شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


سینمای مبارزه


سینمای مبارزه
در این بهار سینمای ایران، که با سی امین بهار انقلاب اسلامی همزمان است، جا دارد از تلاش ها و آرمان های یکی از ستاره های انقلاب و سینما نیز یاد شود؛ سیدمرتضی آوینی، همو که راه واقعی هنرمندی را نشان داد و با دست یافتن به شهادت، اوج زیبایی و هنر را خلق کرد. آوینی همچنان که صراط عدل را، عبور از میان دو پرتگاه تجدد و تحجر می دانست، هنر و سینمای آرمانی را نیز، موجودی فراتر از سینمای تجاری و روشنفکری می دانست.
بدون شک دیدگاه های این استاد مسلم و نظریه پرداز سینمای انقلاب، می تواند راهگشای امروز ما برای بهتر برگزار کردن جشنواره فیلم فجر باشد. هرچند این دیدگاه ها مربوط به حدود ۲۰-۱۵ سال پیش و برای شرایط آن زمان است، اما امروز هم می تواند راهنما باشد. آوینی هدف نهایی جشنواره فجر را «سینمای مبارزه» می دانست. او در این باره نوشته بود:
«حرف ما این نیست که سینمای جنگ باید در دستور کار جشنواره قرار بگیرد، بلکه می گوییم که «سینمای مبارزه» باید منظر غایی و مقصود نهایی جشنواره و دست اندرکاران محترم امور سینمایی کشور باشد. اگر امت مسلمان ایران هویت حقیقی خویش را در مبارزه یافته است، سینمای ایران نیز باید هویت مستقل خویش را در «سینمای مبارزه» پیدا کند.»
سید شهیدان اهل قلم برگزاری جشنواره فجر بدون تعیین افق حرکت آن را هیاهوی بسیار برای هیچ خوانده بود. وی دراین باره معتقد بود: «ما باید بنشینیم و یک بار برای همیشه تکلیف خود را بفهمیم. به راستی این همه هیاهو برای چیست؟ هیاهوی بسیار برای هیچ و یا حتی کمتر از هیچ؟ اگر جشنواره فجر حقیقتاً می خواهد سینمای ایران را در طریق کسب هویت حقیقی خویش مدد رساند، باید افق حرکت خویش را به خوبی بازشناسد و گام های خویش را آنچنان تنظیم کند که درنهایت به این آمال و آفاق منتهی شود. لفظ «برنامه ریزی» هم از آن الفاظ رایجی است که معده ژورنالیسم از آن تغذیه می کند. اما به هر تقدیر، «تعیین مقصد» اولین کاری است که باید برای برنامه ریزی انجام گردد. ما در جست وجوی چه هستیم؟ جلوه فروشی و شهرت طلبی؟ تکنیک برتر؟ کسب وجهه دموکراتیک در نزد غربی ها و غرب زدگان؟ پرورش سینماگرانی که بتوانند جوایز جشنواره های از ما بهتران را درو کنند؟ اعتراف به ده سال اشتباه؟! از بین بردن و انکار همه دست آوردهای گرانقدر هشت سال دفاع مقدس؟ ... و یا همراهی و همزبانی با امتی که علمدار مبارزه برای احیای اسلام در سراسر جهان هستند؟ کدام یک؟»
شهید آوینی در یکی از سخنرانی هایش در سمینار بررسی سینمای پس از انقلاب که در سال ۱۳۷۱ برگزار شد، در انتقاد از مدیران وقت سینمایی و فرهنگی گفت: «اعتراض اصلی ما به سینمای ایران متوجه همین معناست که چرا سینمای پس از انقلاب، هویتی ایرانی ندارد و چرا سینمای ایران از جواب گفتن به غایات فرهنگی و انقلابی این امت عاجز است و چرا اصلاً سیاستگذاران سینمای ایران، سینما را چون رسانه ای که ماهیتاً می تواند منشأ تحولات فرهنگی باشد باور نکرده اند؟ سینمای کنونی ایران هویتی ندارد و هواداران آن در خارج از کشور عمدتاً مخالفان انقلاب اسلامی و منتقدان جشنواره ای هستند و اصلاً این سینما مردم را مخاطب خویش نمی داند.»
وی در همین راستا در مورد سیاست های حمایتی و هدایتی سینمایی تاکید کرده بود: «هر کس می تواند فیلم بسازد، باید امکان فیلمسازی پیدا کند؛ (اما) مسئله بنده سیاست های حمایتی و هدایتی است که باید سینمای ایران را در جهت غایاتی متفاوت با سینمای فعلی سوق دهد. سینما رسانه ای عظیم است که می تواند منشأ تحول فرهنگی باشد و متأسفانه ما از این واقعیت غفلت کرده ایم.»
آوینی در این زمینه متذکر شده بود: «با این تذکر که آینده انقلاب اسلامی در همه وجوه توسط کسانی محقق می شود که اسلام را بشناسند و مهم تر از شناختن، با جان و دل بدان پیوسته باشند. پس اجازه دهید که امید ما برای آینده سینمای ایران جز به هنرمندان مؤمن خط شکن نباشد که نباشد. امام بت شکن بود و بسیجی ها به تبعیت از ایشان، خط شکن؛ و سینمای متعهد ما نیز باید خاکریزهای تثبیت شده سینمای غرب را بشکند و راهی تازه باز کند. راه ما از آنجا که غربی ها رفته اند و می روند نمی گذرد و باید متوقع بود که اگر افق هایمان با یکدیگر متفاوت است، راه هایمان نیز متفاوت باشد؛ روش هایمان نیز.»
یکی از مباحث مهمی که طی چند سال اخیر در جشنواره فیلم فجر و به طور کلی سینمای ایران شایع شده است، رویکردی به نام سینمای معناگراست. آوینی در باره این نوع آثار و توجه واقعی به معنویت در سینما معتقد بود: «رهبانیت حقیقی در انقلاب است، در جهاد فی سبیل الله، در مبارزه با مترفین شمال... مسیح حقیقی اهل مبارزه بود و فقرا و درماندگان را برای مبارزه با امپراطوری روم - که مصداق امروزی آن آمریکاست- تحریض می کرده است.»
یکی از ابعاد مهم جشنواره فیلم فجر که سیدمرتضی آوینی دغدغه بسیاری نسبت به آن داشت، نحوه داوری و جهت گیری در اهدای جایزه بود. آوینی در این زمینه نوشته بود: «مقصود ما این نیست که جشنواره فجر می بایست جایزه خویش را از سرصدقه! به یک فیلم جنگی می داد. خیر، فیلمسازان حزب اللهی هم مثل بسیجی ها رضایت خدا را در نظر دارند و از این بازیچه ها مستغنی هستند؛ اما وقتی همه این حقیقت را می دانند که حرکت سینمای کشور در سال های آینده به شدت متأثر از داوری های جشنواره فجر است، آیا نباید توقع داشت که این داوری ها همسو با صیرورت تاریخی انقلاب اسلامی باشد و مؤید این هویت فرهنگی عمیق که امت مسلمان ایران یافته اند؟»
آوینی برای حل مشکلات جشنواره فیلم فجر و ارتقای روزافزون آن نوشته بود: «ریشه مباحثی از این دست را که در حیطه سینما رواج دارد، در قلمرو ادبیات، مطبوعات، علوم انسانی، تلویزیون، فرهنگ و حتی فلسفه می توان یافت و همه این معضلات به اعتقاد بنده به یک معضل اساسی برمی گردد و آن عدم تبیین نسبتی است که فی مابین ما و غرب وجود دارد. تا آن گاه که این نسبت برای ما تحلیل ناشده باقی بماند، نحوه مقابله ما نیز با فرهنگ غرب، هنر و سیاست آن، علوم غربی و تکنولوژی، همچنان در ابهام باقی خواهد ماند.»
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید