دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

احمدی نژاد و تجربه مصدق


احمدی نژاد و تجربه مصدق
دکتر احمدی نژاد با جمع بندی تجربه دکتر مصدق و فرجام نهضت ملی شدن نفت در سال ۳۲ ، به خوبی دریافته است که پروژه استقلال خواهی در ایران بدون التفات به عدالت و بن مایه های "اسلامی" محکوم به شکست است.
مورخان و تاریخ پژوهان به منظور ارائه تصویر روشنی از مقاطع مختلف تاریخی ، بر این باورند که با ترسیم یک منحنی و مشخص ساختن فراز و فرود حوادث ، می توان نقاط عطف رویدادها را نشان داد. در یکصد سال اخیر سه کودتا در ایران به طراحی و دستیاری عوامل خارجی صورت گرفته است. این رخدادها هریک صورت بندی جدیدی را موجب شده اند ؛ کودتای محمد علی شاه قاجار علیه مشروطه با همراهی قوای ارتش روسیه ، کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ با طراحی انگلیسی ها و تحمیل رضاخان میرپنج به فضای سیاسی جامعه و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با برنامه ریزی انگلستان و اجرای عوامل آمریکایی که منجر به سقوط دولت دکتر محمد مصدق گردید.
بررسی های تاریخی نشان می دهد که هریک از این سه رخداد ، خیزش اجتماعی فراگیری را علیه نظم دیکته شده پدید آورده به گونه ای که عامل تجمیع نیروها، مخالفت با عنصر"خارجی" در تعیین سرنوشت ملت بوده است. در منحنی مورد نظر برای تحلیل سه کودتای اشاره شده ، نهضت ملی شدن صنعت نفت از اهمیت فزون تری در مقایسه با موارد پیشین برخوردار بوده و از سوی محققان بسیاری مورد واکاوی قرار گرفته است هرچند برای پی بردن به علل آن التفات به منافع قدرت های بیگانه و پیوند استبداد داخلی با سلطه خارجی ضروری به نظر می رسد.
استقرار دیکتاتوری رضاخانی و ایجاد فضای رعب و وحشت توأم با خفقان ، زمینه را برای تسلط مطلق انگلستان بر شئون مختلف جامعه ایرانی از جمله ثروت ملی فراهم آورده بود. این امر با خروج رضاخان از کشور به تبع تحولات بین المللی در جریان جنگ جهانی دوم و جایگزینی محمدرضا پهلوی ، استمرار یافت به نحوی که تغییری در جایگاه قدرت حاکم بر نفت ایران حاصل نشد.
در همین رابطه دکتر محمد مصدق در کتاب خاطرات خود با اشاره به دست نشاندگی حکومت پهلوی از سیطره نفوذ انگلستان سخن به میان آورده است: « همه می‌دانند که سلسله پهلوی مخلوق سیاست انگلیس است، چونکه تا سوم اسفند ۱۲۹۹ غیر از عده‌ای محدود کسی حتی نام رضاخان را هم نشنیده بود و بعد از سوم اسفند که تلگرافی از او بشیراز رسید هرکس از دیگری سؤال می‌کرد و می‌پرسید این کی است، کجا بوده و حالا اینطور تلگراف می‌کند. بدیهی است شخصی که با وسایل غیر ملی وارد کار شود نمی‌تواند از ملت انتظار پشتیبانی داشته باشد. » او در فراز دیگری از خاطرات خود عنوان می دارد: « تشکیل دولت دیکتاتوری هم که بیست سال بمعرض آزمایش قرار گرفت ثابت نمود که بهترین وسیله برای پیشرفت سیاست بیگانگان در این قبیل ممالک حکومت فردی است، چونکه با یک نفر همه چیز را می‌توانند در میان بگذارند و او را هم طوری اداره نمایند که هر وقت خواست کمترین تمردی بکند بیکی از جزایر اقیانوس تبعیدش کنند.» (۱)
دکتر مصدق همچنین در مقام یکی از نمایندگان مجلس شورای ملی در نطق هفتم آبان ماه ۱۳۲۳ به افشاگری در مورد خیانت های پهلوی اول در تمدید قرارداد "دارسی" دست زد و به تشریح ضرر و زیانی که از بابت تمدید این قرارداد بر ملت ایران وارد آمد ، پرداخت و عمده تأکید خود را در این فاجعه ملی متوجه انگلیسی ها ساخت: « تاریخ عالم دیگر نشان نمی‌دهد که یکی از افراد مملکت این چنین به وطن خود در یک معامله ۱۶ بیلیون و ۱۲۸ هزار ریال ضرر زده باشد. و شاید مادر روزگار دیگر نزاید کسی را که به بیگانه چنین خدمتی کند » (۲)
از زمان پایان یافتن دوره پانزدهم مجلس در مرداد ماه ۱۳۲۸ ، تحرک ویژه ای به منظور عدم تصویب لایحه الحاقی " گس ‌- گلشاییان ‌" به وجود آمد و حرکت در راستای استیفای حقوق ملت ایران شتاب فزاینده ای گرفت. به دنبال اعتراضات گسترده به تقلب صورت گرفته در انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی در مهر ماه ۱۳۲۸ ، جمعی از نیروهای ملی با ورود به مجلس طرح قطع امتیازات خارجی را مطرح کرده و با تشکیل "کمیسیون نفت" اقدام به برنامه ریزی برای ملی شدن این ثروت عظیم کشور نمودند. اگرچه بریتانیا در این میان از هیچ کوششی برای متوقف کردن طرح پیشنهادی مجلس دریغ نکرد اما با کشته شدن حاجیعلی رزم آرا و تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت، بستر برای عملی کردن این طرح هموار شد. در واقع، به نخست وزیری رسیدن دکتر مصدق در اردیبهشت ۱۳۳۰ فرصتی برای اجرا کردن طرح ملی شدن صنعت نفت بود.
رویکرد بیگانه ستیزی و استقلال خواهی دکتر مصدق در جریان ملی شدن صنعت نفت و استقامت وی در مواجهه با کارشکنی های انگلستان از جمله مواردی است که در تاریخ یکصد ساله ایران برجسته می نماید و دقیقاً از همین روست که نهضت ملی شدن صنعت نفت در نقطه اوج منحنی مورد اشاره قرار دارد ولی این بدان معنا نیست که وی را از خطا و اشتباه مبرا بدانیم .
به بیان بهتر ؛ می توان دوره پیش از نخست وزیری مصدق را "دوران افتخارات" نامید و در عین حال ، بی اعتنایی دکتر مصدق به نصایح مشفقانه آیت الله کاشانی در مقام رهبر مذهبی نهضت ملی از یکسو و فقدان استراتژی دولت مصدق در زمینه اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت از سوی دیگر را "دوران اشتباهات" وی تلقی کرد چه ، به سبب همین خطایا شکافی در نهضت ملی پدیدار گشت و زمینه برای طراحی کودتای ۲۸ مرداد به منظور برانداختن مصدق از قدرت و در نگره ای وسیع تر شکست جنبش ملی ایران فراهم گردید.
با این همه ، عرض اندام مصدق مقابل انگلستان و ارجاع پرونده شکایت این کشور از ایران به دادگاه لاهه یکی از نقاط عطف تاریخ ایران در مواجهه با استکبار و مقاومت در برابر زورگویی های قدرت های بیگانه محسوب می شود.
با تأملی نه چندان ژرف در جهت گیری های دولت نهم به ویژه مواضع شخص رییس جمهوری ، قرابتی میان رویکرد دکتر مصدق و دکتر احمدی نژاد در تقابل با استعمار و البته تفاوت هایی میان آنها مشاهده می شود ؛ رییس دولت نهم نیز با به چالش کشیدن نظم موجود در نظام بین الملل و اشاره به اینکه امروزه نظام های حاکم بر جهان فاقد کارآمدی ، اثرگذاری و ناتوان از پاسخگویی به مشکلات بشریت هستند ، همواره بر لزوم بازتعریف مناسبات کشورها با یکدیگر و ضرورت طراحی و اجرای نظم های جدید در مناطق مختلف دنیا و همچنین در عرصه جهانی تأکید نموده است.
احمدی نژاد به درستی نهادهای بین المللی موجود در جهان را در پی تأمین منافع قدرت های بزرگ دانسته و از همین جهت آنها را قادر به مدیریت صحیح در عرصه جهانی نمی داند چراکه بلوک سرمایه داری جهانی با استفاده از ساز و کارهای پولی ، مالی و اقتصادی و حتی با فشار سیاسی ، مشکلات خود را به دیگران تحمیل و منابع و ثروت های دیگران را به اقتصاد خود منتقل می‌کند از این رو ، خواستار ایجاد سازمان های اقتصادی و سیاسی جدید براساس معیارهایی چون عدالت ، برادری ، تأمین و حفظ حقوق و استقلال ملت ها گردیده تا از این رهگذر دولت ها بتوانند گام در مسیر "توسعه" نهاده و منابع کشور خویش را در راستای منافع ملت تنظیم کنند.
باید توجه داشت که "استقلال خواهی" در جهانی که دشمنان از همه سو ملت ها را احاطه کرده اند جز با پیشگامی "مردم" میسر نخواهد شد. در نتیجه ، رهبرانی که قصد دارند "استقلال خواهی" و "ملی گرایی" را نصب العین خود قرار دهند باید همزمان رویکرد "عدالت محور" را نیز به عنوان سرلوحه راهبردهای خویش مدنظر داشته باشند. بر این اساس ، پیروزی "استقلال خواهی" پیوند وثیقی با پیاده سازی و پیگیری "عدالت اجتماعی" برقرار خواهد کرد و نمی توان با نگاهی لیبرالیستی - که نسبت به عدالت دغدغه ای ندارد - پروژه "استقلال خواهی" و "ملی گرایی" را به فرجام رساند.
باید اذعان داشت اولین اشتباه محاسباتی دکتر مصدق نیز در همین نقطه صورت پذیرفت. مرحوم مصدق به دلیل پایگاه طبقاتی خود که به "اشراف" تعلق داشت و نیز گرایشات فکری اش به لیبرالیسم ، هرگز "عدالت اجتماعی" ، "رفع شکاف های طبقاتی" و مبارزه با "گردن کلفت های اقتصادی" را در دستور کار خود قرار نداد. وی تصور می کرد از طریق رویکردهای لیبرالیستی و فارغ از عدالت اجتماعی از توان پیشبرندگی پروژه استقلال خواهی برخوردار است حال آنکه در جامعه ای که فاصله طبقاتی روز به روز افزایش می یابد و مسئولین هم نسبت به رفع آن تشویش خاطری احساس نمی کنند ، نمی توان از "استقلال خواهی" و "ملی گرایی" سخن گفت چون در جامعه ای که به لحاظ اقتصادی و طبقاتی چندپاره است فراگیرشدن مفهوم "ملت" و "استقلال" با چالش رو به رو خواهد شد.
بدین سان ، مشخص می شود که احمدی نژاد با بهره گیری از "تجربه" مصدق و پافشاری بر گفتمان "مقاومت" نشان داد که به خوبی به تاریخ این سرزمین آگاه است و می کوشد با الهام از سیره عملی حضرت امام (ره) "استقلال خواهی" را توأمان با "عدالت طلبی" و "اسلام گرایی" به پیش برد ؛ نکته مهمی که مرحوم مصدق بدان توجه نداشت.
احمدی نژاد با خاستگاهی برآمده از طبقات محروم و مستضعف جامعه و به دور از خصایص اشرافی با التفات به ارزش های اسلامی و تبعیت از الگوی علوی ؛ دریافت که استقلال خواهی در ایران جز با همراهی دو عنصر عدالت خواهی و فرهنگ شیعی - که در بن مایه های خود مؤلفه های مقاومت را تغذیه می کنند- میسر نخواهد شد در نتیجه همانگونه که بر شعار استقلال خواهی پافشاری می کند همزمان بر عدالت خواهی و مقاومت اسلامی نیز تأکید دارد. از این روست که عزم خود را بر توسعه عدالت محور ایرانی - اسلامی جزم کرد تا از این دهلیز در پرتو استکبارستیزی و همگرایی با کشورهای منطقه ای و جهانی ، هژمونی نظام تک قطبی جهان را بشکند و قرائت نوینی را از توسعه به ملت ایران عرضه دارد.
امیرحسین کبیری
(۱) : خاطرات و تألمات مصدق، انتشارات علمی، سال ۱۳۶۵، به ترتیب صص ۳۴۴ و ۲۶۱
(۲) : حسین کی استوان، سیاست موازنه منفی در مجلس چهاردهم، انتشارات مصدق، تهران، تجدید چاپ، ۱۳۵۵و۱۳۵۶، جلد اول، ص ۱۷۷
منبع : خبرگزاری جمهوری اسلامی ـ ایرنا