جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

سپاه محرومان


سپاه محرومان
در این مقاله تلاش می شود سه موضوع در قالب یک کار آماری مورد بررسی قرار گیرد. سعی بر آن است که از دریچه «تغییر در میزان مشارکت مردم» در «انتخابات ریاست جمهوری»، روحیات آنها مورد بررسی قرار گیرد. در این بررسی، «اقشار ساکن در استان های محروم» و به اصطلاح «محرومان»، به طور خاص مدنظر خواهند بود.
● چرا محرومان
جریان های به ثمر رساننده انقلاب، از چپ و راست و میانه، همگی ادعای حمایت از محرومان و مستضعفان را داشتند و با آرزوی یاری رساندن به محرومان، برای تغییر نظام سلطنتی تلاش کردند. جمهوری اسلامی نیز از بدو تولد، حمایت از محرومان را سرلوحه شعارهای خود قرار داد. لذا اقبال یا عدم اقبال این طبقه در قبال انتخابات برگزار شده را می توان به عنوان نمودی از موفقیت یا عدم موفقیت تلاشگران اولیه و جمهوری اسلامی در به ثمر رساندن هدف فوق تلقی کرد.
● چرا «تغییر» در میزان مشارکت
در این مقاله «تغییر در میزان مشارکت» مورد بررسی قرار گرفته، نه میزان مشارکت زیرا آنچه اهمیت دارد، «تغییر» در میزان مشارکت است. «میزان مشارکت» بیانگر یک وضعیت مقطعی و گذرا است که می تواند به دلایل متعدد، کم یا زیاد باشد.
شرایط خاص می تواند نقش مهمی را در میزان مشارکت در انتخابات بازی کند. وقوع یک بحران می تواند آمار مشارکت را بالا یا پایین ببرد بدون آنکه بیانگر روحیه واقعی مردم باشد. ممکن است یک فرد علاقه مند به نظام، به دنبال وقوع یک حادثه و به سبب غلیان ناگهانی احساسات، در یک انتخابات شرکت نکند ولیکن با گذشت آن واقعه، به حالت طبیعی خود بازگشته و علاقه و پیوند او با نظام به حالت اول خود بازگردد. همچنین ممکن است یک فرد شدیداً ناراضی به دنبال وقوع یک بحران داخلی یا خارجی، در یک رای گیری شرکت کند. لذا چنانچه به دنبال درک میزان «روحیه مشارکت» مردم باشیم ضروری است با حذف فراز و فرود های مقطعی، به میانگین حرکت مردم دست یابیم.
● چرا انتخابات ریاست جمهوری
اولاً؛ انتخابات ریاست جمهوری در راه است و این بررسی در این جهت نیز می تواند مفید باشد.
ثانیاً؛ اگر به گذشته بازگردیم، خواهیم دید که اولین انتخابات ریاست جمهوری در بهمن ماه ۱۳۵۸ انجام شد یعنی یک سال پس از وقوع انقلاب. طی آن یک سال، سه انتخابات «سنگین»، «پر از بحث و جدل»، «سرنوشت ساز» و «تعیین کننده» انجام شده بود. لذا راه و مسیر جمهوری اسلامی تا حدی مشخص شده و آن جوش و خروش اولیه انقلاب تا حدی فروکش کرده بود. افراد برای اولین بار پس از برقراری نظام جمهوری اسلامی، با چشمانی بازتر در انتخابات شرکت می کردند. افراد به دور از احساسات و آرمان های ذهنی خود، برای اولین بار و به شکلی جدی تر می دانستند رای آنها در کدام سیستم و مسیر رقم خواهد خورد. به همین دلیل در این مقاله بررسی موضوع مشارکت مردم، از انتخابات ریاست جمهوری ۵۸ شروع می شود و تا آخرین آن در تیرماه ۸۴ ادامه می یابد.
● مشارکت مردم در انتخابات
پس از برگزاری هر انتخابات و به دنبال ارائه آمار شرکت کنندگان، تحلیل های مختلفی در رابطه با آن مطرح می شود. جریان های داخلی و خارجی به تحلیل آن پرداخته و نسبت به افت یا رشد مشارکت و میزان آن اظهار نگرانی یا رضایت می کنند. برخی از جریان های منتقد، ضمن اشاره به افت مشارکت در برخی از استان ها و با ابراز نگرانی، به مسوولان امر هشدار می دهند. برخی دیگر موضع شدیدتری گرفته و افت را نشان دهنده اقبال مردمی به خود ارزیابی کرده و به هواداران خود نوید می دهند که پیروزی نزدیک است. برخی دیگر نیز میزان مشارکت را طبیعی ارزیابی کرده و جایی برای نگرانی نمی بینند. به راستی میزان واقعی روحیه مشارکت مردم را چگونه می توان ارزیابی کرد. در یک انتخابات تعداد آرا بالا رفته و در دیگری کاهش می یابد. کدام یک معیار روحیه مشارکت مردم است.
در این مقاله تلاش شده بر اساس آمار و ارقام رسمی منتشر شده، به بررسی سیر تحول مشارکت مردم در ۹ انتخابات ریاست جمهوری پرداخته شود. در همین راستا عملکرد استان های به اصطلاح محروم را مورد توجه قرار می دهیم. قصد بر آن است تا از این دریچه، گامی در جهت شناخت وضعیت ساکنان استان های محروم داشته باشیم. سعی شده در این مقاله با مقوله مشارکت، برخورد ارزشی نشده و این مساله صرفاً به مثابه یک واقعیت اجتماعی مورد ارزیابی قرار گیرد. ممکن است برخی بالا بودن میزان مشارکت را مثبت تلقی کنند و برخی دیگر آن را منفی بدانند. لیکن همگی قبول دارند که جامعه راه خود را می رود و ما نیازمند شناخت آن هستیم. واقعیت جامعه را باید شناخت و آنگاه برای تغییر، اصلاح یا پیشبرد آن برنامه ریزی و اقدام کرد.
● منحنی حرکت مردم
از ابتدای انقلاب تاکنون ۹ انتخابات ریاست جمهوری در کشور برگزار شده است. در جدول شماره یک، میزان مشارکت و سال برگزاری آن به تفکیک استان درج شده است.
در آخرین ردیف از جدول شماره یک، میزان مشارکت در کل کشور در جریان ۹ انتخابات فوق درج شده است. در شکل شماره دو، منحنی میزان مشارکت در انتخابات، برحسب سال برگزاری آن رسم شده است.
همان گونه که در شکل شماره دو مشاهده می شود، میزان مشارکت در کل کشور چند افت و خیز دارد. این افت و خیزها بیانگر افت و خیزی است که در روحیه مشارکت مردم ایجاد شده بود. اگر منحنی میانگین این نقاط را رسم کنیم، متوجه خواهیم شد این منحنی از میان ۹ نقطه یی که هر یک بیانگر یکی از انتخابات ریاست جمهوری است، یک مسیر را اختیار کرده است. این منحنی با گذر از میان افت و خیزهای ناگهانی مشارکت مردم، بیانگر «احساس مشارکت» مردم در این انتخابات است.
می توان این منحنی را بیانگر تعامل میان مردم و نظام جمهوری اسلامی دانست. یعنی اظهار علاقه میان این مردم و نظام جمهوری اسلامی، در سیر انتخابات فوق، به شکل یک منحنی خود را نشان داده است.
● منحنی مشارکت در استان ها
چنانچه با همین روش، منحنی مشارکت در استان ها را رسم کنید، کم و بیش با شکلی مشابه منحنی کل کشور روبه رو می شوید با یک تفاوت مهم؛ منحنی کل کشور یک مسیر افقی را طی می کند لیکن در برخی از استان ها این منحنی به سمت پایین شیب دارد و در برخی دیگر، این منحنی به سمت بالا شیب دارد.
به عنوان مثال منحنی استان هرمزگان، به طور مشخص به سمت بالا شیب دارد. یعنی میزان مشارکت مردم استان هرمزگان در انتخابات ریاست جمهوری، به رغم افت و خیز، رو به افزایش است. در حالی که در استان مرکزی این منحنی به سمت پایین شیب دارد. این بدان معنی است که میزان مشارکت مردم در استان مرکزی رو به کاهش است.منحنی این دو استان در شکل شماره سه و چهار نشان داده شده است.
● «خط مشارکت» در کل کشور
خط مستقیمی که در میانه هریک از منحنی های فوق مشاهده می شود، خط میانگین مشارکت مردم است. این خط، موقعیت و وضعیت مشارکت مردم را نشان می دهد. این خط نشان می دهد اولاً میانگین مشارکت چه اندازه است و ثانیاً نشان می دهد میزان مشارکت رو به افزایش است یا کاهش.
همان گونه که در شکل دو دیده می شود، ملت در یک زمان به شکل مقطعی بسیج شده و تا ۸۰ درصد نیز از خود مشارکت نشان داده اند و در مقطعی دیگر و بنا بر دلایلی خاص، میزان مشارکت تا ۵۰ درصد نیز افت داشته است. در یک بررسی عمیق از «روحیه مردم»، چگونه باید قضاوت کرد؟ آیا روحیه مشارکت مردم، آن ۸۰ درصد است، یا این ۵۰ درصد.
شاید بتوان ادعا کرد تمامی آن حالات، گذرا و مقطعی بوده است. نه آن شور و اشتیاق ۸۰ درصدی روحیه واقعی مردم را می رساند و نه این قهر ۵۰ درصدی روحیه واقعی مردم را نشان می دهد.
آنچه در وجود ملت رسوب کرده، ثبات داشته و قابل تکیه است، میانگین حالات اوست. این میانگین در طول زمان خود را نشان می دهد و در مقطع قابل دستیابی نیست. «خط میانگین»، رقم ۶۴ درصد را به عنوان «روحیه مشارکت» مردم معرفی می کند. این خط بیان می کند «روحیه مشارکت» در کل کشور، در طول ۲۷ سال گذشته، به طور ثابت ۶۴ درصد بوده است.
ضروری است مجدداً تاکید شود که در طول این مقاله، به تفاوت میان «میزان مشارکت» با «روحیه مشارکت» دقت شود. این تفاوت در سطور فوق توضیح داده شده است.
● رد امکان تقلب
آیا می توان پذیرفت «روحیه مشارکت» در کل کشور در طول ۲۷ سال گذشته هیچ افت و کاهشی نداشته است؟ نتیجه عجیب به نظر می رسد. آیا آمارهای ارائه شده واقعی است؟ آیا ارقام دستکاری نشده است؟ آیا امکان ندارد مسوولان یا افراد دست اندرکار انتخابات، با دستکاری اعداد، این وضعیت را ایجاد کرده باشند؟ در رابطه با این ابهامات چند نکته وجود دارد که می تواند راهنمای بررسی باشد.
- اول آنکه اضافه کردن ارقام مربوطه به میزان مشارکت در یک انتخابات، می تواند مشکل را حل کرده و به ظاهر نشان دهد میزان مشارکت بالا بوده است. لیکن در انتخابات بعد و انتخابات بعدی مشکل آفرین می شود. بدین معنی که برگزارکنندگان انتخابات در دوره بعد مجبور می شوند آمار مشارکت را به طور مضاعف اضافه کنند تا میزان مشارکت، نسبت به قبل کاهش نشان ندهد. این روال در انتخابات بعد، به شکل تصاعدی باید تکرار شود که بسیار مشکل آفرین خواهد بود.
- نکته دیگر آن است که در مقاطع مختلف، جناح های مختلفی تصدی امور انتخابات را برعهده داشته اند و تا حدی رقابت وجود داشته است. لذا دستکاری ارقام مشارکت به سادگی امکان پذیر نیست.
- نکته سوم آنکه به چه دلیل این موضوع در تمامی استان ها مشاهده نمی شود و در برخی از استان ها میزان مشارکت کاهش نیز نشان می دهد.
این مسائل نشان می دهد مقوله تقلب، آن هم در سطوح بالا، آنچنان که در ابتدا به نظر می رسد سهل و ساده و بدون عوارض و نمود نیست. لیکن در این مقاله برای کاهش خسارات ناشی از اقدامات احتمالی فوق، از روش «خط میانگین» استفاده شده است. در این روش، پارامتر اصلی برای قضاوت «میزان مشارکت» نیست، بلکه «رشد مشارکت» یا «افت مشارکت» است. در این روش، افزایش آمار مشارکت در یک انتخابات، تاثیر چندانی بر وضعیت خط میانگین باقی نمی گذارد. این موضوع مورد آزمایش قرار گرفت و نتیجه نیز موید همین مطلب بود.
● پیش بینی انتخابات آتی
براساس «خط میانگین»، روحیه مشارکت در سال ۱۳۸۴ برابر با ۶۴ درصد بوده است. آیا میزان مشارکت در انتخابات آتی ریاست جمهوری نیز حدوداً ۶۴ درصد خواهد بود؟ پاسخ به این سوال بسیار دشوار و نیازمند بررسی و اشراف بر پارامترهای مختلف سیاسی- اجتماعی است. خط فوق صرفاً بیانگر روحیه مشارکتی است که در طول زمان خود را نشان داده است.
ممکن است در انتخابات آتی، ۳۰ درصد یا ۷۰درصد از مردم در انتخابات مشارکت داشته باشند ولی می توان اطمینان داشت میانگین مشارکت در انتخابات، طی چند سال آینده روی امتداد این خط قرار دارد. یعنی اگر در این انتخابات میزان مشارکت بسیار پایین تر از ۶۴ درصد باشد، با یک فاصله زمانی معقول، نظام و مردم رابطه خود را به نحوی تنظیم خواهند کرد که میزان مشارکت به بالاتر از ۶۴ درصد خواهد رسید. در نتیجه میانگین مشارکت روی همین خط ۶۴ درصد باقی می ماند. با این تحلیل می توان انتظار داشت چنانچه پنج سال دیگر با استفاده از آمار همه پرسی ها، خط مشارکت مردم را رسم کنیم به وضعیتی تقریباً مشابه خط موجود و امتداد آن دست خواهیم یافت.
● «خط مشارکت» در استان ها
«خط میانگین» مشارکت در استان هرمزگان وضعیتی متفاوت از کل کشور دارد. خط مشارکت استان هرمزگان از ۵۰ درصد مشارکت در اولین انتخابات ریاست جمهوری شروع شده و با ۷۷ درصد مشارکت در سال ۸۴ خاتمه می یابد. (شکل ۳)
«خط میانگین» در استان مرکزی نیز وضعیتی متفاوت دارد و از ۸۲ درصد در اولین انتخابات به ۶۰ درصد در انتخابات سال ۸۴ می رسد. (شکل ۴)
این خطوط نشان می دهد روحیه مشارکت در استان هرمزگان ۲۷ درصد رشد و روحیه مشارکت در استان مرکزی ۲۲ درصد کاهش داشته است.
جدول شماره ۲، وضعیت خط مشارکت در تمامی استان های کشور را نشان می دهد. از میان استان های کشور، هشت استان به عنوان محروم تلقی شده و ۱۰ استان به عنوان استان های مرفه یا توسعه یافته فرض شده است.
مشاهده دسته بندی فوق، انگیزه یی شد برای بررسی اساسی تر موضوع و همچنین بررسی وضعیت استان های خاص، همچون استان های محروم و استان های مرفه.
● استان های «محروم»
هشت استان در این مقاله به عنوان محروم تلقی شده اند؛ ایلام، بوشهر، چهارمحال و بختیاری، سیستان و بلوچستان، کردستان، کهکیلویه و بویراحمد، لرستان و هرمزگان.
۱۰ استان نیز در این مقاله به عنوان مرفه یا توسعه یافته تلقی شده اند؛ آذربایجان شرقی، اصفهان، تهران، خراسان، خوزستان، فارس، گیلان، مازندران، مرکزی و یزد.
▪ همان گونه که در جدول شماره ۲ مشاهده می شود؛
- شش استان از هشت استان محروم، رشد در مشارکت داشته اند. رشد مشارکت در چهار استان از این استان ها بسیار چشمگیر و از ۹ تا ۴۱ درصد بوده است. (سیستان وبلوچستان، هرمزگان، کردستان، کهکیلویه وبویراحمد، بوشهر، چهارمحال وبختیاری)
- تمامی استان های محروم به لحاظ وضعیت فعلی روحیه مشارکت، بالاتر از متوسط کل کشور بوده و در حد بسیار بالایی به لحاظ مشارکت قرار دارند.
- تنها دو استان محروم کاهش در روحیه مشارکت دارند. (ایلام بسیار جزیی و لرستان ۱۵درصد) لیکن روحیه مشارکت هر دو استان فوق، در مقطع آخرین انتخابات ریاست جمهوری، به ترتیب ۷۹ و۷۰ درصد بوده است. این میزان مشارکت بسیار بالاتر از میانگین کل کشور و در رده های بالای جدول قرار دارد.
- چهار استان محروم، در ابتدای انقلاب با بدبینی و مشارکت کم آغاز کردند ولیکن ظاهراً در تداوم کار تصورات اولیه را صحیح نیافتند و هر سال بیش از گذشته در مسیر رضایت گام برداشتند. میزان مشارکت در این استان ها در سال ۵۸ کمتر از میانگین کشور بود ولیکن هم اکنون چهار استان به شکل چشمگیری بالاتر از میانگین کل کشور مشارکت دارند (چهارمحال وبختیاری، هرمزگان، کردستان و سیستان وبلوچستان) و چهار استان محروم دیگر، همواره بالاتر از میانگین کل کشور بوده اند. (لرستان، ایلام، کهکیلویه وبویراحمد و بوشهر)
- استان کردستان تنها استان محرومی است که به لحاظ روحیه مشارکت در حد میانگین کل کشور قرار دارد، البته میزان مشارکت در این استان رو به رشد بوده و نسبت به ابتدای انقلاب، شاهد رشد ۲۰ درصدی روحیه مشارکت در آن هستیم.
● استان های «مرفه یا توسعه یافته»
استان هایی که به عنوان مرفه تلقی شده اند، عبارتند از آذربایجان شرقی، اصفهان، تهران، خراسان، خوزستان، فارس، گیلان، مازندران، مرکزی و یزد.
▪ همان گونه که در جدول شماره ۲ مشاهده می شود؛
- تنها یک استان از ۱۰ استان مرفه، رشد مشارکت داشته است، آن هم درحد هشت درصد. (خراسان)
- پنج استان از ۱۰ استان مرفه، رشد مشارکت بسیار جزیی و در حد صفر داشتند. (یزد، تهران، گیلان، مازندران و خوزستان)
- چهار استان مرفه کاهش شدید مشارکت دارند. این استان ها از ۸ تا ۲۵ درصد کاهش در روحیه مشارکت دارند. (آذربایجان شرقی، فارس، اصفهان و مرکزی)
- استان های مرفه در سال ۵۸ با درصد بالا در انتخابات شرکت داشتند و بعضاً در حد جزیی، کمتر از میانگین کل کشور مشارکت داشتند.
- از مجموع ۱۰ استان مرفه، در آخرین انتخابات در سال ۸۴، تنها دو استان بالاتر از میانگین کل کشور مشارکت داشته اند. (یزد و خراسان)
● دسته بندی رفتار انتخاباتی استان ها
مشاهده دسته بندی فوق انگیزه یی برای بررسی اساسی تر موضوع و همچنین بررسی وضعیت استان های خاص، همچون استان های محروم و مرفه شد. اگر رشد در مشارکت را علامتی از رضایتمندی تلقی کنیم، استان های محروم، در این وضعیت قرار دارند.
● استان های ناراضی
اگر افت مشارکت را به عنوان علامتی از نارضایتی فرض کنیم، ۹ استان در این مجموعه قرار دارند.
همان گونه که پیش از این توضیح داده شد، در مجموعه استان های ناراضی، تنها یک استان محروم دیده می شود که آن هم با توجه به وضعیت خط مشارکت، از این مجموعه خارج می شود. استان محروم لرستان، از مشارکت ۷۸ درصدی در سال ۵۸ به ۶۴ درصد در سال ۸۴ رسیده است. گرچه در این استان شاهد افت مشارکت هستیم ولی به راحتی دیده می شود خط میانگین مشارکت این استان، در طول ۲۶ سال گذشته همواره بالاتر از متوسط کل کشور بوده و در وضعیت فعلی نیز ۶۴ درصد است.
استان مرکزی در مجموعه استان های مرفه یا توسعه یافته، با ۲۲ درصد کاهش در خط مشارکت، بیشترین افت در مشارکت را داشته است. حتی استان های اصفهان و همدان با افت ۲۰ و ۱۲ درصدی نیز در چنین وضعیتی قرار ندارند.
● استان های راضی
اگر رشد در مشارکت و بالا بودن میزان مشارکت را علامتی از رضایتمندی تلقی کنیم، تمامی استان های محروم در این وضعیت قرار دارند.
البته امکان دارد دلایل دیگری نیز در کار باشد. امکان دارد مردم استان یا منطقه یی به این جمع بندی برسند که با استفاده از ابزارهایی خاص، توجه مسوولان را به سوی خود جلب و از این طریق بتوانند امکانات و بودجه را برای خود تامین کنند، به عنوان مثال در انتخابات مختلف به طور چشمگیر مشارکت کنند، یا آنکه مراسم استقبال از مسوولان را بسیار چشمگیر و خوشایند آنان برگزار کنند و...
این گونه عملکردها می تواند در رفتار و عکس العمل های مسوولان موثر باشد، به خصوص در برخورد های رودررو و از نزدیک، بسیار کارساز است. البته بالا بودن میزان مشارکت را صرفاً با این دلایل نمی توان تبیین کرد. این گونه عملکرد، چند دوره می تواند ادامه یابد و در صورت عدم مشاهده عکس العمل مناسب از طرف نظام، رها شده و به کناری گذاشته می شود.
این استان ها، جمعیتی بالغ بر ۱۴درصد از جمعیت کشور را در خود جای داده اند. براساس آمارهای موجود، حدود ۱۰ میلیون نفر در این استان ها سکونت دارند.
● سپاه محرومان
یک جمعیت ۱۰ میلیونی، سپاهی با درد مشترک؛ سپاهی که تا حرکت نکند، قدرتش به چشم نمی آید. قدرت دارد ولیکن به چشم نمی آید. شاید ۱۰ میلیون جمعیت استان های محروم نسبت به کل جمعیت ایران اندک به نظر آید ولیکن نه تنها اندک نیست بلکه وقتی هماهنگی آنان را ببینیم، قدرت فوق العاده این سپاه را بهتر درک می کنیم. حرکت و قدرت این سپاه را در آیینه آرای انتخابات دیده ایم. این آرا آنقدر قدرت دارد که می تواند به رغم «افت مشارکت» در سایر مناطق، با بالا بردن مشارکت خود، «میانگین مشارکت» را همچنان بر جای خود ثابت نگه دارد.
تنها نکته مبهم و تار در تحولات انتخاباتی مناطق محروم این است که این سپاه، راه خود را از منجیان و معلمان خود جدا کرده است. محرومان این مناطق نسبت به سایر مناطق با انقلاب آشنا نبودند و آشنایی را با بدبینی آغاز کردند. تلاش سایر استان ها، آنها را با انقلاب آشنا کرد؛ تلاش همان استان هایی که در ابتدا مشارکت بالا داشتند.
تلاش همان استان هایی که در دسته بندی فوق، از آنان به نام «مرفه یا توسعه یافته» نام برده شد، استان های محروم را با انقلاب آشنا کرد. همان ها، قهر او را به آشتی بدل کردند. اما اینک مشاهده می شود محرومان راهی به جز راه آموزگار خود انتخاب کرده اند. آموزگاران آنها در استان هایی چون اصفهان، تهران و... نسبت به روند موجود در کشور با دیده بدبینی می نگرند و خط مشارکت آنها رو به نزول دارد. لیکن این شاگردان برخلاف استادان خود، در هر دوره، مشارکت بالاتری را به ثبت می رسانند.
آیا این حرکت را باید مثبت تلقی کرد؟ آیا جدا شدن محرومان از منجیان اولیه را می توان مثبت تلقی کرد؟ آیا این بار محرومان به کمک منجیان خود می آیند؟
احتمالاً این بار، محرومان توان و فرصت آن را نخواهند داشت که به یاری حامیان اولیه خود بشتابند. وضعیت عجیب و شاید تاسف باری است. در ابتدای انقلاب، استان های توسعه یافته، آنچه استان های محروم به آن محتاج بودند را داشتند. لیکن به نظر نمی رسد اکنون محرومان آنچه آنان نیازمند آنند را داشته باشند. وضعیت به گونه یی است که محرومان هنوز فرصت فکر کردن به دیگران را ندارند.
سپاه محرومان، قوی و باانگیزه است. آیا انگیزه یی قوی تر از محرومیت می شناسید؟ این سپاه باانگیزه است چون راهی به جز ماندن در ایران ندارد. سپاه محرومان امکان مهاجرت یا فکر و علاقه به مهاجرت نیز ندارد. پس راهی ندارند. باید بمانند و آنچه را آرزو دارند، بسازند. یک جمعیت ۱۰ میلیونی باانگیزه و بدون راهی برای گریز، بسیار قدرتمند خواهد بود.
● این سپاه قدرت همه چیز را دارد.
آنها را دریابید والا آنها که نمی پسندیدشان آنها را درخواهند یافت. آنها را درمی یابند ولیکن همان گونه که خود می پسندند.
● کلام آخر
مقاله فوق با تکیه بر آمار و ارقام به بررسی وضعیت استان ها پرداخت ولیکن آیا ارقام و اعداد می تواند بیانگر عمق رابطه میان نظام و مردم باشد؟ آیا عشق و عاطفه را می توان با درصد مشخص کرد؟ عشق می تواند به گونه هایی متفاوت بروز و ظهور یابد و کینه هم همین طور است. عشق ممکن است به صورت قهر و نفرت خود را نشان دهد و برعکس. در این بررسی پیوند و رابطه میان نظام و مردم از زاویه انتخابات و آن هم صرفاً از دریچه آمار و ارقام مشارکت مورد بررسی قرار گرفت. اما شاید کم نباشند قهرکنندگانی که در زمان خطر، برای دفاع از نظام به میدان می آیند و هستند شرکت کنندگانی که نه از زاویه عشق و مشارکت، بلکه با دید منفعت طلبی رای می دهند و وای بر روزی که منفعت در نقطه یی دیگر قرار گیرد. با این همه از آمار گریزی نیست. ارقام، ما را از وادی فکر و ذهن خودمان و اطرافیان مان بیرون می آورد و واقعیت را روشن می سازد. واقعیت را می توان «ارتجاعی»، «فاشیستی»، «مترقی» یا هر چیز دیگری به شمار آورد ولی انکار آن، منطقی نیست. طبعاً هرگونه برنامه ریزی باید بر این اساس انجام شود. البته آمار و واقعیات نیز نیاز به تحلیل دارند و عمق آنها باید کشف شود. تکیه بر ظاهر آمار می تواند ساده لوحانه باشد، همان گونه که بی توجهی به آن می تواند مهلک باشد.
محسن شریف زاده
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید