جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


تغییر رسانه


تغییر رسانه
با توجه به تاثیر میزان نشر کتاب و مطالعه آن به عنوان یکی از شاخص های توسعه یافتگی، هم اکنون کشور ایران مطابق آمار رسمی جزو عقب مانده ترین کشورهای جهان به حساب می آید، بسیاری از دست اندرکاران فرهنگی پایین بودن آن را به دلایل متعددی منتسب می کنند که برخی از آنها را به داوری می نشینیم.
یکی از مهم ترین علل عدم استقبال مردم، به ویژه نسل جوان به کتاب، نگاه مسوولان به موضوع های فرهنگی با دیدگاه های بخشی، کوتاه مدت و بهره وری از مسکن های لحظه ای است و مسلما همه این دیدهای ناصحیح که غیرعمد هم هستند به سود عده ای است که هماره به آشفتگی فرهنگی علاقه می ورزند.
رهبر فرزانه ما، انقلاب مان را انقلابی فرهنگی دانستند و کتاب و کتاب خوانی و علمآموزی را رکن اساسی دگرگونی فرهنگی تلقی کردند و باید اگر عرق ملی و اسلامی در خویش احساس می کنیم آن را هزینه کنیم تا کلام و سخنان ایشان را که همگی خاستگاهی فرهنگی دارند پیاده شود.
- با آنکه بسیاری علت بی علاقگی مردم به مطالعه را گرانی محصولات نشر می دانند نگارنده این علت را دلیلی دسته چندم تلقی می کند، چرا که قبل از ابراز چنین نظری ابتدا باید توجه کرد که مطالعه کتاب یا به شکل خاص کتاب در کجای هزینه های خاص و عام مردم جای دارد و گرانی آن چه سهمی از تورم یک خانواده را به گردن می گیرد، متاسفانه در سبد مصرفی خانواده ها که هزینه های یک خانوار را به خود اختصاص می دهد هیچ نشانی از سهمی و هزینه ای به عنوان کتاب یافت نمی شود و جالب آن است که محدود بودن کتابخانه ها و همچنین عدم تجهیز کتابخانه ها به نشریات و کتاب های روز نیز این حدس را باطل می کند که خوشبینانه علت غیبت بودجه کتاب را از سبد خانوارها به آن نسبت دهیم، به این دلا یل علمی و منطقی نمی توان پذیرفت که عدم استقبال از کتاب و کتابخوانی صرفا گرانی آنها است.
- برخی نیز تمرکز گرایی نشر و انتشارات کتاب را یکی از دلایل مهم می دانند، خوب که دقت کنیم این فرض را نیز نمی توان چندان مورد توجه قرار داد. چرا که در این صورت باید فاصله بسیاری بین شهرهایی مثل تهران با شهرهای کوچک تر داشت در حالی که در این مورد نیز تفاوت چندانی دیده نمی شود چرا که عدم تمایل به کتاب در همه جای کشور چه در شهرهای بزرگ و چه در شهرهای کوچک و دور افتاده دیده می شود و آماری که گاهی ارایه می شود مدیون وجود دانشگاهی ها و دانشگاه های جور واجور در مراکز است; آیا واقعا می توان کتاب هایی را که دانشجویان بالاجبار باید مطالعه کنند را در بین آمار مطالعات کتاب قرار داد؟
نگارنده قصد دارد به جای مقصر جلوه دادن یا ندادن جریان و گروه ها و افراد خاص و عام به شکلی عملی در حد این گفتار پیرامون برخی نظرها بنویسد و در این راه بهتر آن است که حقایقی چند را بیان کنیم که فضای روشنی حداقل در اختیار خوانندگان قرار دهد.
به لحاظ کارکردی هم اکنون در جامعه ایرانی علاوه بر کتاب، بسیاری نشریه زرد و سفید و ... وجود دارند که با توجه به ویژگی های جذاب تر و تنوع عنوانی و آسانی دسترسی فضای مطالعه کتاب را تنگ کرده اند این نوع رسانه ها با داشتن ویژگی های بسیار مناسب تر و غیرتخصصی و عام بودنشان فضای مطالعه را به نفع خود عوض کرده اند.
گرچه همان نوع وسایل ارتباطی نوشتاری نیز خوانندگان محدودی را به خود جلب می کنند و در این زمینه نسبت تیراژ واقعی بسیاری از نشریات و حتی روزنامه هایی هم که ادعای آن چنانی دارند از کتاب ها کمتر است.
مطالعه کتاب و به طور عام بخشی از خرده فرهنگی است که روز به روز کم رنگ تر می شود، بهترین راه برای شناخت چیستی و چرایی این دگردیسی فرهنگی بهتر است کمی عمیق و فلسفی با آن برخورد کنیم، برای این کار بحث ضرورت مطرح می شود که اساس مشکل را به ما نشان خواهد داد (البته اگر به دور از هرگونه عوام فریبی و پاک کردن صورت مساله به آن دقت کنیم) یعنی باید بدانیم «چرا کتاب بخوانیم» یا «می خوانیم» پاسخ ما هر چه باشد واقعیتی حیاتی و بزرگ به ما نشان می دهد و آن بیانگر جایگاه کتاب به لحاظ فردی و اجتماعی است. کتاب ها در مراحل ابتدایی مدنیت بشر به عنوان وسایل آگاهنده و صرفا تعلیمی به کار می رفتند و عمدتا محصول خلاقیت و ابتکار نویسندگان آنها بود، اما کم کم همزمان با تعدد بسیار کتاب ها و دسترسی آسان تر به آنها نقش های دیگری نیز پذیرفتند اما امروز کتاب ها نقشی را بر خود پذیرفته اند که هرگز تاب و توان تحمل آن را ندارند یکی از مهم ترین دلایل اینجاست که از کتاب نقشی را می طلبیم که برای آن ساخته نشده و امروز می توان با شرایط حاضر از آن چنین توقعی داشت در روزگار ما که انفجار اطلاعاتآنقدر عظیم است که همه عناصر زندگی را محتاج با ز تعریف کرده است، انسانی که خواهان اطلاعات به روز و حتی به ساعت است را نمی توانیم با کتاب که در جهان سوم سال ها و ماه ها طول می کشد تا به نتیجه برسد با عنوان «رسانه» اقناع کنیم چون کتاب در اساس و مبنا وسیله ارتباطی نبوده و امروزه نیز که شکل های متفاوت و بسیار پیشرفته رسانه ای وجود دارد کتاب هرگز نمی تواند این نقش را بازی کند. امروزه کاربران اینترنت به راحتی می توانند به مقاله ها و مطالب علمی روز مراجعه کنند که کتاب چنین امکانی را در اختیار آنان قرار نمی دهد.
در چنین شرایطی که کتاب نقش تضعیف شده ای دارد و شاید دچار جبر تاریخی و اجتماعی شده است برخوردهای یکسویه برخی نیز در ممیزی و گزینش بسیاری از کتاب ها نیز خصوصا کتاب هایی که هنوز ویژگیهای عام خود را دارند، در دور کردن مردم از مطالعه بسیار موثر است، این نوع کتاب ها که عمدتا کتاب های ادبی، رمان ها و مانند آنها می باشند معمولا به شکلی معمول یا غیرمعمول گزینش می شوند و حین انتخاب شدن توسط کسانی جز خوانندگان باعث دوری مطالعه کنندگان کتاب که عمدتا اهل فکر هم هستند می شود.
به نظر نگارنده با آنکه امروزه بعضی عدم استقبال مردم را از کتاب و مطالعه با عناوینی ناخوشایند بیان می کنند این پدیده هرگز موضوع خاصی نیست، بلکه پدیده ای در حرکت اجتماعی جامعه و تغییر شکل رسانه ای جدید از صورت مکتوب به صورت های دیگر از جمله گرافیک است; اما آنچه مهم است آن است که با توجه به ضرورت های اجتماعی بهره برداری از پدیده فرهنگی باید نگره های خود را تغییر دهیم تا تغییرات که بخواهیم و نخواهیم میآیند و می روند ما را دچار استرس، دغدغه و ناهنجاری نکنند، بلکه به جای ناچاری در برابر آنها بهتر آن است که بر امواج تغییرات خود را همراه و بهره ور از عناصر فکر و تکنولوژیکی کنیم.
نویسنده : نوروزی نژاد
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید