جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


بافته های متاخر عثمانی قالیچه های قیوردز


بافته های متاخر عثمانی قالیچه های قیوردز
● بافته های جدیدتر عثمانی:
همانطور که بارها تأکید کرده ایم،بافت ترکی در تمام تاریخ طولانی اش یک ثبات قابل ملاحظه ای را نشان می دهد.شکل عمده و معنی طرح که می توانند به بخشهایی از سلجوق قرن ۱۳ و ۱۴ برگردند، از نظر شکل در بافتهای روستایی اواخر قرن نوزدهم به آسانی قابل تشخیص هستند،مجدداً پدیدار می شوند.هم زمان با این پیشرفت تاریخی مفهوم طراحی فردی پدیدار می گردد و مدتی شهرت داشته وسپس از بین می رود یا به مفهوم دیگری تبدیل می شود.
بنابراین ما دو بخش متمایز را مطرح می کنیم:خلق هوشیارانه طرحهای خاص و ترقی طرح در یک ساختار فرهنگ قومی.
در مورد اول همانطور که در بخش مربوط به بافت اولیه عثمانی نشان داده ایم،شک کمی به نظر می رسد وجود داشته باشد که طرحهایی نظیر لوتوس،ستاره اوشاک،قالیهای گلدار سنگی،پرنده اوشاک ،گرد و راه راه های اوشاک توسط طراحان در کارگاه های طراز اول برای یک فرد برجسته امپراتوری یا اشرافی درست شدند.
در برخی موارد،مثل قالی های هولباین،طرحها هنگامی که در قرون پانزدهم و شانزدهم پدیدار شدند،مطمئناً اوج یک تاریخ طولانی بودند و این احتمال وجود دارد.هر مفهوم اولیه ای که طرحها ممکن است داشته،این برای طراح زبردست مشغول در یک کارگاه درباری در محیط شهری ناشناخته بوده است. تشابه بین تزیینات هندسی بر این تکه های ترکی اولیه و تزییناتی که بر بافته های ترکمن و قومی دیگر یافت شد قویاً نشان می دهد که آنها از یک میراث مشترک سمبولیسم قومی سرچشمه می گیرند.
تعداد زیادی از این نگاره های تزیینی که ممکن است حداقل سه هزار سال رایج باشند،به شکل گل بوته های لوزی شکل الماسی که در قالیهای اناتولی که در نقاشی های قرن پانزدهم ترسیم شده اند، دیده شده ،بویژه آنهایی که توسط وان ایک ترسیم شده اند،مشهود و ثابت شده اند.یک طرح تقریباًمشابه بر یک قالیچه نمدی زین اسب که در سال ۱۹۴۷ در پازیریک توسط رودنکوحفاری شد، دیده می شود که به قرن پنجم قبل از میلاد مسیح برمی گردد.(رودنکو،قبرهای یخ زده ی سیبری،صفحه شماره۱۶۲ را ببینید)
بااین وجود،سرزنده بودن و شادابی طرح قالی در ترکیه به وضوح با اقتباس از طرحهای بافندگان روستایی که در کارگاه های درباری آغاز شد،نشان داده می شود.
در قرن هفدهم یعنی اولین زمانی که ما قادریم تفاوت بین بافته درباری وروستایی را تشخیص دهیم،اصلاً واضح نیست که آیا بافندگان روستایی طرحهایی که در شهرها بوجود می آمده دیده وبه طور آگاهانه آنها را مورد استفاده قرار می دادند یا اینکه،به طوریکه محتملتر به نظر می رسد،به آسانی آنها را قبلاً در مجموعه آثار موجود نقش ها جذب کرده اند؟مطمئناً رسمی بودن و ویژگی ساده سازی وقتی که طرحهای درباری در محیط های روستایی کپی می شوند،در بافته ایرانی پدید می آید،در بافت ترکی نیز به وجود می آید.مهمترین مثال این پدیده قالیچه نمازی است.
در بخش مربوط به بافته عثمانی،ما مطرح کردیم که قالیچه های نمازی هم در کایرو و هم در آناتولی ودر نمونه های اولیه اوشاک برای استفاده دربارتولید می شوند.در قرون هجدهم تا نوزدهم ترکیه،تولید قالیچه های نمازی عمدتاً با بافته های روستایی وبالاخص شهری وبخش های مجاور گیوردز،لادیک و برگاما مرتبط است.
● قالیچه های نمازی گیوردز
پربارترین این شهرها گیوردز در مغرب آناتولی است که نام خود را به یک گروه خاص از قالیچه های نمازی در روستاهای مجاور داده است.دو گروه اصلی قالیچه نمازی گیوردز وجود دارد،که در مبدأ واصل یکی ،بحث و مشاجره وجود دارد. این گروه یک محراب قرمز رنگ ساده،یک قوس نعل اسبی شکل که یک اجرای کلی از لامپ مسجد از آن آویزان است،ودر برخی نمونه ها ستون هایی که به میله های تزیینی بدون هیچ گونه عملکرد معماری رسمی شده اند،آویزان است.
شماری از این تکه ها که به اوایل قرن نوزدهم برمی گردند،شناخته شده اند.آنها شامل نمونه هایی در موزه متروپلیتان،موزه هنری اس.تی.لویس(مجموعه ex-ballard)،مجموعه برن هرمیر،،در کتاب قالی های شرقی اردمان صفحه۱۵۹ نشان داده شده است.) مجموعهex-kevorkia(سوتبیز،۵ دسامبر ۱۹۶۹ ودوباره لیفیویر،لندن،۱۱ فوریه ۱۹۷۷).موزه هنر اسلامی کایرو(در قالیچه های نمازی،موزه منسوجات،واشنگتن،۱۹۷۴،تصویر ۱۰نشان داده شده است.) وغیره. جالبترین(حداقل جذابیت) نمونه توسط کورت اردمان در کتاب هفتصد سال قالی های شرقی (صفحه ۲۱۶ )نشان داده می شود که در کلیسای انجیلی در روسنو در ترانسیلوانیاست. این نمونه در محراب با کتیبه ی ام هیسین ۱۷۳۶ قبل از میلاد مسیح نقش شده است.
این نشان می دهد که این کتیبه وقتی که قالیچه به کلیسا پیش کش شده، اضافه شده است،یک نظر دیگر که می رساند اینکه نام و تاریخ نه به سازنده قالیچه و نه به سالی که آن بافته شده رجوع ندارد.با این وجود این احتمال وجود دارد که کتیبه کار بافنده باشد و اینکه او آمریکایی بوده است. ام قبل ازاسم،احتمالاً بیانگر ماچدسی است که این لقبی است که آمریکایی ها وقتی به زیارت اورشلیم می رفتند اجازه داشتند تا آخر عمر از آن استفاده کنند.ایتن مارتیز در کتاب خود به نام قالی های ترکیه ای که یک مطالعه وسیع در زمینه بافته های آناتولی مدرن است،مثال دیگری را از این استفاده در یک تکه ترکیه ای قرن نوزدهم نشان می دهد. مطمئناًمحال است که یک آمریکایی تکه موجود را با وجود اینکه آن را با نشانه جسورانه ارتدوکسی آمریکاییش،قبلاً،نقش اندازی کرده بوده،به یک کلیسای پروتستانی پیش کش کرده باشد.
قالیچه های این گروه از لحاظ سبک آنقدر از نوع برجسته ومرسوم تر قالیچه نمازی گیوردز متفاوتند که اندیشمندان مشکل می توانند هر دوی آنها را به یک مکان نشأت گرفته تطابق دهند.چارلز گرانت الیس در مقاله خود به نام قالیچه نمازی عثمانی در مجموعه موزه تکستیل توجه را به تعداد بسیاری که در کلیساهای پروتستانی در ترانسیلوانیا الپ نگهداری می شوند(اکنون بخشی از رومانی) جلب کرده وپیشنهاد کرده که آنها در این منطقه بافته شده اند.زمانی که آن بخشی از امپراتوری عثمانی بوده یا در نزدیکی بخش اروپایی ترکیه بافته شده اند.با وجود این تا حدودی حتمی به نظر می رسد که شروع بافت قالیچه های با این طرح در گیوردز در اواخر قرن نوزدهم بوده باشند.ایتن مارتیز یک تکه های را از مجموعه اش نشان می دهد،او می گوید که این تکه در ترکیه به عنوان کیزیل گیوردز(گیوردز قرمز) اشاره دارد و او تاریخ آن را به سال حدود ۱۸۷۵ می داند.بهترین مثالهای این نوع به اواسط تا اواخر قرن هجدهم مربوط می شود.
اگرچه تمام قالیچه های نمازی روستایی کاملاً به طور مشهود از قالیچه های نمازی درباری قرن شانزدهم سرچشمه گرفته اند،این تکه های نعل اسبی گیوردزی نزدیکترین ارتباط هستند.قالیچه باشکوه درباری در موزه متروپلیتین برای اکثر تحسین کنندگان قالی های شرقی یکی ازبهترین(اگر نگوییم عالیترین)قالیچه نمازی عثمانی موجود است که دارای یک محراب سه قوسی با ستون می باشد.دو قوس خارجی قرمز هستند ودر مرکز یک قوس سبز متمایل به آبی تیره وجود دارد.به طور واقع بینانه ای از قوس مرکزی یک لامپ ترسیمی مسجدی آویزان است و از پایه هر ستون گیاهان واقعی بالا می آیند. نوارهای آبی کمرنگ عریض با پالمتهای بزرگ،گل میخکها،گلهای لاله،زنبقها و برگهای لانسولات پرمانند بافته شده اند.در قالیچه های نعل اسبی گیوردزی همانند دیگر تکه های روستایی ظرافت و واقع بینی ناپدید می شود،ستون ها در تمام بلکه در تعدادی موارد خاص به طرح های تزیینی تبدیل می شوند ولامپ شبیه به دسته ای از گل می شود.
در حاشیه ها، قالیچه های گیوردز مخصوصاً نمونه های اولیه طرحهای لانسولات و پالمت را حفظ کرده اند،اما در یک فرم بسیار شماتیک شبیه به طرح هراتی به بافت قفقازی و کردی تغییر می کنند.
گروه دوم قالیچه های نمازی گیوردز به طور سنتی به عنوان یکی از انواع کلاسیکی بافت روستایی ترکیه ای در نظر گرفته شده است،با وجود این در گفتن این ما بایستی توجه داشته باشیم که جوزف وی مک مولان ،یکی از برجسته ترین وموفق ترین جمع آورندگان قالی های ترکیه ای،در کاتالوگ خود اشاره کرد که قالی های مشهور نمازی که گیوردز و کولانامیده میشوند هیچ جایی در این مجموعه ندارند. آنها به طور قابل ملاحظه ای از جریان اصلی تفکر ترکیه ای درهر دو مقوله طرح ورنگ منحرف می شوند و آنها دارای شخصیت و روح قوی نمی باشند که در سنت بزرگ بافت قالی ترکیه وجود دارد. دیگر نویسندگان ظرافت و منحصر بودن این تکه ها را توصیف کرده اند،یک سبکی که مطمئناً با نیروی تزیین هندسی و جسارت رنگ تضاد دارد که در اکثر تکه های مک مولان یافت می شود وصاحبشان با کمی توجیه تاریخی احساس می کنند که نماینده جریان اصلی بافت قالیچه ترکیه ای باشند.
با وجوداین قالیچه نمازی جایگاه ویژه ای در بافت ترکیه ای دارا می باشد و مشهود است که ظرافت جزییات که نه تنها ویژگی تکه های گیوردز بلکه ویژگی تمام نمونه های دیگر از مراکز بافت اصلی آناتولی است،یک شهرت مطلوب محسوب می شود.برای این پیشنهاد می شود که چنین ایده ای یک انحراف محسوس از جریان اصلی تفکر ترکیه است،هنگامی که آن به طور مشهود یک جنبه مهم جریان اصلی بافت ترکیه ای است،شاید بیش از حد متنازع فیه باشد.هیچ شاهدی وجود ندارد که خود ترکها به همین روش فکر کرده باشند.
محراب قالیچه نوع گیوردزی،چهار گوش با شانه و یک قوس v شکل است،آن معمولاًآبی تیره ،قرمز،زرد نخودی،کرمی یا سفید است.آن با سیستم بسیار خوب با حاشیه های گلدار احاطه شده است و تمام عرض آن در هر طرف محراب بزرگتر از عرض خود محراب است.بایستی اضافه شود که شکل خود قالیچه (مخصوصاً نمونه های قدیمی تر )معمولاً مربعی بوده و طرح رنگ غالب سیستم حاشیه معمولاً زرد،کرمی،قهوه ای است که تأثیر تورمانندی می دهد که برخی از نویسندگان به عنوان مونث توصیفش کرده اند.قدیمی ترین این تکه ها اکنون چنین به نظر می رسد که مربوط به اواخر قرن هجدهم باشند(اگرچه اردمان و دیگران پیشنهاد می کنند که آنها می توانند به شروع قرن هجدهم برگردند)با نمونه هایی که از دهه قرن ۱۷۹۰ وجود دارد،اگرچه اکثر آنها از قرن نوزدهم هستند ودانشمندان در رنج بودند که ویژگی های طرح و ساختاری را که در تعیین تاریخ هر دو نمونه که به نظر می رسد از ناحیه گیوردز باشند کمک خواهند کرد،تشخیص دهند، آن نمونه ها در تعداد زیاد در بخش های دیگر آناتولی و همچنین در اروپا، بلغارستان، رومانی و ایتالیا که بیشترین کشورهایی هستند که بطور مکرر ذکر شده،تولید شده اند.
شاید دقیقترین کار توسط ماری ایلاند در کتابش به نام (قالیچه های شرقی یک راهنمای جامع)
انجام شده باشد.
پاو می گوید که اولین تکه ها خط قوس حلقوی تر داشته ومحراب در ارتباط با حاشیه ها برجسته تر است.محراب خود دارای دو ستون (که با این وجود شانه ها را بهم وصل نمی کند واز این رو حتی از نظر قطعه عموماًقدیمی ترین وطرح کاملاً تزیینی هستند.) و یک لامپ کوچک در قوس میباشد که دوباره به یک طرح گلدار حتی در تکه های قدیمی تبدیل شده است.
برخی از نمونه ها مثل تکه زمینه سفیدی که توسط ایلاند در شماره ۷۱۰ مشخص شده است،دارای سه گیاه مجزا در پای محراب می باشد، در حقیقت ارتباط بین این تکه ها و قالیچه های نمازی درباری را قویتر می کند مثل نمونه موزه متروپلیتیان که در بالا به آن اشاره شد.در هر طرف از محراب یک پانل یا میله مخصوص(تخته) وجود دارد که حاوی طرحهای گلدار می باشد. در ساختار نمونه های اولیه در بنیان پشمی با تارهای به ترتیب یک در میان پرس شده بافته شده و یک سری گره نسبتاً ریز بین ۱۲۰تا۲۰۰ اینچ مربع دارند.
بنابراین در تعیین اینکه آیا یک تکه قدیمی است یا نه،دانشمند بایستی چندین ارزیابی داشته باشد:ساختمان بنیادی،تناسب بافت،اندازه و شکل محراب،طرح حاشیه ها،ماهیت تزیین در محراب و ماهیت تزیین در حاشیه ها وتخته.
در نمونه های اوایل قرن نوزدهم، محراب جمع وجورتر و سیستم حاشیه ها پهنتر می شود،مورد دوم در طرح زیاد شکیل نخواهد شد. حداقل طراحی منسجم تر و مدل بندی طرحهای گلدار کلی تر خواهد شد. با این وجود تعداد حاشیه ها افزایش می یابد ودر تعدادی از تکه ها یک سیستم مرکزی از هفت نوارباریک وجود دارد که حاشیه کوبوکلی یا شوبوخلی نامیده می شوند و احتمالاًسمبل هفت نوار بهشت است.قطعاتی که این نقش را نمایش می دهند،و همین طور درآنها محراب داخل یک شکل مستطیل گذاشته شده است،در حال حاضر نسبتاً آخرین قطعات تلقی می شوند.در اینجا همچنین یک تغییر ساختاری مهمی در قطعات اخیروجود دارد.پودها کتانی هستند. در بیشتر تکه های اخیرتصور می شود لامپ محراب که در تضاد با طرح کلی ریزدرروی قوس هستند به قرن هجدهم برمی گردند،شامل طرح بلندی می شود که در قسمت بیشتر مرکز محراب در طول محور ادامه می یابد.اینجا همچنین در قسمتهای سفید زمینه استفاده زیادی از نخ پنبه شده است،ماده ای که به مقدار خیلی کمی فقط در نمونه های اولیه استفاده شده بود.
تاکنون ما قالیچه هایی را مد نظر قرار داده ایم که ممکن است به عنوان نمونه های عالی بافت گیوردزی در نظر گرفته شوند.با این وجود شک کمی وجود دارد که شهرت زیاد این قطعات در بازار غرب حتی در طول قرن نوزدهم باعث شده باشد که آنها در چندین مرکز بافت ترکیه و اروپا کپی شده باشند.در خود ترکیه کپی های گیوردزبه پاندرها،قیصریه ،بورسا،استامبول و هرک نسبت داده شده است.طبق نظر ایلاند آنها را میتوان به کرفو نسبت داد ،همانطور که می توان تبریز را در ایران چنین نامید.نمونه قیصریه بسیار به چشم می خورد و دارای یک محراب ممتد می باشند.
در قرن بیستم کپی برداری با یک انحطاط تدریجی قابل ملاحظه ای در تفسیر طرح و کیفیت ساخت دنبال شد. یک قالیچه با شماره ۹ در کاتالوگ قالیچه های شرقی از مجموعه کانادایی که تولید شد،دارای چندین ویژگی غیر معمول است و صرفاً با پنبه بافته نشده است. این واقعیت و ترکیب فوق العاده قالیچه از طرحهایی مرتبط با بافت های اوایل و اواخر گیوردز ظن های جالب توجه ای را در مورد منشأ ها و تاریخش بوجود می آورد.
بافت در گیوردز به طور همه گیر بود،اما در دهه ۱۹۲۰ متوقف شد. اما قالیچه های مشابه کانادایی که در چندین کتاب در مورد بافت مدرن ترکیه ای پدیدار شدند، اغلب به قیصریه نسبت داده می شوند تاریخ آنها به پنجاه سال اخیر باز می گردد.چندین طرح دیگر منسوب به گیوردز وجود دارد اینها شامل دو نوع خاص قالیچه نمازی هستند. کیس گیوردز یا قالیچه های تشویق برای ازدواج مازارلیک یا قالیچه های قبر.قالیچه های نوع اول یک لوزی بزرگ الماسی شکل گوشه بریده در میان زمینه چهار گوش دارد.بنابراین محراب دو طرفه است.آن شامل یک ترنج الماسی کوچکتردیگر نیز هست.دو نمونه موجود در موزه های متروپلیتیان وموزه اسلامی کانست برلین با توجه به تاریخ گذاری دیاموند و اردمان به اوایل قرن نوزدهم برمی گردند. نوع دیگر و بهترین این سه نوع درمجموعه ایتن مارتیز (قالی های ترکیه ای صفحه ۱۴۹)میباشد،این به تاریخ ۱۸۶۳،بر می گردد وهیچ دلیلی نیست که چرا قطعه های نیویورک و برلین بایستی قبل از این نمونه باشند،در تمام این سه نمونه، محراب دارای زمینه سفید با طرحهای دایره ای توخالی کوچک به نام سینکلی یا خال های معلق تزیین شده که این یک طرح تزیینی است که در انواع قالیچه های گیوردز و تقریباً به طور ثابت بر قطعه های کیس گیوردز یافت می شود. این طرح و رنگ زمینه در زیکزاکهای عریض در حاشیه های اصلی تکرار می شوند. ( این زیکزاکها در حقیقت طرحهای ضربدری هستند که بر آنها زمینه مرکزی چهار گوش قرار می گیرد این طرحی است که در قالی های قفقازی یافت می شود. لوزی الماسی در مرکز محراب یک زمینه آبی دارد،شکل آن بر طبق نظر ایتن مارتیز سمبل ابدیت و رنگ آن سمبل وفاداری است. قالیچه های قبر یا قبرستان (مزارلیک)که دو نمونه از آنها در موزه متروپلیتیان وجود دارد(کاتالوگ شماره ۱۳۵ و ۱۳۴) معمولاً با زمینه روشن بافته می شوند.
محراب ها بطور واقعی شامل سمبلهایی از عزاداری،مقابر،آرامگاه ها،درختان بید و سرو با همدیگر به همراه طرحهای گلدارهستند.آنها توسط تمام خانواده در پی مرگ یکی از اعضایشان بافته می شوند و یا به نسل دیگر تحویل می دهند یا به مسجد محل داده می شود، در نتیجه بعضی مواقع تربلیک(قالیچه های مسجد)نامیده می شوند. قالیچه های عامیانه بزرگ در گیوردز معمولاًبه شکل چهار گوش هستند.یک مثال خوب در فروش ۱۴آوریل ۱۹۷۶ تخته شماره ۱۸ سوتبای است.این یک زمینه بزرگ آبی تیره دارد که سرتاسر با یک پارچه محکم از گلهای ریز در یک سیستم اریب بافته شده است.در مرکز و چهار لچکی شاخه های کوچک گلدار مستطیلی بزرگ بود.
حاشیه داخلی و خارجی با همان طرح تکراری یک در میان گل و بوته و سرهای گل در حالی که یک حاشیه مرکزی کابوکلی ،نوارهای متناوب سفید و سیاه وجود داشت؛اینها شامل طرحهای گلدار ریز مشابه طرحهای روی زمینه هستند. طراحی این قطعه که یک انطباق مشهود از طرح قالیچه نمازی است،شاید هم به قالی های اولیه درباری با ترنج و لچک وبطور معمول یک زمینه طرح سرتاسری ازنوارها و گردی ها مربوط باشد.( به عنوان مثال تکه مک مولان در موزه متروپلیتیان و نمونه تقریباً مشابه آن در موزه برلین). منظم بودن طرحها و حاشیه کابوکلی تاریخی را برای قطعه سوتبای به جای قرن هجدهم در اواسط قرن نوزدهم ارائه می دهد،همان طورکه در کاتالوگ حراج نیز ذکر شده بود.
ترجمه از :
rugs and carpets of the world edited by Ian Bennett part of later ottoman weaving
ربابه تقی زاده بروجنی
منبع : مرکز علمی و پژوهشی فرش ایران


همچنین مشاهده کنید