جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


مسوولیت ما در برابر انسان های پیرامون خویش


مسوولیت ما در برابر انسان های پیرامون خویش
داشتم تقویم را ورق می زدم، چشمم روی صفحه میخکوب شد، روز جهانی ناشنوایان، روز جهانی ناشنوایان!؟
فهمیدن این واژه ها خیلی سخته، می دونید چرا این حرف را می زنم: چون ما در زندگی روزمره مان فقط یک روز سمبلیک را به آنها اختصاص دادیم، نهادهایی که در جامعه خود را در مقابل آنها مسوول می دانند، بسیار کم هستند و اقدامات کمی را برای برطرف شدن مشکلاتشان انجام داده ایم، گاه اصلا بعضی از ما دوست نداریم در مورد آنها صحبت کنیم وآنها را سربار اجتماع می دانیم; پس چطور می توانیم سرمان را بالا بگیریم و از کسانی که به هر نحو دارای فقدان شنوایی یا کم شنوایی، هستند; صحبت کنیم!
برای اولین بار در کشور ما مساله اهمیت دادن به ناشنوایان و کم شنوایان توسط آقای جبار باغجه بان و ذبیح الله بهروز، در حدود هفتاد سال پیش با تاسیس اولین مدرسه اختصاصی برای ناشنوایان، مورد توجه قرار گرفت. انسان هایی که در یک همدلی عاشقانه با این قشر، تمام سعی خودشان را کردند که بخشی از حقوق ناشنوایان را که جامعه به آن بهایی نمی داد، به آنها هدیه کنند. از آن به بعد افراد و سازمان های متعددی این وظیفه خطیر را بر دوش گرفتند که هم اکنون سازمان بهزیستی با تمام مشکلات پیش رو ، این امر مهم را در راس کارهای خود قرار داده است.
حدود ۲۷۰میلیون ناشنوا و نیمه شنوا درجهان با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند که کشور ما طبق آمارهای موجود، ۱۲۰ هزار ناشنوای مطلق و ۴۰ هزار کم شنوا را در خود جای داده است و البته آمارهای غیررسمی حکایت از وجود یک ملیون ناشنوا و کم شنوا دارد که این آمار، آماری تکان دهنده و البته ناراحت کننده است، چرا که جمعیت زیادی در کشور ما با این مساله سر در گریبانند و ما نسبت به آنها غفلت کرده ایم!
می توانیم مشکلات پیش روی این قشر را به دو دسته تقسیم کنیم:
- فقر فرهنگی و اجتماعی
- کمبود امکانات و تجهیزات
نمی دانم در این نوشته به کدام یک باید بیشتر اهمیت بدهم; زیرا جامعه ما در هر دو زمینه کاری را صورت نداده یا اگر کاری صورت گرفته است، بسیار ناچیز است.
در کشور ما، بسترهای فرهنگی مناسب برای پذیرش این افراد وجود ندارد، به جای اینکه به اصلاح بسترهای اجتماعی موجود بپردازیم، به افراد جامعه، آموزش های صحیح در مورد نحوه برخورد با این افراد ارائه کنیم، پذیرش اجتماعی آنها را میسر کنیم، تابوهای فرهنگی را نسبت به آنها بشکنیم; می خواهیم از روی انسان دوستی به آنها ترحم کنیم، در صورتی که آنها نیز به همان میزان که ما از محیط اطرافمان استفاده می کنیم، دارای حق هستند و ما همه نسبت به آنها مسوول هستیم.
رسانه های گروهی، مدارس، دانشگاه ها و محیط های فرهنگ ساز جامعه وظیفه دارند که برای فهم اجتماعی این قشر آسیب پذیر بسترسازی فرهنگی کنند و هر چند یک بار عملکرد آنها مورد بررسی قرار گرفته و نسبت به کارهای انجام گرفته پاسخگو باشند. در زمینه کمبود امکانات و تجهیزات رفاهی در سطح جامعه به مراتب کار کمتری صورت گرفته است. بودجه های تخصیص یافته برای ناشنوایان و نیمه شنوایان بسیار ناجیز بوده به صورتی که کار جدی را نمی توان صورت داد، چرا که هنوز عزم ملی برای حل مشکلات آنها وجود ندارد.
طبق آمار موجود ما دارای ۳۸ مرکز خانواده و کودک کم شنوا و نا شنوا هستیم که اصلا قادر به پاسخگویی نیازهای این قشر نبوده و نمی توانند در زمینه اقدامات پیشگیری کننده کار موثری را صورت بخشند. چه بسا کودکانی که به علت ضعف امکانات، تا مدتها از کم شنوایی خود مطلع نبوده و تا مدت ها نسبت به درمان آن اقذامی صورت نمی دهند و این خود در سنین بالاتر هزینه ای بیشتری را برای جامعه در بر خواهد داشت. به علاوه برای تحصیلات این بخش از جامعه باید تدابیری اندیشیده شود، به طوری که بیشتر هزینه های تحصیلی آنها را در بر گرفته واز دغدغه های بی پایان آنها کاسته شود.
در کشور ما امکانات لازم برای ارتباط ناشنوایان و کم شنوایان با دیگران وجود ندارد تا جایی که آنها به علت عدم وجود نرم افزارهای تبدیل سیگنال های گفتاری به نوشتاری، قادر به استفاده از تلفن های ثابت نبوده و با تلفن های همراه نیز فقط می توانند پیام کوتاه ارسال کنند و این باعث شده که دنیای اطراق برای آنها سخت و بی روح جلوه کند.
در ضمن باید به این نکته اشاره نمود که در جامعه ما نیروهای مجرب و تحصیل کرده که رابط میان این قشر و سایر مردم باشند، به اندازه کافی وجود ندارند و باید در این زمینه در دراز مدت، تدابیری کارامد و موثر برای تربیت نیروی انسانی صورت پذیرد.
در پایان باید خاطر نشان کرد که ما در زمینه اشتغال زایی برای ناشنوایان و کم شنوایان بسیار کم فروغ عمل کرده ایم، البته اخیرا در این رابطه، طرح هایی در زمینه واگذاری مشاغل پر سر و صدا به این گروه ارائه شده که همچنان به خاطر ضعف ساختارها و عدم شناخت درست موضوع مورد تصویب قرار نگرفته اند و هزاران اما و اگر دیگر که پرداختن به آن در حوصله این مطلب نمی گنجد.
نه اینکه این مقوله فقط در مورد ناشنوایان صدق می کند، نه; بلکه در مورد تمام کسانی که به نوعی از ناتوانی ذهنی و جسمی رنج می برند اینگونه رفتار کرده ایم، موقعی که همایشی برگزار می شود، شعارهای قشنگ می دهیم، نسبت به آنها مهربان می شویم و قول انجام کارهای بزرگ می دهیم، ولی کافی است یکی دو روز از ماجرا بگذره، دوباره روز از نو روزی از نو... البته نهادهایی که در این باره مسوولیت مستقیم دارند بیشتر به بهبود شرایط آنها همت می گمارند، ولی آخه یک دست که صدا نداره....
نویسنده : مهدی خسروشاهی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید