و فلسفه، یا اصلاً علاقه مند به کتاب، به خواندن این اثر درخشان. بردیایف همچنین تحلیل هایی دقیق و استادانه از روسیه ارائه می کند که از آن جمله می توان به قیاس لنین و پتر کبیر و رابطه مسیحیت و کمونیسم در روسیه اشاره کرد که پرداختن به آنها نیاز به مجالی دیگر دارد.
امیر احمدی آریان
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید