مصطفوی برنده، قطبی بازنده!

ماجرای رفتن و برگشتن افشین قطبی به تیم فوتبال پرسپولیس بیش از آن که نشانگر ضعف سران جدید این باشگاه در یافتن یک جانشین مناسب برای او باشد، حاکی از غلط از آب در آمدن محاسبات این مربی متین است.
اولین و منطقی ترین فرض و نتیجه حاصل از سفر اخیر قطبی به امارات این بود که او می خواست در سایه اعتبار ناشی از قهرمانی پرسپولیس در لیگ فوتبال ایران هدایت یکی از تیم های باشگاهی آن سامان را در ازای مبلغی کلان در دست گیرد و لابد چنان چیزی نصیب او نشد که پذیرفته است برگردد و دوباره سکاندار قرمزها شود.
در آثار مثبت حضور قطبی در فصل گذشته لیگ برتر فوتبال ایران شکی وجود ندارد و او نه تنها از ابتدای فصل روحیه قهرمانی را به تیمش تزریق کرد و عامل اطمینان را به تیمی در حسرت جام ها مانده افزود بلکه با ادبیات گفتاری شیوای خود نشان داد که می توان بازنده شد اما تقصیر را به گردن زمین و زمان نینداخت و برعکس از توانایی های حریف تعریف کرد.
اما چنان مربی ای در زمان جدایی از پرسپولیس تصریح کرد که شرایط ادامه کار در این باشگاه و در فوتبال ایران به هیچ روی برای او فراهم نیست و در نتیجه بهتر است که برود.
این که چگونه فقط در یک ماه این معادلات چنان عوض می شود که قطبی به باشگاه برنگشتنی برمی گردد، به همان چیزی مربوط می شود که گفتیم.
به واقع قطبی از آن رو دوباره به پرسپولیس می آید که شغل بهتر و به زعم خود جای مناسب تر و کم دردسرتری را نیافته است و اگر می یافت او ترجیح می داد وارد ماجرای تازه ای نشود.
این ماجرا قطعا از قضایای فصل پیش بیشتر و وسیع تر خواهد بود، زیرا قرمزها نه تنها باید از عنوان قهرمانی خود در لیگ برتر ایران دفاع کنند، بلکه در جام باشگاه های آسیا نیز به میدان بیایند و اگر در آن هنگامه جام حذفی ایران را هم هدف جدی این باشگاه بیانگاریم سه جام فراروی قرمزها است و به تمرکز، وحدت و تدارکاتی چند برابر فصل پیش برای درخشش در این جام ها نیاز است.
● در جایی مطمئن
از روزی که هیات مدیره جدید پرسپولیس کاری کرد که حمید استیلی کمک مربی تیم نماند و به تبع آن امیدی برای ارتقا به سمت سرمربی قرمزها پس از جدایی قطبی نداشته باشد و افشین پیروانی را صاحب سمت استیلی کرد، مشخص شد که سران این باشگاه کدام هدف را می جویند. در آن زمان به وضوح گفته نمی شد، اما معلوم بود که به قطبی گفته و اطمینان داده خواهد شد که در صورت بازگشت به تهران با فردی همکاری خواهد کرد که بیش از گزینه قبلی با وی هماهنگ خواهد بود.
لابد مدیران جدید سرخ می خواستند به قطبی پیغام دهند که دستیار جدید تو بیش از گذشته در خدمت ات خواهد بود و هیچ کس در باشگاه زیر پایش را خالی نخواهد کرد!
این چنین بود که باب مذاکراتی تازه با قطبی که همچنان در امارات بیکار مانده بود، باز شد و مقرر گشت که او بازگردد ،قطبی نیز لابد براساس استدلال های خود این پیشنهاد را پذیرفته است.
آیا کاری عقلایی کرده است؟
گذشت زمان جواب دقیق تری را به این سوال خواهد داد اما شکی نیست که ریسک این مرتبه او بسیار بیشتر از دفعه قبلی است.
اگر وی سرخ ها را مجددا قهرمان لیگ کند، گفته خواهد شد کار مهمی نکرده و این کاری است که خود او قبلا انجام داده و اگر خیال قهرمان کردن تیمش در آسیا را داشته باشد، توان حریفان و دشواری کار به حدی است که او تا حدی رویایی تلقی خواهد شد و اصولا بسیار بعید است که او به چنین توفیقی برسد.
● غوغایی تازه
به واقع قطبی خود را وارد بن بستی کرده است که شاید لزومی برای ورود به آن وجود نداشت و تکرار می کنیم که اگر وی تیم دیگری را می یافت، امکان نداشت خودش را وارد غوغای دیگری در تهران کند.
شدت پیروزی خواهی سرخ ها به حدی است که قطبی همچون گذشته خودش را موظف و محکوم به فتح هر دیدار پیش رو می بیند و به رغم اضافه شدن نفرات تازه و مستعدی مثل توره و عماد رضا به ترکیب سرخ ها هیچ تضمینی در مورد توفیق سرخ ها وجود ندارد و با توجه به قدرت گرفتن مجدد استقلال و ابقای سپاهان پخته در صحنه و وجود چند مدعی دیگر، هر چیزی در فصل آینده لیگ محتمل است. اتلاق مجدد القابی مثل امپراتور، لزوما مشکل قطبی را حل نمی کند. او در صورتی که نتواند قرمزها را به سمت و سویی ببرد که همگان از او می خواهند، بسیار زودتر از آنچه خود می پندارد از این لقب خلع خواهد شد و بنابراین می تواند بازنده بزرگ معادلات اخیر باشد. در نقطه مقابل برنده بزرگ داریوش مصطفوی مدیرعامل جدید پرسپولیس است که مقابل چشم هواداران پرشمار این باشگاه توانسته است سرمربی محبوب شان را پس از فقط یک ماه دوری از تهران به تیم بازگرداند. این که بازنده و برنده این ماجراها چطور در درازمدت با یکدیگر کنار خواهند آمد، با توجه به آگاهی های موجود از روش ها و کارهای مصطفوی مساله ای است که باید نشست و تماشا کرد!

وحید رسولی

منبع : روزنامه جوان