یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


جای خالی نشریه ای برای شاعران دانش آموز


جای خالی نشریه ای برای شاعران دانش آموز
حتماً به یاد دارید كه ظرف سه ماه اخیر، سه یادداشت در آسیب شناسی شعر نوجوان یا بهتر است بگوییم اردوهای كشوری شعر دانش آموزی با عناوین ستاره یا سنگپاره در كف كودك، دلیل واقعی جوانمرگی و یك دهه شعر دانش آموزی در همین صفحه به چاپ رسید. از آن جا كه سال هاست برای نوجوانان كار می كنم و در مطبوعات، آموزش و پرورش، كانون پرورش فكری و... به طور مستقیم با آنها ارتباط داشته ام، سه مطلب مذكور و حرف های گفته شده را چندین بار مطالعه كردم، اما در آنها كمتر اثری از یك نگاه آسیب شناسانه علمی یا یك راهكار عملی برای تصحیح ضعف های موجود و گشودن درهای تازه به روی شعر دانش آموزی یافتم. آنچه توسط دوستان مختلف گفته و نوشته شده بود، تنها موجی از گله و گلایه و نگرانی بود: نگرانی از تغییراتی كه در این سال ها در شعر دانش آموزی به وجود آمده، نگرانی از گرایش های نوگرایانه افراطی، نگرانی از كمرنگ شدن حضور و فعالیت دانش آموزان برگزیده اردوهای دانش آموزی و... .
بخشی از همه اتفاقاتی كه امروز موجب نگرانی دوستان شده (همان طور كه عباس ثابتی راد در یادداشت دلیل واقعی جوانمرگی به آن اشاره كرد) چیزی جز نتیجه نگاه های غیركارشناسی و برخوردهای جزم طلبانه، غیرمنطقی و كانالیزه دیروز نمی تواند باشد. در سال هایی كه استادان حاضر در اردوهای دانش آموزی، اتفاقات و نگاه های تازه دانش آموزان در شعر را نادیده می گرفتند و میدانی به تجربه های نوگرایانه نمی دادند باید در خواب هایشان جایی برای چنین روزی خالی می گذاشتند! به جز آن برخوردهای بسته و استادمأبانه كه فقط به شاگردان مطیع راه استاد، میدان حركت می داد، چه عاملی می توانست موجب شكل گیری جریان زیرزمینی شعر دانش آموزی در آن سال ها ودهان به دهان گشتن شعرهای محمد سعید میرزایی و امثال او بر سر زبان ها شود و در نهایت جریان افراطی شعر دهه هفتاد را رقم بزند (البته صرف نظر از برخی كارهای معتدل و درخشان در غزل این دهه مثل برخی از غزل های همین محمد سعید میرزایی) شعرهایی كه البته از منظر استادان و كارشناسان، مطرود و غیرشاعرانه خوانده می شدند و حتی به آنها اجازه خوانده شدن نمی دادند.
از یاد نمی برم دوره ای را كه دانش آموزی درست وسط خواندن شعرش- تنها به خاطر مصراعی كه مضمونش مورد پسند یكی از داوران قرار نگرفت- چنان جلوی بقیه دانش آموزان حاضر در سالن مؤاخذه شد كه منجر به موجی از اعتراض و عدم حضور بخش قابل توجهی از دانش آموزان در مراسم روزهای آینده گردید.
آیا همین ترس از دیدگاه های تازه و نوآوری در عرصه های مختلف و برخوردهای جزم طلبانه نبوده كه به جای نضج جریانات و اتفاقات در بسترهای رسمی و تعیین شده و بررسی، نقد و مشخص ساختن جایگاه حقیقی آنها، ما را به عرصه های غیررسمی و پنهان فراخوانده و عوارض آن، چنان كه در شعر دانش آموزی از آن با عنوان لبریز شدن از آثار نوگرای افراطی نام برده اند پس از سال ها ناگهان خود را در سطحی وسیع نشان داده است؟
با این حساب محو شدن چهره های برگزیده شعر دانش آموزی دیروز چندان هم نگران كننده نیست، چرا كه اولاً: نتایج مسابقات شعر دانش آموزی به خاطر دلبستگی داوران و كارشناسان آن سال ها به دسته خاصی از شعرها از لحاظ قالب، مضمون، زبان و... نمی تواند چندان مورد اعتماد و استناد باشد. و ثانیاً: توقع تبدیل شدن شاعران موفق دانش آموز به چهره های شاخص شعری آینده نیز صددرصد منطقی نیست. دلایل بسیاری برای محو شدن برگزیدگان شعر دانش آموزی پس از پایان دوره دبیرستان می توان یافت: از سرمایه گذاری بر سایر استعدادها و توانایی ها و ترجیح آنها بر استعداد سرودن گرفته تا پا گذاشتن به جامعه و به دست آوردن دیدگاهی واقع بینانه در خصوص زندگی، مشكلات مادی و فقدان فرصت، جایگاه و شرایط شغلی مناسب و مرتبط برای امرار معاش شاعران حرفه ای؛ مسأله ای كه البته تنها محدود به جریان شعر دانش آموزی نبوده و نخواهد بود. دست اندركاران و مخاطبان حرفه ای شعر، حتماً به خاطر دارند كه بهزاد زرین پور پس از انتشار مجموعه شعر موفق ای كاش آفتاب از چهار سو بتابد (كه سال هاست نایاب است) سالیان سال از شعر فاصله گرفت تا به گفته خودش به دغدغه امرار معاش بپردازد یا آنها كه بیژن ارژن، رباعی سرای موفق كرمانشاهی را می شناسند حتماً می دانند كه او سال ها در شغلی نامتناسب با جایگاه شعری و عرصه حرفه ای خودبه عسرت روز گار می گذراند .
همان طور كه در ابتدا نوشتم، شاید بهتر باشد به جای همه این حرف و حدیث ها به راهكارهای عملی برای بهبود شعر دانش آموزی بیندیشیم. برای این كار قطعاً باید شعر دانش آموزی را فراتر از چارچوب محدود یك اردوی چند روزه بررسی كنیم. به نظر می رسد ما از اردوهای دانش آموزی شعر، شمایل مشخص و قابل لمسی ساخته ایم تا با بررسی آن، دلمان را خوش كنیم كه جریان شعر دانش آموزی را بررسی و آسیب شناسی كرده ایم. برخلاف گفته های اغراق آمیز بعضی دوستان كه اظهار كرده اند اردوهای چند روزه دانش آموزی بیشترین تأثیر را بر ذهن و زبان دانش آموزان دارد من فكر نمی كنم كه تأثیر این اردوها چنان باشد كه آن را به بزرگترین عامل مؤثر بر شعر دانش آموزی تبدیل كند. من كه خود پنج سال در این اردوها شركت داشته ام شاهد بوده ام كه بخش غالب اردوها به ناگزیر صرف رفت وآمد و ساعات ناهار و شام و استراحت شده كه البته چندان هم غیرطبیعی نیست. گذشته از این، چطور می توان از كلاس های چند ساعته اردوها توقع متحول كردن دانش آموزان را داشت؛ دانش آموزانی كه سیصد و شصت روز از سال یعنی صدها برابر ساعات كلاس های اردوهای دانش آموزی را با گفته ها، شنیده ها، دیدگاه ها، مناظر، اتفاقات و تجربه های بی شمار و گونه گون مواجه اند. نباید فراموش كنیم كه كسی یك روزه شاعر نمی شود و از اردوهای كشوری شعر دانش آموزی (كه در جای خود بسیار هم مفید و لازمند و هر چه هم كه نباشد، محلی برای آشنایی و آغاز ارتباط گیری دانش آموزان شاعر از سراسر كشور با یكدیگر است) نیز نمی توان این توقع را داشت.
برای این كه شاهد چهره های تازه و خلاق در شعر دانش آموزی باشیم باید به راه هایی فراتر از برگزاری اردوهای چند روزه بیندیشیم. راه هایی كه كمتر جنبه آماری دارند و در گزارشات چندان به چشم نمی آیند، اما موجب تربیت و پرورش نسل جدیدی از شاعران حرفه ای می شوند.
یك پیشنهاد عملی در این زمینه انتشار مجله ویژه شعر دانش آموزی است. چرا شعر دانش آموزی با همه اهمیتی كه دارد (و دوستان مختلف كارشناس به آن اذعان داشته اند) از یك تریبون و امكان خاص برای دیده شدن و انتشار محروم مانده است؟ آیا چاپ نشریه تخصصی شعر دانش آموزی و ارسال آن به تمام مدارس كشور زمینه ای برای كشف نام های تازه و آثار خلاق نخواهد بود؟ چهره های تازه ای كه به هر دلیل به اردوهای كشوری شعر راه نیافته اند، اما استعداد تبدیل شدن به یك شاعر موفق را دارند. و آیا همین مجله، امكانی برای ارائه مطالب آموزشی مدون و نقد و بررسی كارشناسانه آثار نوگرا و كلاسیك نخواهد بود؟
عباس تربن
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید