شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


با مسعود فراستی پشت صحنه سینما جشنواره


با مسعود فراستی پشت صحنه سینما جشنواره
چند سال قبل، درست در روزهایی كه رابطه سینما و تلویزیون در تیره ترین شكل خود قرار داشت، برنامه ای روی آنتن شبكه پنجم رفت كه خیلی ها را شگفت زده كرد؛ در آن برنامه، سینماگران مطرحی رو به دوربین صحبت می كردند كه در درجه اول، حضورشان در تلویزیون باعث تعجب بود و در درجه دوم حرف هایی كه مطرح می شد. در آن مقطع خیلی ها این برنامه را حاصل سیاست های تازه شبكه ای می دانستند كه هنوز هم جدید به حساب می آمد، اما وقتی بعدتر، آن روند ادامه نیافت، مشخص شد كه خیلی چیزها در آن زمان، حاصل تلاش های كسی بود كه برنامه را روانه آنتن می كرد؛ مسعود فراستی، منتقد سرسخت و پركار دهه های ۶۰ و ۷۰ كه در دهه ۸۰ كمتر از گذشته در مطبوعات و رسانه ها حضور دارد. آن روزها گفت وگو با سینما خارج از روال مرسوم در محافل سینمایی و غیر سینمایی جای خود را باز كرد و هنوز هم از برنامه های نمونه ای سینمایی سیما به حساب می آید كه مباحث مهمی در آن طرح شد.
چهره های آشنا
وارد استودیو فروغ تابان كه می شوی، چهره های آشنای زیادی را می بینی. البته این حاصل زمان رسیدن به استودیو است. مسعود فراستی برای برنامه تازه اش هر شب دو میزگرد برگزار می كند كه ما دقیقا میان دو میزگرد رسیده ایم. میزگرد اول به پایان رسیده كه از حاضران در آن، امیر اسفندیاری هنوز در استودیو حضور دارد و برای میزگرد دوم مسعود جعفری جوزانی و خسرو دهقان آمده اند. در این میان نیم ساعتی زمان وجود دارد كه برای صرف شام است و البته گفت وگوی كوتاهی كه قرارش از قبل گذاشته شده.
استودیوی ضبط، دكور جالبی دارد. عكس های بریده و پازل مانند فیلم ها و سینماگران آثار سینمای متفاوت ایران كه در میان سینمایی ها به سینمای بین المللی یا سینمای جشنواره ای شهرت دارد. لوگوی میان این دكور هم نامی چنین دارد: سینما جشنواره .
نقد یا اجرا؟
سینما جشنواره قرار است حضور سینمای ایران در عرصه های بین المللی را در ۲۰ سال اخیر بررسی كند. تحلیل حضورها، آسیب شناسی آن و اصلا بررسی اینكه این سینما چقدر برای ما مفید بوده و چقدر مضر، از جمله بحث هایی است كه در این برنامه مطرح شده است. هدف، رسیدن به یك جمع بندی از فعالیت این شكل از سینمای ایران است . این جملات فراستی در معرفی برنامه اش است. وقتی از او می پرسم كه منتقد بودنش و دیدگاه مشخصش در قبال این نوع از سینما تا چه حد بر جهت گیری بحث ها تاثیرداشته، ادامه می دهد: یكسری از بحث ها به همین سمت و سو رفت، ولی به هر حال نباید فراموش كرد كه لحن نقد با لحن اجرا تفاوت های فراوانی دارد. بعضی جاها حتی نگاه ها تندتر از آن چیزی بود كه تصورش را داشتیم . فراستی درباره این نكته كه چقدر دیدگاهش كه گمان می كنم موضعی منفی نسبت به عملكرد این نوع از سینماست، با حاضران در میزگردها شباهت داشته، می گوید: نظرو دیدگاه من، نظر غالب بود. باید به این مسئله می رسیدیم كه چقدر از این جوایز ریز و درشت درجهت روند رسیدن به سینمای ملی ایران است و چقدر سمت و سوی دیگری دارد .
از فراستی درباره كلیات بحث ها می پرسم و اینكه بهترین بحث مطرح شده چه بوده است: بهترین بحث، صحبت بر سر صنعت بود و صنعتی شدن سینما و این سئوال كه آیا سینمای جشنواره ای باعث نشده تا ما از رسیدن به صنعت سینما محروم شویم كه به گمانم پاسخ این سئوال، مثبت است و این شكل از سینما، از دلایل مهم صنعتی نشدن سینمای ایران است. بحث دیگری هم كه مطرح شد، مسئله سیاه نمایی این فیلم ها و ارائه تصویری نادرست از ایران در عرصه جهانی بود. سلیقه مدیران جشنواره ها و مقوله اقتصاد این نوع سینما هم مورد بحث قرار گرفت . این آخری به نظرم بحث جذابی است؛ اینكه فیلم های جشنواره ای تا چه حد بر اقتصاد سینمای ایران تاثیردارند: واقعا تاثیری ندارند، هیچ مبلغی از آنچه به عنوان جوایز به این فیلم ها می رسد، به ایران نمی آید و تاثیری بر چرخه تولید این سینما ندارد .
آنها كه نیامدند
اما ساخت برنامه ای اینچنینی مسلما موافقان و مخالفان فراوانی دارد كه مخالفان، عمدتا باید از فعالان سینمای جشنواره ای باشند. یك مسئله مهم در این بحث، ازدست رفتن فیلمسازانی است كه می توانستند در ایران روزهای خوبی را سپری كنند و فیلم هایشان به برگ های درخشان كارنامه این سینما بدل شود، اما حالا در گرداب سینمای جشنواره ای گرفتار آمده اند: افراد زیادی را در این روند از دست داده ایم؛ فیلمسازانی كه می توانستند در این سینما به وزنه هایی مهم بدل شوند . این حرف های فراستی، یك سئوال مستقیم دارد؛ چه كسانی حاضر نشدند به برنامه او بیایند و در میزگردها از خودشان دفاع كنند: كیارستمی و قبادی ایران نبودند و جلیلی و مخملباف هم كه دیگر اصلا در ایران زندگی نمی كنند. از میان فیلمسازان مهمی كه در ایران بودند و نیامدند، باید به مجید مجیدی اشاره كنم كه ترجیح داد به برنامه نیاید و در بحث تلویزیونی شركت نكند . یك نكته مهم دیگر؛ آیا كسی بوده كه تلویزیون با حضورش در برنامه مخالفت كرده باشد: نه، هیچ كس. حتی گفتند اگر مخملباف هم در بحث ها حضور پیدا كند، آنها مشكلی نخواهند داشت. این برخلاف روندی بود كه چند سال قبل هنگام كار روی برنامه گفت وگو با سینما داشتیم و حتی چند قسمتی با ممیزی روبه رو شدیم .
سینما قلم
سینما جشنواره قرار است از ابتدای ماه رمضان به شكل هفتگی پخش شود. تولید كار حدودا یك ماه قبل آغاز شده و چند روزی است كه به پایان رسیده، اما تدوین آن همزمان با پخش و در طول پخش چند قسمت اول ادامه خواهد داشت. دكور كار را حمیدرضا اكبری زده و انتخاب عكس ها همكاری مشترك میان او و فراستی بوده است. وقت خروج از استودیو، یك كتاب روی میز فراستی توجهم را جلب می كند؛ كتابی با جلد تیره كه عنوانش سینما قلم است و مجموعه یادداشت های فراستی روی ۱۰ فیلم هامون، سرب، مادر، كلوزآپ، نوبت عاشقی، مسافران، برج مینو، بچه های بد، خانه ای روی آب و بچه های آسمان است. كتاب را كه ورق می زنم، چندتایی از نوشته ها برایم آشناست؛ همان یادداشت های كتاب های ده فیلم، ده نقد و ده فیلم، ده نقد دیگر است كه در پایان هركدام از یادداشت ها، فراستی چند خطی با عنوان ضد یادداشت اضافه كرده و درباره فیلم های بعدی این فیلمسازان نوشته است. كتاب، سه مقاله هم با عناوین نقد و ضد نقد ، علیه نمادسازی و سینمای ملی، سینمای جهانی داردكه از نوشته های قدیم و جدید فراستی هستند. این البته تنها كار تازه فراستی نیست؛ او كتاب های دیالكتیك نقد، فرهنگ سه جلدی نقد فیلم در ایران، سینمای كوروساوا و سینمای برسون را هم در دست انتشار دارد و به نظرمی رسد كارهای دیگری هم هست كه هنوز قطعی نشده باشد. از استودیو كه بیرون می زنیم، ضبط آخرین میزگرد كار با حضور خسرو دهقان و مسعود جعفری جوزانی آغاز شده است. ساعتی به نیمه شب مانده و ضبط، احتمالا تا پاسی از شب ادامه خواهد داشت؛ برنامه ای كه همچون كار پیشین فراستی، می تواند بحث و جدل های فراوانی را سبب شود.
صراحت لهجه
رسالت بوذری- در میان منتقدان سینما، مسعود فراستی پدیده ای قابل بررسی است؛ موجودی قابل تامل و بحث برانگیز و به تمام معنا ناسازگار با محیط. او با سینمای جشنواره ای می ستیزد، به روشنفكران می تازد و اتفاقا در همین اتمسفر نفس می كشد، رفت و آمد می كند، برنامه می سازد و حتی داور جشنواره فیلم فجر می شود. می توان با مسعود فراستی مخالف بود و حرف هایش را نپذیرفت، اما نمی شود او را نادیده گرفت. می شود گفت چرا به صدر تا ذیل فیلمی مثل دالان سبز و كارگردانی مثل دارابانت و نویسنده شاهكاری مثل استیفن كینگ بدو بیراه می گوید، اما نمی شود مسعود فراستی و حرف هایش را نادیده گرفت. نقد چهل و چند صفحه ای فراستی بر فیلم هامون گواه همین ادعای من است؛ صراحت لهجه، آن هم در دورانی كه هامون محبوب همه اهل سینما شده بود، نشان داد كه فراستی همچنان سرسخت است. این چند جمله را نوشتم كه فقط بگویم مسعود با همه این اوصاف، همچنان موجود ناشناخته و قابل بررسی سینمای ایران است. راستی او رفیق خوبی هم هست!
درباره مسعود فراستی
مسعود فراستی متولد ۱۳۳۳ در تهران است. تحصیلاتش را در رشته فلسفه و نمایش در ایتالیا سپری كرده است. لیسانس هنرهای تجسمی و فوق لیسانس اقتصاد سیاسی و جامعه شناسی از فرانسه دارد. از سال ۶۷ كار نقدنویسی را به شكل جدی آغاز كرده و از سال ۶۹ تا به امروز، مدرس نقد و تحلیل فیلم است كه اصلی ترین مسئولیت او در این زمینه، مدیریت كارگاه نقد فیلم پژوهشكده حوزه هنری است. فراستی در عرصه سینما محقق است و در تلویزیون، تهیه و اجرای برنامه گفت وگو با سینما را در كارنامه دارد. از جمله كتاب هایش جدا از مجموعه های نقد می توان به فانوس خیال (اینگمار برگمان)، سینمای كمدی و بیان فردی (استوارت كامینسكی)، هیچكاك همیشه استاد، اسطوره جان فورد، هزار توی رویا/حقیقت (اینگمار برگمان)، كارناوال فلینی، نقد چیست، منتقد كیست بچه های آسمان، مجموعه سه جلدی جنگ برای صلح، سینمای جنگ و دفاع و افسانه چاپلین اشاره كرد.

خسرو نقیبی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید