شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


کودکی در تجربه ادبی


کودکی در تجربه ادبی
نادر ابراهیمی از میان ما رفت. اما آثار این نویسنده پرکار که از اوایل دهه چهل پا به خطّه نویسندگی گذاشت میان مردم زنده است.
او با نگاهی تازه به ادبیات آمد و در منش نویسندگی خود ایده و مفاهیم اجتماعی مد نظر خود را فدای فرم نوشتن نکرد. حدود نیمی از آثار این نویسنده نام آشنا مربوط به کودکان و نوجوانان است و جوایز متعددی را از آن خود کرده است. او در آثار کودک خود نیز همواره در تلاش است که مفهوم را در ظرفی زیبا از کلمات و تصاویر به کودکان میهنمان بدهد تا آنها را با مولفه‌های اصلی انسانیت آشنا کند.
آثار او را می‌توان در بخش‌های مختلفی نظیر داستان‌هایی که در آنها به آفرینش ادبی پرداخته، تصویرسازی‌های او برای کتاب‌های کودک و
تئوری پردازی‌های او برای کتاب‌های کودکان نگاه کرد.
● مولفه‌های اساسی و آفرینش‌ها
ابرهیمی در آثاری که برای کودکان به جا گذاشته است همواره به اصالت خانواده و پایبندی به اصول اخلاقی تاکید دارد. او در مقطعی با این دید به وادی ادبیات کودک و نوجوان، پای می‌نهد که برای نویسندگان، کار در این زمینه نه جدی شمرده می‌شد نه افتخاری داشت، شاید هم نوعی تفنن و حتی زنگ تفریح و شوخی به حساب می‌آمد. اما اعتقادات و ایمان این نویسنده مسیر، مشوق و راهنمای او بوده است. او در این‌باره می‌گوید: «نوشتن موجب نزدیکی ما به هم می‌شود و ارتباطی میانمان به وجود می‌آورد که در شکل یافتن زندگی آینده ما موثر است... ».
ابراهیمی، با همین نگاه سعی دارد زبانی را برای مخاطبان کودک خود انتخاب کند که فاقد پیچیدگی‌های بیانی باشد تا بتواند راحت با آنها ارتباط برقرار کند. در این باره می‌توان به داستانی مثل «کلاغ‌ها»، «سنجاب‌ها» یا کمی بعد به داستانی مثل «سیب و سار» و «دور از خانه» نگاه کرد.
او در عین حال توقع مخاطب خود ـ کودک ـ را از خود درونی‌اش بالا می‌برد تا انگیزه‌ای برای بهتر شدن او ایجاد کرده باشد. شاهدان این ادعا را می‌توان در داستانی مثل «آنکه خیال بافت، آنکه عمل کرد» یا «پدر چرا توی خانه مانده است» دید.
او در کتاب «آنکه خیال بافت، آنکه عمل کرد» همواره کوشیده است کودک را به تجربه کردن به جای خیالبافی ترغیب کند. یا در داستان «پدر چرا توی خانه مانده است» اشتباه کودک را الگو قرار می‌دهد تا به نتیجه‌ای کارساز برسد. این اخلاق او در نویسندگی‌اش را می‌توان در منش کاری او دید، او خود در دسته نویسندگان تجربه‌گرا است و سعی دارد در برخورد با کودکان لذت تجربه کردن را به کودکان بچشاند.
او در آفرینش‌های ادبی خود ـ که ما در اینجا باز نویسی‌های داستان‌های کهن او را هم در همین دسته قرار دادیم همواره می‌کوشد تا آموزه‌هایی ارزشمند چون عشق به میهن، منش پهلوانی،‌ ادب و احترام به بزرگ‌تر‌ها را به کودکان در کنار پویایی ذهن بیاموزد. به‌طور مثال در داستان «حکایت دو درخت خرما» می‌بینیم که او رفتار پیامبر اسلام با کودکان را چقدر ظریف و در دسترس نشان می‌دهد. یا در داستان «قلب کوچکم را به چه کسی بدهم؟» می‌بینیم که او با زبانی روان و راحت آنقدر مهربانانه داستان را از زبان کودک شخصیت اول داستان بیان می‌کند که کودک احساس می‌کند داستان را از کودکی همسن و سال خود
رودررو می‌شنود. حتی وقتی شخصیت اصلی داستان درباره شخصیت بد صحبت به میان می‌آورد با دلسوزی در باره آن می‌گوید: «من وقتی دیدم همه آدم‌های خوب را دارم توی قلبم جا می‌دهم سعی کردم این عموی پدرم را هم ببرم توی قلبم و یک گوشه بهش جا بدهم... اما... جا نگرفت... هرچه کردم جا نگرفت... دلم هم سوخت... اما چکار کنم؟ جا نگرفت دیگر، تقصیر من که نیست حتماً تقصیر خودش است. یعنی راستش هر وقت که خودش هم با زحمت و فشار جا می‌گرفت صندوق بزرگ پول‌هایش بیرون می‌ماند و او، دَوان دَوان از قلبم می‌آمد بیرون تا صندوق را بردارد...». به‌طور کلی می‌توان گفت اندیشه‌های ایده‌آلیستی رها شده در این داستان‌ها در تلاش است کودکان و نوجوانانی با دید باز و آرمانگرا برای ایران فردا، تربیت کند.
● تصویرسازی‌ها و تئوری‌ها
شکور لطفی از نویسندگان خوب کودک و نوجوان و از همکاران نادر در موسسه ایران پژوه و موسسه همگام با کودکان و نوجوانان می‌گوید: «در ۶ سال اول فعالیت سازمان همگام با کودکان و نوجوانان، چند ده کتاب ـ تالیف و تصنیف و ترجمه ـ با کیفیتی مطلوب و بهایی ارزان، در اختیار مخاطبان قرار گرفت. پشتکار، جدیت و تلاش استاد ابراهیمی، مشکلات را بر طرف می‌ساخت و موانع را هموار می‌کرد. اگر حروفچینی به تاخیر می‌افتاد، متن کتاب را با دست می‌نوشتند و برای عکاسی می‌فرستادند؛ اگر تصویرگر در دسترس نبود یا بودجه‌ای برای تصویرگری، تمهیدی برای مصور ساختن کتاب‌ها می‌اندیشید و دست به کار می‌شد تا کار هر چه زودتر به جریان بیفتد. با همین سرمایه، این موسسه کوچک و بی‌سرمایه مادی، بالید و پیشرفت؛ و همین بالندگی، باعث شد تا محدودیت‌هایی برای فعالیت‌های آن اعمال گردد...» شاید بتوان ورود نادر ابراهیمی به بخش تصویرسازی کتاب‌های کودک از کمبود امکانات لازم دانست. و درست اینجاست که خلاقیت او کار را پیش می‌برد. او با ذهنی نو جو و با استفاده از وسایل و امکانات در دست برای تصویرسازی‌های خود، نظریاتش را در این زمینه به نمایش در می‌آورد. او در تصویرسازی‌هایش می‌کوشد تا همگونی تصاویر ساخته شده با داستان‌ها از نظر مفهومی برقرار باشد. نمونه عینی این مدعا را می‌توان در تصویر سازی کتاب‌های «قصه گل‌های قالی» یا «ما بوته‌های گل سرخ را از خواب بیدار کردیم» یا «قصه پیرزنی که دلش می‌خواست تمیزترین خانه دنیا را داشته باشد» ببینیم. او در نظریه‌پردازی‌هایش برای کودکان ادامه دهنده راه کسانی چون
صمد بهرنگی و محمد کیانوش است. اما تفاوت ابراهیمی با دیگران در دو چیز است. ۱ـ او مثل بهرنگی و کیانوش و حتی باغچه‌بان در بخش‌های مختلف باز نماند و ۲ـ او تمامی آن چیز‌هایی را که تجربه کرده نوشته است. او در این نظریه‌پردازی‌ها به رسم‌الخط فارسی‌نویسی برای کودکان اهمیت فراوان می‌دهد. و به طرح در آفرینش ادبی تاکید می‌کند.
● موسسه‌ها و جوایز کودک
او در راستای کار برای کودکان در دو مقطع زمانی پیش از انقلاب و پس از انقلاب سازمان همگام ـ بعد هم شرکت همگام با کودکان و نوجوانان ـ را در موقعیت‌های مناسب، تاسیس کرد و فعالیت‌هایش را به‌طور مستقل پی‌گرفت و توانست به مقام‌ها، نشان‌ها و عنوان‌های متعددی؛ از جمله ناشر برگزیده ایران، ناشر برگزیده آسیا و ناشر برگزیده جهان دست یابد.
از جوایزی که نادر ابراهیمی در ادبیات کودک گرفت می‌توان به جایزه‌ اول فستیوال (جشنواره) کتاب‌های کودکان توکیو، ژاپن و همچنین جایزه اول تعلیم و تربیت از یونسکو برای کتاب «کلاغ‌ها» در سال ۱۳۴۹ اشاره کرد.
کتاب «دور از خانه» او نیز کتاب برگزیده‌ شورای کتاب کودک سال ۱۳۴۷ شد و جایزه قصه برگزیده آسیا از سوی سازمان جهانی یونسکو را دریافت کرد. ابراهیمی برای کتاب «پهلوان پهلوانان و عبدالرزاق پهلوان» جایزه جشنواره‌ کتاب کودک کنکونوما، ژاپن را در سال ۱۹۷۸ یا ۱۳۵۶ دریافت کرد. این کتاب او همچنین کتاب برگزیده «آکادمی المپیک» در همایش فردوسی و اخلاق پهلوانی در سال ۱۳۸۴ شد. او برای کتاب «قلب کوچکم را به چه کسی بدهم؟» دیپلم افتخار اولین جشنواره‌ بین‌المللی تصویرگران کتاب کودک را در سال ۱۳۷۲ دریافت کرد، و برای کتاب «ما مسلمانان این آب و خاکیم» ‌جایزه نخست جشنواره آسیایی تصویرگران سال ۱۳۷۰ را گرفت. او برای ترجمه کتاب «آدم آهنی»، اثر تدهیوز، جایزه کتاب برگزیده‌ شورای کتاب کودک برای نوجوانان در سال ۱۳۵۱ را از آن خود کرد و برای کتاب «درخت قصه،‌ قمری قصه» نیز ‌جایزه‌ کتاب برگزیده از سوی هیات داوران بزرگسال کانون پرورش فکری در سال ۱۳۷۱ را گرفت و از سوی هیات داوران خردسال در همان سال برگزیده شناخته شد.
سعید کیائی
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید