جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


زندگی ، اراده می خواهد؟


زندگی ، اراده می خواهد؟
بشر بعنوان موجودی فراعقلی و فراهوشی است. بشری که همیشه درصدد بوده تا به هر طریقی که شده به مقوله‌ی توفیق دست یابد. اما همانطوری که برای رسیدن به هر چیزی نیاز به پیش زمینه هایی را می طلبد، بالطبع در جهت نیل به مقوله¬ی توفیق نیز نیاز به یکسری پیش زمینه ها و قابلیت هایی است که در بسط و بالندگی این مهم نقش اساسی دارند. که شاید گفت یکی از این پیش زمینه ها و البته موثرترین پیش زمینه مقوله‌ی اراده باشد.
اراده همیشه در مقابل کنش ها قد علم می کند. کنش هایی که می تواند به صور مختلف ظاهر شوند. بدین سان که ممکن است این نوع کنش از نوع مثبت و منتج باشد و یا که کنشی منفی و عقیم. بنابراین اینکه میگوئیم : فلانی انسان با اراده ای است، بدین معنا نیست که تنها در مقابل سیل مشکلات و عکس‌العمل های زمانه مقاومت می کند ، بلکه بدین معناست که تحت هر شرایطی قدرت مقابله و ایستادگی را دارد و پر و پا قرص بدنبال رسیدن و به تثبیت رساندن هدف متعالی خویش است. به عنوان مثال : اگر یک شخص در زندگی دچار فرود شود ، این مقوله‌ی اراده است که می تواند همین فرود را به قله فراز بکشاند و این مهم نیز در دیدگاه عقلای قوم هم قابل پذیرش و تثبیت است. ولی آن سوی قضیه که مهم تر جلوه می نماید، شاید گفت مقابله و ایستادگی و بازدهی در مقابل آسانی ها و مولفه های رفاهی در زندگی است. یعنی اگر فردی به فرازهای زندگی برسد، ولی از ویژگی مهمی بنام اراده بهره نجوید، بی تردید بر این فرد نیز نمی توان ویژگی بارزی چون اراده را نهاد. پس نتیجه می گیریم که اراده هم در فرازهای زندگی مؤثر می افتد و هم اینکه در فرودهای زندگی تأثیر بسزا دارد. اما نکته مهمتر اینکه برای شناخت هر چیزی نیاز مبرم به شناخت و محتوای آن چیز می باشد. یعنی باید بدانیم که اراده به چه معناست و در چه مواقعی به کمک ما می آید.
در تعریف اراده می توان گفت : اراده یعنی ایستادگی و مقاومت در صور مختلف در مقابل مصائب و تساهل زندگی و بازدهی مثبتی از خود نشان دادن. و یا به معنای رسیدن به خودباوری خویش در جهت بهتر شناختن تعاریف زندگی (که البته تعریف نخست در جهاتی با مقوله‌ی «صبر» نیز وجه اشتراکاتی را برقرار می سازد) خودباوری بدین معنا که ما ابتدا تعریفی درست و منطقی از دنیای درون خود داشته باشیم تا که بتوانیم بر همین اساس تعاریف زندگی را درک و در مقابل هر کدام از این تعاریف ایستادگی به خرج دهیم.
آری در این جاست که ما می توانیم درک بفهمیم که اراده در چه مواقعی میتواند به کمک ما بیاید.
به نظر می آید که بدون پیوستن به ویژگی ها و روحیات مثمن اراده، و شدن با ساختارها و محتوای آن این مهم میسّر نیست. و دیگر با فراز و فرودهای زندگی است که اراده خودی را نشان میدهد. به بیانی می توان ابراز داشت که همین فراز و فرودهای زندگی هستند که اراده را می سازند. پس حاصل اینکه ابتدا نیاز به شناخت از مولفه های اراده می باشد و دیگر پیوستن به ویژگی ها و روحیات آنست. افزون بر اینکه در خیلی از موارد نیز باید آن را ساخت و البته در برخی از موارد نیز اوست که انسانها را می سازد. پس جهت روشن تر شدن موضوع می توان گفت که زندگی پستی و بلندی دارد. ولی بدون پستی ها، بلندی ها نیز بی مفهومند. همانطوری که بدون بلندی ها پستی ها از نام و نشانی برخوردار نیستند.
اما آنکه میتواند این درک و فهم را از چنین تعبیری از زندگی بفهمد، شاید گفت همان قوه¬ی اراده باشد. آری اوست که معنای زشتی و زیبایی را درمی‌یابد. اوست که روحیات تلخی و شیرینی را درک می کند و در جهت برآمدن تفاهم در بین آنهاست. اوست که خار و گل را در دشت دوستی می نشاند. اوست که سختی و آسانی را به مجلس شادی دعوت می کند و بالاخره اوست که می داند چگونه پستی ها و بلندیها را با هم، هم ساز و هم معنا سازد. پس به یاد بسپاریم که زندگی اراده می خواهد.
عابدین پاپی


همچنین مشاهده کنید